سکس آتشی با دانشجوی حشری

1392/01/26

سلام این خاطره واقعیت داره و برای خودم اتفاق افتاده.در یک اشتباه تلفنی و کاملا تصادفی با دختری به اسم گلی آشنا شدم خیلی زود بخاطر لهجه شیرینش با او سر دوستی انداختم و خودم رو مجرد معرفی کردم و دارای 30سال سن بعد از مدتی تماس های عاشقانه او به من تقاضای ملاقات حضوری داد و من که شرایط ملاقات با او را نداشتم قبول کردم وقرار شد به شهری که او درآنج تحصیل میکرد بروم.و او هم قرار شد شب برای خواب منو بعنوان دایی خودش به خانه یکی از دوستانش که با مادرش تنها زندگی میکرد ببرد.من چون خیلی دوست داشتم بقل یک دختر بخوابم از خوشحالی بال درآورده بودم بالاخره روز موعود فرا رسید و رفتم به شهرشون و باهم از آنجا به شهر محل تحصیلش رفتیم از همان لحظه اول شوق شب خوابی در هر دویمان غوغا میکرد و او فکر میکرد که من پسرم خلاصه با خرید کادو برای دوستش رفتیم خانه و منو بعنوان دایی خودش معرفی کرد و آنها هم که تنها بودند با خیال راحتی ما را پذیرفتند.خلاصه شام را خوردیم و جای ما را انداختند در یک اطاق و با دودست رخت خواب اما بعداز اینکه در را بست من دیدم که یکی از رختخوابها رو جمع کرد و از من خواست با لباس راحت بخوابم من هم از شوق داتشتم میمردم و نیمه لخت رفتیم بقل هم و با لب و دستمالی شروع کردیم گلی داشت از شدت شهوت میمرد وسینه هاش سفت شده بود من هم از او بدتربعدمدتی گفتم لخت بشیم که قبول کرد و با شورت شروع به عشق بازی کردیم و مرتب میگفت سینه هام فشار بده و بخورمن هم مثل کسی که هیچ سکس نکرده رفتار میکردم وچون وعده ازدواج بهش داده بودم گفت بیا کار را تمام کن و پرده ام را پاره کن و من رد میکردم تا اینکه شروع به بازی با کیرم کرد وگفت میخوام موقعی که آب کیرت بیرون میاد من نگاه کنم من هم که داشتم با کپل و سینه هاش ور میرفتم کیرم رو دادم دستش و شروع به مالیدن به بالای کوسش کرد از خداش بود بزارمش توی کوس طلاش که دیدم دیگه از خود بیخود شد و به اورگاسم رسید وهم داشتم با میدان داری باهاش لذت میبردم و آب کیرم رو ریختم روی کوسش که گفت سوختم و بی حس افتادیم تا یک ساعت بعد من خوابم برده بود که دیدم داره از لبام لب میگیره و بیدار شدم و گفت یکبار دیگه حاضری من هم که از خدام بود قبول کردم و ایبار گفت بزار لای کونم وگذاشتم لاش و از قبل مقداری وازلین هم چربش کرده بود و با آرامی سرش رو کردم توش اما از ترس اینکه گند کارمون در نیاید تا آخر نکردم چون کون خیلی درد داره خلاصه اینبار ریختم توی لای کونش من آرزو داشتم اون شب صبح نشه چون تا ساعت 8 صبح خودمون زدیم بخواب و لذت میبردیم چون گلی 28 سالش بود و اولین تجربه سکس ش بود.بعد از اون شب چنان عذاب وجدان گرفتم که بعد سه روز بهش گفتم من متاهلم و گفت دیگه بهم زنگ نزن اما بعداز 2 هفته پیام داد و گفت پول میخوام من هم بهش دادم ورابطه از سر گرفته شد و یک بار دیگه با یک برنانه ساختگی در شهر دیگری با هم ملاقات کردیماینبار هم به خانه یکی از استادهای دانشگاهش رفتیم و دوبار از کون با هم سکس کردیم و بعضی وقتها چون از هم دور بودیم سکس تلفنی میکردیم . بعد از مدتی یکی از همکارام رو که میخواست برای برادرش زن بگیره بهش معرفی کردم که الان از اون حامله است و گاهی هم به من پیام میده و صحبت میکنیم.این خاطره بهترین خاطره سکسی من بود .امیدوارم لذت برده باشید.نظرهاتون رو بگید ممنون میشم.

نوشته: سامان


👍 1
👎 1
131796 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

375005
2013-04-15 06:42:14 +0430 +0430
NA

و آن هنگام که یک جلقی دست به قلم میشود…
آخر این هم شد سبک نوشتاری پسر جان؟؟؟
خخخخ
:D

0 ❤️

375006
2013-04-15 06:56:55 +0430 +0430
NA

نظر ؟ خیلی عجله داشتی زود تموم کنی جالب نبود

0 ❤️

375007
2013-04-15 07:47:16 +0430 +0430
NA

پس این دانشجو بود یا آواره ی شهرها که هر سری تو یه شهری میکردیش!!!شایدم هر ماه تو یه شهر میداده ااا ببخشید اشتباه شد درس میخونده!!!=)) =)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️

375008
2013-04-15 08:59:32 +0430 +0430
NA

داداش چند وقته مدرك نهضت گرفتي؟! كيرم تو كون ادبياتت

0 ❤️

375010
2013-04-15 09:30:07 +0430 +0430
NA

Azab Vojdan ? lol Mak

0 ❤️

375011
2013-04-15 15:29:18 +0430 +0430
NA

ابتو ریختی توی لای کونش؟؟؟؟؟؟؟ :)) :))

0 ❤️

375012
2013-04-15 15:34:10 +0430 +0430
NA

کاملا مقوا بود !!!

0 ❤️

375013
2013-04-15 16:02:52 +0430 +0430
NA

اینبار ریختم توی لای کونش ؟یعنی چی من متوجه نمیشم

0 ❤️

375014
2013-04-15 16:15:32 +0430 +0430
NA

:)))))))))))) ایول داداش خوب اومدی :)))))

0 ❤️

375015
2013-04-15 16:18:03 +0430 +0430
NA

جان؟ آقا تو رو خدا یه بار توهم نزنه قشنگ بنویسین دیگه رفتیم خونه ی استاده دختره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه کیره هفت جد و آبادم تو کونه مادرت استاد مگه به یه دختر با غریبه و دیوثی مثه تو دره خونش رو باز میکنه؟؟؟؟؟؟؟
رسما کیری، تخمی،کسی،چوچولی، بود داستانت

0 ❤️

375016
2013-04-15 17:20:21 +0430 +0430
NA

خوبه هر کس دنبال دختر سالم و رنگ آفتاب ندیده می گرده بیاد تو بهش معرفی کنی؟!!! نه؟
تازه وجدان درد هم گرفته!

0 ❤️

375017
2013-04-15 22:12:02 +0430 +0430
NA

اره جون عمت گفت بیا پردمو بزن ، خوب میزدی

0 ❤️

375018
2013-04-16 02:25:00 +0430 +0430
NA

و اين داستان مربوط به زمان سهراب سپهريست…

0 ❤️

375019
2013-04-16 04:35:28 +0430 +0430
NA

کیره گوزنهای صحرای آفریقای جنوبی تو کونت با کار خیری که در حق دوستت انجام دادی

0 ❤️

375020
2013-04-16 04:42:48 +0430 +0430

کیرم به کُسَت، چُسَم به گیسَت

0 ❤️

375021
2013-04-16 05:39:15 +0430 +0430
NA

نتونستی یکم کس شعر بهش اضافه کنی قشنگ بشه من اصلا نفهمیدم چی شد خیلی تخمی بود

0 ❤️

375022
2013-04-16 05:51:14 +0430 +0430
NA

حالا این بهترین سکس آقا بوده . بدبخت زن تو . کیرم تو باقی سکسات

0 ❤️

375023
2013-04-16 11:09:59 +0430 +0430
NA

تو واون میرفتین خونه کسی وصاحبخانه هم جای شما میانداخت و میگفت بکنین!!! ؟

0 ❤️

375024
2014-11-03 06:40:03 +0330 +0330
NA

حالا از این انشا چه نتیجه ای گرفتی؟
زاپاس بند مزدا 1600 تو کونت

0 ❤️

375025
2014-11-08 14:33:53 +0330 +0330

اینم دل داره خب بیچاره lol

0 ❤️




آخرین بازدیدها