شوهرم منو شوهر داد (۱)

1401/11/24

با صدای روزبه که همش داشت میگفت نسترن، نسترن از خواب بیدار شدم:
+پاشو بابا لنگ ظهره شب دعوتیم عروسی
با بی حوصلگی بلند شدم و نشستم لبه تخت، یه شورت و تاپ تنم بود، روزبه نگاهم کرد و گفت: قربون بدن سکسیت برم پاشو کاراتو کن دیر میشه ها.
منم رفتم حموم و بیرون اومدم، صبحانه خوردم و عصر روزبه من رو رسوند آرایشگاه.
عروسی یکی از دوستاش بود، دوست نداشتم برم اما روزبه ترغیب کرد منو که همراهیش کنم.
غروب هم خودش اومد دنبالم و رفتیم به عروسی، زن و مرد مختلط بود و یه فضایی وسط سالن در نظر گرفته بودن برای رقص، با روزبه یه میز رو انتخاب کردیم و نشستیم، روزبه بلافاصله یه موز برداشت.
+بذار برسیم بعد شروع به خوردن کن
-چرا غریبی میکنی؟بابا اینجا همه رفیقیم، تو هم راحت باش
ده دیقه گذشت و عروس دوماد اومدن بهمون خوش آمد گفتن و بعدش روزبه گفت: بلند شو این آهنگ رو دوست دارم باید برقصیم.
+ولم کن روزبه، آخه من چرا برقصم؟
-چرا نرقصی؟خوشگل نیستی که هستی، خوش اندام نیستی که هستی، بازم بگم از نکات مثبتت؟
خندیدم و گفتم: عجب‌ زبون بازی هستی تو.
بلند شدم و با روزبه رفتیم وسط و مشغول رقصیدن شدیم.
یه لباس مجلسی فیروزه ای پوشیده بودم، آستین توری داشت، موهای نسکافه ای رنگمو هم شینیون کرده بودم، و طبیعیتا باسن من تو این لباس جلب توجه میکردم و همونجور که پیش بینی میکردم تا رفتم وسط همه نگاه ها زوم شد رو باسن من.
شام خوردیم و باز هم کمی رقصیدیم و بعد از خداحافظی و کادو دادن برگشتیم خونه.
جلوی آینه داشتم آرایشمو پاک میکردم.
+انقد بدم میاد این مردا هیزی میکنن و زل میزنن به بدن آدم.
روزبه خندید و گفت: من که گفتم خوش اندامی، خب دیگه هر کسی باشه دلش میخواد.
+مرض
میدونستم روزبه چندان متعصب و غیرتی نیست، اما نمیدونستم چه افکاری تو ذهنش داره!

از شب بعد عروسی هربار بیرون میرفتیم روزبه برام لباس انتخاب میکرد، دست میذاشت رو لباسای تنگ و رنگ های جیغ، دوست داشت جلبه توجه کنم تو خیابون.
همش فکر میکردم این موضوع جزو اخلاق و روحیات روزبه هستش و چیز خاصی نیست.
اما کار به جایی کشید که وسط سکسمون هم میگفت آخ الان فکر کن من که دارم میکنم تو داری واسه یه نفر دیگه هم ساک میزنی، فیلم های تریسام دانلود میکرد و باهم نگاه میکردیم، یه جورایی ذهن من رو درگیر نفر سوم کرده بود و آماده پذیرش این موضوع!
اما من وقتی عمیقا به قضیه نگاه میکردم احساس خوبی برام نداشت، همش میگفتم چرا روزبه باید از نگاه های شهوتناک یه مرد دیگه به من لذت ببره؟
یه شب که داشتیم سکس میکردیم و من داگی استایل بودم و روزبه تو کصم تلمبه میزد، گفت نسترن بیا یه کاری کنیم.
من که غرق در شهوت بودم با صدایی که تم آه و ناله داشت گفتم:چیکار؟
روزبه رفت و با یه خیار نسبتا بزرگ اومد و گفت من میکنم و تو خیار رو ساک بزن.
منم گفتم: کصخل شدی روزبه؟
+تو کاری که میگمو بکن.
منم شروع کردم و با بی میلی خیار رو ساک میزدم، چند دیقه گذشت که کم کم خودمم داشت خوشم میومد از اینکه یک کیر تو کصم بود و اون خیار رو یه کیر واقعی فرض کردم.

صابر پسر عموی من بود و رفیق روزبه، من از طریق صابر با روزبه آشنا شدم و ازدواج کردم، از زنش جدا شده بود و 35 سالش بود و زیاد به خونه ما میومد و با روزبه تخته نرد بازی میکردن و میگفتن و میخندیدن و …
یه شب داشتم شام میپختم، شلوارک و تاپ صورتی تنم بود و تو عالم خودم بود که صدای در اومد و روزبه گفت: کجایی نسترن؟
منم گفتم: دارم غذا میپزم.
برگشتم یهو دیدم صابر هم با روزبه اومده، گفتم چرا نمیگی برم لباس تنم کنم؟
روزبه خندید و گفت: پسر عموته غریبه که نیست.
سلام و احوالپرسی با صابر کردم و صابر از آشپزخونه بیرون رفت، روزبه اومد و زد رو باسنم و گفت: امشب میخوام کص تپلتو با کیر پر کنم.
منم گفتم: فعلا که مهمون اومده و این خیالو از سرت دربیار.
روزبه نذاشت لباس عوض کنم و با همون تاپ و شلوارک جلو صابر میگشتم.
البته دوران نوجوونی وقتی که 20 سالم بود تو زیر زمینی پدربزرگم اینا صابر از خجالت من دراومده بود و به بهونه ماساژ و بازی و … کون منو افتتاح کرد، اون موقع صابر 23 سالش بود، هنوز یادم نمیره چه دردی البته همراه با لذت رو کشیدم، جوری که هر پنجشنبه جمعه میرفتم خونه بابا بزرگم و ظهر که همه میخوابیدن میرفتم تو زیر زمین و صابر میومد و منو از کون میکرد!
اون شب هم یاد خاطرات بچگیم با صابر افتاده بودم، حشرم بد زد بالا، دوست داشتم زمان به عقب برگرده و یکبار دیگه اون سکس پر از ترس و استرس رو با صابر تجربه کنم.

نشسته بودیم میوه میخوردیم که روزبه شروع کرد:
+نسترن، صابر راست میگه بچه بودید زیاد دکتر بازی کردید؟
-دیگه هر کی تو بچگیش یه کارایی کرده، حالا تو چرا یاد خاطرات بچگی من افتادی؟
+هیچی بابا صابر برام تعریف کرد خیلی حال کردم
نگاهی به صابر کردم که لبخند روی لباش نقش بسته بود!
روزبه گفت: دوس داری یه بار دیگه دکتر بازی کنیم با صابر؟سه نفری؟
من خندیدم و گفتم: شوخی بسه روزبه.
پا شدم و بشقاب هارو جمع کردم و داشتم سمت آشپزخونه میرفتم که یهو شلوارکمو پایین کشید روزبه.
بشقاب ها از دستم روی زمین افتاد و شلوارکمو آوردم بالا و گفتم: چیکار میکنی روزبه؟
دستمو گرفت و برد کنار صابر و شروع کرد به مالیدن سینه هام و صابر هم که انگار از قبل توافق کرده بود با روزبه شروع کرد به مالیدن کون من.
روزبه خندید و گفت: میگن که عقد دختر عمو پسر عمو رو تو آسمونا بستن.
تا اومدم سعی کنم عادی باشم و به خودم مسلط بشم و این بازی رو تمومش کنم، صابر شلوارکمو پایین کشیده بود و کونمو با شورت مشکی که پام بود میمالید و روزبه هم تاپ و سوتینمو داده بود بالا و سینه های 75 منو تو دهنش کرده بود مک میزد!
من که زود داغ میکردم نتونستم تاب بیارم و آه و ناله ام بالا رفت، روزبه سینه هامو میخورد و میمالید، صابر شورتمو پایین کشید بود و دو طرف کونمو با دست باز کرده بود و کص و کونمو لیس میزد، این اولین بار لذت ده برابری رو تو سکس تجربه میکردم، صابر با دقت خاصی سوراخ کون و کصمو لیس میزد و گاهی انگشت تو کونم یا کصم میکرد و روزبه هم سینه هام رو گاز میگرفت و مک میزد.
جفتشون تو چشم بهم زدنی لخت شدن و لباسای منم کامل درآوردن، کیر صابر مثل نوجوونی هاش کلفت و خوش حالت بود.

زانو زدم و جفتشون با کیرای شق شده و تخمای آویزون جلوی صورتم قرار گرفتن.
با دست چپ کیر صابر رو گرفتم و کمی مالیدمش و با دست راستم کیر روزبه رو، اول مهمون نوازی کردم و کیر صابر رو تو دهنم گذاشتم، بعد از حدود دوازده سال داشتم برای صابر ساک میزدم دوباره، آخرین باری که برای صابر ساک زده بودم رو قشنگ به خاطر داشتم، سیزده به در بود و تو باغ عموم یه گوشه خلوت کیر صابر رو تو دهنم کرده بودم و طولی نکشید که آب صابر دهنمو پر کرد!
الان هم به یاد قدیم زبونمو رو کیرش میکشیدم، کیرشو تو دهنم میکردم و با زبونمو کلاهکشو لمس میکردم و از این طرف کیر روزبه رو میمالیدم.
صابر آه میکشید، کیرشو از دهنم درآوردم و کیر روزبه رو جایگزینش کردم، کیر صابر کلفت تر از کیر روزبه بود!
چند دیقه واسه جفتشون ساک زدم و دراز کشیدم رو مبل، روزبه بین پاهای من قرار گرفت و مشغول لیسیدن کص من شد و صابر هم اومد و کیرشو تو دهنم گذاشت.
همزمان آه و ناله میکردم و برای صابر ساک میزدم، روزبه گفت داگی استایل کن سکسیه من، پوزیشنم رو تغییر دادم و صابر رفت پشت سرم.
روزبه گفت: به یاد قدیم کص و کونشو جر بده.
صابر چند بار با کیرش روی باسنم ضربه زد،
من که در نهایت هات بودن به سر میبردم گفتم: توروخدا بکن.
صابر کیرشو به کصم نزدیک کرد و کصم کیر صابر رو بلعید، آهی از ته دل کشیدم و روزبه گفت: جوون جنده من.
صابر دستاشو رو کونم گذاشته بود و تو کص من عقب جلو میکرد و روزبه کیرشو تو دهنم کرد، اسپنک های سنگین صابر چند دیقه یه بار روی کونم فرود میومد.
+وایی دارم پاره میشم آه آه …
جفتشون کیرشونو از کص و دهنم بیرون کشیدن و جاشونو عوض کردن، کیر صابر رو که ردی از آب سفید کصم روش پیدا بود رو دوباره تو دهنم کردم.
این اولین سکس زندگیم بود که لذتش برام صد از صد بود.

کمی گذشت و روزبه دراز کشید و من رفتم با کص روی کیرش نسستم، هرچند آماده نبودم برای سکس آنال اما صابر کیرشو با وازلین کم کم وارد کونم کرد.
کونم زیاد تنگ نبود، دوران عقد روزبه همیشه از کون میکرد منو حتی بعد ازدواج.
احساس وصف‌ نشدنی داشتم، فوق العاده لذت بخش بود.
آه و فریادم ثانیه ای قطع نمیشد!
کمی که تو کونم تلمبه زد صابر آه و ناله اش و نفسهاش تند شد و پاشیده شدن آبش تو کونم مثل ایام نوجوونی سکانس پایانی حضور صابر تو سکس اونشبمون بود.
تلمبه های روزبه کمی ادامه پیدا کرد تا ارضا شدم و بعد از رو کیر روزبه بلند شدم و کمی از آب صابر از کونم سرازیر بود و روزبه هم جلو سینه هام کیرشو میمالید و آبش با فشار رو سینه هام پاشیده شد.

هر سه مثل‌ سه تا جنازه روی زمین افتادیم و این شروع یک زندگی مشترک سه نفره بود!

در صورت رضایت شما مخاطبین عزیز ادامه ماجرا در اپیزود های بعد نقل خواهد شد.

نوشته: خانم‌ خوش دل


👍 139
👎 21
269801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

914970
2023-02-13 01:10:22 +0330 +0330

عالی…
کاش همه خانمای ایرانی از جمله خانم من پایه بشن…


914974
2023-02-13 01:16:51 +0330 +0330

بسیار عالی، امیدوارم قسمت هممون بشه

2 ❤️

914982
2023-02-13 01:41:16 +0330 +0330

من که تا حالا ندیدم هیچ دختر و زنی به این سرعت حشری بشه و حشریتش به عقلش غلبه کنه
سریع ترین حالتی که دیدم بعد چند ساعت بوده یبار با منشی شرکت تنها بودم یکم تقریبا به زور سینه هاشو مالیدم ،البته مخالفت جدی هم نکرد و قبلش هم باهاش یکم شیطتنت کرده بودم و کثلا جک سکسی براش گفته بودم، همون موقع پا نداد و از دستم در رفت بعد حدود ۲ دقیقه بعد چند ساعت که همه رفته بودن اومد سراغم و خودش پا داد

8 ❤️

914984
2023-02-13 01:47:57 +0330 +0330

هرچند عمق کار فاجعه اس ولی خوب نوشتی حالا چه مردی یا زن

3 ❤️

914988
2023-02-13 01:52:49 +0330 +0330

چه عجب یه داستان خوب خوندیم. منم تا دلتون بخواد تریسام داشتم

2 ❤️

915005
2023-02-13 02:55:32 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

1 ❤️

915015
2023-02-13 04:36:09 +0330 +0330

اخر‌ ما نفهمیدیم ترو بابا شاگردت میکنه
پسر‌‌ عموت میکنه
دیشب از شوهرت متنفر بودی
امشب کص دادی بهش
فیییییییییییک ،

2 ❤️

915016
2023-02-13 04:40:58 +0330 +0330

تنها نويسنده هستى كه قطعا ميتونم بگم خانومى چون ما مردا رنگ نسكافه نميدونيم چيه 😂😂😂😂


915021
2023-02-13 05:38:38 +0330 +0330
  • دوباره اسم عجیب و نامیزون روی داستان شما
    میشد بهتر انتخاب کرد.
    سایه ای از دوران جوانی یا تری سام (خالی) یا مزه مزه کردن هوس من یا هر اسم دیگه ای نه ایننننن…
    چندتا جمله این ریختی دیدم
    منم رفتم حموم و بیرون اومدم، صبحانه خوردم!!!
    و غیره…
    نکته بعدی یه جامپ بزرگ داشتید.قسمتی که نسترن داشت میداد هنوز کامل توی ذهن من نشسته بود که صابر وارد شد!!!یهویی…خودجوش…بدون پیش نیاز پرید وسط…
    در کل
    قسمت شروع تری سام برام جالب بود کشیدن شلوارکو اینا…باور پذیری داشت برام …نمیشه گفت چه شروع احمقانه ای…
    ولی خب بازم‌ مشکل پرداخت چهره هست کماکان…نمیدونیم این آدما خبرشون چه شکلین! فقط میدونیم نسرتن کونش برجستس و تمام و یکم رنگ مو…
    ولی شخصیت پردازی رو خوب انجام‌ میدید.
1 ❤️

915030
2023-02-13 07:32:59 +0330 +0330

اولین سه نفرهای که مست نکرده بودن

3 ❤️

915038
2023-02-13 08:33:35 +0330 +0330

تو گفتی و ما هم کسخل بارومون شد 👎

1 ❤️

915039
2023-02-13 08:48:39 +0330 +0330

چقدر راحت جندت کرد

2 ❤️

915046
2023-02-13 09:22:12 +0330 +0330

کیر ۲۰ سانتی منم مهمون کن

0 ❤️

915066
2023-02-13 13:01:56 +0330 +0330

اگه نویسنده یه مرد بود قطعا با انواع و اقسام فحش و توهین ها روبرو میشد 😂
اما چون یه خانم نویسنده بوده داستان شد قشنگ و عالی و آفرین 😂 😂 😂
ای از دست شما ای

4 ❤️

915079
2023-02-13 16:29:46 +0330 +0330

عالی بود هر خانوم متاهلی که سکسی و زیبا باشه لایق شوهر عاشق و وفادار و دوست پسر شهوتی و بکن هست تا لذت واقعی زندگی متاهلی رو تجربه کنه

4 ❤️

915087
2023-02-13 17:52:02 +0330 +0330

فانتزی جالبیه ولی هیچکس خایه انجامشو نداره

0 ❤️

915089
2023-02-13 17:59:19 +0330 +0330

منم دوستی به اسم نسترن داشتم شوهرش میخواست راضیش کنه که دوست خودشو بیاره تا با دوتا زن سکس کنه.
از قضا داستان برعکس شد و تا بخودش اومد نسترن جون داشت با من و شوهرش تریسام میزد. 😂😂😂

2 ❤️

915097
2023-02-13 18:35:18 +0330 +0330

اینجا همه دنبال راست و دروغ نویسنده میگردن داستان رو میخونن جقشونو میزنن بعد میگن تو دروغ نوشتی فکر کردی ما کس خلیم نمیدونم ازین مزخرافاتی که انگار با خوندن داستان دروغی یکی کونشون گذاشته ول کنید این سبک اظهار نظر رو .دمت گرم

1 ❤️

915112
2023-02-13 22:35:32 +0330 +0330

منم تجربه سکس با زوج رو دارم بار اول اومدن توی سویت و شوهره بچه سه ساله ش رو برد بیرون و من موندم و خانومش و مشغول شدیم و شوهره هرزگاهی پنجره نگاه میکرد منم زنش رو میکردم اصلا در حد انفجار حس داشت اون سکس

0 ❤️

915123
2023-02-14 00:27:54 +0330 +0330

خیلی همسرت رو‌ مصنوعی تصویر کردی و خودتم خیلی نامربوط بودی کلا. آدم به پسر عمویی که داده و الانم دوسش داره و شوهر لاشی داره میده قبل از اینکه شوهره چیزی بگه و بخواد

0 ❤️

915131
2023-02-14 01:22:58 +0330 +0330

منم خیلی دوست دارم کی پایه است؟؟

0 ❤️

915135
2023-02-14 01:32:25 +0330 +0330

عالیه ادامه بده😍👌🏻

0 ❤️

915154
2023-02-14 02:08:35 +0330 +0330

آبجی این رفیق ما هی داره پیام میده تو اینستا نمیزاره داستانتو بخونم. کیرم دهنت ولی. این کونده بازیات رو بزار کنار.

0 ❤️

915167
2023-02-14 02:52:23 +0330 +0330

بخدا اگه نویسنده مرد بود الا مادرشو گاییده بودن اکانتشم بلاک کرده بودن 😂

ولی ن جدی خوب نوشته بودی حالا مردی زنی یا هرچی

اما خیلی یهویی شروع نشد سکستون 😐؟!
اینکه میدادی بهش اوکی اینکه خیلی زود داغ میشی اوکی ولی بازم ب هر حال سکسه تا شروع بشه یکم خجالتی مقاومتی چیزی اما خب به هر حاللللل خوب بود 🤞🏻

0 ❤️

915174
2023-02-14 04:53:08 +0330 +0330

ایولا جنده خانم
خوب بود
کاش یه جنده مثه تو زن من شه

0 ❤️

915199
2023-02-14 09:20:08 +0330 +0330

بسیار عالی، واسه امثاله من که عاشقه اینجور تریساما هستن، واقعا جذاب بود.

0 ❤️

915222
2023-02-14 12:55:10 +0330 +0330

زیبا بود
منم فانتزیم اینه که شوهر بدم خانوم خوشگلمو
دو تا شوهر داشته باشه

0 ❤️

915226
2023-02-14 13:08:16 +0330 +0330

کیرم سره داستان زیر زمینت با صابر راست شد
اگه میشه خاطرات نوجوونیت رو بنویس برامون
عالی بود

0 ❤️

915229
2023-02-14 13:38:33 +0330 +0330

یه دوست دختر حشری همینجوری داشتم. ۲تایی با رفیقم دقیقا همینجوری ردیف کردم که کردیم. چقدر حال داد. خاطرشو زنده کردی واسم🤤

1 ❤️

915254
2023-02-14 17:38:44 +0330 +0330

ادامه‌ بدید نوشتن داستان رو

0 ❤️

915265
2023-02-14 19:16:28 +0330 +0330

عالیه عالی

0 ❤️

915303
2023-02-14 23:39:37 +0330 +0330

تا اونجایی خوندم ک روزبهِ کیریت گفت پسرعموته غریبه ک نیس😁😁😁
ینی کوص شعر محض بود این داستان

0 ❤️

915304
2023-02-14 23:42:35 +0330 +0330

خیلی عالی بود، خوش به حال تون

0 ❤️

915318
2023-02-15 01:03:16 +0330 +0330

اخه پسرکه کونده ۲۰سالگی نو جونیه پسرر کونی بیش نیستی

0 ❤️

915337
2023-02-15 02:55:15 +0330 +0330

خیلی بی مقدمه و خیلی زود شروع کردین انگار گروه لینچان دنبالتون می اومد بدبخت حداقل بخوای این چنین رابطه ای داشته باشی باید سه ماه برنامه ریزی و مقدمه چینی کرد تا به این روابطاا دست پیدا کرد. ابله😏😏

0 ❤️

915347
2023-02-15 05:56:42 +0330 +0330

به ماهم بده خانم خوش دل

0 ❤️

915714
2023-02-17 22:17:51 +0330 +0330

ممنـون خـانم خـوش دل عزیز همـه داستان هاتو میخونم… ادامه شو حتمـا بزار… 😍 😍 ❤️ ❤️

0 ❤️

915759
2023-02-18 02:33:40 +0330 +0330

اطلاعی ندارم ¡¡¡

0 ❤️

916129
2023-02-20 21:53:49 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده هیجانش را بیشتر کن

0 ❤️

916344
2023-02-22 14:39:14 +0330 +0330

تخیلی بود ولی دوس داشتم .

0 ❤️

916852
2023-02-27 01:22:00 +0330 +0330

منتظر ادامه داستان هستم

0 ❤️

917217
2023-03-02 01:01:17 +0330 +0330

فکر کن دختر فامیلتو مثل این داستان بارها و بارها از کون گاییدی، بعد رفته زن یه ادم مذهبی شده که مجبورش می کنه جلو تو با مانتو روسری بشینه

ولی واقعا اولین بار بعد ازدواجش یکم چش تو چش شدن سخته، بخصوص که هر دو مجبورید همدیگرو با پیشوند خانوم و اقا صدا کنید
یبار یواشکی ازش پرسیدم به شوهرت کون می دی؟ گفت صداشو در نیار خر بار گفته ، گفتم نمی تونم ، گفتم چرا؟ گفت می ترسم قبلا کس دیگرو از کون کرده باشه شک کنه منم کون دادم

0 ❤️

918358
2023-03-10 19:11:48 +0330 +0330

خوب بود ممنون …

0 ❤️