مدل

1401/09/30

اسم من کسری وبا همسرم مهسا سه ساله ازدواج کردیم.داستانی که تعریف میکنم واسه یکسال پیشه. مهسا مربی ایروبیک و زومباست و به واسطه همین اندام فوق العاده سکسی داره.مهسا تو یه پیج اینستا با سردبیر یه مجله ترکیه ای آشنا شده بود که نیاز به یه مدل سکسی داشتن. مهسا بعد از مشورت با من چند تا عکس بدون ادیت براش ارسال کرد و مورد موافقت قرار گرفت.اسم سردبیر یزدان بود وبه پیشنهاد یزدان قرار شد ما بریم ترکیه تا از نزدیک باهم صحبت کنیم. من و مهسا یه هتل رزرو کردیم و تقریبا دوهفته بعد ترکیه بودیم.رسیدیم هتل یکم استراحت کردیم،به یزدان زنگ زدیم و یزدان بعد یکساعت اومد دنبالمون. رفتیم تو یه کافه در مورد شرایط کار و نحوه قرارداد صحبت کردیم. قرارشد اگر از نظر اونا مهسا قبول شد پول هتل و هزینه رفت و آمد مارو هم حساب کنن.یزدان رو به من گفت مطمعنن مشکلی با مدل شدن همسرت نداری و از اینکه مهسا توسط یک نفر دیگه لمس بشه اعتراض نمیکنی، چون قطعن موقع عکس گرفتن این اتفاق اجتناب ناپذیره و دوست ندارم کوچکترین مشکلی پیش بیاد.منم که اوکی بودم و با تایید کردن حرفش خیالش رو از این بابت جمع کردم.قرار شد فردا بعد از صرف ناهار یه ماشین بیاد دنبالمون ومارو سر لوکیشن ببرن.خلاصه اون شب یه مقدار تو شهر کوس چرخ زدیمو یکم لباس خریدیم، آخر شبم با مهسا یه سکس جانانه کردم و بعد سکس یکم در مورد فردا صحبت کردیم. خلاصه خوابمون برد صبح بلند شدیم صبحونه رو توهتل زدیم، اماده شدیم رفتیم بیرون، مهسایه لباس یه سره کوتاه پوشید که اگه یه جا میشست شورتش معلوم میشد. رفتیم تو یه مغازه که یه کفش بخریم.مهسا که خیلی شیطونیش گل کرده بود رو صندلی نشست و کفشو جوری میپوشید که شورتش کامل مشخص میشد، بنده خدا فروشنده شق کرده بود و مهساهم الکی کفشای مختلفو تست میکرد.خلاصه یه کفش خریدیم اومدیم بیرون، دیگه حرکت کردیم سمت هتل ناهارو خوردیم و راننده اومد دنبالمون. به محل مورد نظر رسیدیم. تقریبا وسط شهر بود یه لابراتوار عکاسی بزرگ با چندتا اتاق که واسه گریم و تعویض لباس بود.یزدان اومد استقبالمون و مارو به اتاق گریم راهنمایی کرد، یه خانمی گریمور بود و یه آقایی که اسمش باریش بود قرار بود تو بعضی از عکسا کنار مهسا باشه.من و یزدان از اتاق اومدیم بیرون و مهسا و باریش و گریمور داخل اتاق موندن، تقریبا بیست دقیقه بعد مهسا با یه بیکینی اومد بیرون، تصورم این بودکه موقع تعویض لباس باریشم بیاد بیرون، کلی همون داخل موند و مهسا جلوی اون لباسشو عوض کرد، تصور این لحظه کیرمو تکون داد و یه حالت عجیبی پیدا کردم.خلاصه یزدان پوزیشن هارو به مهسا میگفت و ازش عکس میگرفت، تقریبا به هر بهانه ای مهسارو لمس میکرد و بیشتر وقتا به بهانه تنظیم سوتین یه دستی به سینه مهسا میکشید.یزدان یه بیستایی عکس گرفت و به مهسا گفت برو ست بعدی رو بپوش.مهساهم رفت داخل اتاقی که باریش و گریمور بودن و ست جدیدو پوشید اومد بیرون. یه ست توری که اگه خیلی دقت میکردی میتونستی نوک سینه های مهسارو ببینی. خلاصه یه چند بار رفت داخل اتاق و لباسشو تغییر داد که سری آخر یزدان گفت الان باید عکسای دونفره بگیرین که تو این عکسا ارتباط چشمی خیلی مهمه و باید خیلی راحت برخورد کنی. مهساهم که دیگه خیلی اوکی شده بود و مشکلی با این قضیه نداشت. مهسا رفت تو اتاق و به همراه باریش اومدن بیرون، باریش اندام ورزیده ای داشت کاملن مشخص بود که ورزشکاره و این استایل مورد علاقه مهسا بود و همین کمک میکرد که راحتتر باشه.عکسای دو نفره با پوزیشن های مختلف شروع شد.وسطای عکس گرفتن یهو یزدان به باریش گفت کمر مهسارو بگیر و ازش لب بگیر؟ باریش بدون معطلی اینکارو انجام داد.مهساهم خیلی ریلکس همراهیش کرد، از اینجاش دیگه کیر من به بزرگترین حالت ممکن رسیده بود، البته فقط کیر من نبود هم باریش و هم یزدان شق کرده بودن و هر دوتاشونم متوجه شق بودن کیر من شدن. دیگه یزدان متوجه شد که میتونه هر مدلی که دوست داره عکس بگیره. یزدان به باریش گفت سوتین مهسارو دربیار و از پشت سینه هاشو بغل کن، باریشم اومد سوتین مهسارو در بیاره که مهسا رو به یزدان گفت قرار نبود عکس لخت از من بگیری، که یزدان گفت نگران نباش عکس لخت نمیگیرم باریش با دستاش سینه هاتو کاور میکنه.خلاصه مهساهم بدون توجه به من سوتینو باز کرد و باریش از پشت سینه هاشو بغل کرد و یزدانم پشت هم عکس میگرفت، البته یزدان همون موقع که مهسا سوتینو باز کرد چند تا عکس پشت هم گرفت و من متوجه این موضوع شدم. خلاصه یزدان با سینه های لخت مهسا چند تا دیگه عکس گرفت و کارو تموم کرد.یزدان به مهسا گفت لباستو بپوش تا راننده شمارو ببره هتل. ماهم حرکت کردیم و رفتیم سمت هتل، تو ماشین خیلی حرف نزدیم چون مهسا خیلی خسته بود. توی راه یزدان زنگ زد و گفت امشب شامو ویلای من دعوتین. ماهم که دیگه به هتل رسیده بودیم و جفتمون نیاز به حموم داشتیم، به پیشنهاد مهسا باهم رفتیم حموم.داخل حموم مهسا درمورد اتفاقات امروز صحبت کرد و گفت کسری از اینکه اینجا هستیم احساس بدی که نداری؟ گفتم نه اتفاقا خیلیم داره بهم خوش میگذره و مشکلی با شرایطط ندارم. مهسا که کیر شق شده منو دید نشست جلو پام و یه ساک مشتی زد، منم که تو اوج شهوت بودم کف حموم خوابیدم و مهسا روی کیرم نشستو بالا پایین میکرد، مهسا یه دو دقیقه ای رو کیرم سوار بود وقتی دید آبم نمیاد بلند شد و خم وایستاد تا من از پشت بکنمش، منم کیرمو تا دسته کردم تو کوسش و بعد از چند تا تلمبه ابمو ریختم رو کمرش. از حموم اومدیم بیرون یه یه ساعتی خوابیدیم و اماده شدیم تا راننده بیاد مارو ببره ویلا.ساعت 8 بود که راننده اومد و مارو برد ویلا.یزدان و باریش داخل ویلا بودن.جفتشون با مهسا روبوسی کردن. رفتیم داخل یکم صحبت کردیم که یزدان مشروب اورد و گفت یکم مشروب بزنیم قبل شام. یه دو پیک زدیم که یهو یزدان دست مهسارو گرفت و برد سمت اتاق، بعد از پنج دقیقه دیدم مهسا فقط با یه شورت اومد بیرون، تعجب کردم یهو یزدان پشت سرش اومد بیرون و رو به من گفت، بخاطر اینکه واسه عکسای بعدی راحتتر باشه به مهسا پیشنهاد دادم با شورت تو جمع ما بمونه که براش عادی بشه، مهساهم که مشخص بود مشکلی نداره اومد کنارم نشست و گفت من که امروزم جلو اینا لخت بودم پس مشکلی نیست. خلاصه شام اماده شد و رفتیم غذارو خوردیم و دوباره شروع کردیم به پیک زدن، یزدان رو به مهسا گفت که برو پیش باریش بشین و باهاش راحتتر باش، مهساهم از خدا خواسته از کنار من بلند شد و رفت سمت باریش. تا اومد کنار باریش بشینه باریش بغلش کرد و رو پاهاش نشوندش، یه چند دقیقه همین جوری نشسته بکدیم که یزدان به باریش گفت توام لخت شو و با شورت کنار مهسا بشین.باریشم لباسو در اورد و با شورت پیش مهسا نشست،دوتا پیک دیگه زدیم و مجدد باریش به مهسا اشاره کرد کرد که رو پاهاش بشینه، مهساهم رفت رو پای باریش نشست، باریش که مشروب حسابی داغش کرده بود شروع کرد به مالیدن سینه های مهسا،جوری که نوک سینه مهسا برجسته شد و مشخص بود که دیگه از خود بی خود شده. باریش به مهسا اشاره کرد بلند شه و شورتشو در بیاره که مهساهم شورتشو در اورد و با دستش کیر شق شده باریشو از تو شورتشو کشید بیرون و شروع کرد به ساک زدن، یزدان بهم گفت اگه دوست داری میتونی بری تو اتاق و این صحنه هارو نبینی، که من بهش گفتم نه اتفاقا دوست دارم ببینم واسه اولین باره که این اتفاق میوفته و من چنین لذتی رو تجربه نکردم.یزدان لباسشو در اورد و کیر شو از پشت کرد تو کوس مهسا.حالا یه کیر تو دهن مهسا بود یه دونه ام تو کوسش، عجیب دیوانه این صحنه شدم به سرعت لباسمو در اوردم و شروع کردم به جق زدن، یزدان کیرشو در اورد و دفت گوشیشو اورد و شروع کرد به فیلم برداری باریشم کیرشو از دهن مهسا در اورد و رفت نشست رو مبل، مهساهم کوسشو با کیر باریش تنظیم کرد و رفت نشست روش، این پوزیشن مورد علاقه مهسا بود.صحنه فوق العاده ای بود، مهسا اینقدر تو این حرکت مهارت داشت که به سرعت آب باریشو اورد و تمام ابش تو کوس مهسا خالی شد، مهسا شاکی شد چون هنوز ارضا نشده بود، یزدان گوشی رو داد دست باریش وبه مهسا گفت داگی بشینه تا از پشت بکنه تو کوسش، مهسا هم نشست و یزدان شروع کرد به تلمبه زدن، منم که دیدم مهسا داگی رو زمین نشسته کیرمو کردم تو ودهنش و تقریبا بعد از دودقیقه هر سه تامون ارضا شدیم. من و مهسا رفتیم حموم و یه دوش گرفتیم. از مهسا پرسیدم چطور بود؟ که گفت عالی بود و تا به حال چنین حالی رو تجربه نکرده بود، فقط به من گفت به یزدان بگو فیلمو پاک کنه تا واسمون دردسر نشه، چون تو اوج شهوت بودم اصلا مقاومتی با فیلم برداری نکردم.از حموم اومدیم بیرون و به یزدان گفتم فیلمو از گوشیت پاک کن.یزدانم گفت همین الان پاک کردم و گوشیشو بهم نشون داد، یزدان گفت توی سکس وقتی فیلم میگیرم یه حس خوبی بهم دست میده و بعد از اتمام سکس فیلمو پاک میکنم.بعد از اینکه باریش و یزدان دوش گرفتن اومدن از من و مهسا تشکر کردن،یزدان بهم گفت اگه دوست داشته بازم به صورت گروهی سکس داشته باشیم و اینبار همسر باریشم تو جمع ما باشه، که منم گفتم اینجوری که عالیه و من موافقم. خلاصه شب ویلای یزدان موندیم و من و مهسا رفتیم تو اتاق خوابیدیم…

نوشته: کسری


👍 29
👎 21
58801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

907525
2022-12-21 02:06:11 +0330 +0330

مشکلی با دادن خانمت نداشتی فقط روی کوس خانمت نوشته بود از کیر ایرانی دور نگه داشته شود؟؟
من مشکلی با آدم‌های کاکولد یا بی‌غیرت ندارم چون هرکسی فانتزی خاص خودش رو داره و باید به انتخاب دیگران احترام گذاشت ولی کوسکشی مثل تو که براحتی آبروی ایرانی رو جلوی یه خارجی می‌بره برام قابل هضم نیست واسه همین میگم قبل زنت،مادرت رو گاییدم واسه توله ای که پس انداخت

5 ❤️

907582
2022-12-21 12:22:53 +0330 +0330

هر بچه جلقی که راهش گم میکنه میاد شهوانی کصشعر میگه .
حالا تو هم بگو ماهم میگیم راس گفتی بی‌غیرت سیب زمینی و چه راحت زنت وا داد و تو بیشتر وا دادی حالا خودت باشی جای بقیه چی میگی !؟
راست یا دروغ !؟؟

0 ❤️

907630
2022-12-22 01:01:20 +0330 +0330

پیرو نظر اول:
آخه مردتیکه جغی… این این ندید پدید ها دو روز رفتی خارج اینجوری وا میدی؟ ننه ات هم لابد رفته اونور شهر به یکی کس و کون داده که تو نتیجه اش شدی! کله کیری جغی

0 ❤️

907742
2022-12-22 15:11:54 +0330 +0330

خدایی کیرمون کردی با این کوستانت؟
چنتا عکس معمولی گرفت فرستاد بعد اون کوسکش از عکسا تشخیص داد زنت میتونه مدل شورت و سوتین بشه؟؟؟
بعد این باریج کلن لال بود که همش اشاره میکرد؟ندیدم یه کلمه حرف بزنه
بعد اگه زن باریجم پایه بود خو همون شب اول میاوردنش که راحتتر بتونن تو و زنت رو هم راضی کنن

0 ❤️

907909
2022-12-23 23:56:07 +0330 +0330

زنتو جلوت کردن توام جق زدی ؟ کسشعر ترین

0 ❤️

907912
2022-12-24 00:45:22 +0330 +0330

کس نگو. چرا میگی مدل؟ اسم این صنعت رو خراب می کنی؟
بگو فیلم پورن میخواستن بازی کنن با زنت دیگه

0 ❤️

911535
2023-01-20 12:25:03 +0330 +0330

شما رو جون ننتون لااقل یه بار یه بروشور درباره ی یه ضهر و مردمش بخونین بعد کوسشرای جقنامه هاتون رو بنویسین. اه.
تخمی ترین جقنامه ای بود که دیدم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها