بعد از ۳ سال

1401/07/20

بعد از ۳سال وقتی نشستم ‌تو ماشینش ناخوداگاه چشمم افتاد به پارکابی .پر از خط وخش بود دیگه براش کاور نخریده بود ،چون شاید فقط من بودم که پاشنه کفشم میخورد بش یا شاید فقط دوس داشت منو دعوا کنه …ماشین دیگه اون بوی نویی رو نمیداد پارکابی اجازه نمیداد جائی دیگه روببینم یعنی اون دعوایی که سرپارکابی کردباعث طلاق ماشد یا اون فقط لبریزم کرد .حس اینکه ببینی برای شوهرت از یه پارکابی کمتری البته بعد اینکه فهمیدی سکس ومجبتش فقط مال تو نیس، وقتی بفهمی اونی که عاشقشی رو باید شریک شی اونم با زنای روسپی ،شاید اونوقت دعوا سرپارکابی انقدر مهم بشه که بخاطرش یه زندگی رواز هم بپاشی .
دستم روبوسید وبسمتم اومد ناخوادگاه عقب رفتم .باورم نمیشد روزی از آغوشی که چقدر عاشقش بودم فرار کنم .آدمها عوض میشند شاید شرایط ومحیط ادما رو تغییر میده .یه روز تو حسرت چیزی هسی وباورت نمیشه یه روز دیگه ازش فرار میکنی …
لبای داغش لبام رو مکید نگاهش کردم مثل قبلنا چشماش روبسته بود .
-خوش اومدی بزندگیم کاش نرفته بودی که بخای برگردی .بی تو خیلی سخت بود تازه فهمیدم چقدر دوستت داشتم ونفهمیدم چقدر میخاستمت ونفهمیدم
وتو ذهن من تکرار میشد چقدر خر فرض کردمت ونفهمیدم چقدر وقتی دیدم عاشقمی ازت سواری گرفتم والبته فهمیدم وگرفتم …شاید تقصیر منم بود ،وقتی بخای اب یه پارچ رو تولیوان بریزی، سرریز میشه واول از همه روی خودت میریزه. وقتی محبتی که کسی جنبه اچ

ش رونداره بکنی اولیت نفر خودت اذیت میشی وباید تاوان اشتباخت روبدی باید توزندگیت یادبگیری هر چیزی اندازه ای داره باید یاد بگیری گز نکرده پاره نکنی اگر نه بعد این خودتی که پاره میشی وهیچ جوری نمیتونی جمعش کنی
-آرزو تو آرزوی منی نمیدونی تو این ۳سال برای نداشتنت چقدر زجر کشیدم میدونی تازه فهمیدم فقط تو بودی که منو برای خودم میخاسی برای خودم دوستم داشتی وقتی جیبم خالی بود الکی هوس فلافل میکردی من دیر فهمیدم اصلا از فلافل متنفربودی من خیلی دیر خیلی چیزارو فهمیدم خیلی وقته زنی تو زندگیم نیس اوناییم که بودن فقط برا پول بودن اگه پول نبود اونام نبودن نفس عمیقی کشید وگف یه وقتی میشه حالت از خودت بهم میخوره .میبینی تو لجنی میبینی جایی هسی که نباید .با کسایی هستی که نباید .میفهمی چی رو از دست دادی اون داشت ادامه میداد ومن فکر میکردم چرا ما ادما تا وقتی یه چیزی روداریم نمی فهمیم ،حتما باید نباشه؛ حتما باید بره از دستمون، تا بفهمیم چی داشتیم …
دستم رو رولبش گذاشت وماشین روبحرکت درآورد .این ۳سال خیلی پخته ترش کرده بود ،مردونه ترشده بود ،از اون حال وهوای جاهلی دراومده بود یاشایدم فقط به زبون بود،نمیدونم .منم عوض شده بودم ،منم دیگه اون آرزوی سابق نبودم علی درست میگف اگه زنا توی رابطه با مرد فقط پول میخاند مردا هم فقط سکس میخاند ،وقتی تنت رو فتح کردند چنان مثل فاحشه ها بت نگاه میکنن وبات برخورد میکنند که بخودت شک میکنی نکنه پول گرفتی ویادت نیس .اون وقته که دلت میخاد اصلا بدنیا نیومده بودی یالااقل زن بدنیا نیومده بودی اون وقته که تصمیم میگیری در کست رو سیمان بگیری ودل از اون ارضاهای نصف ونیمه بکنی وتو تنهایی خودت با هر چی که بتونه جای یه کیر رو برات پر کنه سرکنی وهر از گاهی که تنت هوس یه تن دیگه کرد نیازت رو بجای یه مرد پیش یه زن ببری …لااقل اون زن اون حس جنده بودن رو بت نمیده
-چرا انقدر ساکتی ؟ داشبورد رو باز کن ببین دوسش داری خیلی گشتم تا پیداش کردم
توی داشبورد یه دستبند درست عین همونی که برای قسطای خونه فروختم وچقدر تلاش کردم تا نفروشمش چون بقول خودم دستم خالی میشد چقدر وقتی فروختمش ناراحت شدم تا حدیکه اشکم دراومد ولی الان برای داشتنش خوشحال نبودم ،الان برام مهم نبود این تو دستم باشه یانه .الان وقتی یادم میومد که برای فروختن این گریه کردم ، خندم میگرفت .دلم نمیومد علی رو برنجورنم براهمین الکی خودم رو ذوق زده نشون دادم وگفتم وای خدا چطوری پیداش کردی .شایدم یادم رفته بود لذت کادوگرفتن لذت مهم دونسته شدن از کادو اون ادکلنی تو ذهنم مونده بود که تو کیف کار علی پیداش کردم وتا چند روز منتظر بودم که میگیرمش وبعد در عین ناباوری دیدم که دیگه سرجاش نیس وفقط به این فکر میکردم یعنی الان پیش کیه وکی از من مهمتر بوده …یعنی این خاطرات تلخ منو رها میکردند یا مثل بختک تو کل زندگیم سایه مینداختند .شاید نباید به اصرار خونوادم بعلی برمیگشتم یعنی میتونم هنوزم دوسش داشته باشم یعنی میتونم فراموش کنم
این فکرا رهام نمیکرد ومنو خاموش تر از قبل میکرد .من از یه دختر پر هیاهو وبرونگرا تبدیل شده بودم به یه زن خاموش ودرونگرا .زنیکه همش درحال بحث ونتیجه گیری باخودش بود والان به جای لذت بردن از کادوش به این فکر میکرد که چرا وقتی زنش بودم بااینکه دیگه وضع مالیش خوب شده بود وماشین شاسی خریده بود،برام نخرید .شاید چون خودم رفتم خریدم شاید چون ازش نخاستم ولی

الان مگه خواسته بودم …
دست علی با دستم اومد روی سینه هام .بدنم تکون خورد انتظار این حرکت رو نداشتم .انگار یادم رفته بود زندگی زناشویی رو .بهش نگاه کردم واون با چشمایی پر از محبت وخواهش گف آرزو خیلی دلتنگتم خیلی دوستت دارم دستش رو بهمراه دستم به صفحه نمایش رسوند وروشنش کرد .دوتاانگشتام رو تو دهنش برد واروم گاز گرفت .یه فیلم سکسی رو صفحه شروع شد .اصلا حوصله سکس نداشتم حتی فکرش عذابم میداد .بعد از ساعتها معطلی تو ارایشگاه وبعد رستوران تنها چیزی که بش فکر نمیکردم سکس بود .مخصوصا گفته بودم بلیط هواپیما نگیره که لااقل شب اول نخام سکس کنم وتو راه باشیم .
-علی جون خسته ام بذار رو صندلی عقب بخابم همه چیز باشه برای فردا
در حالیکه دستم رو رها میکرد وکنسول وسط رومیزد بالا گفت سرت رو بزار روی پام
-علی
پرید وسط حرفم وگف تو بری عقب که من خوابم میبره واونوقت عزراییله که رانندگی میکنه یکم خودش رو کشید بالا وبرای من جای بیشتری رو باز کرد صدای ضجه زن تو فیلم یکم حشریم کرده بود .پشیمون بودم از پیشنهادی که داده بودم نه علی بزار فیلم رو ببینم
-تو بخاب من میبینم وبرات تعریف میکنم بخاب قشنگم
اولین باری بود که این کلمه قشنگم رو از دهنش میشنیدم .مثل بچه ای که گول خورده سرم رو روی پاش گذاشتم وصدای جیغ ونفس اون زن تنها صدای تو ماشین شد .
-قربونت برم آرزو باور میکنی هنوز باور نمیکنم که بازم زن منی .تو ماشین منی .مال خودمی .پست گرفتم .دارم میبرمت مشهد .من قدر تو رو ندونستم فکر کردم همیشه هستی فکر کردم میمونی
-میشه علی انقدر از گذشته نگی من تمام تلاشم رو میکنم تا بش فکر نکنم ولی تو نمیزاری .فقط عوض شو اون عوضی ای که بودی نباش .
ازتو هم رفتن ابروهاش فهمیدم زیاده روی کردم ؛باصدایی بغض کرده ادامه دادم فقط مال من باش ۶دونگ. من نمیتونم مالم رو باکسی سهیم شم دست خودم نیس ،نمیتونم .
درحالیکه دستم رو بوسید گف دیگه تموم شد آرزو. ۶دونگی مال خودتم انقدر که ازم سیر شی اشکام بی اختیار شالی که از سرم خیلی عقب رفته بودرو خیس میکرد .
-هیششش دلم نمیخاد گریه کنی این زنه میبینی ساکته ،داره ساک میزنه تو هم اینو بمک فکر کن نوک کیرمه وهمزمان انگشتش رو تو دهنم فروکرد دندون نزنیا دارکوبی بخورش از حرفش خندیدم ودستش گونه هام رو ناز کرد تازه زبری دستاش رو روی گونه تم حس میکردم تاحالا اینطوری نوازشم نکرده بود چقدر ما از هم دور بودیم یعنی میشه بهم نزدیک شیم وواقعا همسر هم بشیم
-چرا چیزی نمیگی قبلنا خیلی
داشت دنبال کلمه میگشت که گفتم پرحرف بودم ،علی الان پرحرف ترم ولی نه بابقیه فقط با خودم .چند وقته دارم مشاوره میرم ولی فایده نداره
از بی کیریه .ومن دوباره خندیدم
جدی میگم آرزو .وقتایی که بام خوب بودی وهنوز چیزی نمیدونسی همچین میخابیدی که زنگ موبایلت هم بیدارت نمیکرد حاضر بودی دیرتر بری سرکار ولی بعد که ارضا نمیشدی کم خوابتر عصبی تر وحساستر شده بودی
-علی فکر میکنی همه مشکلات یه زن از بی کیریه
-نه صاحب کیر مهمتر از خودکیره.مهم اینه یه زن بتونه یه ارتباط خوب با مردش بگیره بعد دیگه کوه هم نمیتونه تکونش بده
صدای خانومه تو ماشین غوغا میکرد وصحبتای علی در مورد سکس وکیر،شهوتم رو بیشترمیکرد
-آرزو اینم مثل تو داگی ،صداش رو بلندتر میکنه آخ که چقدر دلتنگ صداتم
دستش سینه هام رو از روی لباس چنگ میزد ونفسام بلند میشد ،کسم خیس شده بود ونبض میزد ،الان ۱سال ونیمی میشد که دست مرد بم نخورده بود الان میفهمیدم چقدر یه زن مثل آهن جذب یه مردآهنربایی میشه .الان که علی پله پله داشت منو تو سکس بالا میبرد ،چقدر حس خوبی داشتم .
دستش از لای چاک لباسم ،رونم رو پیدا کرد واروم مالید .چقدر زبری دستاش برام خوشایند بود .یاقبلاحسش نمیکردم یاالان چون تمرکزم فقط رو دستش بود،بیشتر حسش میکردم.تمنای عجیبی برای کیرش داشتم ،بااینکه اول راغب بسکس نبودم ولی الان برای ورود کیرش بکسم لحظه شماری می کردم .دستش رو گرفتم وبا کشیدن دامن لباسم بسمت بالا ،دستش رو روی شورتم گذاشتم .دستش که روی خیسی شورتم رفت با جوووون گفتن لبخندی از شوق زد وگف قربونت برم انقدر میترسیدم مثل اون اواخر ،بام سرد باشی وتحریک نشی هر کاری بکنم ،باور نمیکنی چقدر استرس داشتم .برای ۲هفته دیگه نوبت دکتر گرفتم که باهم بریم خداروشکر که نیاز نیس
اون روزا حتی با لیسیده شدن وخوردن کسمم ،خشک خشک بودم چقدر علی ژلای مختلف خرید ولی من انقدر ازش متنفر بودم که هیچی خیسم نمیکرد .همیشه علی همه مسایل رو مادی وفیزیکی میدید ،احساس وطرز فکر آدما ذره ای براش اهمیت نداش .الانم فکر میکرد ایراد از من بوده ،یه لحظه با خودش نمیگف شاید خودش مقصر بوده …

انگشت علی از لای شورت بندیم ،کسم رو پیدا کرد وداخلش شد ،ناخوداگاه ناله کردم وخودم رو کشیدم بالاتر تا بیشتر فرو کنه .حالا با چشمای بسته از ورود ۲تا انگشتای علی تو کسم لذت میبردم وناله میکردم .شصتش ،چوچولم رو میمالید وحرکت رفت وبرگشت انگشتاش ،مثل یه کیر کوچیک ،کسم رو حال میورد .صدایی که از حرکت انگشتاش تو کس خیسم ایجاد شده بود خیلی بیشتر از صدای فیلم حشریم میکرد صداش رو کم کردم وناله هام رو بلندتر سکس موضوع جالبیه بهتر وبیشتر از اینا رو توخلوت باخودم کرده بودم وهیچ حسی نداشتم ولی الان تو اوج لذت بودم .چطور مردا میتونن جق بزنند ولذت ببرند؟
حرکت انگشتاش تو کسم تندتر ومحکم تر شده بود چقدر دلم میخاس مثل قدیما اون هیکل سنگین ومردونش رو بندازه روم وبا قدرت تو کسم تلمبه بزنه
-علی علی جان… میخام
-قربونت برم من بیشتر از تو، ولی یه ۱ساعتی رو باید صبر کنی
-چرا
-چوپانان جا گرفتم ۱ساعت دیگه مونده مخصوصا خونه گرفتم راحت باشی دلم میخاد اندازه ۳سالی که باهم نبودیم برام ناله کنی تاصبح نمیزارم بخابی بت گفته بودم دیشب رو خوب بخابی .

نوشته: آرزو


👍 8
👎 2
34901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

898638
2022-10-12 01:49:34 +0330 +0330

تکراری

0 ❤️

898651
2022-10-12 03:09:59 +0330 +0330

تکراری ۲

0 ❤️

898676
2022-10-12 08:28:31 +0330 +0330

سه روز نیست اپلود شده دوباره کپی کردی؟

0 ❤️

898887
2022-10-14 02:11:11 +0330 +0330

اولش خوب بود ولی آخرش کیری

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها