از هوس تا هوس (۱)

1402/05/31

سلام
من سینا هستم،یه چند سال پیش با این سایت آشنا شدم و بعضی وقت‌ها،عنوان بعضی داستان‌ها جذبم میکرد و میخوندم ولی هیچ وقت فکر نمیکردم بیام و داستان خودمو بنویسم.
بالاخره هر کسی تو زندگیش یکسری داستان‌های سکسی براش پیش میاد و منم از این قاعده مستثنی نیستم.
البته من داستان‌های سکس با مادر و محارمو نه باور میکنم نه دوست دارم بخونم. بالاخره هر چیزی یه حرمتی داره،مادر،خواهر،پدر و…
سرتونو درد نمیارم،داستانی که میخوام براتون بنویسم کاملا واقعیه و به هیچ عنوان زاده تخیل من نیست.
لطفا اگر خوشتون نیومد فحش ندین و در کمال احترام نظرتونو بنویسید.
این داستان برمیگرده به سه سال پیش،من یه دوست خیلی صمیمی دارم به اسم حسام که از زمان دبیرستان با هم دوست هستیم.
ما تقریبا با یه اختلاف زمانی کم ازدواج کردیم.اسم زن حسام،مریم و اسم زن من هانیه‌ست.
اغلب آخر هفته‌ها یا ما میرفتیم خونه حسام یا اونا میومدن پیش ما،البته به خاطر اینکه خونه من کمی بزرگتر بود بیشتر اونا میومدن خونه ما.
برنامه اکثر اوقات از مشروب خوری و شام قلیون شروع میشد و با بازی حکم و فیلم دیدن تموم میشد و بعدش هم به محض اینکه حسام اینا میرفتن خونشون من و هانیه هم یه سکس خیلی عالی با هم میکردیم،مطمئنم اونا هم به محض رسیدن به خونشون همین کارو میکردن،چون منو حسام خیلی روحیات سکسیمون شبیه هم بود.
یه شب بعد از اینکه کلی مشروب خوردیم و کلی خوش گذروندیم یه فیلم گذاشتیم که ببینیم(: The Great Gatsby)چند تا کوسن از رو مبل برداشتیم و دوتا ملحفه آوردمو نور اتاقو کم کردم و جلوی تلویزیون ولو شدیم.
تقریبا یه 20 دقیقه از فیلم گذشته بود که نمیدونم چی شد هوس کردم دست بکنم تو شورت هانیه،همین که دستمو کردم تو شورت هانیه به نشانه اینکه زشته جلو بچه‌ها خودشو کمی عقب کشید،ولی من هم شیطونیم گل کرده بود و هم به خاطر اینکه شهوت‌ سراسر وجودمو گرفته بود به کارم ادامه دادم،بعد از چند دقیقه شیطونی هانیه هم تحریک شد و شروع کرد همکاری کردن،اونم دستشو کرد تو شورت منو شروع کرد با کیر من بازی کردن خیلی داشت خوش میگذشت،نمیدونم چرا سکس جلوی یکی دیگه خیلی لذت‌بخشه.
خلاصه،من و هانیه حسابی مشغول بودیم که متوجه شدم حسام هم قضیه رو فهمیده و اونم دست به کار شده،یه لحظه دیدم چشمای همه خمار شده و دارن از این شرایطی که پیش اومده دارن لذت میبرن.
شهوت کل فضای خونه رو گرفته بود و همه داشتیم حال میکردیم با این که رومون ملحفه بود از حرکت دست‌ها میشد فهمید که اون زیر چه خبره،مریم و هانیه با سرعت نه چندان زیاد مشغول جق زدن برای شوهراشون بودن و من و حسامم داشتیم همین کارو برای زنامون میکردیم،یه نیم ساعتی داشتیم با هم ور میرفتیم که من دیگه طاقت نیاوردم و آبم اومد و بدون اینکه عکس‌العمل خاصی نشون بدیم مشغول ادامه فیلم دیدن شدیم ولی زیر چشمی داشتم بچه‌ها رو دید میزدم،میشد فهمید که حسام با یه دست داره با سینه‌های مریم بازی میکنه و یه دست دیگه‌ش تو کوسه مریمه و حسابی دارن حال میکنن،بعد از حدودا ده دقیقه آب حسامم اومدو اونا هم خیلی ریلکس مشغول ادامه فیلم دیدن شدن.
با اینکه هممون میدونستیم زیر پتو چه خبر بود ولی هیچ کدوم به رو خودمون نیاوردیم و انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده.
بعد از اینکه فیلم تموم شد من بلند شدم چراغو روشن کردم و دیدم همه داریم یه جوری به هم نگاه میکنیم انگار که هم از هم خجالت کشیده بودیم و هم دوست داشتیم بازم انجامش بدیم،منم از این موقعیت استفاده کردم و گفتم اگه پایه باشید هفته دیگه یه فیلم باحال دانلود میکنم بشینیم ببینیم،همین که جمله‌م تموم شد مریم گفت آره این فیلم که خیلی باحال بود حتما هفته دیگه هم یه فیلم خوب دانلود کن آخه تو سلیقه‌ت تو فیلم پیدا کردن خیلی خوبه،گفتم معلومه خیلی فیلمه بهت چسبیده‌ها!! یه سکوت معنا داری کرد و گفت معلومه که چسبیده،مگه به شما‌ها نچسبید؟
همه به هم نگاه کردیم و یه خنده‌ی خیلی ملو کردیمو گفتم معلومه که در کنار شما فیلم دیدن خیلی حال میده.
اون شب بعد از رفتن بچه‌ها اینقدر حشری بودیم که قبل از خواب یه سکس باحال داشتیم ولی نمیدونن چرا سکسمون با همیشه فرق داشت انگار شهوتمون تموم نمیشد همه چیز رنگ و بوی جدیدی به خودش گرفته بود،هانیه از همیشه داغ‌تر و خیس‌تر بود و منم کیرم آماده‌تر از همیشه بود.
فهمیدم که هانیه هم حسابی از اینکه کنار یکی دیگه سکس داشته باشه هیجان زده بود و براش حسابی تازه‌گی داشت.
اون هفته گذشت،بدون اینکه بین من و هانیه حرفی از اون شب رد و بدل بشه،انگار یه شرمی از کاری که کرده بودیم داشتیم و رومون نمیشد بحث‌شو باز کنیم.

برای اینکه داستانم طولانی و حوصله سر بر نشه این داستانو براتون تو دو یا سه قسمت میذارم ولی این قسمت فقط یه پیش‌درآمدی بود از اتفاق‌های خیلی سکسی و عجیبی که برام اتفاق افتاده.
اگر منتظر ادامه داستان هستید،خوشحال میشم نظراتتونو بدونم.

نوشته: Sina

ادامه...


👍 26
👎 7
43801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

943725
2023-08-23 01:23:35 +0330 +0330

خوب ولی کم بود

2 ❤️

943771
2023-08-23 03:50:05 +0330 +0330

زودتر ادامه شو بزار و از طولانی شدن هم نترس!

1 ❤️

943779
2023-08-23 05:01:09 +0330 +0330

حتی اگه واقعی باشه خیلی تکراریه این موضوع، حداقل برای من هیچ جذابیتی نداشت

1 ❤️

943786
2023-08-23 06:41:49 +0330 +0330

پیداس آخرش تو و مریم قاطی همدیگه میشید هانیه هم میره سراغ رفیق پایت میذار تو کون خانمت

1 ❤️

943804
2023-08-23 09:12:01 +0330 +0330

سال بعد همین تایم ادامه ش می نویسه

1 ❤️

943865
2023-08-23 17:46:53 +0330 +0330

خوب بود ولی کم بود

1 ❤️

943887
2023-08-23 23:38:38 +0330 +0330

آهان جقتونو زدین ولی بازم یه سکسی کردین که تابحال نکرده بودین نه؟
یعنی هرکی اول داستانش نوشت داستان من واقعیه بدون استثنا کسشر تعریف کرد

2 ❤️

943911
2023-08-24 00:41:29 +0330 +0330

سلام. از دوستانی که نظرشونو برام نوشتن ممنونم.اون دوست عزیزی که گفتن داستان واقعی نیست،حق داره باور نکنه. منم خیلی از داستان‌ها برام جای سوال داره توش،ولی من فکر کنم نویسنده خوبی نیستم که نتونستم حق مطلبو ادا کنم. ولی امیدوارم در ادامه بتونم بهتر براتون بنویسم. در هر صورت این داستان یک پیش درآمد از اتفاقات بعدیه. ممنونم

0 ❤️

946269
2023-09-08 02:10:37 +0330 +0330

اول داستان ازغیرت و ناموس و محارم سخن بمیان آوردی و درادامه ترررر زدی به هرچی غیرت و مردانگی … نباید چیزی مینوشتی که ضایع نشی …شربت نخوردید …

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها