سکس آتشین من و خواهرم ساناز

1402/08/06

سلام خدمت دوستان عزیز این داستان واقعی است و اسامی اشخاص حقیقی نمیباشد.
این داستان داستان اولین سکس من هست با خواهرم که پنج سال از خودم بزرگتر و برمیگرده به زمانی که من ۱۸سالم بود و خواهرم ۲۳ سال داشت .
اسم من ماهان هستش ویه پسر فوق العاده حشری و داغ هستم من توی خانواده ای بزرگ شدم ک پدرو مادر شاغل بودن و اوضاعمون خوب بود خداروشکر و من تا چشمم کار میکرد همه چه توفامیل چه تواشنا ازمن بزرگ تر بودن و همه منو دوست داشتن ولی من همش گلگی میکردم که چرا کسی هم سن من نیس من باش بازی کنم و بیشتر اوقات حوصلم خیلی سر میرفت چون به غیراز خواهرم کس دیگه ای هم نبود ک بام بازی کنه من یه پسر نسبتا قد بلندم قیافمم خوبو جذاب و پوست صاف جوری ک همه قربون صدقم میرقتن و به چشم همه خیلی عزیز بودم از ۱۵ سالگی بدنسازی رو شروع کردم ولی نه برای گنده شدن فقط برای فیتنس بودنو رو فرم بودن بدن تمرین میکردم خواهرم ساناز هم خیلی خوشگل و خوش هیکل بود وبدن سفیدی داشت وموهای لختو بلند با چشمای عسلی وابروهای کشیده جوری که دوستاش بهش حسودی میکردن با اینکه همش کنارش بودمو همه جا از بچگی دنبالش راه می افتادمو خیلی هم دوسم داشت ولی نمیتونستم از شدت زیبایی بهش زیاد نگاه کنم هیچ نقصی نداشت واقعا برق چشماش منو میگرفت از موقعی که رفتم دبیرستان تو درسام کمکم میکرد چون من درسم زیاد خوب نبود مخصوصا ریاضی که متنفر بودمو درکش نمیکردم و ابجیمم درسش خوب بود
بگذریم من اول دبیرستان که رفتم ۱۵ سالم بود اجیم اون موقع دانشجو بود رشته یه پرستاری میخوند و من اوج شهوتم از همون سن شروع شد جوری که مدام کیرم شق بود و همش فیلم سکسی میدیدم با کامپیوتر و جق میزدم اوایلش کیر خودمو که میدیدم شق شده خیلی به چشم بزرگ بود جوری بود یبار تو اتاق سانتش کردم دیدم ۱۷ سانته و پشمام ریخت و از توی خیلی از فیلم سوپرایی که میدیدم کیر من از اونا بهتر بود و کلفت تر .منو اجیم تو خونه راحت بودیم از لحاظ پوشش لباس پدرو مادرم هیچوقت بمون گیر نمیداد که چجوری لباس بپوشیم اجیمم ازهمون سن که من تازه چشمو گوشم باز شده بود بیشتر به چشمم میومد و بدنش تحریکم میکرد واقعا بیشتر موقع ها که پیشش میشستم تو اتاق بدنشو قایمکی دید میزدم سینه هاش گردو خوش فرم بود جوری که بعضی وقتا تاپ که میپوشید خط سینش پیدا بود و باسنش برجسته و خوش فرم بود و من پیش خودم میگفتم وای عجب خواهر سکسی دارم .یکبار که خونه تنها بودم رفتم تو اتاق دراز کشیدم رو تختش اتاقش همیشه بوی خوبی میداد بوی عطر های دخترونه خاص و دکور اتاقش سفید و صورتی بود داشتم باکیرم ورمیرفتم که سیخ شد گفتم بزار یه جقی بزنم اینجا بعد رفتم سر کمدش و شورتو سوتیناشو نگاه کردم کیرم داشت میترکید فک نمیکردم دیدن شورت و سوتین اینقدر میتونه تحریک پذیر باشه همین که تو دستم گرفتم شروع کردم به جق زدن و بوشون میکردم و بدن سفیدشو تصور میکردم ابم اومد همیشه ابم ده دیقه ای طول میکشید تا بیاد اما اون روز یکدقیقه ای اومد هنوز کیرم شق بود سریع همه چیو گذاشتم سر جاشو رفتم بیرون و هرچی سعی میکردم فراموش کنم فراموش نمیشد همش هیکل سکسیش میومد جلو چشام و به سکس کردن باهاش فکر میکردم ازاون روز تملم جقای من تا ۱۸ سالگی که رفتم دانشگاه همش به یاد اجیم بود .ازوقتی که خودم رفتم دانشگاه و رشته ی هنر رو شروع کردم منو اجیم خیلی صمیمی ترشدیم جوری ک حرف همو بهتر میفهمیدیم بعضی شبا تا صبح میخندیدیمو بازی میکردیم و من همیشه لپشو ماچ میکردم و فشار میدادم و قربون صدقش میرفتم تا دیگه خودش میگفت تروخدا بسه دیگه و میخندید جوری که بعضی وقتا مامانم میومد درو باز میکرد میگفت بچه ها یکم اروم تر ماهان تو مگه فردا کلاس نداری درس نداری برو اتاقت بزار اجیت به درساش برسه.بیشتر موقع هاهم اجیم پشتم بود و میگفت ولش کن چیکارش داری داداشمو.گذشت و یمدت زیاد دانشگاه نمیرفتم جوری که کلاسارو میپیچوندم و چسبیده بودم به باشگاه یه شب داشتم برمیگشتم خونه از تمرین خیلی هم حشرم زده بود بالا ،آخرشب بود و همه خواب بودن ،تو اتاق خودم بودم و داشتم جلو آینه اتاق بدنمو میدیدمو فیگور میگرفتم و یه شورت تنگ پام بود و کیرم از زیرش نیم خیز بود یهو دیدم در اتاق باز شد و اجیم سریع اومد تو گفت میگم ماهان …یهو حرفشو خورد و چشماش گرد شد و منم جا خوردم چیکار کنم یهو گفت که ببخشید داشت درو میبست گفتم طوری نیست اجی بگو چی میخواستی بگی منم دستام به کمرم بود و کیرم هی داشت میومد جلو تر اخه اونم لباس خوابش تنش بود منم باشورت دیگه چشمم خورد ب سینه هاش با لحن خجالتی بهم گفت که (عاااااممم میگم یه چند تا از برگه آ-چهار هات میتونی بهم بدی برا فردا میخوام ببرم دانشگاه )بنده خدا نمیدونست چیکار کنه اینورو اونورو نگاه میکرد ولی حس کردم که از دیدنم حسابی داره حال میکنه منم با همون بدن لخت بایه شورت مشکی پاچه کوتاه تنگ کیرمم زیرش شق شده بود در کمدمو باز کردم و الکی یکم لفتش دادم و اونم دم تختم وایساده بود و داشت نگام میکرد بعد یه بسته کامل بهش دادم چون رشتم طراحی بود زیاد داشتم لوازم التحریر به گفتم بفرمایید سریع ازم گرفت گفت دست درد نکنه هو رفت .من حال کردم بعد چون همیشه دوست داشتم یا من لخت اونو ببینم یا اون منو لخت ببینه چون پیش خودم میگفتم احتمالا خواهرمم عین خودم زیاد حشری میشه و شهوتیه اخه یبار قایمکی رفتم سر گوشیش دوتا فیلم سوپر تو گوشیش بود و دیدم از همون روز بیشتر رفتم تو کفش.موقع خواب داشتم با گوشیم اهنگ گوش میدادم دیدم یه پیام اجیم فرستاد بیداری ،من یکم مکث کردم بعد نوشتم اره بیدارم دارم اهنگ گوش میدم ،نوشت ماهان ببخشید در نزدم و یهو اومدم تو اتاقت فک نمیکردم لباس تنت نیست.نوشتم ن بابا اجی این چ حرفیه مگه غریبه ای تو خواهرمی تازه از منم بزرگتری معذرت خواهی لازم نیست.اینجوری نوشتم که حس خجالت نکنه هو متوجه بشه که داداشش باهاش راحته ،بعد واسم یه استیکر بوس فرستاد نوشت قربون داداش خوش اندام خودم برم ،من باخوندن این کیرم یهو شد تبر فک کنم یه سانت به کیرم اضافه شد با این تعریفی ک ازم کرد تاحالا راجب بدنم بهم هیچ نظری نداده بود منم نوشتم براش جدی میگی هیکلم خوبه واقعا برام نوشت اره بخدا تو هم خوشگلی هم جذابی،منم براش نوشتم مرسی توهم خیلی خوشگلی و خوش اندام از تمام دوستات بهتری خلاصه صب شدو من سر میز صبحانه نشسته بودم مامانم در حال چای آماده کردن بود بابامم تو حیاط داشت ماشینو گرم میکرد ک مارو برسونه مامانم گفت پسرم بدو اجیتم بیدار کن بیاد صبحانه بخوریم .اتاق منو اجیمم طبقه بالا سالن هستش و کنار همن و دور از اتاق مامان بابام که اونا پایین .پشت در گفتم ساناز بیدار شو ساعت هفته بدودیره اول در زدم بعد رفتم تو همون تاریکی چراغم روشن نکردم پتوشو کشیدم وایییی یهو دیدم ساناز شورتم پاش نیست و کون سفید و نرمو خوش فرمش تو تاریکی مثل برفه هنگ کردم اول وسوسه شدم بهش دست بزنم وای باورم نمیشد من داشتم کون ساناز ک ارزوم بود ببینمش و همش زیر ساپورت و شلوار دیده بودمش رو میدیدم سریع رفتم بیرون و درو اروم بستم و محکم در زدم بلند ساناز ساناز تا بیدار شد یعنی من نیومدم تو اول صب فک نمیکردم دیدن کون انقد حال آدمو خوب کنه من کما زده بودم که چرا همچین کونی و همچین کسی کنارمه و من نمیکنم .تو مسیر همش تو فکر کون ساناز بودم جوری ک اصن حواسم و فکرم فقط رو کون ساناز بود یهو فهمیدم که ساناز شب قبل منو دیده حتما رفته به یاد هیکل من خودارضایی کرده بعد مطمئن شدم ک صد درصد همینه هو غیر از این نیست گفتم من امشب حتما باید سانازو بمالم هر طور شده دیگه طاقت کیرم تموم شده خلاصه که اون روز از دوستام بگیر تا استاد که سر کلاسش بودم همه میگفتم حواست کجاست انگار تو کلاس نیسی خلاصه بعد از ظهر اومدم خونه منتظر شدم ساناز بیاد پیش خودم گفتم یه بهونه باید اوکی کنم من امشبو برم تو اتاق ساناز تو خوابم که شده باید خودمو بچسبونم بهش اولش گفتم نه نه نباید اینکارو کنم بعد بخودم گفتم احمق این همه تو کفش یه بعد ولش کنم مگه چیه خواهرمه مرگ یبار شیون یبار میرم اصن بقلش میکنم سفت اون که کاریم نداره تازه انقدم ازم تعریف کرده .خلاصه ساعت یازده شب بود رفتم پایین یه سر بزنم ببینم اوضاع خونه در چه حاله دیدم مامانم و بایام خوابیدن سانازم بیدار بود چراغ اتاقش روشن بود داشت باگوشی با دوسش صحبت میکرد منم رفتم تو پیشش نشستم باگوشیم ور میرفتم بعد ببند شدم رفتم تواتاقم وای سانازو هرشب میدیدم برام تازگی داشت اصن این بشر خستت نمیکرد بعد یهو بم زنگ زد ده دقیقه بعدگفت پس چرا یهو رفتی گقتم داشتی با گوشی حرف میزدی گفتم مزاحمت نباشم گف نه بابا بعد بش گفتم فاصلمون خوبه یوجبه هو زنگ میزنی خندید گفت نه خاسم بیام ولی گردنم درد میکنه نمیتونن زیاد تکون بخورم قط کردم رفتم پیشش گفتم چی شده ابجی چرا گردنت درد میکنه گفت امروز یهو برگشتم پش سرمو ببینم گردنم رگ ب رگ شد سریع گفتم بیا دراز بکش تا ماساژت بدم گف باشه منم از خداخاسته روشکم دراز کشید و بااون تاپو شورتی ک پوشیده بود کیرمو شق کرد هنوز بش دست نزده بودم منم کنارتختش نشستم و اروم اروم شروع کردم ماساژ دادن بعد معلوم بود بدنش گرفته بود چ بدن نرمیم داشت بااینکه فرم داشت بدنش فک میکردم سفته اخه اینطور نشون میداد اما عین ژلاتین بود بعد یواش یواش میگفت اخ اخیش من داشتم میمردم بهم گفت ماهان توچقد خوب ماساژ میدی تاالان کجا بودی تو لعنتی منم گفتم جدی خوب ماساژ میدم گفت اره دستای قوی داری خوبه همی نه که کنارش بودم کمرشم ماساژ دادم کونشم جفتم بود حرارت بدنشو حس میکردم که چقد داغه بعد بهم گفت ادامه بده دارم بهتر میشم منم ویدم ایطوریه نشستم رو ب رو کمرش یه زانوم ایور ی زانوم اور کونش زیر گندام بود وای راحت میشد بچسبم بهش همین ک هی ماساژ میدادم یکم نشستم رو کونش جوری ک کیرم هی میخورد ب چاک کونش از زیر شورتش بعد که داشتم کمرشو میمالیدم متوجه شدم ک سوتین نبسته چون دسام بند سوتینی حس نمیکرد گفتمش اذیت ک نیسی گف ن دا اشی بهترین حس دنیارو دارم تو بهترین دا اش دنیایی بعد چنتا قولنج ازش گرفتم گفتم حالا اگه بلند شم ک ضایست کیرم شده دسته بیل یکم مالوندمش ب کونش دیدم واکنشی نشون نداد بعد دودقه بهم گفت ماهان اروم اردم برو پایین کمرمم ماساژ بده گفتم چشم دیگه چیز دیگه ای نمیخای خندید منم یکم پایین کمرشو با پهلوهاش مالیدم انگار داشتن دنیارو بم میدادن چ کمر باریکو سکسی داشت بعد منم دلو زدم ب دریا یه حسی بم گفت توالان باکیرت نشستی رو کونش داری ماساژش میدی صدرصد هم داره کیرمنو حس میکنه روکونش هم دوس داره بیشتر بمالمش یهو جفت باسنشو گرفتم تودستام شروع کردم ب مالیدن کونش دیدم چیزی نمیگه منم ادامه دادم بعد دیدم ساناز داره نفساش تند تر میشه قلبم داشت وامیساد بهم گفت ماهان کونمو دوس داری منم یهو گفتم اره بهم گفت معلومه ک داری چندیقس یه چیز صفتو دارم حس میکنم رو کونمه منم گقتم چیه خندید انگار خوشش اومده بود بعد بهم گفت ک مامان بابا کجان گقتم خوابن یهو بلند شد نشست ترسسدم گفتم حتما الان کلمو میکنه بهم گفت تو بهترین داداش کوچولوی دنیایی میخای منم ماساژت بدم گفتم نه نه من اوکیم رنگم شده بود مث گچ بعد بهم گفت چی شده چرا رنگت پریده تو ک الان خوب بودی گفتم راستش اجی یه حقیقتی رو بهت بگم قول میدی بین خودمون باشه ب کسی نگی گفت نه راحت باش چی شده گفتمش اجی من چند ساله به یادت جق میزنم همش هروقت میبینمت بدنت منو تحریک میکنه کیرمم بلند شده بود یهو خندید گفت اره میدونم از دیشبت معلوم بود بعد دیدم اینجوریه گقتمش میدونم خواهر بزرگمی نباید همچینن چیزایی بت بگم ببخشید بهم گفت اشکال نداره پسرا همینن دیگه منم راستش ازت خوشم میاد بدن خوش فرم و سکسی داری یهو گفتم میشه بچسبم ب کونتاز رو شلوار قول میدم زود تمومش کنم بعد گفت باشه به یه شرط گفتمش هرچی باشه قبوله ،بشرط اینکه هر وقت گفتم ماساژم بدی قبول کنی بی جنبه نشی بعد کیرمو گرفت تو دستش واییییی چه حس خوبی بود اولین باری بود یکی کیرمو تو دستش میگیره بعد بهم گفت داداشم عجب کیری داره ومن نمیدونستم میخوام ببینمش وگرنه نمیزارم بمالیش ب کونم بلند شدم شلوارمو در آوردم سریع کیرمو گرفت تو دستش برام میمالیدش اولش پاهام یکم میلرزید باورم نمیشد بعد بهم گفت آروم باش با انگشت بهم گفت هیییسسسس ،بلند شد گفت میخوای لخت منو ببینی
شورتشو کشید پاییین تاپشم دراورد سینه هاش و گرقتم سریع سینه هاش نرمو بزرگ بودن بدن اجیم اصن مو نداشت صاف بود کیرم هی شق ترو شق تر میشد بعد چسبیدم بهش سینه هاشو یذره خوردم حشریش کردم بعد اونم بهم گفت میخام الان قک کنی دوس دخترتم .دوس داری منو بکنی گفتمش اره چراک نه هولم داد رو تختش کیرمو گرقت بازبون میزد بش انگار میدونست چجوری باید منو دیوونه خودش کنه اروم اروم شروع کرد به ساک زدن برام وااای کیرموتاته خورد و بهم گقت این اولین کیریه ک از نزدیک میبینم از تو فیلماهم بهتره عجب برادری دارم من بعدش گفتم اجی ابم انگار میخاد بیاد ابمو میخوری بهم گفت اره کیرمو خورد ساک زد ابمم خالی کردم تو دهنش و بعد بهم گقت امممم عجب اب خوشمزه ای ولی من هنوز ارضا نشدم دیدم هنوز کیرم سفته گقتم اجی هنوز کیرم سفته دلم میخاد بکنمت هنوز حشریم گفت من حلقوی ام کسمو بخور بعد خودت برام جرش بده گفتم ینی چی حلقویه اون موقع نمیدونستم ‌گفت ینی پردم جوریه ک میتونی بکنی ت ش گفتم نمیشه از کون بکنم گفت الان نمیشه یوقت بیدار میشن بزار یوقتی ک تنها بودیم کس زیبای اجیمو خوردم ده دیقه ای داشتم براش میلیسیدم بالشتشو گاز گرفته بود از شدت حال کردن ک صدامون نره بیرون کسش حسابی خیس شده بود بعد بعد سر کیرمو گزاشتم رو کسش یکم بالا پایین کردم بهم گقت قربون کیر کلفتت بشم بکن تو دارم روانی میشم من ک تاقبلش فقط فیلم سوپرنگاکرده بودم تمام پوزیشنارو یاد گرفته بودم و اون موقع پوزیشن داگی رو خیلی دوس داشتم اجیمو گفتم برگرده حالت داگی رو گرفت منم سرکیرمو گزاشتم دم سوراخ کصش یکم فشار دادم خیلی تنگ بود سرکیرم بزور جا گرفت توش یکم فشار دادم یهو کیرمو کشید توخودش انگار روح داشت از بدنم خارج میشد پنج دیقه داشتم براخودم تلمبه میزدم خیلیداغ بود و حشری تازه فهمیدم ازخودم حشری ترم هست بعد دیدم ساناز گفت تند تر تند تر داداشی کص اجیتو جر بده جوووون.بعد پوزیشنو عوض کردم سر پا وایسادم سانازم بلند کردم از پشت سینه هاشو گرفتم سرپا شرو کردم تلنبه زدن جوری ک کونش میخورد بهم شپ شپ شپ صدا میداد بعد دیدم پاهای ساناز داره شروعمیکنه بلرزیدن توفیلم دیده بودم دختراارضامیشن چطورمیشن سانازم داشت ارضا میشد از نفس نفس فهمیدم بادستم جلودهنشو گرفتم ک یوقت دادش درنیاد منم محکم تر میکردم یهو وایساد کیرم خیس شد امدرنمیومد انگار برا ۱۰ ثانیه کیرمو وکیوم کرده بود توش ازکسش یکم اب ریخت بیرون بادست داشتم میمالیدم بعد دستمو آروم برداشتم از دهنش اروم اروم داشتم میکردمش بهم گفت تو بهترینی خیلی خوب میکنی بعد زانو زد جلوم شروع کرد ساک زدن واسم با اون چشای عسلیش از پایین نگام میکرد و کیرمو میخورد تاابمو برا بار دوم در بیاره وای وقتی ک ابم اومد گفتم میشه مث تو فیلما بریزم رو صورتت بهم اجازه داد وایییی کل صورت ساناز جون پر اب منی شد تا قطره ی اخر ابمو کشید بیرون بعدش کیرمو محکم ماچ کرد و خندیدیم واقعا برااولین بار هم من و هم اون همدیگه رو خوب ارضا کردیم واقعا کسی ک از ساناز کردم از پورن استار ها سکسی تر بود .این بود داستان اولین سکس منو خواهرم ممنون ک وقت گذاشتید .امیدوارم ک دوست داشته باشید منو ساناز بعد از این قضیه سکس زیاد داشتیم لایک و کامنت یادتون نرع بازم براتون داستانای بعدی رو هم تعریف میکنم منتظر باشید

نوشته: ماهان


👍 104
👎 54
248201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

955009
2023-10-29 00:16:23 +0330 +0330

به لحظه مالیدن کون که رسید نویسنده کوس ندیده جلقی دیگه از کلمات جدیدی استفاده کرد مثل گقتم ترسسدم معلومه داشتی جق میزدی
باید شاشید تو این کستان با احترام

2 ❤️

955014
2023-10-29 00:23:22 +0330 +0330

کلمات جدید لغت نامه فارسی
امدرنمیومد
گقت
گرقت
قک
گقتمش
ترسسدم
چندیقس
صفتو
کونتاز
گرقتم


955016
2023-10-29 00:25:05 +0330 +0330

دیگه ننویس، از هر لحاظی که فکرشو بکنی بد بود.

4 ❤️

955024
2023-10-29 01:11:52 +0330 +0330

تا رسیدی اونجایی که از دودولت تعریف کردی و توهم ۱۷ سانتی توی اون سن رو زدی دیگه ریدم تو دهنت

1 ❤️

955025
2023-10-29 01:12:04 +0330 +0330

دروغ چرا مینویسی بچه برو بخواب فردا مدرسه ت دیر میشه

2 ❤️

955033
2023-10-29 01:56:23 +0330 +0330

احمد کجایی🤣🤣

6 ❤️

955035
2023-10-29 02:07:22 +0330 +0330

کیرم تو کصشری ک نوشتی جقی

1 ❤️

955040
2023-10-29 03:06:32 +0330 +0330

وحشتناکه با خواهر خودت جل الخالق حالم بهم خورد فاجعه است

2 ❤️

955041
2023-10-29 03:09:41 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

955043
2023-10-29 03:45:19 +0330 +0330

تو اولین بارت بود ولی آبجیت یه دانشگاه رو سیر کرده کسخول خان 😂😂😂😂

4 ❤️

955055
2023-10-29 06:29:05 +0330 +0330

خوب بود و جذاب 🤗🤗🤗

0 ❤️

955061
2023-10-29 07:50:53 +0330 +0330

کصشعر کلیشه ای بابا جقتو بزن اینقدر اراجیف نباف

0 ❤️

955078
2023-10-29 10:32:28 +0330 +0330

این دیگ واقعا چرنیات یه …بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣

0 ❤️

955079
2023-10-29 10:37:12 +0330 +0330

انگار یکی درمیون همه حلقوین.هرکدوم خواهرشون رو کردن حلقوی بود.کونی دروغ گو

1 ❤️

955080
2023-10-29 10:40:46 +0330 +0330

خیلی قشنگ ادامشم بنویس

1 ❤️

955082
2023-10-29 10:43:49 +0330 +0330

معلومه واقعی بوده و کسخل نیستی دمت گرم

0 ❤️

955098
2023-10-29 12:38:10 +0330 +0330

حالا خوبه اولین بارت بود

خدا قوت پهلوان

0 ❤️

955114
2023-10-29 14:05:25 +0330 +0330

خوب بو هو ولی یه کم مبتدی بودی هو بازم بنویس هو جالب بود هو ادامشو بزار هو هوهوهو 😁 😁 😁

0 ❤️

955140
2023-10-29 14:51:18 +0330 +0330

آبت اومد ولی هنوز ارضا نشدی؟؟
بچه کونی بیا بکنمت تا حسابی ارضا بشی

0 ❤️

955145
2023-10-29 15:19:01 +0330 +0330

بازهم پرده حلقوی داریم توی داستان.
چندین بار گفتم پرده ایی که باتحریک شدن باز وبعداز ارضاشدن به حالت بسته یاقبلش برمیگرده اسمش ارتجاعی هست ونمیدونم کدوم ابلهه ونادانی توی سایت باراول اینو نوشت وبقیه هم تقلیدکردن وپرشده داستان ها از پرده حلقوی.
قبل ازنوشتن لاکرداریه سرچ کنیدببینید این اصطلاحاتی که قراره بکارببرید درسته یانه.
درضمن ازبین هر صدهزار دختر بچه که دنیامیاد شاید یک نفر همچین پرده بکارتی داشته باشه.اوناروهم پزشک معاینه میکنه گواهی سلامت بکارت میده و…
خداروشکر اینجا همه اون خانماجمع شدن وهمه هم داستان دارن وهرروزهم چندتااضافه میشه.دیگه گونه نادری محسوب نمیشه پرده ارتجاعی در سایت وکشورمون.
مجبوری مگه پیازداغشو زیادکنی نویسنده.لازم نبوداینطوری گندبزنی.درحدیه لاپایی ویااز کون کردن هم بسنده میکردی کفایت میکردوطبیعی تر میشد داستان.
محض اطلاع بکارت حلقوی پرده تقریبا بشکل لوزی مانند هست ویک بار که پاره بشه دیگه بازمیمونه ومثل قبلش هیچوقت نمیشه.

1 ❤️

955147
2023-10-29 15:43:14 +0330 +0330

کیبورد کامپیوتر با متعلقاتش تو کونت با این کسشرایی که نوشتی

0 ❤️

955171
2023-10-29 19:19:09 +0330 +0330

🤫🤮

0 ❤️

955179
2023-10-29 20:59:00 +0330 +0330

اکبر 12 ساله از تهران.
نگارشت خیلی ضعیفه.ازین بهتر میتونه باشه

0 ❤️

955180
2023-10-29 21:12:05 +0330 +0330

من موندم خدایی، بعضی وقتها محتملترین داستان ها اینجا نگارش میشه ، اونوقت توی بازخورد ۴لایک میگیره و ۴۰۰ دیس لایک و ۴۰میلیون فحش، بعضی وقتها هم محملترین داستان یعنی واقعا داستانی که از ب بسم الله مثل روز روشن مشخصه دروغ و دونگه میاد کلی لایک میگیره،
خدایی این داستان آتشین که آتش کشید ما را و از هر سوراخ ما آتش فرو ریخت بر سر خاک بر سرمان ، که مثل راهپیمایی های که صدا و سیما میلی به خورد خلق همیشه در صحنه میدهد ، از ده کیلومتری مشخص و معلومه بود که دروغ و چرت و پرت بود. آخه چرا ،؟؟؟

0 ❤️

955181
2023-10-29 21:14:50 +0330 +0330

من موندم خدایی، بعضی وقتها محتملترین داستان ها اینجا نگارش میشه ، اونوقت توی بازخورد ۴لایک میگیره و ۴۰۰ دیس لایک و ۴۰میلیون فحش، بعضی وقتها هم مهمل ترین داستان یعنی واقعا داستانی که از ب بسم الله مثل روز روشن مشخصه دروغ و دونگه میاد کلی لایک میگیره،
خدایی این داستان آتشین که آتش کشید ما را و از هر سوراخ ما آتش فرو ریخت بر سر خاک بر سرمان ، که مثل راهپیمایی های که صدا و سیما میلی به خورد خلق همیشه در صحنه میدهد ، از ده کیلومتری مشخص و معلومه بود که دروغ و چرت و پرت بود. آخه چرا ،؟؟؟

0 ❤️

955186
2023-10-29 21:43:47 +0330 +0330

با این ک داستانت فانتزیه اما آبجیتو خخخخ😂😂

0 ❤️

955188
2023-10-29 22:04:35 +0330 +0330

خوب بود داستانت
هر کسی پایه س. س بود بیاد پیشم

0 ❤️

955209
2023-10-29 23:59:40 +0330 +0330

آره آره همه حلقوی شدن حالا حداقل آنال میکردی داستانت و جقی که قابل باور تر بشه .
بد ننوشتی البته اگه اولش نمیگفتی این داستاد واقعی ما که همه مثل ننت کصخل نیستیم من از همونجا که گفت حلقویم نخوندم

0 ❤️

955248
2023-10-30 01:44:39 +0330 +0330

علاوه بر تغیر اسمها بالا و پایین رو هم تغیر دادی
بالا بابا مامانت اینا بودن ، پایین هم شما
احمد کجا موند نیومد؟

0 ❤️

955250
2023-10-30 01:54:15 +0330 +0330

آقایون من تضمین میکنم این داستان جزو معدود داستانهای واقعی بوده که من تو این سایت خوندم چون نویسنده اول داستان با تاکید فرمودن که واقعی هست

👍🤔بفرمایید ،
این تقدیم به شما نویسنده عزیز

0 ❤️

955252
2023-10-30 02:03:28 +0330 +0330

ضمنا اون خونه ای که فرمودین دوبلکس هست و دستکم باید بابات مهندس باشه و مامانت پزشک که تو و اون خواهر…ت تو خونه دوبلکس صاحب دو تا اطاق تو طبقه بالا باشین ولی متاسفانه به قیف شما نمیخوره چنین چیزی

0 ❤️

955297
2023-10-30 09:18:11 +0330 +0330

احتمالا ۹۹ درصد دروغ بود

0 ❤️

955478
2023-10-31 08:36:01 +0330 +0330

با این همه اشتباه تایپ از اول داستان تا آخرش معلومه آستانه تحریکت خیلی پایینه،یعنی معلومه عنوان تاپیکو که نوشتی شروع کردی به زدن و با یه دست تایپ میکردی که این همه اشتباه داشتی

0 ❤️

955586
2023-11-01 00:14:34 +0330 +0330

کیرم تو کوص خواهرت هو خودت

0 ❤️

955665
2023-11-01 09:35:51 +0330 +0330

جون منم عاشق کردن خواهرم سارا هستم دوست دارم خواهرمو از کس و کون جرش بدم

0 ❤️

955730
2023-11-01 18:23:27 +0330 +0330

چرند فقط همین

0 ❤️

955740
2023-11-01 20:56:30 +0330 +0330

كسشعر….

2 ❤️

956003
2023-11-03 06:11:05 +0330 +0330

Fuk

1 ❤️

956135
2023-11-03 21:38:21 +0330 +0330

‘داستان’ جالبی بود

2 ❤️

956144
2023-11-03 22:40:27 +0330 +0330

ا

2 ❤️

956146
2023-11-03 22:42:02 +0330 +0330

.

2 ❤️

956147
2023-11-03 22:44:01 +0330 +0330

او

2 ❤️

956148
2023-11-03 22:45:09 +0330 +0330

U

2 ❤️

956149
2023-11-03 22:46:09 +0330 +0330

وز

2 ❤️

956150
2023-11-03 22:47:19 +0330 +0330

R

2 ❤️

956838
2023-11-07 04:58:40 +0330 +0330

ممنون ماهان جان ازوسطهای داستان یادلهجت افتادی یامن اونجوری فک میکردم تا اونجا که خواهرت روش نشدبگه پرده ندارم و چسبید به دریای بیکران حلقویها خوندم حقیقت ولی بازم ممنون زحمت کشیدی…

0 ❤️

957097
2023-11-08 14:42:42 +0330 +0330

هو دقیقا یعنی چه

0 ❤️

957141
2023-11-08 23:31:18 +0330 +0330

موقع نوشتن دستتو از تو شرتت در بیار

0 ❤️

961208
2023-12-08 04:28:36 +0330 +0330

چرا راحت یه دست جق نمیزنی تا ذهنت آزاد بشه ؟ حیف مغزت نیست داری میگاییش ؟دوست ندارم بگم جقی ، پس رعایت کن نگم بهت جقی

0 ❤️

968182
2024-01-25 05:44:47 +0330 +0330

کوس کش دیوث از کجا خواهر جندت فهمید پردش حلقوی است کوسشو جر دادن فهمیده دیوث عوضی

0 ❤️

973209
2024-03-01 07:29:27 +0330 +0330

لایک

0 ❤️