حموم با مامان (۴)

1401/09/12

...قسمت قبل

از خواب بیدار شدم ی نگاه به ساعت انداختم ۱۰ و نیم بود پاشدم اونروز امتحان نداشتم اخه تو امتحانای خرداد بودیم
از اتاق اومدم بیرون همه جا سوت و کور بود یکم تو خونه گشتم انگار کسی خونه نبود بابا که صبح زود رفته سرکار تا فردا صبح شیفته ولی مامان کجا رفته؟
رفتم سمت اتاق بابا اینا راستش فکر میکردم اونجام هیچکی نباشه درو باز کردم دیدم هنوز مامان خوابه! خواستم صداش بزنم که اومدم عقب درو بستم
رو شکم خوابیده بود ی پاشو کشیده بود سمت شکمش ملافه رو بالا تنش بود ولی پایین تنه هیچی روش نبود
همچنان که پشت در بود از خودم پرسیدم شلوار پاش نبود!؟
درو باز آروم باز کردم سرمو بردم تو با دقت بیشتر نگاه کردم، پاهاش لخت بود حتی انگار شورتم تنش نبود
باز درو بستم ی صدا تو سرم میگفت بیخیال پسر خل شدی مامانته ها برگشتم که برم سمت آشپزخونه ولی ی صدای دیگه میگفت تو رو خدا برو یکبار دیگه فقط یکبار دیگه ببین
راستش نتونستم به خودم مسلط بشم رفتم درو آروم باز کردم رفتم تو همونجوری بود تکون نخورده بود با ترس لرز نزدیک شدم، ی کون بزرگ بلورین رو به روم بود اخ که چقدر دلم میخواست بهش دست بزنم، به صورتش نگاه کردم خواب بود بالای سینشم پیدا بود
تو ذهنم گفتم اگه دست بزنم که حتما بیدار میشه حتی الان این ساعت هر لحظه ممکنه بیدار بشه از نزدیک باسنشو ببینم و برم تا بگا نرفتم
پشتش رو زمین بدون اینکه به تخت بخورم نشستم با دقت داشتم باسنشو نگاه میکردم یک دقیقه نگذشته بود که برگشت تخت خوابید دستاشو دراز کرد کش بده جییییغ زد
رسما سکته کردم هیچ راه پس و پیشی نداشتم
به ثانیه طول نکشید که میگ میگ اومدم بیرون ولی خب به هر حال بگا رفتم حالا من اینور داشتم به خودم فحش میدادم اونم اونور فحش میداد که اونجا چه غلطی میکردم
واقعا سوتی بدی بود هنوز به دقیقه نرسیده بود که همون ملافه رو به خودش پیچیده بود اومد بیرون
با صدای عصبانی گفت تو اتاق ما چه غلطی میکنی
من: بخدا فقط اومدم بیدارت کنم
مامان: بیدار کردن دم در نه بشینی پشتم زهرم ترکید!
من: واقعا نیت بدی نداشتم
مامان: غلط کردی داشتی منو دید میزدی
همینطور که داد میزد سرمو انداختم پایین و صورتمو با دست گرفته بودم
مامان: اخه این چه کاریه بچه بار آخرت بودا
ی لحظه هنگ کردم پرسیدم الان عصبانیتت از اینکه که ترسوندمت یا اینکه لخت بودی اومدم تو اتاق؟
مامان: مگه تا کجا ملافه روم نبود؟ چی دیدی؟
من: نه چیز زیادی ندیدم یکم از پات فقط
با عصبانیت ملافه رو تا یکم بالای زانوش داد بالا گفت بیا ببین ولی دیگه نه سکتم بده نه قایمکی این کار چندشو انجام بده
با خنده گفتم یکم بالاتر بود
یکم کشید بالا
گفتم بالاتر
باز یکم دیگه کشید بالا نصف بیشتر رون پاش پیدا بود
من: بازم بالاتر
مامان: گمشو کثافت اشغال اول صبحی یهو بگو ملافه رو رد کن دیگه
با مظلومیت تمام گفتم میشه؟
مامان: پوریا چنان میزنمت یکی از من بخوری یکی از دیوار گمشو برو گند زدی به اول صبح
گفتم دلم شیییکس و رفتم چند قدمی رفته بودم سمت آشپزخونه که دیدم صدام زد پوریا
برگشتم دوتایی داشتیم به هم نگاه میکردیم گفتم بله
یهو ملافه رو انداخت زمین هیییچی تنش نبود ی بدن سکسی جا افتاده سینه های هفتاد پنج کصشم ی کوچولو مو داشت واقعا محشر بود ی قدم برداشتم سمتش که انگشتت تکون داد و گفت آ آ برو چایی دم کن
من: ماماااان
همینطور که چرخید گفت میخواستی ببینی دیدی کافیه و رفت تو اتاقش
انصافا از پشتم منظره دیدنی بود اون دو قدمی که رفت تا بره تو اتاق باسن و رونش میلرزید موهاش که تا نزدیک باسنش بود
بگذریم سر صبحونه در حالی که سرم پایین بود گفتم واقعا خوشگلی مامان خوشبحال بابا
مامان: بی جنبه بازی درنیار خوشم نمیاد
من: فقط ی تعریف ساده بود
مامان: مرسی عزیزم
من: منم ممنونم اولش یکم بد شروع شد ولی با چیزایی که دیدم همه چیزو شست برد
ی لبخند زد و گفت خوشت اومده ها
من: بینظیر بود کاش هر روز میشد ببینم
ی لبخند همراه با غرور زد و دیگه چیزی نگفتیم
بعد صبحونه رفتم که بخونم واسه امتحان فردا ولی اونجام جق زدم تمرکزم بهم ریخته بود شب بعد از شام تو اتاق بودم رو تخت دراز کشیده بودم داشتم میخوندم که مامان اومد تو اتاق گفت در چه حالی
من: بد
مامان: چرا
من: چته؟
من: امتحان فردا خیلی سخته هیچی حالیم نیست گند میزنم
نشست رو تخت کنارم گفت نه تو میتونی مامان من بهت ایمان دارم
من: اگه بی افتم چی؟ کتاب انداختم تو صورتم
خوابید کنارم دستشو گذاشت رو سینم و تکونم داد و گفت ببینش بچه شده، بی افتم چیه مردی تو بخون با ارامش برو فردا امتحان بده منم مطمئنم نمره خوب میاری
کتابو انداختم اونور در مورد همین چیزا حرف میزدیم که دستمو گذاشتم رو دستش انگشتاشو باز کرد دستامون تو هم قفل کردیم یکم که گذشت گفتم احساس میکنم خیلی بهترم مرسی که هستی مامان
محکم فشارم داد به خودش پیشونیمو بوس کرد که گفتم میشه یکم همینجوری بمونیم
مامان: چجوری؟
من: همینجوری بغلت کنم یعنی
مامان: آره اگه آرومت میکنه راحت باش
اولش فقط آرامش بود ولی اون عطر تنش نرمی بدنش سینه هاش که از پشت لباس چسبیده بود بهم کم کم داشت حشریم میکرد
من: مامان
مامان: هوم
من: میشه یکی ببوسمت
یکم مکث کرد و گفت ببوس
لبمو بردم سمت لبش که سرش برد عقب
مامان: خاک تو سرت چیکار داری میکنی لپمو ببوس نه لب الاغ جون
گفتم باشه باز سرشو اورد جلو لپشو بوس کردم یکی دوتا سه تا اروم اروم غرق بوسه بودم اونم هیچی نمیگفت
دستم که رو کمرش بود بردم پایین نزدیک باسنش بود که سرشو برد عقب و گفت پوریااا
من: مامان خیلی بهت نیاز دارم
مامان: نه مامان نمیشه
من: بخدا انتظار زیادی ندارم فقط تو بغلم باشی کافیه
مامان: پس دست دیگه پایین نره
من: باشه
همینجوری که تو بغل هم بودیم و میبوسیدمش زد به سرم لبشو ببوسم، لبمو یهو گذاشتم رو لبش چشاشو باز کرد ولی محکم بغلش کرده بودم نذاشتم سرشو عقب ببره اونم زیاد تلاش نکرد یکم که گذشت چشاشو بست
خیلی خوب بود لپ گونه لب میبوسیم و هیچ مخالفتی نمیکرد
من: زبونتو درمیاری
مامان: زبونم؟ خندید و گفت میخوای چیکار کنی
زبونشو دراورد، لبمو گذاشتم رو زبونش ی کوچولو زبونشو خوردم لبام خیس شده بود که زبونش برد تو، ولی باز لباشو میخوردم خواستم زبونمو بکنم تو دهنش که گفت نکن بچه دیگه زیاده رویه ها
محکم بغلش کردم و لبمو چسبوندم به گردنش و ترس اینکه پاشه بره تکون نخوردم کیرم شق شق چسبیده بود بهش ولی در موردش اصلا حرف نمیزد و بی توجه بود
زبونمو دراوردم رو گردنش کشیدم به سمت زیر گوشش که گفت آه ی گاز از لاله گوشش گرفتم و لبمو کشیدم رو صورتش سمت لبش باز شروع کردم لباشو خوردن اینبار خودش زبونشو فشار داد تو دهنم که با ولع شروع کردم خوردن، ی پامم انداختم روش و بهم گره خوردیم دیگه یکم نفساش تند تر شده بود
یکم که گذشت هولش دادم تخت خوابید منم روش خوابیده بودم و لب تو لب واقعا طعم لباش هوش از سرم برده بود دستمو بردم لای موهاش تنی که صبح لخت دیدم الان تو بغلم بودو داشتیم تو هم می پیچیدیم
کم کم از لباش فاصله گرفتم بوسه بوسه رفتم پایین به بالای سینش که رسیدم موهامو چنگ زد و با خنده گفت نه اونجا نرو ولی خودمو کشیدم پایین تر و ی گاز تقریبا آروم از رو لباس از ممه‌ش گرفتم، خواستم از بالای تاپش ممه‌شو دربیارم که گفت پوریاااا اونقدر حشری شده بودم که توجه نکردم با زور ی ممه‌شو دراوردم ولی دستشو گذاشت روش گفت ی لحظه به حرفم گوش بده بعد هر کار خواستی بکن
همون حال رفتم عقب نشستم رو پاش گفتم جون
مامان: خیلی داری زیاد پیش میری این کار ما درست نیست یا بوس و بغل فراتر نمیری یا به حرفم گوش نمیدی و من از فردا دیگه تو روتم نگاه نمیکنم
تا اینو شنیدم خوابیدم روش ی بوس از لپش گرفتم و گفتم هر چی تو بگی مامان خوشگلم مگه میشه رو حرفت حرف بزنم ی لبخند زد و باز شروع کردم لباشو خوردن
ی چند دقیقه همینطوری گذشت بعد گفتم پیرهنمو دربیارم؟
مامان: فقط پیرهن خودت
لباسمو دراوردم و خوابیدم کنارش، شدیدا نیاز داشتم ارضا بشم یهو ی ایده به سرم زد
من: میشه برگردی؟
مامان: پشت یعنی؟ میخوای چیکار کنی؟
من: بخدا با لباس تو روخدا
برگشت موهاشو ی تاب داد و گفت بیا
خوابیدم روش چقدر نرم بود قوس باسنش منم قوس داده بود بالا، شونه‌‌ی لختشو بوس کردم (البته لباس تنش بودا ولی تاپ بود)
موهاشو از رو صورتش زدم کنار لپش بوسیدم
کیرمو یکم دادم اونور تر قشنگ بین دوتا تپلش قرار گرفت خودمم باورم نمیشد دوتا شلوار شرت بینمون بود، همونطور که دم گوشش نفس نفس میزدم خودمو عقب جلو میکردم
گوشش بوس کردم و گفت مامان میشه؟
مامان: همینجوری یکاریش کن
من: ولی دلم چی؟ دلم بیشتر میخواد
مامان: مگه من دوست دخترتم بچه
من: دوست دختر چیه تو عشقمی
مامان: بیشعور (باخنده)
من: حداقل بذار من شلوارمو دربیارم
با یکم مکث گفت دربیار ولی دست به شلوار من بزنی پوستتو میکنم، قبول کردم و شلوار شرتمو اوردم همون جوری که به شکم خوابیده بود خوابیدم روش، کیر لختمو گذاشتم بین کونش شلوارش ی شلوار آبی نرم بود محکم بغلش کردم و عقب جلو میکردم که بعد از چند دقیقه …
مامان: واااایی چه داااااغ
لپشو بوسیدم و همونجوری روش خوابیدم دو سه دقیقه ای بدون اینکه حرف بزنیم من روش بودم بدون حرکت و فقط صورتش که به پهلو بود لپشو میبوسیدم
پاشدم آبم خالی شده بود بالای چاک کونش بیشترش سر خورده بود سمت گودی کمرش
خواستم کیرمو با شلوارش که تنش بود پاک کنم
مامان: نکن باز مثل اون دفعه لک میشه بمال به کمرم
کیرمو کشیدم به پهلوی کمرش، پاشدم دستمال اوردم کمرش پاک کردم خودمم لباسمو پوشیدم
مامان: دیگه حسابی اروم شدی دیگه؟ حالا بشین امتحانتو بخون بعدم استراحت کن فردام بیست بگیر و بیا خونه
خودشم رفت حموم و اونشب اینجوری تموم شد.

پ.ن
قسمت هارو من همیشه یک روز بعد از انتشار اپلود کردم ولی معمولا ی هفته زمان میبره تا منتشر بشه اینکه طول میکشه واقعا تقصیر من نیست به محض اینکه ی روز میگذره فیدبک هارو میبینم قسمت بدی رو میذارم ولی با این حال تو کانال تلگرام RealMomandson میتونید با خبر بشید قسمت بعدی چه زمانی منتشر میشه، الانم این قسمتو ۱۱ آذر ساعت حدود یازده شبه دارم آپلود میکنم به ادمین سایت هم پیام میدم ولی دیگه باقیش با من نیست.
و اینکه واقعا ناز نمیکنم چیزی که میخونید فانتزی نیست داستان واقعیه و کامنت های قسمت قبلی واقعا بهم انرژی داد فلن تا قسمت بعدی

نوشته: پوریا


👍 159
👎 9
339001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

905119
2022-12-03 01:26:50 +0330 +0330

کاری با داستان شما و واقعی بودن یا نبودن داستانت ندارم ولی واسه من مقدس ترین چیز توی دنیا یعنی مادرم


905122
2022-12-03 01:56:42 +0330 +0330

پوریا میایی پی وی من

0 ❤️

905124
2022-12-03 02:21:11 +0330 +0330

قشنگ بود

1 ❤️

905136
2022-12-03 03:11:03 +0330 +0330

خوبه

1 ❤️

905147
2022-12-03 04:40:18 +0330 +0330

دمت گرم با همین فرمون برو جلو
هر شب یه قسمت بذاری که عالیه ، به نظرات منفی هم توجه نکن.

2 ❤️

905151
2022-12-03 05:06:42 +0330 +0330

عالی بود دمت گرم

1 ❤️

905162
2022-12-03 07:39:57 +0330 +0330

ادامه بده
آفرین

1 ❤️

905168
2022-12-03 08:27:53 +0330 +0330

ایول بنویس عزیزم

1 ❤️

905180
2022-12-03 10:43:34 +0330 +0330

عالیه داستانت مامانت خیلی شیطونه

1 ❤️

905189
2022-12-03 11:59:27 +0330 +0330

بازم میگم اینکه واقعی هست یا نیست کاری ندارم ولی واقعا بادخوصله وبدون زدن مواد توهمی نوشته شده دمت گرم عالیه

2 ❤️

905196
2022-12-03 12:30:55 +0330 +0330

واقعا قشنگ بود ، دمت گرم

1 ❤️

905217
2022-12-03 14:41:40 +0330 +0330

ادامه‌ بده‌

1 ❤️

905218
2022-12-03 14:43:06 +0330 +0330

خوب بود.
فقط کانالو بعد از یه مدت خصوصی نکن.

0 ❤️

905222
2022-12-03 15:05:06 +0330 +0330

به قول یه بزرگی : ننتونو گاییدم که ننتون رو میگایید.

2 ❤️

905250
2022-12-03 21:51:35 +0330 +0330

نگارشت عالیه و باور کن که با راست یا دروغ بودنش کاری ندارم .ادامه بده پسر دمت گرم

0 ❤️

905266
2022-12-04 00:53:38 +0330 +0330

اصلا کاری ندارم سکس با مادره یا هرچیزی ،این فرم اصلیه داستان سکسیه ،آفرین خوب مینویسی

0 ❤️

905271
2022-12-04 01:40:21 +0330 +0330

باز ممنون ازت که نشون دادی به حرف مخاطبین وخواننده های داستانت اهمیت میدی و نظرات رو دنبال میکنی ودر اخرهرقسمت مختصر توضیحی از همه مواردمیدی.

1 ❤️

905346
2022-12-04 13:59:30 +0330 +0330

داستانت دیوونه کنندس پوریا🤤
میشه باهم حرف بزنیم؟؟

0 ❤️

905356
2022-12-04 14:30:54 +0330 +0330

اینکه تو رو مامانت الان حس داری ی عده میان به تو توهین میکنن طبق کل داستانت بخواییم نگاه کنیم مادرت کم مقصر نیس یجورایی تورو به خودش وابسته کرده مخصوصا تک پسری و تک بچه ای اون ساک زدن و لب گرفتن توی سن کم یجورایی عروسک سکسش بودی توی داستانت پدرت زیاد نقشی نداره زیادم ازش حرف نمیزنی مگه ی اشاره ی بقل وگرنه کاربرد دیگه ای ام نداره با توجه به سن پدر مادرت احتمال اینکه پدرت مادرت خوب ارضا نکرده و تو سکس کم گزاشته توی داستان این خیلی حس میشه مخصوصا توی جو جامعه مخصوصا زن متاهل خیلی زشته خیانت کنه یجورایی تنها کسی که مادرت تونسه خودش نشون بده جلو توجه کنه و مواقع نیاز استفاده کنه تو بودی مخصوصا تو هم ی پسری تو اوج شهوت نیاز و خانوم ها هم تو سن سی و چهل اوج حشریت دارن ولی طبق گفته هات من توقع داشتم این رابطه از ۱۵ شروع شه ن ۲۲ 😅

0 ❤️

905370
2022-12-04 16:21:49 +0330 +0330

منم یه زن عمو داشتم همین حس رو به هم داشتیم که فقط از روی شلوار کردمش اجازه دخول نداد الان تو آمریکاست و از عمون جدا شده حیف از دستش دادم

0 ❤️

905372
2022-12-04 16:33:30 +0330 +0330

دمت گرم
ادامه بده
کون لق نظرهای منفی

0 ❤️

905376
2022-12-04 16:54:47 +0330 +0330

داستانت مثل این فیلم سوپرا هستش که چند بخشه
بخشه اول پسر میاد میگه مامان کیرم بزرگ شده اذیتم میکنه مامانه هم براش جق میزنه وسطش سسنشو در میاره میگه نگاه کن تا آبت زودتر بیاد
بعد میره بخش دوم دوباره پسره با همون وضع میاد این سری جق کار ساز نیست مامانه ساک میزنه
میره بخش بعدی باز پسره میاد این سری ساکم کار ساز نیست مامانه مثل سگ بهش کس میده دیگه تموم میشه.
نمومه این فیلما تو سایت pervmom پره

0 ❤️

905380
2022-12-04 17:26:24 +0330 +0330

عالییییییی بود مثل همیشه 👌🏼❤
همینجوری ادامه بده پوریا دمت گرم ❤👍🏼

0 ❤️

905420
2022-12-05 00:42:27 +0330 +0330

خوب بود. فقط امیدوارم به سکس نکشه. لایک

0 ❤️

905427
2022-12-05 01:23:59 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده. این داستان مورد توجه قرار گرفته چون سکس محارم هست 😍

0 ❤️

905497
2022-12-05 11:05:11 +0330 +0330

حقیقی باشد یافانتزی فقط کس و کون مامانت عالیست عزیزم ممنون کیرم را باهرقسمت داستانت با کو ن وکس مامانت شق میکنی دستت دردنکنه

0 ❤️

905531
2022-12-05 15:12:24 +0330 +0330

دوبول بچه های شهوانی تو دهنت 😂😂 اگه میشه خاله نسترن رو هم بیارش تو داستان، جالب میشه 👍👍

1 ❤️

905675
2022-12-06 15:09:20 +0330 +0330

یه مشت جغی کثیف افتادن تو این سایت

1 ❤️

905693
2022-12-06 20:04:30 +0330 +0330

این واقعی نیست…من هنوز تو خماری قسمت اول موندم…کیرم دهنت

0 ❤️

905738
2022-12-07 02:53:18 +0330 +0330

اومممم

0 ❤️

905821
2022-12-07 19:21:04 +0330 +0330

عالیه منتظر ادامشم

0 ❤️

905872
2022-12-08 03:18:45 +0330 +0330

مهدی 24 کرج جویای رل
ماشین دارم
آیدی تلگرامم
@mahdi66633
قد ۱۸۴
وزن ۷۲

0 ❤️

906128
2022-12-10 03:19:59 +0330 +0330

فوق العاده بود امیدوارم بازم ادامه بدی

0 ❤️

906415
2022-12-12 11:34:51 +0330 +0330

مامان پی

0 ❤️

906516
2022-12-13 08:08:04 +0330 +0330

“بی افتم” داستان برگزیده ساله واقعا

0 ❤️

906699
2022-12-14 19:01:16 +0330 +0330

همین فرمون برو جلو
عالیه .
حتی اگه داستان هم باشه خیلی خوبه

0 ❤️

924595
2023-04-22 21:46:51 +0330 +0330

زیباترین عشق بازی در عالم ،عشقبازی با مامان جانه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها