کردن دکتر همانا خواستن دوستش همان (۴)

1402/04/20

...قسمت قبل

دم مرامتون گرم بابت حمایت‌هایی که کردین پرچم همتون بالا خدایی

تو مسیر که داشتیم میرسیدیم خونه الی گفت چرا نکردیش داشت میمرد از بی کیری گفتم چشمش کورشه چقدر بهش بگم حس خوبی ندارم ات آمده بود چسبیده بود در کونم داشتم بالا میوردم خیسی ‌کسشا که نشونم داد دستمو زد به کسش گفت ببین چقدر خیسه بیا منو جر بده آدمم اینقدر هول کیر گفت میدونی من از کارای تو ماتم سمانه را جوری کردیش که زرت زرت بهت زنگ میزنه این که خودش آماده دادن بود نکردی چرا چون خودش آمده خایمالیت تو چرا اینجوری. گفتم من متنفرم کس بیاد التماسمو بکنه اگه شوهرش نبود جرشم میدادم ولی تا حالا نشده کسیو جلو شوهرش بکنم اتفاقی نیفتاده اینجوری برام.
تو ماشین هی پیام میداد گفتم ساعت نصف شبی به کی پیام میدی

داخل پرانتر گفتم الان ساعتا بگم یه سری میخان تا دقیقه و ثانیه گرد حرکت لاستیکای ماشینم حساب کنن

گفت به دخترا میخام رسیدیم خونه همه چی آماده باش گفتم مگه چخبره گفت میخام کاری کنم برات که تا آخر عمرت یادت نره گفتم یا خدا کونمون نزاری گفت معلوم نیست رسیدیم تو خونه دیدم واااااااااااااای چخبره عینه این فیلم ترکیه یا چه دوتا قلب جالبی با گل و شمعا روشن کردن یکی با حرف ال انگلیسی یکیم با ام خیلی جالب بود خونه تاریک و پر از روشنایی شمع. شهره و نازی با دوتا بادی مشکی با شرت و سوتین سفید مخصوصا شرتای لامبادا که قشنگ چاک کونشون پیدا بود دو تا فنچ که من اینقدر حشری شده بودم که نمیدونستم چیکار کنم. آروم آروم کیرم بلند شده بود و تو اوج هیجان بودم که چ اتفاقی میخاد بیفته

الی گفت برو دوش بگیر و بیا که به این دوتا فنچا گفت شمام بیاین کارتون دارم منم آمدم تو اتاق لباسامو درآوردم و رفتم به سمت حمام داشتم خودمو میشستم و به این فکر میکردم این دوتا چرا اینجورین چه اتفاقی میخاد بیفته که آروم آروم خودمو خشک کردم آمدم بیرون دیدم الی هم حمام بوده و داره موهاش و بدنشا دخترا براش خشک میکنن. گفت تا حالا شده یکی تا سر حد مرگ عذابت بده گفتم چرا باید اینکارا بکنه گفت چون تو خیلی دیوثی گفتم وااااا مگه من چیکار کردم گفت بلایی که سرم آوردی تو اتاق سمانه را کردی سرت میارم که اینجوری نکنیش بشاشه و التماس کنه گفتم خودت گفتی بکنش منم کردمش گفت من گفتم بکن ولی نه اینجوری که زرت زرت زنگ بزنه بری بکنیش گفتم من که نرفتم حالا تو چته گفت از الان خفه میشی حرف و زر زیادم نمیزنی

هنگ هنگ بودم چی داره میگه چرا داره فحش میده. گفتم چه طرز حرف زدن اینجوریشا دیگه ندیده بودیم تو خودت گفتی حالا میگی چرا کردی گفت مگه به تو نگفتم خفشو. باز که داری زر زر میکنی لباستو درآر منم یه لحظه حس کردم مثلا ادعای این رییسارا میخاد در بیاره گفتم کسخل شدی چرا اینجوری میکنی گفت کاری که بهت میگمو میکنی که منم خندم گرفته بود لباسمو درآوردم که گفت بخاب گفتم الی تو چ مرگته چرا اینجوری میکنی هی سورپرایز سورپرایز میکردی این بود گاییدی منو دو روزه الانم یا حرف زشت میزنی یا کس و شعر میگی دیدم اشاره کرد به این دوتا فنچا یکیشون آمد اینور تخت یکیشون اینور گفت بهت گفتم ساکت باش همه چیزم خراب نکن

آروم دستمو گرفت گفت ببند به دستش دیدم این حرومزاده یه دستبند بست به این دستم یکیم به اون دستم منم لخت لخت بودم یکی به این پاهام یکی به اون پاهام گفتم اینا چیه چرا اینجوری میکنی

رفت یه لباس مشکی عینه این اربابا پوشید با یه شلاق مشکی که من واقعا ریده بودم بخودم گفتم عجب گوهی خوردم. این دوتا با بدن من ور میرفتن که کیرم سیخ بشه بهشون میگفت جنده های من خوب بمالین این هرزه را که امشب میخایم آه و نالشو در بیاریم تا یاد بگیره خیانت نکنه که تا آمدم بگم چرا چرت و پرت میگی یه چیزی بست این شهره کسکش به دهنم که عینه توپ بود و در دهنمو بست بعد الی با شلاق محکم کوبید به بدن من که بعد این همه وقت من هنوز دردشو حس میکنم به حدی این شلاق درد گرفت که خودشم یه لحظه یه جوری شد ولی به روی خودش نیورد سینه من سرخ سرخ شده بود گفت در دهنتو باز میکنم به شرطی از الان خفه شی و صدات در نیاد واقعا دلم میخاست داد بزنم و کمک بخام نمیدونستم میخان چه بلایی سرم بیارن واقعا من با این سن و این هیکل ریده بودم بخودم.

این توپ کاشیه را از دهنم در آورد گفتم الی این کسکش بازیا چیه دستای منو بازکن بخدا اینقدر این دستگیره هارو میکشم تا هم دستم کنده بشه هم تخت بترکه. گفت مگه سورپرایز نمیخای پس باید خفه بشی و یکی دیگه محکم زد رو سینم و که من یه دادی کشیدم واقعا از حال رفتم بحدی که همه چیز دور سرم گیج می‌رفت واقعا هیچیو متوجه نمیشدم.

آب قند آورد بهم داد نازی گفت بابا الی قرار نبود بزنیمش گفت تو خفشو گمشو انور به تو ارتباطی نداره من اصلا نای حرف زدن نداشتم گفت ببین آشغال هرزه من اینقدر کس دورت میریزم که بکنی ولی اینکارو امشب باهات میکنم که بفهمی با من نباید زرنگ بازی در بیاری بفهمی طرفت چیکارست از بس دستبند تکون داده بودم جای دستبند قشنگ رو دستام بود.

گفت بسه شه دیگه الان فهمید مسجد جای ریدن نیست از امشب میفهمه من کیم تا حواسش باش منو دور نزنه.
من اصلا جون نداشتم داد بزنم واقعا بیحال بودم از طرفی چندباریم داد زدم که خونه اینقدر بزرگ بود صدا به صدا نمی‌رسید گفتم الی کسکش عالمم دستمو بازکنی کونت میزارم که هر هر خندید چی شد همین قدر عاشق بودی کسکش کون من میزاری کاریت میکنم دیگه یادت نره گفتم جنده خودت دادی چی شد اون موقع که زنگ میزدی مثه جنده ها التماس کیر میکردی کسکش یادت رفت چیه جلو اینا ادا اربابارا در میاری یادت رفته حرومزاده شرتت جوری خیس میشد که میرفتی عوض کنی کل شرتت سفید بود گفت خفشو صداتو ببر وگرنه جوری میزنمت که صدای سگ بدی گفتم تو گوه میخوری که یه شلاق دیگه با قدرت تمام آمد رو سینم و اینبار واقعا از درد داشتم جر میخوردم جالب بود رد شلاق روی سینه من بود و قشنگ سرخیش را میدیدم و یه ردی از یکم خون که از لا به لای موهای تنم پیدا بود و بحدی میسوخت که تا بحال اینقدر درد نکشیده بودم که شهره و الی رفتن بیرون که دیدم نازی میگه چقدر تو گاوی چرا باهاش کل کل میکنی این قرص خورده الان تو حال خودش نیست که منو بگو گفتم قرص. قرص چی. گفت مگه نمیدونی. گفتم نه. گفت این قرص روانگردان میخوره. همیشه مارو میزنه امشب تو بردشی پس به جای اینکه مقاومت کنی یکم خفشو. الانم بهش گفتی جنده و حرومزاده عصبانی شد. ما قرار نبود بزنیمت فقط خفشو تا آروم بشه وگرنه به قصد کشتن میزندت. گفتم نازی اینارا بازکن این روانیه یه بلایی سر من میاره ها. که گفت تو کسخلی مگه من دیونم میدونی چقدر از من سفته داره میخای کون منو پاره کنه. نترس الان آروم میشه توام امشب یکم لالمونی بگیر

شهره و الی برگشتن الی گفت چیه هنوزم زبون داری. من هیچی نمیگفتم بقول نازی خفه و خون و لالمونی گرفته بودم. به نازی گفت جنده چی بهش گفتی رام شد این حیوون وحشی. گفت هیچی بخدا تا الان بی‌حال بود. گفت یکم شربتی انرژی زایی چیزی بدین بهش باهاش کار داریم تا صبح یعنی من یه تمام معنا بخودم فحش میدادم که چه گوهی خوردم با دستای بسته عینه این زندانیا.

با یه چیزی عینه پر که دسته داشت الی می‌مالید به کیرم و میگفت خوب سمانه را جر دادی که بحدی کردیش که شاشید بخودش رو به نازی کرد گفت نازی دوست داری بکنتت ارضاشی بشاشی که نازی گفت نه ارباب فقط خودتون باید منو بکنین من متعلق به شمام که گفت آفرین جنده ی من خوب کارتو بلدی یاد گرفتی دیگه از بس کردمت دیگه جنده حرفه ای شدی

شهره برو کمربند منو بیار ویبره داره را میخام یکم برام بخورین من مونده بودم این چی میگه دیدم شهره رفت سراغ کشو یه دیلدو آورد با کمربند که الی مثه شرت تنش کرد جوری که کیر مصنوعی قشنگ توش بود گفت بخورین جنده های من. خیلی جالب بود یه کیر ۲۰ سانتی حدودا با قطر ۵ از جنس پلاستیک این دوتا جوری کیر را میخوردن که انگار واقعیه منم واقعا بیحال بی‌حال بودم با نی قبلش بهم شربت داد ولی نمیدونم یه پودر سفیدی یا یه چیزی توش بود که من بعد فهمیدم همون قرص ویاگرارا پودرش کرده ریخته تو انرژی زا

من یکم سرحال شده بودم دیگه خبری از زدن و شلاق و اینا نبود شهره و نازی کیر مصنوعی را میخوردن الیم میگفت بخورید جنده های من که دیدم به نازی گفت برو کونتو بزار در دهنش لیس بزنه این وحشی باید بفهمه با کی طرفه که دمش گرم نازی بیشتر سمت کسش رو گذاشته بود دم دهن من و منم لیس میزدم که الی میگفت بخور آشغال کون لیسی کن که نازی به صدا افتاده بود دستشو گرفتم بود رو تخت و آه و ناله میکرد والیم بهش میگفت جنده خوب میخوره کونتو که نازی میگفت خوب میخوره عالی میخوره و دوباره هی آه و ناله می‌کرد که شهره داشت کیر مصنوعی می‌خورد کیر منم بزرگ شده بود که به شهره گفت کیرشو نمیخوری فقط تخماشو میکنی تو دهنت نگه میداری بلدی که گفت بله ارباب استادم

حرومزاده تخمای منو می‌کرد تو دهنش و نگه می‌داشت من درد میکشیدم داد میخاستم بزنم کس نازی جلو دهنم بود که الی به شهره میگفت عزیزم آروم تر این وحشی عادت نداره در میورد من نفس راحتی میکشیدم یه بار تخمامو کرد تو دهنش نگه داشت که من از زور درد عینه این گوریلا هستن میخان از بند نجات پیدا کنن کس نازی و یه گاز آروم گرفتم و دست پاهامو باهم تکون دادم بحدی که حدود چند سانتی آمدم بالا که الی به شهره گفت حیوون بلد نیستی بخوری گوه میخوری اینجوری میخوری کوری نمیبینی اذیت میشه درست بخور. ریده بود بخودش به نازیم گفت توام یکم کونتو بده بالا راحت‌تر نفس بکشه

خدایی کس نازی عالی بود اینقدر کوچیک و خوشکل بود با این همه دردی که داشتم خدایی عشق میکردم بوی کس خیلی خوبی داشت ناز و خوشمزه و پر آب من عاشق کسای فنچیم. الی بهش میگفت نازی عقب و جلو کن تو دهنش میخام خوب برات کس لیسی کنه اونم اینقدر من براش خوب میخوردم که اصلا تو ابرا بود فقط آه و ناله می‌کرد. الی به شهره گفت فقط کیرشو لیس بزن ولی تو دهنت نکنی اونم میگفت چشم قربان کیرمو قشنگ لیس میزد کیرم سیخ سیخ شده بود. تشنه تشنه بودم واقعا دلم میخاست نازی و بزارم رو کیرم تا میتونم تلمبه بزنم

به نازی گفت سینه هاشو لیس بزن جاهاییم که زخم شده لیس بزن اثری از خون نبینم روی بدنش خودشم وایساده بود با همین شلاق هراز گاهی میزد به کون شهره و نازی اونام یه آخی میگفتن و کارشون را میکردن
نازی تو چشمام نگاه کرد با چشمک بهم فهموند که داره چه کیفی میکنه که منم نگاهش کردم الی فهمید با تمام قدرت زد رو کون نازی که یه دادی کشید و بهش گفت جنده گفتم لیس بزن نگفتم دلبری کن بحدی بود ضربه که چند ثانیه خوابید رو بدن من سرش رو به روی من که من راحت لباشو بوسیدم که بعد بهم گفت وقتی منو بوسیدی باورت نمیشه درد از یادم رفت واقعا نازی ناز بود و من عشق میکردم رو بدنم بود و متنفر بودم از خوردن شهره یعنی بلایی سر این شهره جنده آوردم که تا آخر عمرش منو یادش نمیره که براتون تو داستان بعدی میگم

نازی آروم آمد شروع کرد به لیس زدن گردنم و خوردن من که الی گفت لبای کسیشو بخور ببین چه طعمی میده کس این جنده.
که انگار دنیارو به نازی داده بودن آمد بالا پرید رو لبای من عینه این نخورده ها لبای منو می‌خورد خیلی جالب بود که شهره فقط زبون میزد اصلا کیر منو تو دهنش نمی‌کرد

الی رفت نشست روی یه صندلی به شهره گفت بسه جنده بیا اینجا کونمو لیس بزن دید درست نمیتونه بخوره آمد داگی شد رو تخت پایین کیر من شهرم کونشو لیس میزد که من که دید نداشتم شهره میزد زبونشا به کس الی که میگفت آشغال جنده فقط کونمو بخور درست میخوری یا جرت بدم اونم میگفت بله ارباب و می‌خورد

نازی رو من بود با عشق داشتیم لب میخوردیم عالی می‌خورد واقعا عالی به حدی لبامو قشنگ می‌خورد انگار یه بچه ۵ ساله داری باهاش بازی میکنی و با عشق مییوسیش و آروم آمد در گوشم گفت میمیرم برات که واقعا حسش و حرفش برام عالی بود منم که نمیتونستم بغلش کنم سرمو آوردم بالا محکم بوسش کردم که باز لبای همدیگرو می‌خوردیم

الی به آه و ناله افتاده بود به شهره میگفت کسمو بخور زبونتو بکن توش آفرین جنده ی من. برو برام ویبره بیار همزمان بگیر به کسم که شهره رفت از تو کمد یه چیز زردی آورد که دکمشو زدگرفت به کس الی و زبون میزد اونم هی آه و ناله می‌کرد و میگفت بخور جنده بخور کسمو یه هفتست نخوردیش بخور آشغال بخور و داد میزد که یهو خوابید پاهاش داد بالا گفت بخور شهرم سرشو کرده بود لای کس الی. الیم ویبره را گرفته بود رو کسش و آه و ناله می‌کرد داد میزد واااااااااااااای عالیه بخور لعنتی بخور کسمو جلو این حیوون بخور ببینه من چند تا کس لیس دارم که به نازی گفت نازی بیا ویبره را بگیر توام بخور برام که نازی یه بوس محکم به من کرد و رفت رو کس الی ویبره را گرفت و شروع کرد بخوردن کسش جالب بود هم چوچولشو می‌خورد هم ویبره روش بود شهرم کون و سوراخ الی را زبون میزد الیم جیغ میزد عالیه بخورییییییین جنده های من عالیه بخورین جنده هااااااااااای من کیر منم گرفته بود تو دستش و فشار میداد که این دوتا میخوردن و اینم آه و ناله می‌کرد که بعد چند دقیقه آبش آمد و محکم کیرمو فشار داد بحدی کع داشت منفجر میشد جیغ بلندی و کشید و ساکت شد

بعد یه دقیقه به نازی گفت کیرشو بخور میخام بشینم روش نازی انگار بهش جایزه داده باشن کیر منو خوب می‌خورد که الی به شهره گفت جنده تو چرا بیکاری برو توام بخور کیرشو که اونم آمد شروع کرد به خوردن کیر من. کیر من سیخ سیخ شده بود دوتا پشتی گذاشت زیر سر من گفت ببین آشغال با من باشی هر روز میدم یه جنده کیرتو بخوره منم تو فضا بودم دوتا فنچ کیرمو میخوردن گفت بسه پاشین و نشست با کسش رو کیرم باورم نمیشد اینقدر این کس تنگ باش به زور می‌رفت توش که به نازی گفت برو لوبریکانت بیار نمیره توش ژل زد و آروم آروم کیرمو کرد تو کسش و خوب که تا ته رفت دستشو گرفته بود به تخت و مثل وحشیا میزد واقعا جالب بود عینه یه مرد که تلمبه میزنه تلمبه میزد محکم و داد و بیداد می‌کرد و میگفت بالاخره کردمش تو کسم عاشق این کیرتم عالیه ماله خودمه و محکم میزد و آه و ناله می‌کرد چند دقیقه ای زد یه چیز سفید از کسش میومد بیرون که تا بحال ندیده بودم خیلی با حال بود لرزید و آبش آمد وحشتناک میلرزید وحشتناک گفت این کیر ماله منه آشغال صاحبش منم یه چک جانانه ای زد تو گوشم که بحدی محکم بود که تا یه ربع صداش تو گوشم بود گوشم سوت کشید دوباره شروع کرد به زدن که بلند شد برعکس کونشو کرد به من آروم آروم در کونشو می‌مالید روغن بچه زد کیرمو کرد تو کونش جالب بود تو کونش راحت‌تر رفت تا تو کسش و به شهره گفت بیا بکن تو کسم که شهره دیلدو رو بست به کمرش عینه یه مرد آمد کرد تو کس الی. الان خیلی جالب بود که من دیدم فیلما گروپ میزنن ولی اصلا نه نازی میتونست بکنه نه من درست میتونستم بکنم تو کونش اینجا فهمیدم همه این فیلما و داستانا کس و شعره که میگن سه تایی کردیم اصلا شهره به زور می‌کرد تو کس الی قشنگ انگار از رو کیر من رد میشد ولی با این حال شهره تموم تلاششو می‌کرد نازی به من نگاه کرد آمد کنار من شروع کرد به خوردن لبای من که الی هیچی بهش نگفت و فهمید نازی از من خوشش آمده و به من نازی می‌خندید چند دقیقه ای این پوزیشن زدیم که الی آبش آمد و به نازی گفت کیرشو خوب بخور میخای بکنی توش حتما کاندوم بزار که گفت چشم به شهرم گفت تو بیا یکم کس منو بخور

نازی با ولع خاصی کیر منو میخورد همشم بهم نگاه میکرد و میخندید یه کاندوم کشید رو کیر بعد کلی ژل زدن به کسش که دریای آب بود نشست روش خیلی جالب بود انگار یه بچه ۱۵ ساله را میخای بکنی فوق العاده تنگ و خوشکل من خیلی دوس داشتم دستام باز بود مثه وحشیا می‌کوبیدم تو کسش اما دستم بسته بود ولی نازی محکم رو کیرم بالا و پایین میشد و آه و ناله می‌کرد ولی جرات نداشت قربون صدقه من بره مثه سگ از الی می‌ترسید ولی داشت عشق می‌کرد رو کیر من محکم میزد که انور شهره داشت کس الی را می‌خورد الیم بهش میگفت بخور جنده من بخور باریکلا دختر کوچولوی من اونم بیشتر لیس میزد

نازی داشت آبش میومد که یهویی یه جیغ بلندی کشید و آبش آمد ولوشد رو من یکم لبای همدیگرو خورديم آروم رو کیرم بالا و پایین می‌کرد کیر من لیز لیز شده بود که به شهره گفت تو برو بشین روش که من به الی گفتم نمیخام من از این جنده خوشم نمیاد حالم ازش بهم میخوره نیاد سمت من که وحشی میشما شهره که اصلا هنگ کرد از حرف من یهویی به من نگاه کرد گفت آره معلومه سرت تو کون نازی از اول بایدم منو نخای که نازی هنوز رو کیرم پایین و بالا می‌کرد که به شهره گفتم حرومزاده کی بود تخمای منو کرد تو دهنش که از درد داشتم میمیردم گفت به من چه الی خانم گفت گفتم تو گوه خوردی کسکش عقده ای به نازیم گفت کونتو بزار در دهن من اما این کسشو گذاشت یه جوریم بالا پایین کرد من بتونم درست نفس بکشم اما توی خایه مال داشتی تخمای منو میکندی من دستم باز بشه ننتو میگام صبکن. که الی یهو گفت چتونه مهرشاد نمیکنیش بدرک باهم بحث نکنین که من به الی گفتم ببین من ننه ای از این جنده بگام که بفهمه طرفش کیه بزار نوبت منم میشه که تو داستان بعد گاییدن این شهره جنده را با کمک نازی براتون مینویسم حتما بخونید

نازی دوباره شروع کرد به زدن گه به الی گفتم دستامو بازکن واقعا دیگه تحمل ندارم خدایی میخاستم نازی و بگام ولی میترسیدم بگم که به شهره گفت دستاشو باز کن واااااااااااااای انگار از زندان آزادشدم دستامو و پاهامو بازکرد قشنگ جای زخم دستبند رو دستم بود ولی از کس نازی نمیشد گذشت یه فنچ ۲۰ ساله گرفتمش تو دستام ۵۰ کیلو شاید بیشتر نبود با سرعت نور می‌کوبیدم تو کسش من میزدم این پشت سرهم ارضامیشد بحدی که حدود ۱۰ دقیقه ای میزدم اونم جیغ میزد و ارضامیشد. پاشدم گرفتمش رو دستام عینه یه بره نشوندمش رو کیرم تو هوا میزدم واااااااااااااای من عاشق این حرکتم نازی داشت میمرد کیرم تا ته می‌رفت تو کسش دادمیزد الی جون تورو خدا جر خوردم مهرشاد جون بابات منم محکمتر میزدم اونم هی التماس می‌کرد شهره میدید و داشت جر می‌خورد منم از لجم بدتر محمکتر میزدم
آوردمش پایین داگیش کردم شروع کردم به زدن نازی به گوه خوردن افتاده بود محکم می‌کوبیدم تو کسش قشنگ کیرم می‌خورد به شکمش هی میگفت واااااااااااااای تورو خدا گوه خوردم پاره شدم الی تورو خدااااااااااا دارم جر میخورم دستشو میزد به پاهای من که نزنم منم بدتر میزدم ملحفه را با دستاش گرفته بود داد میزد بخدا پاره شدم که قشنگ شاشید عینه سمانه و داشت میمرد تموم بدنش به لرزه افتاده بود من استاد این حرکتم اینقدر با سرعت میزنم که طرف بی اراده بشاشه نازی وحشتناک میشاشید رو تخت میلرزید

الی گفت بیا میخام بخابم بکن تو کسم. نازی گوشه تخت بود میلرزید از کسشم شاش آروم آروم میومد که الی خواست بخابه من بکنمش به نازی گفت مامانم خوبی که نازی نمیتونست حرف بزنه با دستش زد رو دست الی که خوبم

الی خوابید پاهاشا دادم بالا کردم تو کسش به شهره گفت بیا زیر کیرش بخاب تخماشو بخور خاک بر سرت که نکردت ببین اینو چجوری داره میشاشه که یهو گفت شما گفتین تخماشو سفت بخورم گفت خفشو وقتی من حرف میزنم زر زر زیادی نشنوم اگه فردا گفت مثه سگ بندازمت بیرون شک نکن جات تو کوچست که شهره یه نگاهی به من کرد سرشو گذاشت بین کس الی. منم داشتم میکردمش اونم به زور تخمامو می‌خورد که نمیتونست منم عمدا کیرمو میدادم پایین که دهنش سرویس بشه اونم میفهمید ولی هیچی نمی‌گفت و لیس میزد نازی همچنان میلرزید که الی گفت آبتو بیار بریز تو کسم گفتم میخام بیشتر بکنم گفت بسه دیگه آبتو بیار منم سرعتمو بیشتر کردم شهره نمیتونست کیرم می‌خورد تو صورتش گفتم پاشو نمیخام بلیسی اذیتم پاشد منم دوباره کردم تو کس الی محکم زدم کمرمو گرفت لبامو می‌خورد فشارم میداد میگفت بریز توش دارم میشم باهم بشیم که من با یه صدای وحشتناک آبمو تمومشو ریختم تو کس الی که افتادم روش و باهم ارضاشدیم که آب من از کس الی میومد بیرون که من بلند شدم که به شهره گفت بیا بخور تو عاشق آبی بیا بخور کسمو صحنه جالی نبود ولی جالب بود شهره انگار داره شیرموز میخوره کس الی و می‌خورد و به آب من زبون میزد می‌کرد تو دهنش

تا صبح یه بار دیگه من الی و کردم نازی و شهره تو اتاقشون بودن ولی الی اصلا تکون نمی‌خورد من از بغل یه نیم ساعتی کردن اونم از عمد کونشو داده بود عقب که کیر من کامل بره تو کسش کل آبمم ریختم تو کسش و خوابیدم

داستان بعدی براتون مینویسم خواهشا هرچی می‌نويسن بنویسین فقط بدونین کون طرف پاره میشه کلمه به کلمه داستان را مینویسه

نوشته: مهرشاد

ادامه...


👍 87
👎 8
134801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937140
2023-07-11 12:22:37 +0330 +0330

عالی

1 ❤️

937141
2023-07-11 12:31:08 +0330 +0330

اگه مارو نمیکنی ی کامنت بذاریم

6 ❤️

937142
2023-07-11 12:45:46 +0330 +0330

عالی ادامه بده

1 ❤️

937164
2023-07-11 14:30:15 +0330 +0330

عالی ادامه بده

0 ❤️

937165
2023-07-11 14:54:59 +0330 +0330

دمت گرم! من واقعا انگار داشتم یه فیلم میدیدم با حرفهای یک راوی ! باحال نوشتی ! کاری ندارم شاید شاخ و برگ زیادی دادی به داستان ولی من از نحوه ی تقریرت خوشم اومد . انصافا میگم لذت بردم . حتی اگه داستانت زاده ی خیالت هم بوده ولی قشنگ تونستی مسیر درستی بهش بدی ! منتظر قسمت بعدی هستم و لطفا زودتر بنویس! ممنونم

3 ❤️

937171
2023-07-11 15:17:31 +0330 +0330

عالی ، ولی حتما ادامه بده اینجوری آدم یادش می‌ره خط داستانی رو

0 ❤️

937198
2023-07-11 18:31:56 +0330 +0330

اوه چه خبره کی هستی مگه کسشعر میگی ادم درد داشته باشه بعد کیرش راست بمونه کسگش

0 ❤️

937200
2023-07-11 18:53:22 +0330 +0330

خیلی خوب بود. گفتم کونو دادی. ولی خب برعکس شد کونو کردی. باریکلا.
لذت بردم. دمت گرم.

0 ❤️

937201
2023-07-11 18:55:43 +0330 +0330

عالي بود اينجور ادما ساديسم دارن

0 ❤️

937212
2023-07-11 21:18:55 +0330 +0330

کجاش سوپرایز بود

0 ❤️

937225
2023-07-12 00:22:51 +0330 +0330

عالی فقط داستان را قطع نکن ادامه ش بده

0 ❤️

937241
2023-07-12 00:57:33 +0330 +0330

عالی عالی عالی

1 ❤️

937265
2023-07-12 02:31:25 +0330 +0330

بله درسته کونت پاره شده داستان نوشتی ، تخیلتم بد نیست ، این داستان کوتاه تر بود ، داستان اولی از همه بهتر بود و داره زیادی داستان خیال پردازی می‌ره جلو .
دمت گرم زحمت کشیدی ، چطوری بر و بچ شهوانی از خجالت کون پاره تو در بیان خدا می‌دونه . 😛 😛 💋 💋

0 ❤️

937275
2023-07-12 03:02:10 +0330 +0330

منتظر بعدیشیم زودتر بزار

0 ❤️

937284
2023-07-12 03:32:48 +0330 +0330

ما داشتیم رد میشدیم مارو نکن

0 ❤️

937322
2023-07-12 09:15:15 +0330 +0330

بچه ها کلبه وحشت جدید اومده

1 ❤️

937439
2023-07-13 05:25:44 +0330 +0330

سلام به همه قسمت ۵ زود میدم تا فردا برادر ساب میت محض اطلاعت
جولو نه گوساله جلو
اجتماعیذ نه میمون اجتماعی
شهوتی بزغاله نه شحوتین

آخه حیوون تو که سواد نوشتن الف و ب را نداری گوه میخوری میای در مورد داستان من گوه میخوری دیگه نبینمت وگرنه فحش عالم و آدم میکشم بهت ۶۰ نفر احمقن فقط توی کونی آدمی جمع کن خودتو من برای حیوونایی مثه تو نمینویسم گوهم میخوری داستان منو میخونی در ضمن من تهرونیم نیستم پس گوه زیادی نخور

5 ❤️

937492
2023-07-13 15:07:28 +0330 +0330

در پایان هم الی کونت میزاره

0 ❤️

937651
2023-07-14 17:04:24 +0330 +0330

بابا ایول دمتگرم مثل دفعات قبل زیبا بود ولی سعی کن دیگه به تخت نبندنت که اون روانی این بلا رو سرت بیاره .

1 ❤️

937729
2023-07-15 04:09:18 +0330 +0330

داش من بشخصه از این سری داستانت واقعا خوشم اومد و به شدت مشتاقم سری های دیگه ای از همین داستانو ببینم 🙌🙌
ببینم چیکار میکنی

0 ❤️

938036
2023-07-16 23:37:09 +0330 +0330

جالبه
ادامه بده

0 ❤️

938683
2023-07-21 00:55:15 +0330 +0330

8 روز پیش نوشتی فردا منتظریم آخه زود بده قسمت ۵ رو قسمت ۳ رو دوس نداشتم اصلا هیج اتفاقی نیافتاد راستی داستان رو خوب ادامه بده عالیه قلمت

0 ❤️

939080
2023-07-23 17:28:40 +0330 +0330

نسخه ۵ منتشر شد ولی هنوز تو سایت نیومده

1 ❤️

939527
2023-07-26 21:48:46 +0330 +0330

پس کی میاد هر روز میام سر میزنم شاید داستانت بیاد

0 ❤️

939572
2023-07-27 05:55:14 +0330 +0330

سلام من که چند روزه منتشر کردم ولی جالبیش اینجاست نسخه چهار که رتبه دوم را داشت خودجوش از صفحه برترین ها حذف شده خیلی مسخرست برام

1 ❤️

939764
2023-07-29 01:05:45 +0330 +0330

حداقل تو کامنت ها بزار داستان رو

0 ❤️

940280
2023-08-01 04:42:50 +0330 +0330

دوستان عزیز ایشالاکه همیشه سالم تندرست باشین من این مسخره بازی سایتا تحمل نمیکنم و همتونو بخدا می‌سپارم ۱۰ روزه من داستانم را نوشتم دادم شایدم بیشتر داستان را منتشر نمیکنه آمده تو دایرکت من میگه رو فرم بفرست جالبیش اینه کل داستان منو داره ولی منتشرش نمیکنه حالا چه دردیه نمیدونم به خدا می‌سپارم همتونو ایشالاکه هرجا هستین شاد و پیروز باشید خوبی بدی دیدین حلال کنین
یا حق

1 ❤️

941037
2023-08-06 22:45:42 +0330 +0330

داستان خوب و با جزییات کامل

0 ❤️