مرز بین رویا و واقعیت (۱)

1403/03/03

از سالن تازه داشتیم برمیگشتیم خسته و کوفته به سمته خونه داییم راه افتادیم ،اصلا حوصله نداشتم تا خونه خودمون برم و سره کله زدن با خانواده و غر زدنای مادرم، پسر داییم هم نظر بود اینطوری کمتر حوصلمون سر میرفت.
بعد از ده دقیقه پیاده روی بالاخره رسیدیم و مثله مرده ها رو تخت افتادیم یکم با گوشیا اینستا رو بالا پایین میکردیم که صدا بازشدن در آمد که احتمالا زنداییم بود.

_رضا بد تشنمه برو یه لیوان اب بیار
+ترو جون داداش بد خستم برو خودت بگیر از تو یخچال
_کیرم دهنت
+یزید زشته مامان هست میشنوه

تو دلم گفتم ننتو هم گاییدم
کشان کشان تا یخچال رفتم تا روحی تازه کنم و توی حال زندایی دیدم.

_سلام سارا جون خوبی
+سلام عزیزم ،سالن چطور بود
_مثله همیشه گل کاشتم و گل زدم

دستام مثله وقتایی که جوینت میزنم در آوردم ادا گل زدن رو آوردم و همین کارم باعث شد خنده سارا ببینم ،خیلی ملیح میخندید و با اینکه اختلاف سنی زیادی داشتیم اما همیشه راحت بود باهام احتمالا باید مدیون داییم باشم برای این راحتی.
لیوان برداشتم تا برای خودم آب بریزم و به خاطر آداب و رسوم غنی ایرانی تعارفی هم به سارا زدم .

_آب میخوری برات بریزم؟
+نه مرسی عزیزم
لیوان یه نفس سر کشیدم و بدجوری تشنم بود و همونو رفتم به سمت اتاق و خودم رو پرت کردم رو تخت

_تخت دو نفره ، چه گوه ها برو دعا کن شب زفاف بتونی کس از نزدیک ببینی
+آها

رو پام ویبره رو حس کردم و طبق معمول پدر گرامی حوصلش سر رفته و کی بهتر از اینکه به من زنگ بزنه.

_الو
+شایان داریم میریم ویلا اگه میای خودتو زودتر برسون
_الان که خونه داییم
+ببین اگه اونام میان دو ماشینه کنیم
_بزار خبرشو بهت میدم ،خداحافظ

از رو تخت بلند شدم برم تو هال تا به سارا بگم
قطعا هم رضا خودش شنیده پس بیخیالش باید نظرو از بزرگترش بپرسم

_سارا جون ، بابام میگه میخوان برن ویلا اگه برنامه ای ندارین بریم خوش میگذره
+برنامه که نه ولی باید به داییت بگم
_بزار خودم باهاش هماهنگ میکنم شما فقط مایو رو بگیر که بالاخره دیروز سیستم گرمایشی استخر روال شد
+آخ آخ بدن منم گرفته ، نیاز دارمش واقعا
_بهت گفته بودم دکترای ماساژ تایلندی دارم ؟
+نه توروخدا سمت تایلند اون ورا نرور خطرناکه

شماره داییم رو گفتم بهش گفتم کارو کاسبی و ببنده ،
بعد یک مسیر یک ساعته رسیدیم ویلا و لباس رو عوض کنیم ساعت تقریبا ۸ شده بود باید یه فکریم به حال شام میکردیم و چی بهتر از کباب ، دایی هم در حال سیخ زدن گوشتا منم یه گوشه دور‌ از دیدرس خانواده رول میپیچیدم .

+اینجا هم ول نمیکنی؟ کصخل بابات کونت میزاره
_سوبر بدبخت اتفاقا کره با غذا کباب میچسبه دوما فکر میکنن سیگار زیاد گیر ندارن سوما من میخوام بکشم تو جوز میزنی؟

زنداییم اومد سمت چپم لب حوض نشست منم لیس آخر رول زدم و سرش هویجی پیچیدم فندک زدم زیرش و با داییم رول پاسکاری کردم تا تشکری کرده باشم بابت زحمات بی دریغش و آشپزی فوق حرفه ایش و ته جوینتی مونده بود که با صدا زنداییم به خودم اومدم

+به منم بدین
یه نگاه به دایی کردم که ببینم نظرش چیه و منظورش با چشاش رسوند که بتخمم تر از این حرفاست
_صورتت بیار نزدیک

رول برعکس تو دهنم گذاشتم تا بهش شات بدم و نمیخواستم الکی موقعیت از دست بدم برای همین در حین فوت کردن اروم تماس ریزی با لبش برقرار کردم و چشماش مثل برق گرفته ها بهم خیره شد و منم بی اعتنا فیلترشو شوت کردم تو گلدون یه نگاه به دور اطراف کردم که کسی چیزی ندیده باشه که همه چی سیف بود

به بعدش گفتگویی پیش نیومد تا غذا رو خوردیم رفتن به سمت اتاقا تا استراحت کنن ولی من بیرون بیشتر ترجیح میدادم و رو تاب لم دادم تو اینستا میچرخیدم
الکی الکی ساعت یک شده بود و همه برقا رو خاموش کرده بودن . ستارها داشتن تو آسمون خودنمایی میکردن که دستی رو شونم حس کردم و صورتم به سمت این دست لطیف چرخوندم و زنداییم بود .

+چرا تا این موقعه شب نخوابیدی؟
_به همون دلیل که تو الان بیداری

سیگارو روشن کردم میدونستم اهل سیگار نیست تعارف نزدم و بعد دو ستا کام دستشو آورد سمت سیگارو ازم گرفت و روی لبای سرخش گذاشت .

+اون چه کاری بود کردی سره شب اگه داییت میدید چی؟
_اینقدری چت بود که به چشماش شک کنه اشتباه دیده
از خنده یک ثانیه ترکید و با دستش به پاهام زد

+دیوص ،توهم از موقعیت سو استفاده کردیا
_قطعا, حتی الانم به سیگار که داره مزه لباتو حس میکنه حسودیم میشه

به چشماش نگاه کردم منتظر جواب حرفم نموندم آروم آروم صورت نزدیکش کردم ،لبامون بهم مماس شد ولی به همین راضی نبودم و لباشو با ولع میخوردم با اینکه با مزه سیگار قاطی شده بود اما طمع جالبی داشت که باعث میشد حریص تر بشم روش.
دستش تو موهام برد و خوشحال بودم که حداقل از یک مرده لب نمیگیرم و اونم داره باهام همراهی میکنه و همین باعث شد تا دستامو روی بدنش حرکت بدم به سمت سینه اش ببرم ولی با دستش محکم کوبید رو دستم.

+آقا پسر بسته دیگه زیادی پررو شدی
_اشتباه به منظورت رسوندن اینجا من میگم چی زیاد یا کم

لباشو گاز ریزی گرفتم و دستمو بردم به سمت شلوارش و از شورتش رد کردم به کصش رسوندم و همون‌جوری که مطمئن بودم با دستاش میخواست مهارم کنه اما زورش بهم نمیرسید و با دست راستم دوتا دستشو بالا سرش نگه داشتم و بعد اینکار حس کردم که خودشو شل کرده و دیگه علاقه ای به زور زدن نداره ،
دست چپمو در آوردم و گذاشتم تو دهنم و لیسش زدم تا بفهمه حالا حالا ها کار داریم و دوباره بردمش سمت شلوارش و دورانی توی واژنش میچرخوندم و از گازهایی که ناخودآگاه لبمو میگرفت می‌فهمیدم دارم راه درست میرم و بعد دو دقیقه خیسی و غلظتی متفاوتی دستم حس میکرد که ترشحات خودش بود و با همون ترشحات دستمو در آوردم روی لبش گذاشتم ، تو چشام خیره شد و مثله یک برده خوب شروع به ساک زدن انگشتام کردم و بعد تمیز کردن دست از روش بلند شدم و دستشو گرفتمو راه افتادم

+کجا میری ؟
_میخوام جکوزی رو تست کنم ببینم چجوری ، موقعه ای که اومدیم روشنش کردم تا الان باید خوب داغ شده باشه

بعد اینکه وارد شدیم پشت سرم در رو قفل کردم تا مزاحم نداشت باشیم و راحت تر به کارم ادامه بدم .
رو صندلی کنار استخر نشستم و به سارا گفتم :
_داری لباساتو در میاری ،برام برقص

نمیخواستم ازش خواهش یا درخواست کنم چون میدونستم الان رام ترینه ، فقط منتظر دستور تا انجامش بده.
از تو گوشیم اهنگ« چرا نمیرقصی ویگن» گذاشتم ،میدونستم سلیقشو تو موزیک، تا پلی شد چشمانش برقی زد و انگار که جون گرفته بود .

+شانسی بود یا یادته که بهت گفته بودم عاشق ویگنم؟
_مگه میشه یادم بره

دستشو دور لباسش حلقه کرد و بدون مکثی درش‌ آورد و با سوتین قرمز سینه هاش مثله زنای پنجاه سال پیش کاباره ها تکون میداد و از اینکارش خندم گرفته بود .
چرخید پشتشو بهم کرد و شورت شلوارشو با هم در آورد مثکه عجله ای اون برا ادامه کار بیشتر از من بود .
یه لحظه به خودم اومدم و تازه فهمیدم کجام و چی شده
این همون زنی که ده سال تو کفشم همونی که با راه رفتنش چشام رو به خودش خیره می کرد همونی که آرزوم بود یبار به باسنش دست بزنم همونی که الان داره له له میزنه تا کیرمو تست کنه.

_با جلو شورتمو با دهنت درش‌ بیا

چهار دستو پا شد و به سمتم اومد کونش مثله ژله چپ راست میشد و همون کافی بود تا آبم بپاشه به دیوار ولی دلم میخواست کیرمم مزه اون لبارو بچشه .
سعی میکرد کمترین برخورد با کیرم داشته باشه برای همین دندونش رو گذاشت سمت چپ شورتم منم بلند شدم تا بتونه راحت تر در بیاره اما کیرم رو صورتش فشرده شد.
اونم که دید آب از سرش گذشته لبشو از روی شرت روی سره کیرم گذاشت و از همونجا شورت رو ‌پایین کشید.
موقع پایین اومدن شورت کیرم سفت ترین حالت عمرش بود و رو چشماش افتاده بود و سنگین میکرد بعد اینکه در اورد شورت با پام پرتش کردم به گوشه.

_بخورش

زبونشو دور کیرم حلقه کرد آروم سرشو تو دهنش برد .
با جلو عقب کردن باسنم کیرم کامل وارد دهنش کردم همین که کیرم به ته کامش خورد کنترلش از دستم در رفت آبم با فشار پاشید تو دهنش و نمیخواستم سرشو ببره عقب تا آبم کامل نیومده برا همین با دست پشت سرشو به خودم فشار دادم و تو چشام نگاه کرد و کله آب خورد ، انگار تو فضا اکستازی خورده بودم احساس میکردم سوپرمنم میخواستم داد بزنم از خوشحالی و افتادم رو صندلی سارا هم بعد من بلند شد و آومد رو پام نشست .

_بهترین حس دنیا بود
+خوشت آومد؟
_دیونش شدم
محکم بغلش کردم و چندتا بوس پشت سره هم از گردن و پیشونیش زدم
_عاشقت شدم فک کنم باید ازت خواستگاری کنم
+نوزده سال دیر آومدی واسه اینکار آقا پسر
_از این به بعد شوهرت منم
+چشم تاج سرم

کیرم مگه میتونست این موقعیت رو ازش بگذره و دوباره شق شد
و این بار بیشتر میتونستم تمرکز کنم از صندلی بلند شدم و سارا رو بغل کردم بردم تو جکوزی و رفتم بین پاهاش و گذاشتم رو شونه هام و اول یه بوسه محکم به واژنش زدم و زبونم بردم داخل و با انگشتام لبه هاش رو متناوب میچرخوندم
تند تند نفس میزد و به قدری محکم به سرم چنگ میزد که سرم از درد داشت میترکید اما بالا تر از این بودم که بیخیال لیسیدن بشم
انگشت بردم داخل و بالای واژنش یا به اصطلاح کلیتوریسش رو میک میزدم و بعد چند ثانیه جیغ ریزی زد که معلوم بود لب هاشو رو هم فشار داده و محکم تر از قبل سرمو چنگ زد و فهمیدم عملیات با موفقیت انجام شده.
تو چشاش ذوق و خوشحالی فریاد میزد بلندش کردم دوباره به سمت همون صندلی که نشسته بودیم بردمش اما این دفعه دستاشو گفتم بزاره روش و باسنشو بده عقب اینجوری تسلطم روش بیشتر بود راحت تر بودم ، کصش به حدی قرمز شده بود که انگار خونی شده و ورم کرده بود که بیشتر به خاطره جکوزی بود
کیرم آروم به سمتش حل دادم و تنگ ترین بود نرم بودنش با تمام وجود حس میکردم ،اسپنک محکمی زدم و برا اینکه صداش بیرون نره دست خودشو گاز گرفت و با ریتم خاصی که یکم تند بود شروع به عقب جلو کردم برا من که ده سالی گذشت ولی احتمالا سره هم پنج دقیقه گذشته بود که بدون هیچ حرفی آبمو تو کصش خالی کردم و کف استخر ولو شدم .


یک هفته از ماجرای ویلا گذشته بود و بعد اون شب تنها دیگه با سارا صحبت نکردم بلکه حتی چشم تو چشم هم نشدیم و به نحوی هردومون می خواستیم از هم فرار کنیم و خجالت میکشیدیم از هم برای تابو که شکسته شده بود .

رو اینستاش خوابیده بودم منتظر بودم یک استوری از خودش بزاره تا دلتنگیمو بشوره ببره اما چه اینستا ساده ای داشت ،بیشتر عکساش خانوادگی بود و عکسای تکیش ساده ترین حالت ممکن بود و فقط هم دوست ها و آشناهای نزدیک فالوش داشتن.

از سره صب تا حالا رو تخت دراز کشیده بودم حوصله پاشدن از جام رو نداشتم دیگه تقریبا ظهر شده بود که مادرم در اتاقم رو زد تا از تنهایی درم بیاره .

_شایان پاشو دیگه پسر چه خبره؟ زخم بستر میگیریا
+خیلی خستم مامان ،نهار چی داریم؟
_پاشو برو برات لازانیا درست کردم ،فقط بعدش که غذاتو خوردی ظرفاتو بشور
+مگه جایی میخواین برین ؟
_آره میخوایم بریم خونه مادرجون شب هم میمونیم شام به عهده خودته
+باشه حالا یک فکری میکنم

حوصله ای تنهایی رو دیگه نداشتم و میخواستم پلنی که این یک هفته فقط بهش فکر کردم جلو ببرم برای همین شماره رضا گرفتم،بهش گفتم خودشو برا نهار برسونه .
ساعت تقریبا چهار بود از وقتی که رضا اومده بود نانس داشتیم پی اس میزدیم .

+این همه میری گیم نت و اینور اونور برا بازی آخرشم مثله ماستی
_کسکش تو خونتون پی اس فایو دارین ،صب تا شب بازی میکنی معلومه بازیت بهتره
+جقی من استعداد دارم وگرنه فقط تو میای روشنش میکنم ،کل روز خاموشه
_اره جون عمت
+بزار تو این که هیچ گوهی نشدی ،برم بلک لیبل رو بیارم افسردگی بعد باختتو بشوره
_من کم میخورما
+من که میدونم کونی نیاز نیست هر دفعه اعترافش کنی

رفتم از تو بوفه شیشه رو برداشتم تقریبا نصف بیشترش مونده بود و بس بود واسه دو نفر تا مست خار مادر بشن و مزه هارو رو میز چیدم و پیکشو دادم بهش .

+بیا بزن از سوبری در بیای شبیه مهندس هسته ای شدی با این قیافت
_سلامتی
+سلامتی

چهار شات پشت هم بالا رفته بودیم کم کم داشت اثرشو نشون میداد ولی میدونستم دوتا شات دیگه میکشه کنار و بی فن می موندم برا همین کلک رشتی زدم.

+یک لیوان آبمیوه خوری رو اگه دو نفس بری همین الان دویست برات میزنم
_مطئن باشم؟

از کیف پولم دویست نقد در آوردم گذاشتم رو میز
+مطمئن باش
_برو لیوان بیار که دویست افتادی
+تگری بزنی باید سیصدتا بدیا ،گفته باشم
_لیوان پر کن دیگه کسشعر نگو

میدونستم با دوتا شات دیگه مسته و دوزش پایین برا همین زیاد رو سایز لیوانا حساس نبود یک معمولیش رو آوردم و تقریبا لبریزش کردم

_دهنت سرویس اینکه الان از بغلش می‌ریزه
+باید پول رو حلال کنی
_یه لیوانم دلستر بریز ،آماده باشه
+نگاه اگه فکر میکنی نیازه بیا دم سینک بخور
_نه میتونم

لیوان رو دادم بهش و بعد کلی کسشعر گفتن بالاخره کلشو خورد.

+حلالت بیا این دویستم بگیر عشق کن

سعی میکرد خودش کنترل کنه که تگری نزنه و از طرفیم شدید مست شده بود و صداش در نمیومد ، منم یه فیلم از نتفلیکس انتخاب کردم گذاشتم سریال Gentleman بود .
یک اپیزود که دیدیم گوشیم رو وصل کردم رفتم پورن هاب .

+تو مستی جق زدی؟
_نه
+تجربش کنی دیگه حالت عادیش بهت حال نمیده از بس خوبه
سرچ زدم بازیگر «Sarah Taylor»
جدیدا پیداش کرده بودم و کپی سارا بود ، دنیا خیلی عجیب غریب یکی تو آمریکا یکی تو ایران ،مثل هم حتی اسماشونم یکی تقریبا ،دنیای عجیبیه .
ولی فرم دماغش یکمی فرق داشت و سارا بدنش لاغر تر بود.

_این کصه رو نگاه عجب کونی داره
+بزن لانا اینا چه کسشعرین
_این فرق داره ،قیافش آشناست نمیدونم من یاده کی میندازه

میدونستم به قدر کافی شبیه سارا هست که با دیدنش یاد مادرش بی افته‌ ، بی اعتنا بهش کیرم در اوردم یکمی کرم دست که رو میز بود بهش زدم .

+ترس کون که نداری ؟
_اره ،حتما از تو؟
+پس چیه داری جق زدن من نگاه میکنی چشات رو کیرم

غرورش یکمی خدشه دار شد و اونم شلوارش در آورد کیرش بدون هیچ کاری شق شده بود فقط با فیلم ،دو سه دقیقه همینجوری کیرم میمالیدم و وقتش بود نقش رو جلو ببرم .

+رضا داداش اینجوری نمیتونم ، خیلی وقت جق نزدم الکی نمیاد
_هم
+بیا لاپایی
_برو گمشو
+جون داداش ، نمیخوام که تو سوراخت کنم
_نه اصلا

همینجوری که باهاش صحبت میکردم ، بهش نزدیک شدم ،سعی کردم بچرخونمش حالا که خودش شل نمیکنه باید خودم انجامش بدم

_نکن شایان
+زر زر نکن یه لاپایی دیگه چقدر ادا تنگا رو در میاری، کسکش بچگیمونو یادت نیست همش عوض به در میکردیم؟
_اون فرق داشت
+شل کن خودت وگرنه زوری کنم میدونی کون مونت پاره میشه

صداش در نیومد ولی خودشو یکم شل کرد راحت تر چرخید
مستی کار خودش کرده بود و با کرم لای پاشو مالیدم و یک مقدار بیشتری بالای سوراخ کونش زدم تا غیر مستقیم سر بخوره روش .

+سره تو بزار رو کاناپه ،باسنتو بده بالا ،یکم اون کمر تخمیتو قوس بده

هرچی میگفتم بدون چون و چرایی انجام میداد و راحت تر از اون چیزی که فکرشو میکردم ، گوشیم رو از تی وی قطعش کردم زدم رو دوربین گذاشتم کنارم .
سه دقیقه فقط لاپایی میزدم گه گاهی هم کیرم به سوراخش می مالیدم ،اما طاقتش رو دیگه نداشتم باید میکردم توش ،برای همین کیرم رو سوراخش تنظیم کردم یک فشار ریز سرش دادم داخل .

_ای ای ای ،حرامزاده چیکار میکنی
یدونه محکم زدم رو باسنش
+حرامزاده تو کسکشی ،شل کن سوراخت اگه نمیخوای از درد بمیری
_گوه خوردم درد داره
+شل کن ،دردش اولاش دو دقیقه بعد نرمال میشه

میز کنارم بود و براش تو همون لیوان آخری خورده بود تا نصفه براش مشروب ریختم

+شل کن و بیا اینو بخور ،دردش کم میکنه، سرتو بیار بالا
_نمیخوام بخورمش
+احمق کیرمو که نمیگم

لیوانو بهش نشون دادم ،آروم آروم شروع کرد به خوردنش
فشار که رو کیرم بود حس میکردم کمتر شده و در حین خوردنش منم دوباره کرم زدم دور سوراخ با انگشت میدادم داخل
همین که لیوان رو گذاشت رو میز،با تموم قدرت کیرم رو کامل دادم داخلش .

_هوی وحشی ،میسوزه دارم میمیرم
+هیچیت نمیشه دو دقیقه تحمل کن همینجوری

ته کیرم اروم یکم جلو عقب میکردم هی میخواست خودش بلند کنه ،دستمو رو سرش گذاشتم تا تکون نخوره اصلا حوصله صبر کردن تا اینکه جا باز کنه و این کسشعرا نداشتم و همونو شروع کردم به جلو عقب کردن با سرعت خیلی کم .
دیگه هیچی نمیگفت و فقط ای ای و ناله میکرد منم دیدم دیگه همه چی مهیاست , دوربین گرفتم روش و محکم تر شروع کردم به تلمبه زدن .

+کونی من کیه ؟
_ایییی
+ای کیر خر
یدونه محکم اسپنک زدم که باعث شد جا دستم قرمز بشه
+میگم کونی من کیه؟
_من
+تو کونی کی؟
_تو
دوباره زدم جای قبلی
+آقا شایان بگو دهنت عادت کنه
+تو کونی کی؟
_آقا شایان
+نه حال نکردم ،داد بزن بگو
_من کونی آقا شایانم
+نتنها کونی منی بلکه کسکشمم هستی ,میخوام سارا رو برام جورش کنی
دوباره محکم زدم رو باسنش
+بگو چشم
_چشم
+میخوای سارا الان جات بود ،توهم جق میزدی؟
_آییی
دوباره محکم تر زدم رو باسنش
+ازت سوال میپرسم درست جواب بده
_آره
+آره و کیر خر ،بگو میخوای سارا رو زیره کیرم ببینی بشینی جق بزنی
_اییی
_میخوامم مامانمووو ززیرت ببینم
(با لرزش و حالت گریه و درد حرف میزد)
+خوب بعدش
_باهاش جق بزنم

حرفش باعث شد بشدت تحریک بشم یک دقیقه تلمبه زدم بعدش
دیگه بیشتر از این نمیتونستم تحمل کنم و چیزی که میخواستم شنیدم و کیرم در آوردم رو دستمال خالیش کردم و ویدیو رو قطع کردم فرستادمش تو تلگرام برا سیو مسیجم
یه اسپنک آروم زدم بهش و هلش دادم تا بلند بشه .

+تا صب میخوای همینجوری بمونی برو دستشویی خودتو بشور بیا
بلند شد که بره سمت دستشویی جدا از اینکه تلو تلو میخورد پاهاش از هم باز میکرد و راه میرفت خیلی صحنه خنده داری بود
دو بارم میخواست بی افته به زور از این ور اونور گرفت تا تعادل داشته باشه .
منم پشت بندش شماره سارا رو گرفتم و دفعه اول ریجکت کرد و دوباره گرفتمش که بوق اول جواب داد .
_الو
+چطوری خوشگله
_جونم شایان
+میخوایم شب بیایم خونتون
_قدمت روی چشم
+شلوار چرم جذبت بود ،میخوام بپوشیش زیرشم ست مشکی
_باید باهام راجبش حرف بزنیم ،بنظرم اون شب اشتباه بود دیگه نباید تکرار بشه ، جفتمون بی فکری کردیم .
+من هنوز چشم نشنیدم؟
_چشم
+آفرین دختر خوشگلم دوساعت دیگه حدودا میایم، خداحافظ عسلم
_خداحافظ

نوشته: مریض جنسی


👍 2
👎 13
25601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

984880
2024-05-23 23:24:51 +0330 +0330

باباشم میکردی دیگه

1 ❤️

984968
2024-05-24 13:15:02 +0330 +0330

از همون کصنمک بازیای اول داستان فهمیدم داستانت کصشری بیش نیس

0 ❤️

984996
2024-05-24 20:23:53 +0330 +0330

کُزعبلات

0 ❤️

985054
2024-05-25 03:37:08 +0330 +0330

زودتر ادامه بده

0 ❤️

985258
2024-05-26 20:12:27 +0330 +0330

کس‌کش این چی بود چرت و پرت نوشتی خودتم بخونی متوجه میشی ثلاً فکر می‌کنی خیلی بانمکی. کاش مامانت بود خودم می‌کردمش معلومه مامان خوشگلی داری

0 ❤️

985586
2024-05-29 10:20:45 +0330 +0330

حاجی قسمت جدید رو بزار دیگه چرا انقد لفتش میدی

0 ❤️