گی با پیرمرد راننده تاکسی

1393/05/09

با سلام خدمت کاربران من امید ابی تازه وارد شدم میخواستم داستان خودم تعریف کنم البته افرادشون زیاده داستانهای دیگه ای هم هس.این قضیه واسه 2 سال پیشه من گرایش به پیر مرد دارم البته تا حدی توپول خیلی دوس دارم خیلی نسخ بودم خونه هم خالی بود دنبال یه پیر مرد که دوستش داشته باشم میگشتم از صبح تا بعد از ظهر دنبالش گشتم ولی هیچی سوار تاکسی شدم که برم خونه که یه دفعه به راننده تاکسی نگاه کردم دیدم بله همون چیز که دوستش دارم هستش توپول و سفید با ته ریش جو گندمی سر حرف باز کردم که چقده هوا آلوده هست و این حرفا تا صحبت رسید به انتخاب دوست بهش گفتم من به سن بالاها یه مقدار بیشتر اعتماد دارم تا بقیه البته با عرض معذرت از جوونها آخه نمیتونستم بگم گرایش دارم که دیدم که استقبال کرد گفتم خیلی دوست دارم با یکی مث شما رفیق بشم اون هم گفت منم بدم نمیاد باشه مشکلی نیست بعد نزدیک ده دقیقه درباره دوستی گفتیم که دلمو به دریا زدم گفتم ببخشید آیا تو با کسی رفیق میشی عشق و حال داری باهاش نمیدونم چی شد گفت ای جووون آره هر عشق وحالی بگی هستم بهم گفت تو یه ذره توپولی و چهره ت بد نیست فهمیدم که خوشش امده گفتم بریم خونه ما خالیه خیلی قلبم تاپ تاپ میکرد که اونم گف باشه رفتیم داخل خونه بهش گفتم وایسا برات چایی بیارم که دستم گرفت برد اتاق خواب باور کنید دارم راست میگم شروع کردیم به لخت شدن وکه دیدم بدن سفیر با یه خورده شکم داشت که اون هم وقتی من لخت شدم بهم گفت بدن توپول دارم که سینه ام اند ازه دختر 14 ساله هست که شروع کرد به مالیدن سینه م هم زمان از هم لب گرفتیم خلاصه من غرق اون شده بودم که آروم منو خوابوند شرتش که کشید پایین دیدم بله یه کیر متوسط کلفتی داشت که شهوتم رو دو برابر میکرد که باعث شد با ولع واسش ساک بزنم که گف زود پشت کن شاید آبم زود بیاد سریع به در کونم تف زده و نرمش کردم اونم نه گذاشت و برداشت تا ته کرد تو کونم خیلی دردم امد ولی نمیخاستم از دستش بدم ناچار تحمل کردم یه چند دقیقیه ای طول کشید خیلی حرفه ای بودش کیرش و خوب عقب جلو میکرد که یه دفعه کیرش اورد بیرون آبش ریخت رو کمرم واقعا حال کردم فقط خواستم بگم اگه کسی هست با این مشخصات بهم بگه دوست خوبی هستم ممنون ببخشید از ناقص بودن داستان

نوشته: امید


👍 0
👎 2
51253 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

429317
2014-07-31 17:40:30 +0430 +0430
NA

Behem msg bede lotfan

0 ❤️

429318
2014-07-31 17:46:25 +0430 +0430
NA

بح بح بح
عجب مختصر و مفید ایول از کوتاه بودن داستانت خوشم اومد
بچه کجایی عمو جون ؟

0 ❤️

429319
2014-07-31 17:46:40 +0430 +0430
NA

اومدی کیش من درخدمتم…

0 ❤️

429323
2014-08-01 02:36:40 +0430 +0430
NA

هوووووع
bad

0 ❤️

429325
2014-08-01 04:35:52 +0430 +0430

کیرم تو داستانت…

0 ❤️

429327
2014-08-01 07:05:54 +0430 +0430
NA

خاك تو سرت همين

0 ❤️

429331
2014-08-02 04:46:13 +0430 +0430

منم به یه پیرمرد مسافرکش دادم
ولی کیرش خیلی شق نمیشد
فقط استرسش لذت بخش بود.

0 ❤️

429332
2014-08-06 02:13:44 +0430 +0430
NA

سلام منتظرت هستم تو خصوصی

0 ❤️

429333
2014-08-06 12:28:37 +0430 +0430

اومدی اص خبر بده

0 ❤️

429334
2014-08-12 18:24:29 +0430 +0430
NA

خاک بر سرت…کونى…کير خرس مهربون تو کونت…البته الان خوشحال ميشى با اين فوش که بهت دادم…

0 ❤️

429335
2014-09-01 09:19:48 +0430 +0430
NA

امید آقا توووووویی چطوری عمو من همون راننده ام چرا داستانتو ناقص نوشتی جانم مگه مامانتو هم نگاییدم ؟! منتظر بقیه داستانت هستم

0 ❤️

429336
2014-10-13 05:45:12 +0330 +0330
NA

به من پیام بده منتظرم

0 ❤️

821128
2021-07-19 15:01:05 +0430 +0430

ای جووونم …منم عاشق پیرمرد های تپل و شکمو و سفیددگوشت هستم 😘😘😘😘💋💋💋💋

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها