حسرت دیدن زهرا

1393/10/24

حسرت دیدنش همیشه به دلم بود.همیشه دوس داشتم فقط ببینمش نه این که چیز دیگه ای تو ذهنم باشه.هیچوقت به خاطر سکس نخواستمش فقط دنبال ی عشق ناب و بهشتی بودم که بتونم به خاطرش زندگی کنم.به خاطر آبروی خانوادگیش بهش اصراری نداشتم گه بریم بیرون فقط همین که بهش اس میدادم واسم کافی بود همین که زنگ صداش موقع الو گفتن تو تمام وجودم میپیچید واسم کافی بود.پنجشنبه بود که بهش زنگ زدم:
من:الوووووو؟سلام جیگرممممممن
زهرا:سلام عزیزم چطورییییی؟خسته نباشی حنجره طلاااااا خوب خوندی عزیزم؟
من:مرسی عشقم آره خوب بود فقط ی کم دیگه از زیست شناسی مونده که بعد میخونم.زهرا دلم واست تنگ شده بیقرارم چیکار کنم؟؟
زهرا:وااااای جونم دل منم همینجور الهی من نباشم که تو بیقراری عشقم.
من:خدا نکنه عشقم دوس دارم ببینمت ولی نمیشه
زهرا:عزیزم شنبه صبح بریم کانکس عموت اونجا باهم کلی وقت بگذرونیم
من:باشه عشقم خب گلی برو سر درسات و بعد که تمام شد اس بده جونم دوست دارم بوووس خدافظ عشقم
زهرا:باشه عزیزم خوب بخونیااااا بای بای شوهرررررم چون صدام کلفته و به قول زهرا ی مردونگی خاصی داره بهم میگه حنجره طلا.دوتامون پشت کنکوری بودیم ولی بیشتر عشق میورزیدیم تا درس خوندن.همیشه آرزوم بود که فقط ی بار بتونم موهاشو ببینم بهش میگفتم دوس دارم موهاتو ببینم ولی به خاطر حیای دخترونش مخالفت میکرد منم که دوسش داشتم دیگع اصراری نکردم. قرارهای کانکس ادامه دار شد و کم کم جلوم راحت تر شد درواقع بهم کامل اعتماد کرد و فهمیدحسم فقط عشقه توشه و از هوس خالیه. ی روز تو کانکس بهش گفتم ارزومه موهاتو ببینم نمیتونم دیگه تحمل کنم آخه من فقط با دیدن تو وزیبایی هات به وجد میام و تپش قلب میگیرم اونم شالشو درآورد و عطر موهاش فضای کانکسو دگرگون کرد ایقد عاشقش بودم که حتی تنشم هیچوقت نخواستم که ببینم پسرای عاشق حرفای منو خوب میفهمن.خلاصه باهم خیلی صمیمی شدیم واقعا دیوونه هم بودیم اونقد که اون بهم میگفت شوهرم و من میگفتم خانمم همسرم ی روز که داشتیم از کانکس میرفتیم بیرون که بریم خونه هامون تو راه من پشت سرش راه میرفتم و به شوخی میگفتم پیس پیس خانومی شماره بدم پارش کنی؟اهای جیگر کجا میری یواش تر بزار ماهم برسیم بابا که اونم زیر لب خنده های دلبرانه و معصومانه 19 سالشو به نمایش میزاشت که از دیدن خنده هاش قند تو دلم اب میشد.بی نهایت دیوونش بودم روانیش بودم جونمم واسش میدادم بعد چند دقیقه تمام دنیا روسرم خراب شد.تنها چیزی که دیدم شاخه گلی بود که تو کانکس بهش دادم که داشت روهوا رقص مرگ میکرد بعدشم تن نحیف غرق خونه زندگیمو دیدم که مثه پر رو زمین نقش بست.زدم تو سر خودم و دویدم طرفش و التماس که تنهام نزاره و چشماشو نبنده زود گذاشتمش تو ی تاکسی بردمش بیمارستان شهرمون.مثله پرنده ای که تیر خورده باشه این ورو اون ور میرفتم و اروم و قرار نداشتم. بعد از گذشت چند ساعت که تمام خانواده هامون اونجا بودن صدای در اتاق زهرا سکوت سالن انتطارو در هم شکست.میدونستن من عاشقشم واسه همین منو به زور بردن خونه و نزاشتن بفهمم چی پیش اومده منم اینقد خودمو زده بودم که تا رسیدم خونه با کفش گرفتم خوابیدم شده بودم مثه ی مرده متحرک. فرداش رفتم تو محلشون که برم جلوی خونشون و اگه شد ببینمش ولی چی میدیدم؟ی سری پارچه سیاه رو دیوارا نصب بود که با دیدنشون تمام رویاهام با زهرا تو سرم خراب شد.وقتی تسلیتارو میدیم انگار چاقو تو قلبم میکردن منم که از همه جا بیخبربودم. بله زهرا رفته بود اون رفته بود تمام زندگیم رفته بود و من موندم و ی سری عکس و ی دنیا خاطره و ی دل تا آخرعمر عزا دار… دیگه نه من شدم شوهر نه اون شد خانم بله دوستان من تنها شدم تا اخر زندگیم هدفم از نوشتن این خاطره تلخ ناراحت کردن دوستان نبود فقط خواستم بگم همه چیز شهوت و سکس نیست بلکه عشقم هست قدر داشته هاتون رو بدونید من که تمام داراییمو ازدست دادم امیدوارم همیشه دارا باشید
ببخشید که طولانی شد موفق و موید باشین

نوشته: M


👍 0
👎 0
28950 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

450530
2015-01-14 13:58:59 +0330 +0330

جای بهتر از اینجا واسه داستانت ندیدی؟

0 ❤️

450531
2015-01-14 14:09:25 +0330 +0330
NA

سلام، خوبه که اینجا به این موضوعات هم اشاره ای بشه و هراز جندگاهی یادمون بیفته که خیلی مسایل دنیایی رودگذره و خیلی چیزها موندگار نیستند.

0 ❤️

450532
2015-01-14 15:18:02 +0330 +0330

دوست عزیز حدس من اینه دوستش داشتی ولی جدا شدین نه این داستانی که تعریف کردین …
اما حس و حالت رو میفهمم منم یکی رو دوست داشتم فراتر از عشق … همه ی زندگیم بود هیچی ازش نمیخواستم شنیدن صداش و گاهی دیدنش واسم همه چیز بود … یه وقتایی میگفت تو بعدها خیلی چیزها ازم میخوای ولی بهش میگفتم ببین تا روزی که رسمی زنم نشدی هیچی ازت نمیخوام . واقعا هم فرشته ای بود البته دوربرش یه تعداد دوست اشغال داشت که بهش خط های منفی میدادن .
واسه رسیدن به هم دو تا مشکل بزرگ داشتیم که البته از پسش بر میومدیم اما نخواست که بمونه . درسته ماهیت قضیه اینه که منو گذاشت و رفت درسته اواخر بد کرد درسته بعد رفتنش واقعاااااااا زندگیم ، ایندم و موفقیت هام نابود شد درستش دیگه برگشتش هم چیزی رو درست نمیکنه ولی هنوز خیلی دوستش دارم …
بیشتر از یکسال و نیمه که دیگه کلن خبری ازش ندارم … همه زندگیم شده اینکه شبا با این امید بخوابم که خوابشو ببینم ولی هیچوقت به خوابم نیومد … ارزوم شده اینکه فقط یه بار دیگه ببینمش … صبح تا شب میگم خدایا اول خوشبختی رو به اون بده اگه چیزی موند یه نگاهی هم به من بکن …
میدونم روزگار اینقدر بده که شاید خیلی ها بیان دوربرش با قصد بد و سو استفاده ولی خب کاری ازم بر نمیاد … حتی نمیدونم کجاست چه میکنه …
گفتی و منم سر دردودلم باز شد گفتم که خیلی ها بدونن همه ی زندگی شهوت و سکس نیست یه وقتایی میشه کسی رو خیلی دوست داشت و دست بهش نزد … این روزا همه فکر میکنن دوست داشتن یعنی وقتی میبینیش شهوتت بزنه بالا …
ما توی تموم مدتی که با هم بودیم همه ی بوسیدنامون تلفنی بود وقتی همو میدیدیم هیچی ازش نمیخواستم اینقدر نجیب بود که به خودم اجازه نمیدادم به خیلی چیزا عادتش بدم …
بگذریم …:(

0 ❤️

450534
2015-01-14 18:36:51 +0330 +0330
NA

تخیلی بوووود . از اساتید بعیده aggressive

0 ❤️

450535
2015-01-14 19:36:52 +0330 +0330
NA

عالي بود و پر از احساس
مررررسي حنجره طلا

1 ❤️

450536
2015-01-15 10:31:11 +0330 +0330
NA

الهیییییییییییی
خدا صبر بده بهت
میدونم هیچی جای اونو پر نمیکنه واست

0 ❤️

450537
2015-01-15 13:32:46 +0330 +0330
NA

بد نبود …

0 ❤️

450538
2015-01-15 16:40:38 +0330 +0330
NA

تو اگر واقعا عاشق بودی که اینجا نمیومدی داستان بگی.یک نیست بگه اینجا چیکار میکنی؟؟؟

0 ❤️

450539
2015-01-16 00:56:03 +0330 +0330
NA

طبق معمول کسسسسسسسسسسسسسسسس

0 ❤️

450540
2015-01-16 04:35:08 +0330 +0330
NA

سکس هم جزوی از عشقه اگه خیانت توش نباشه و تا آخر باهم باشین.
همون سکس که میگین خیلی فرق داره با هوس و شهوت.
سکس اگه تو راهه عشق باشه مقدسه

0 ❤️

450541
2015-01-16 10:52:00 +0330 +0330

خوب بود لا اقل بعد کلی داستانهای توهمی یه خاطره با احساس خوندیم .روح همه عاشقان شاد

0 ❤️