اولین ضربدری ما

1401/11/01

درودبه خوانندگان این خاطره هر کسی دوست داره این خاطره رو واقعی تصور کنه یا داستان فرقی نداره فقط امیدوارم از خواندش لذت ببرید میدونم یکم طولانی میشه این اتفاق برای ما افتاد
من مهرشاد هستم ۳۵ ساله حدود ۱۰ ساله ازدواح کردیم خانمم که اسمش سودابه است ۳۲ سالشه یکم تپله سفید با کونی برجسته و شهوت برانگیز یکی دو سال بعد از ازدواج برای اینکه لذت بیشتری از سکس ببریم شب ها قبلش مینشستیم پای لپ تاپ و توی سایت های سکسی میگشتیم با انتخاب انواع فیلم ها به هم میفهموندیم که چه فانتزی هایی داریم یا چه پوزیشنی رو دوست داریم تا اینکه فیلم های کاکولدی نظرم رو جلب کرد احساس میکردم اگر این اتفاق بیوفته زنم خیلی لذت میبره و من هم بیشتر حشری میشدم ، سودابه هم بیشتر فانتزی تجاوز داشت بیشتر فیلم هایی که به یکی با چشم و دست های بسته تجاوز میشد دوست داشت خیلی وقت ها هم این کار رو میکردیم من دست ها وچشم هاش رو میبستم و زیر گوشش میگفتم دوست داری بهت تجاوز بشه _ اوهوم. دوستداری یه کیر کلفت بره توکست و کیر دیگه توکونت _ اه اه ش میرفت بالاتر و کسش خیس تر میشد یه بار بعد از سکس گفت اینها چیه موقع سکس میگی منم گفتم که فقط فانتزیه و تو واقعیت دوست ندارم تا اینکه یه سفر رفتیم آنتالیا البته اون موقع دلار ارزون بود تو اونجا با یه ذوج آشنا شدیم که تو اطاق کناری ما بودت اونها تو اتریش زندگی میکردن و برای تفریح اومده بودن اونجا ادم های باشخصیت و ارومی به نظر میرسیدن و هردو تقریبا لاغر اندام بودن یه روز تو کشتیه تفریحی رو با هم گذروندیم و خیلی خوش گذشت سودابه اهل مشروب نیست من با حسام و آیدا قرار گذاشتم تا بعد از شام بریم تو لابی هتل مشروب بخوریم وتخته بازی کنیم وقتی رفتم تو لابی دیدم وای ایدا چه سکسی اومده یه تاپ با یقه گشاد که سوتینش هم میشد دید با یه شلوارک خیلی کوتاه پاهش و سینه هاش رو به رخ میکشید اونها زود تر اومده بودن و مست بودن من هم چند تا پیک زدم و رفتیم برای بازی چشم های من از روی سینه های ایدا برداشته نمیشد همینطور که بازی و شوخی میکردیم احسان یک دفعه گفت چطورن میپسندی ؟ من که منظورش رو متوجه شده بودم گفتم چی رو میگی و خودم رو زدم به اون راه احسان به سینه های ایدا اشاره کرد و گفت اینها رو میگم دوست داری انقدر نگاه میکنی اول ترسیدم شر شه گفتم احسان الان مستیم فکر کنم برات سوءتفاهم پیش اومده بهتره من برم بالا احسان دستم رو گرفت گفت بشین کارت داریم به ایدا نگاه کرد و گفت ما باهم یه تصمیمی گرفتیم که بهمون بیشتر خوش بگذره و آیدا با سر تایید میکرد من که داشتم موضوع رو حدس میزدم راحت تر شدم و نشستم سرجام گفتم چه تصمیمی گفت ما یک بار تو اتریش با یه ذوج سکس ضربدری کردیم و کلی حال داد ولی دوست نداریم با هر کسی این کار رو بکنیم ما از تو سودابه خوشمون اومده شما دوست دارید این کار بکنیم من اولش اخمام رفت تو هم و ساکت شدم احسان گفت توداری جلوی من زن منو میخوری من چیزی بهت نگفتم حالا چرا ناراحت میشی من بلند شدم رفتم تو فضای سرباز و یه سیگار کشیدم و توفکر فرورفتم بهترین موقع برای انجام فانتزیامون بود کیرم از فکرش شق شده بود برگشتم سر میز و گفتم که من مشکلی ندارم ولی فکر نمیکنم سودابه قبول کنه احسان گفت ولی ناکس کون خوبی رو میکنی ها چشم همه مرد ها امروز توکشتی فقط روی کون زن تو بود منم گفتم ایدا جون هم سینه های خوبی داره اگر کسی نگاه کرد تو ناراحت نشو عزیز و فضا عوض شد وشروع کردیم به شوخی های سکسی و این حرف ها در آخر قرار شد اگر من تونستم سودابه رو راضی کنم سکس ضرب دری کنیم بعد از کلی فکر و کلنجار رفتن با خودم تاصبح نخوابیدم به این نتیجه رسیدم که تنها راهش اینه که سودابه رو تو عمل انجام شده قرار بدم یه نقشه کشیدم و با احسان و ایدا درمیون گذاشتم گفتم هر وقت ما آماده بودیم اس میدم شما زود بیاد جلوی اطاق ما به من هم از صبح فردا به سودابه گفتم امشب برات یه سورپرایز دارم _ چه سورپرایزی ؟ میگفتم میخوام امشب همونطوری که دوست داری بکنمت _ وای میخوایی بازم موز یا کیر مصنوعی بکنی تو کونم عزیزم من کیر خودت رو بیشتر دوست دارم واقعیش حال میده خلاصه سعی کردم کمی برای شب آمادش کنم بعد از شام که رفتیم تو اطاق مون گفتم برو آرایش کن و اون لباس سکی توریه رو که امروز خریدیم بپوش تا سودابه آماده میشد من قلبم تند تند تر میزد گاهی پشیمون میشدم ولی ادامه دادم نشستیم تو موبایل کمی فیلم سکسی نگاه کردیم کس سودابه خیس خیس شده بود اول چشم هاش رو بستم و به حالت داگی اودمش لبه تخت دست هاش رو هم از پشت بستم خیلی حشری شده بودیم کیرم رو میمالیدم به کسش میگفت فشارش بده بزار بره تو سودابه تو اوج شهوت بود زیر گوشش گفتم دوست داری یکی رو بیارم کست رو پاره کنه منم کونت رو میگفت جان اره بیار بیار منو انقدر بکنید تا پاره بشم در همین وقت اس دادم بیاید وقتشه به سودابه گفتم پس اروم باش تا بیارم رفتم در رو باز کردم دیدم احسان و آیدا با لباس خواب توری پشت در ایستادن اروم اوردمشون تو تا سودابه متوجه نشه وقتی احسان این صحنه رودید یک دفعه کیرش مثل سنگ شد پشت سودابه وایستاد شلوارش کشید پایین و کمر سودابه رو گرفت به سودابه گفتم بکنم تو گفت کجا رفتی پس بکن دیگه احسان اروم فرو کرد توکس سودابه داشت یواش یواش تلمبه میزد منم آیدا رو بغل کرده بودم و داشتم همه جاش رو میمالیدم سودابه یک دفعه با استرس گفت مهرشاد کی اینجاس خودتی اروم دم گوشش گفتم مگه دوست نداشتی یه کیر بره تو کست یکی توکنت الان یه کیر تو کسته اینم کیر منه که قراره بره تو کونت سودابه یه ناله کرد و از شهوت سرش گیج رفت میگفت اینجا چه خبره چمش هاش رو باز کروم دید کیر یه مرد دیگه از پشت تو کسشه هیچی نمیگفت احسان هم که تازه راه افتاده بود تلمبه ها رو محکم تر میزد دستش رو گرفتم گفتم من برای تو این کار رو کردم اگر دوست نداری تمومش کنبم یه لبخند تلخی زد و گفت بزار زنتو جلوت بگان تا کیف کنی درواقع رضایت داشت من و آیدا هم رفتیم روی تخت سینه هاش رو انقدر خورده بودم سرخ شده بود همگی هیجان خالص شده بودیم انگار همه باهم زن و شوهریم توکس ایدا که کردم داد بلندی زد گفت چقدر کلفته این کیر جوون منو بگا منو بگاه ولی من بیشتر حواسم به سودابه زن خودم بود که چقدر داره لذت میبره و از یه مرد غریبه چطور لب میگیره من آیدا رو رها کردم و رفتم سراغ سودابه گفتم حالا نوبت فانتزیه منه خوابیدم روی تخت وسودابه نشست روی کیر من کسش انگار گشاد تر شده بود حس اینکه چند ثانیه قبل یه کیر دیگه تو این کس بوده من رو میبرد فظا سودابه رو خوابوندم تو بقلم تا کونش بیاد بالا بعد با دودستم لای کونش رو باز کردم تا احسان بکنه توش آیدا هم سینه های سودابه رو میمالید هم کیر شوهرش رو وقتی احسان کرد تو سودابه از شدت شهوت گریه میکرد هر دو تلمبه میزدیم من تو کس و احسان تو کون فانتزی من اجرا شده بود دوست نداشتم تموم شه شدت تلمبه های احسان بیشتر میشد و ناله های سودابه بلند تر من هم میگفتم ببین دوتا کیر دارن میگانت یکی از کس یکی از کون سودابه چند بار ارضا شد و احسان هم آبش رو ریخت تو کون سودابه منم ریختم تو کسش و قتی از هم جداشدیم سودابه رو تخت دراز کشیده بود و هیچی نمیگفت ایدا اومد سراغ من گفت پس من چی آبت رو ریختی تو کس زنت شروع کرد به ساک زدن برای من کیرم دوباره مثل سنگ شده بود آیدا رو انداختم رو تخت لنگ هاشو داد بالا تا ته میزدم توش احسان که ارضا شده بود سینه های آیدا رو میمالید گفتم من میخوام کون آیدا رو بکنم که آیدا قبول نکرد و گفت فقط از کس بعداز چند دقیقه ای دوباره آبم اومد و ریخت تو کاندوم سودابه انگار که خجالت کشیده بود رفته بود زیر ملافه سرش رو هم کشیده بود داشت گریه میکرد تو همین زمان به ایدا و احسان اشاره کردم که برن و اونها رفتن خلاصه اولش یکم عصبانی بود ولی بهش گفتم خودت هم دوست داشتی وگرنه ادامه نمیدادی الان فانتزی هر دو مون به واقعیت پیوست درسته شاید الان کمی استرسی باشیم ولی مطمئن باش فردا با خاطرش لذت میبریم .الان ۵ سال از اون موفع میگذره و ما دیگه نه احسان و آیدا رو دیدیم و نه سعی کردیم پیداشون کنیم زندگی عادی مون رو میکنیم و بعضی شب ها با خاطرش حال میکنیم. و فعلا دیگه قصد همچین کاری رو نداریم تا بعد .امیدوارم لذت برده باشید

نوشته: مهرشاد


👍 53
👎 12
145801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

911642
2023-01-21 10:02:19 +0330 +0330

عالی بود نوش جوووناون

2 ❤️

911654
2023-01-21 12:02:24 +0330 +0330

قشنگ بود ممنون

1 ❤️

911681
2023-01-21 19:27:40 +0330 +0330

واقعی به نظر می‌رسید👍🏻
من نفر سوم زوج شدم
خیلی لذت بخشه
زوج هایی که علاقمند به رابطه با نفر سوم مودب و مطمئن هستند
لطفا پی وی اطلاع بدن

0 ❤️

911705
2023-01-22 00:56:12 +0330 +0330

قبولت دارم

0 ❤️

911735
2023-01-22 06:00:03 +0330 +0330

خداقوت قرمساق

0 ❤️

911746
2023-01-22 09:53:50 +0330 +0330

کانادا
زوج پیدا میشه که نفر سوم نیاز داشته باشن ؟

0 ❤️

911747
2023-01-22 09:54:59 +0330 +0330

از اتریش اومدن ترکیه برا مسافرت ؟مگه جا قحطه اخه .این همه کشور اروپایی قشنگ وجود داره بعد …ساقیتو عوض کن

0 ❤️

911754
2023-01-22 12:14:10 +0330 +0330

خواستی من به عنوان نفر سوم مفعول برای شما در خدمتم

0 ❤️

911760
2023-01-22 13:21:12 +0330 +0330
  • جفنگیات و لودگی یه کارگر بنا که نشسته موقع ناهارش،فانتزی درست کرده…
  • کیر اوستات توی کونت
  • مردک احمق بی خاصیت
  • پاشو آجرتو بنداز،کس ندیده لوده
0 ❤️

911767
2023-01-22 15:40:22 +0330 +0330

توی ایران هیچ وقت این کارو انجام ندید
من زنمو سر همین فانتزی از دست دادم
اولش با هماهنگی ودم بود ولی بعدها بین دوست و آشنا به یه آدم کسکش و بی غیرت معروف شده بودم.
زنم با همه سکس میکرد و از منم متنفر شده بود. همه جور کیرو تجربه کرده بود و دیگه منو ادم حساب نمیکرد. آخرشم ازم طلاق گرفت و با یکی از مردها رفت امارات الان اونجا با یه مرد ثروتمند و کیر کلفت ازدواج کرده و چندین بار عکس کیر شوهرشو برام فرستاده و تحقیرم کرده.

1 ❤️

911775
2023-01-22 16:53:05 +0330 +0330

کصکشی دیگه زنتم جنده کردی . افرین مرد خوب 👋 👋 👋 😭

0 ❤️

911783
2023-01-22 20:47:00 +0330 +0330

سلام
با احترام به نظر دوستانی که از داستان ها بی غیرتی خوششون نمیاد، ولی داستان خوبی بود. ممنون

0 ❤️

911798
2023-01-23 00:36:09 +0330 +0330

⚛️🧿

0 ❤️

911848
2023-01-23 04:43:11 +0330 +0330

لذتی که توی کس لیسی هست در فرو کردن کیر نیست
کس لیسی و لب بازی خیلی حال میده
من اون موقع ها که جوون تر بودم، نیم ساعت باور کنید نیم ساعت کُسِ عشقمو میلیسدم، میرفت تو آسمون… همش قربون صدقم میرفت، صورتمو میبوسید، بازوهامو میبوسید شکممو میبوسید.
تا اینکه یه اتفاق عجیب افتاد
هرچی زمان بیشتر گذشت من در یک روال عادی پیر میشدم، موهام ریخت ، سفید شد، دو تا از دندونای آخرم افتاد

اما اون به شکل عجیبی خوشگل تر میشد، الان و در 40 سالگی ده برابر دوران 24 سالگیش زیبا هست، کون خوش فرم، رون های تو پر ، کمر باریک چشم های خمار،
اما من . … .
همین باعث شد که شروع کرد خیانت کردن
یه جورایی بهش حق میدم، زیبایی و شهوت رو نمیشه حبس کرد
عجیبه شهوتش از دوران جوانی هم بیشتر شد
تا اینکه سال قبل کامل باهام قطع رابطه کرد، تحقیرم کرد، با یه استاد دانشگاه دوست شد، همزمان با یه پسر جوون بدنساز که 14 سال از خودش کوچیکتر بود دوست شد . به همین دوتا راضی نشد با یه آقای که دوازده سال از خودش بزرگ تر بود و الان یکی از مدیران عالی رتبه استان هست دوست شده… با یه دکتر دندانپزشک هم دوسته.
با همین زیبایی و لوند بودنش خیلی چیزا به دست آورده… یه روز بهم گفت: به چه چیز تو دلمو خوش کنم.
من هنوز حسرت به دلم، آرزو دارم یه بار دیگه بکنمش با هم دیگه سکس کنیم
نمیدونم این روزا کی مثل من براش میلیسه
کی میتونه مثل من چشمای قشنگشو نوازش کنه
کیرم خیلی بزرگ نیست، نرمال هست اما فوق العاده کلفته
وقتی راست میکنم سنگینیشو حس میکنم
حسرت به دلم مونده که یه بار دیگه اون کُس بهشتی و نازشو بخورم و بعدش کیرو بدم داخل بهشتی که لای پاش هست
اون آه بکشه، موقعی که شهوتی میشد به خودش میپیچید و آروم و قرار نداشت

بعد از اون دیگه نتونستم به هیچ زنی نگاه کنم، اصلا هیچ کسی رو نمیبینم، همش اون جلوی چشمم هست
نمیدونم اون چه جوری میتونه همزمان با چهار نفر رابطه داشته باشه(البته بعید میدونم به غیر از استاد دانشگاه و اون جون پرورش اندام با کس دیگه ایی سکس کرده باشه؛ بیشتر مردارو برای راه انداختن کارها و اهدافش با لاس زدن و عشوه به دام میندازه، آخه صداش فوق العاده سکسی هست، نوع حرف زدنش خندیدنش عشوه ها و دلبری هاش جوریه که بدون سکس آی آدمو میاره.

هرچی بگم کم گفتم ، افسوس که زمان نیست و بیشتر از یه حدی نمیشه تایپ کرد
اگر اونو دوباره به دست نیارم ترجیح میدم بمیرم
بدون اون باید چکار کنم؟
بدون کُس زیبا و خوش فرمش که مثل گل ارکیده هست نمیتونم زندگی کنم.
آرزو به دل موندم سرمو بزارم لای پاهاش و تمام روز عاشقانه و رمانتیک کس جان عزیزشو به لیسم، بوس کنم ، بمکم
اما افسوس اجازه نمیده، آخه من زشت شدمف کچل شدم، موهام ریخته، موهای صورتم سفید شده، در سن 47 سالگی شدم مثل یه پیرمرد 60 ساله، اما قلبم جونه ، مثل یه پسر بیست ساله میتونم عاشقی کنم و هم سکس بکنم
موقعی که جق میزنم یه لیوان پر ازم آب بیرون میاد، اونم جهشی حداقل ده سانت پرش داره.
اگر میخواستم میتونستم با زنای دیگه رابطه داشته باشم، نهایت این بود که بابتش به یک کارگر خدمات جنسی پول میدادم
اما نمیتونم
کیرم فقط برای اون بلند میشه
نمیدونم چکار کنم
زندگیم به جهنم تبدیل شده
با هیچ کس هم نمیتونم صحبت کنم
یا مسخرم میکنن یا اهمیت نمیدن
ایکاش یکی بود باهام صحبت میکرد، نوشتو میخوند و یه چیزی میگفت که آروم بشم ، راهنمایی بشم.
دارم نابود میشم رفقا
یک سال گذشته اما هنوز فراموش نکردم، چشماش جلوی رومه، صداش تو گوشمه، سینه های خوش فرم و متوسطش کامل توی دهنم هست .
با یه داست مشغول مالیدن و ماساژ دادن کون خوش فرم و قلمبه ی اون هستم و اون یکی دستم دو انگشتی فرو کردم توی نازنازخانومش که مثل شوفاز گرم و آرام بخش هست.

همه ی اینا تصورات میاد جلوی چشمم، وقتی به این فکر میکنم الان توی بغل استاد دانشگاه هست، یا تو بغل یه نفر دیگه زجر میکشم
اگرم توی بغل کسی نباشه، هزار درصد مطمئن هستم داره تلفنی یا واتس آپ یا اینستا برای یه نفر دلبری میکنه
حرفای عاشقانه میزنه، سکس چت میکنه
سهم من اشک و حسرت و ماتم ، سهم مردای هوس باز دیگه سکس چت و حتی سکس واقعی با عزیز دلم
لعنت به این زندگی
چکار کنم فراموشش کنم
درمونده شدم
اون آدم قوی که همه بهش تکیه میکردن، به یه آدم ضعیف و معتاد تبدیل شده
من کوه بودم، همه اطرافیان به من تکیه میکردن، موقع سختی ها میومدن پیش من بهشون قوت قلب میدادم، اما الان تمام اعتماد به نفسمو از دست دادم، به ترامادول و انواع قرص های آرام بخش معتاد شدم.
پیر بودم پیرتر شدم
توی یک سال اندازه ی پنج سال پیر شدم
اون اما درکم نکرد و آخرین بار که هفته ی قبل بهش پیغام دادم گفت از آدمای ضعیف که اعتماد به نفسشون پائین باشه خوشم نمیاد
میخواستم بگم لعنتی من به خاطر تو به این روز افتادم، من به خاطر کُس عزیزت که تمام زندگیم بود به خاطر لبای گرمت به خاطر چشمای پر از شرابت پیر شدم معتاد شدم
اما اون خیلی سنگ دل هست
به خصوص از موقعی که خوشگل و سکسی شد این اخلاقو پیدا کرد، با همه ی مردا لاس میزنه ، شوهر کسکش و بیغیرتشم به تخمش نیست و هر روز گردن کلفت تر میشه

2 ❤️

911866
2023-01-23 09:49:26 +0330 +0330

هرکسی جنبه این فانتزی رو نداره رو مخ خانمها تون در مورد مردهای دیگه کار نکنید بخصوص اگه بچه دارید ۱درصد خانمها اینکار رو می کنند اگه هم انجام بدن میرن طلاق می گیرن مثل دوست ما filo sex

0 ❤️

912013
2023-01-24 12:11:30 +0330 +0330

قشنگ بود دمت گرم

0 ❤️

912522
2023-01-28 02:16:59 +0330 +0330

کسی هست واقعا ضربدری انجام داده باشه

0 ❤️

912832
2023-01-30 05:55:07 +0330 +0330

hamedmojde عزیز، نفر سوم بودم ولی ضرب نداشتم هنوز.
لذتبخشه… ❤️ ❤️ ❤️

0 ❤️

912934
2023-01-30 21:06:04 +0330 +0330

عالی بود خدا کنه همه به فانتزی هاشون برسند من که خیلی حال کردم

0 ❤️

913020
2023-01-31 10:27:37 +0330 +0330

ولی من یه بار رفتم مشهد با یه مفعول رفیق شدم هم خودش رو کردم هم خانومشو کنار هم یکی دو سال میرفتم مشهد خیلی هم با شخصیت و با ادب بودن خیلی حال میداد به سه تامون

0 ❤️

913374
2023-02-02 19:52:48 +0330 +0330

جناب دیوث ذوج نه زوج فظا نه فضا گورخر عوضی درست تایپ کن دیگه داستان ننویس کوسکش

0 ❤️

913656
2023-02-04 22:25:47 +0330 +0330

دلمون خاس اخههههههه.
کسی هست ضرب…

0 ❤️

970767
2024-02-12 23:03:10 +0330 +0330

سلام
زوجیم
فقط دنبال زوجیم…فقط زوج
تلگرام: cpllookingforcpl

0 ❤️