شکار دوست پسر جوان

1402/09/14

سلام
سعی میکنم زیاد طولانی نشه ولی با جزئیات بگم
اسمم مریمه و دو سال پیش تو یک تصادف شوهرمو از دست دادم چند ماهی دختر و دامادم اومدم پیشم که کم کم حالم بهتر شد و تقریبا باهاش کنار اومدم وقتی دخترم رفت و دوباره تنها شدم کمی بهم سخت گذشت ولی به هر حال دوباره برگشتم به زندگی
یک سال شد تا دوباره خودمو پیدا کردم و به کارهای شرکت سر و سامان دادم و جای حسین شوهرمو پر کردم
تو این مدت میل جنسیم خاموش شده بود ولی دوباره داشت برمیگشت گاهی شبا تنهایی تو تخت خاطره سکسامونو مرور میکردم و وقتی داغ میشدم خودمو میمالیدم تا ارضا بشم یا بعضی وقتا با خیار خودمو خالی میکردم گاهی هم پورن میدیدم یا اینجا میچرخیدم و با عکس و فیلم یا داستان خودمو سرگرم میکردم و آخرش دوباره موز یا خیار
این اتفاقا تا شهریور امسال ادامه داشت درست تا تولد چهل سالگیم دخترم و دامادم غافلگیرم کردن و تو خونم یه تولد کوچیک واسم گرفتن تا آخر شب خوش بودیم ولی وقتی خواستن برن اجازه ندادم و گفتن برن اتاق خودشون بخوابن چون مست بودن و نمیخواستم دوباره با یه تصادف دیگه عزادار بشم خلاصه خوابیدن و منم رفتم اتاقم بیدار بودم و توی گوشی میچرخیدم که متوجه شدم پریا و امید سکس میکنن فقط گوش میدادم و داغ کرده بودم چیزی هم تو اتاق نبود و نمیتونستم از اتاق بیام بیرون که بفهمن بیدارم یکم خودمو مالیدم بعد یادم افتاد دسته برس چیز خوبیه برداشتمو شروع کردم ارضا شدم ولی دلم کیر میخواست هنوز تشنه بودم دلم میخواست یه مرد بغلم کنه و حسابی تو کسم تلمبه بزنه دلم سکس واقعی میخواست نه خود ارضایی
صبح پریا و امیر بعد از صبحانه رفتن و من دوباره فکر دیشب اومد توی سرم گفتم میرم دوش میگیرم و خودمو خالی میکنم خوب میشم ولی وقتی از حمام اومدم بیرون با این که ارضا شده بودم بیشتر دلم یه سکس واقعی میخواست چند ساعت تو خونه تنها بودم و داشتم دیوونه میشدم تا دیگه آخرش شهوت کار خودشو کرد تصمیم گرفتم برم به میدانی مرکز شهره و کارگرها دورش جمع میشن یک نفرو بیارم و با ترفندهای زنانه کاری کنم خودش پا پیش بذاره پس لباس پوشیدم و راهی شدم با میدان که رسیدم یک دور کامل زدم که بهترین مورد انتخاب کنم که پسر جوانی که اتفاقا تنها ایستاده بود توجهمو جلب کرد دوباره دور زدم و جلوش نگه داشتم و گفتم سوار شو وقتی سوار شد باقی کارگرها اومدن سمت ماشین که من حرکت کردم تو مسیر کمی حرف زدیم و بیشتر من سوال میپرسیدم و اون جواب میداد مثلا فهمیدم اسمش حامد ۲۷ سالشه با مادر و پدر بازنشستش زندگی میکنه و دانشگاه رفته ولی چون پارتی نداره مجبوره کارگری کنه منم کمی از خودم واسش گفتم مثلا از دست دادن شوهرم که تسلیت گفت فقط یک سوال ازم پرسید گفت باید چکار کنم منم گفتم یه باغچه کوچیک دارم باید حسابی بیل بزنی بلاخره رسیدیم و ماشینو بردم تو حیاط به باغچه اشاره کرد و گفت همین؟؟گفتم نه بیا بریم بالا رفتیم تو خونه بهش گفتم بشین من الان میام رفتم اتاقم لباسامو عوض کردم و فقط یک تاپ و دامن پوشیدم بدون لباس زیر که قشنگ نوک سینه هام پیدا بود از زیرش از اتاقم اومدم بیرون و به حامد گفتم چیزی میخوری واست بیارم که وقتی منو دید دستو پاشو گم کرد گفت نه ممنون و سرشو انداخت زمین از این حرکتش فهمیدم باید خودم پیش قدم بشم پس رفتم جلوش نشستم و گفتم عجله ای نیست من باغچم کوچیکه فوق فوقش بیل زدنش یک ساعت کار داره ولی حقوقتو کامل میدم گفت ممنون هر وقت خواستین شروع کنم تمام مدت نگاهش به زمین بود که بهش گفتم بیل داری؟؟ با تعجب نگاهم کرد و گفت نه مگه خودتون ندارین؟؟گفتم نه من بهم میخوره بیل داشته باشم ؟؟ گفت همونجا که سوار شدم دیدین بیل ندارم حالا چکار کنیم ؟؟گفتم نمیدونم خودت باید یه کاریش بکنی باغچه رو نشونت بدم؟؟ گفت آره منم لای پاهامو باز کردم و کمی دامنمو دادم بالا که قشگ کسمو ببینه و گفقم اینه بلدی چکارش کنی؟؟ اولش خجالت کشید ولی دوباره نگاهم گرد و این بار میشد شهوتو تو نگاهش دید بهم گفت حواسم نبود بیل تو شلوارم قایم کردم و باهم خندیدیم رفتم بغلش نشستم و دستمو گذاشتم رو کیرش گفتم همینه؟؟ گفت اره یکم کوچیکه ولی واسه باغچه شما خوبه درش آوردم هنوز کامل شق نشده بود ولی بزرگ و کلفت بود بهش گفتم عالیه همینه که میخواستم رفتم از اتاق اسپری و کاندوم تاخیری آوردم زدم بهش و بعدش همه لباساشو در آوردم و لخت مادر زاد بردمش اتاقم خوابوندمش روی تخت اول میخواستم واسش بخورم ولی پشیمون شدم و یک راست نشستم رو کیرش وای بعد از دوسال یه کیر بزرگ و درست حسابی کسمو پر کرده بود چند ثانیه نشستم و بعد خودم تکون میدادم چند دقیقه این پوزیشن بودم که خسته شدم خوابیدم روی تخت پاهامو دادم بالا و گفتم تو قراره بیل بزنی یا من ؟؟
حامدم اومد روم و یکم کیرشو مالید لای کسم و فرو کرد توش بعدم بغلم کرد و تلمبه میزد رو ابرا بودم و داشتم ارضا میشدم پاهام قفل شد دور کمر حامد و با چند تا لرزش عمیق ارضا شدم حامد هم یکم دیگه کرد و افتاد روم و همه آبشو تو کاندوم خالی کرد چند دقیقه تو بغل همدیگه خوابیدیم یکم سینه هامو مالید و لب گرفتیم و ازم تشکر کرد و گفت عالی بود منم گفتم اره خیلی حال داد پاشدم از کیفم هفت تا تراول صدی بدم بهش که نگرفت و گفت پول نمیگیرم گفتم اومدی کار کردی گفت نه سکس واسه لذت بردنه اگه پول بگیرم احساس بدی دارم که واقعا از حرفش خوشم اومد بعد گفت تو هم خیلی خود خواهی گفتم چرا گفت نمیگی شاید من دوستدارم یکم اون ممه هارو بخورم یا مثلا قبل سکس قشنگ بغلت کنم و بمالمت ؟؟ گفتم من خیلی وقت بود سکس نداشتم و فقط میخواستم بدم گفت خب الان که تازه سکس کردی بیا بریم حمام هم باهم دوش بگیریم هم ممه بخورم قبول کردم و رفتیم حمام زیر دوش یکم بدنمو بوسید و افتاد به جون ممه ها یک ربعی میخورد و یک دستشم لای پاهام بود و میمالید بعد خوابوندم کف حمام و شروع به خوردن کسم کرد که دوباره ارضا شدم و پاهام دور سرش قفل شده بود و همچنان میخورد تا پاهامو برداشتم اونم پاشد پاهامو داد بالا و گذاشت تو کسم چند دقیقه کرد پاشد و گفت داگی شو منم داگی شدم و دوباره کرد تو و همزمان از زیر داشت کسمو میمالید که من بازم داشتم ارضا میشدم که سرعتشو برد بالا و من ارضا شدم و خودشم کشید بیرون و ریخت روی کمرم
پاشدیم دوش گرفتیم با حوله اومدیم بیرون و یک راست زوی تخت توبغل همدیگه خوابیدیم یکی دو ساعت بعد بیدار شدم و با تکون خوردنم حامد هم بیدار شد بغلم کرد و لبمو بوسید و دوباره تشکر کرد و گفت امروز از بهترین روزامه منم گفتم منم همینطور اومدیم بیرون ساعت تقریبا دو بود و نهار نخورده بودیم که زنگ زدم سفارش دادم نهار که خوردیم حامد دوباره اومد نشست بغلم و دستشو گذاشت رو کسم بهش گفتم مگه هنوز میخوای گفت من همیشه میخوام گفتم دوبار کردی گفت خب مگه چی میشه بازم بکنم گفتم میتونی گفت اره فوقش اگه نتونستم خودت بشین روش دوباره رفتیم اتاق خواب و سکس کردیم که من تعجب کردم چجوری تو چند ساعت سه بار بکنه و منو چند بار ارضا کنه آخر سکس تو بغل هم افتادیم و لب میخوردیم و اون باسنمو میمالید و به خودش فشار میداد منم غرق لذت از سکس های پی در پی با یه پسر جوان که احساس کردم باز داره کیرش شق میشه پاشدم لباس پوشیدم گفتم بیا بیرون حامد اومد گفتم بسه دیگه لباس بپوش ببرمت گفت کار اشتباهی کردم گفتم نه خیلی هم عالی بود گفت پس چرا داری بیرونم میکنی گفتم چون واسه هردومون بسه و زیاده روی خوب نیست پاشد لبس پوشید و سوار شدیم بریم تو راه شمارشو گرفتم و گفتم نمیخوام مزاحم کارت بشم ولی بعد کار اگه خواستی زنگ بزن بیا خستگیتو در کن اونم انگار دنیارو بهش دادن تقریبا هر شب پیشمه و وقتایی که پریودم میزاره لای کونم یا سینه هام بقیه روزا هم حسابی میکنه و دو سه بار ارضا میشم حتی با خوردن و ماساژم ارضام میکنه و منم با این که دوست نداشتم الان واسش میخورم خلاصه این چند ماه مسیر زندگی جنسیم تغییر کرد و حتی از اول ازدواجم هم بهتر شده
ممنون که وقت گذاشتین

نوشته: مریم


👍 127
👎 18
187801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

960875
2023-12-05 23:58:24 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق جنده کیر ندیده

5 ❤️

960882
2023-12-06 00:04:26 +0330 +0330

اول اینکه مریم جون کس خودته دوست داری به هرکی بده ولی کارگرهای دور میدون رو جنده نکن، دوم چیه هی می نویسید اسپری تأخیری؟ مگه کیر ملت شیر آبه که تا فرو کنه آبش بیاد.
سوم تو که شرکت داری اون بنده خدا رو هم استخدام می کردی.


960887
2023-12-06 00:13:01 +0330 +0330

وقتى دانشجو بودم يه استاد ميلف داشتيم هميشه از اين توهم ها ميزدم كه دارم ميكنمش 😂😂😂
درود بر تو اى كارگر كه هروز زير افتاب سر ميدون توهم ميزنى و توهمتو با ما به اشتراك گذاشتى به هر حاله كيره كسخوله حرف حاليش نيست توهم ميزن داغ ميكنه له له ميزنه 😂😂😂


960904
2023-12-06 01:07:37 +0330 +0330

خیلی خوبه بیل همراهش بود🤣🤣🤣

1 ❤️

960918
2023-12-06 03:03:30 +0330 +0330

کاش نن هم یک کارگر بودم 😀

1 ❤️

960924
2023-12-06 03:47:06 +0330 +0330

عمام فرمودند: من کارگر نیستم لکن بیل زدن را خوب بلدم‌.‌…😀

5 ❤️

960934
2023-12-06 06:45:14 +0330 +0330

من زن زیاد کردم.زنا همه پولین.بعدش توکه بقول خودت شرکت داری انقد کیر دورو ورت هست که نری ندیده نشناخته بدیش به کارگر دور میدون

3 ❤️

960939
2023-12-06 07:25:43 +0330 +0330

کاری به این داستان ندارم خب اسمش روشه داستان ولی تو واقعیت هم نمیفهمم حالا هرکی باشه چرا به کسی که هیچ شناختی روش نداری باید اینقد سریع اعتماد کنی که بیاریش توی خونه ؟؟؟؟ این همه‌پرونده جنایی و قتل و خزعبلات دقیقا تو همچین داستان‌هایی بوجود‌میاد یه اعتماد احمقانه و بعدش فاجعه

2 ❤️

960943
2023-12-06 07:42:40 +0330 +0330

ارواح کونت…!!

2 ❤️

960960
2023-12-06 10:23:41 +0330 +0330

خدا بده از این شانسا. عالی بود داستانت

1 ❤️

960971
2023-12-06 14:12:03 +0330 +0330

تخیلات؟!

0 ❤️

960976
2023-12-06 14:48:19 +0330 +0330

سلام تو بیل رو پیدا کردی کلنگ نمیخواهی بیا تو جیبم کلنگ دارم دیوارتو خراب کنم

0 ❤️

960978
2023-12-06 15:06:33 +0330 +0330

دیوس کونی جقی تو ۴۰ سالته داماد داری

1 ❤️

960979
2023-12-06 15:07:41 +0330 +0330

یادم رفت بگم مادر خراب شرکت داری ظهر گوه می خوری خونه ای

4 ❤️

961003
2023-12-06 22:59:50 +0330 +0330

مسترم و سکسو نقاشی میکنم 💜☯️🔥
هاتوایف باتحربه و متشخص روحمو زنده تر میکنه…
سکس فقط تخلیه شهوت نیست و رشد روحه اکه با ادم درستش باشه☯️☯️☯️

0 ❤️

961032
2023-12-07 01:21:27 +0330 +0330

خدا شانس بده

0 ❤️

961115
2023-12-07 15:20:13 +0330 +0330

کاش یه چهار نفر مثل شما مهربون باشه😅🫠💜

0 ❤️

961133
2023-12-07 19:55:15 +0330 +0330

نوش جونت،ای کاش میبردیش شرکت همونجا یه کاری بهش میدادی،گناه داره جوونه مردم

0 ❤️

961233
2023-12-08 09:20:38 +0330 +0330

چرا زنا هرکیو دلشون میخواد میتونن بدن بهش ولی ما نمیتونیم بریم بگیریم بیاریم بکنیمش ظلم میشه در حقمون

2 ❤️

961268
2023-12-08 15:16:06 +0330 +0330

خداشانس بده کاش یه همچین ملیف کاردرستی خدانصیب مامیکرد

0 ❤️

961299
2023-12-08 20:01:27 +0330 +0330

منم همچین رلی داشتم چند سال قبل حوالی جردن…یادش بخیر

0 ❤️

961302
2023-12-08 20:37:05 +0330 +0330

نوش جونت تا میتونی بالاخص به فقرا و مستضعفین بده

0 ❤️

961354
2023-12-09 01:55:51 +0330 +0330

دو روز بعد همین پسره میاد اینجا شروع میکنه به نوشتن ک وای یه روز دور میدون واستاده بودم یه زنه با سینه ۸۵ و… اومد منو برداش برد خونش ۴ دور کردمش .از اون به یعد هر شب میکنمش😅

0 ❤️

961458
2023-12-09 22:42:01 +0330 +0330

همون اسپری تاخیری تو کون هر چی پسر دروغگو مجلوقه ، خجالت نمیکشی از جای زن می نویسی ؟

2 ❤️

961519
2023-12-10 04:16:10 +0330 +0330

خا

0 ❤️

961723
2023-12-11 17:02:30 +0330 +0330

یعنی خدایی نه جنده های فیلمای پورن،نه اونایی که واسه یه بست موادو یجایی برای کشیدنش همه کار میکنن ولی اینقد راحت و سریع جلو مرد وانمیدن!!! حتی اون بدبختِ معتادم یذره احساسات زنانه تو وجودش داره که سریع وا نده بگه بیا منو بکن!!!
نمیدونم چرا همش فکرمیکنم یجای داستانت میلنگه پسرم
راااستی یجای داستان نوشته بودی با ماساژم ارضا شدی؟ یا منظورت اینه که با جق ارضا میشی؟😂

1 ❤️

961725
2023-12-11 17:15:51 +0330 +0330

هرچی داستانو میخونم یاد زمانی میوفتم که تا یکی از رفیقامون برای اولین بار دختر میدیدن و یکم مالونده بودنش و بوسش کرده بودن،بعدش میومدن همچی با آب و تاب تعریف میکردن کهههههه چجوووووری و چنتا پوزیشن کردم،آبمو کجا ریختم و چجووووری پارتنرم ناله میزد و حال میکرد،4بارم ارضاش کردم
پسرم نمیگی خب اون خیاره تو کیونت بشکنه؟!!!
یا اون دسته برس کیونتو زخم کنه؟!!!
همون جقتو بزن خب چرا انگشت به کیونت میکنی،نمیدونم

1 ❤️

961741
2023-12-11 23:41:41 +0330 +0330

یکی منو ببره حموم

0 ❤️

961855
2023-12-12 12:11:02 +0330 +0330

ی میلف گیر ما نمیفته

0 ❤️

961898
2023-12-12 15:30:58 +0330 +0330

همه چی داستان یه ور ، ریسک کردی و کارگر بردی و … ولی خدایی خانم نویسنده اگه یه جوون رعنا با تحصیلات بیکار دستش بند می‌کردی تو اون شرکت وامونده خودت چی ازت کم می‌شد ، تو که مسیر خودت عوض کردی ، مسیر اونم عوض میکردی ، هم داستان جنبه انسانی پیدا میکرد هم آمار بیکاری یکی کم می‌شد ، خرجش فقط یک نصف خط بیشتر تایپ کردن بود خانمی .

0 ❤️

962061
2023-12-13 16:52:25 +0330 +0330

مفعولم …اهواز…فاعل می‌خوام …09169456648

1 ❤️

962065
2023-12-13 17:43:44 +0330 +0330

فانتزی عالی

0 ❤️

962367
2023-12-15 13:28:58 +0330 +0330

احسنت مریم جون نوش جونت. خدا شانس بده

0 ❤️

962558
2023-12-16 23:32:52 +0330 +0330

حالا اگه بیوه هستی و دوست پسر با تجربه خواستی پیام بده

0 ❤️

962719
2023-12-17 16:33:37 +0330 +0330

ضعیف

0 ❤️

980266
2024-04-18 23:37:28 +0330 +0330

خیلی هم عالی خشگلم

0 ❤️