اولین لز من (۲)

1402/03/05

...قسمت قبل

با سلام به همه دوستان و تشکر بابت کامنت های مژگانتون . من نجمه هستم و ماجرای اولین لز کردنم را با مژگان توی قسمت قبل تعریف کردم . حقیقتش را بگم من نه توجیه میکنم اتفاقات و یا مشکلات یا ایرادات را ولی میخوام بگم شاید شاید شاید اینکه من از اینکار لذت بردم محرومیت های مختلف از جمله مالی عاطفی احساسی و حتی جنسی در گذشته بود و حتی زندگی در شهرستانهای غیر برخوردار و محروم و خیلی مذهبی موثر بود . همه اینا را گفتم که قضاوت نشم و بهم توهین نشه . همیشه برای ما ممنوع بود مخصوصا بخاطر دختر بودن واقعا همه جا سرکوب شدم . بگذریم و ادامه ماجرا منو مژگان را عرض میکردم خدمتتون . منو مژگان با اینکه متاهل بودیم اما هر دو هم کمبود توجه و احساسات و حتی جنسی را تحمل میکردیم . بعد از شب عید برج اول و دوم سال جدید کاسبی مغازه رو به افول گذاشته بود و بازار خبری نبود و توی این بیکاری فرصت بیشتر داشتیم بهم ور بریم و برای هم از همه چیز زندگی شخصی بگیم . تقریبا اگه پریود نبودیم هر روز شده بود یه ربع باهم عشقبازی را میکردیم و ارضا میشدیم و روزا تعطیل یا پریودی یا نبود شرایط واقعی احساس نیاز میکردیم و چت میکردیم که اره دلم خواسته و… یه روز توی گرما تیر ماه مژگان‌ بهم گفت مغازه را زودتر ببند بیا بالا خونه مون خیلی آمپر من زده بالا وقتی رفتم جوری لز کردیم که انگار دوتایی دیونه یا مست هستیم . بعداز ظهر باز مژگان پیام داد گفت من باز دلم میخواد و هوس کردم . غیر ارادی بستم و رفتم پیش مژگان و باز همدیگه اساسی حال آوردیم . مژگان گفت نجمه ببخشین از کار زندگی بازت کردم و منم گفتم فدا سرت مژگان جون و خودمم لازم داشتم که اومدم وگرنه مجبورم نکردی . یهو گفت یه چیز بگم ؟ قول میدی ناراحت نشی؟گفتم بگو . گفت نجمه با یه پسره دوست شدم همون مرکز استان ما که حدود ۶۰ کیلومتر فاصله داره و مغازه لوازم خانگی داره و قشنگه و تپل و ناز و باوقار و… همه چیز تمومه و چت کردیم یه مدت هست و طلبه شدم باهاش حال کنم حتی شده یه بار ولی موندم برم یا نه و متزلزل هستم . گفتم دیونه کار بدی هست ولش کن و کات کن باهاش . گفت ببین عکسش را بعد تز بده و نظر بده. گفتم ببینم چطوریه مگه؟ و مژگان عکس های پسره و چت هاش را نشونم داد و حتی عکس کیر و همه چت هاشون را دیدم . واقعی خوب بود . گفتم اینو کجا پیدا کردی؟ گفت شوهرم گاهی وسایل خانگی یکی دوتا دونه میاره از بندر و میدیم بهش و قیمت خوب میخره و انصافش خوبه و چند ماه هست آشنا شدیم و اون اول اومد جلو ولی من پا ندادم بهش ولی به مرور دیدم آدم خوبیه و خواستم نظرت را بگی. گفتم من میگم نه و نرو . گفت بهت بگم هر دوتا لز امروز را با یاد اون کردم باهات ناراحت میشی؟گفتم پس حسابی مخت را زده مژگان . گفت کیر نازش را ببین توی عکس آدم دوسداره حسش کنه توی خودش . خدایی حق میگفت . یه کیر سفید خوشفرم و متوسط، متمایل به کوچولو و سر صورتی کیرش که نشون میداد بدنش سفیده صاحب عکس که اسمش احسان بود . رفتم دوباره مغازه ولی فکرم پیش مژگان بود و اون پسره . شب چت کردم با مژگان و گفتم عکس دوستت را بفرست ببینمش دوباره . گفت باشه و فرستاد . دو دقه بعد تاب نیاوردم و گفتم عکس کیر دوستتم بفرست . گفت نجمه تازه داری میفهمی چی بهت گفتم . واقعی منم دلم خواست کیر این مدلی را بخورمش و توی خودم حس کنم .فکرم درگیر شده بود و تنها که میشدم عکس دوست مژگان و تصویر کیرش را نگاه میکردم و واقعی میخواست دلم که باهاش بخوابم ولی سعی کردم به رو نیارم . حتی توی یه لز ها که کردیم مژگان گفت کاش دوست پسر منم بود و گفتم تو را بکنه و تو منو بخوری ولی منو نکنه ها و خندیدم . یه شب که چت کردیم با مژگان گفتم پس کی میخوای بری پیش دوستت؟ مژگان گفت راستش یه بار اومد خونه مون اخر شب که شوهرم بار برده بود و با ترس و لرز کارم را ساخت ولی بهش نچسبید چون استرس داشت و قرار بزارم با هم بریم پیشش؟ گفتم چرا نگفتی بهم؟ گفت نجمه دیدم تو نه میاری فقط منم نگفتم . گفتم من شب نمیتونم و روزها هم مغازه هستم . گفت بهونه یه کاری خریدی دکتری چیزی بکن با هم میریم مرکز استان پیشش و طرف های ظهر میریم و عصر برمیگردیم . اینو که گفت به خودم قولش را دادم که اون کیر را منم حسش میکنم بالاخره و برنامه چیدیم پنجشنبه طرفهای ظهر بهونه آزمایشگاه و دکتر رفتن با تاکسی های خط شهرمون به مرکز استان رفتیم و دم ترمینال احسان با یه مزدا ۳ اومد دنبالمون و مژگان گفت نگفته بودی مزدا ۳ هم داری؟ احسان گفت این ماشین بابام هست و عمدی آوردم که نتونه بیاد دنبالم بگرده و خندیدیم .قبل رفتن پیش احسان الکی به مژگان گفتم نگی لز کردین با همدیگه ها نگی منو بکنه ها نگی من مغازه م کجاست و شوهر دارم و اسمم چیه و…هیچ آماری بهش از من ندی ها . مژگان گفت خیالت راحت نجمه جون . گفتم من فقط میام دنبالت که تو راحت باشی و نگران نباشی و نگی بهش حرف دلم را گفتم ولی بهم توجه نکرد و دوست نیمه راه بود. احسان تپل سفید و عینکی و خواستنی بود . بدن کم مویی داشت . از منو و مژگان سن و سالی دو سه سالی کوچیکتر بود . مغازه را پدرش براش زده بود و پدر احسان جایی دیگه خودش هم مغازه لوازم خونگی داشت و براش مغازه زده بود که مثلا بچسبه بکار زندگی و براش زن بگیره اینجور که احسان تعریف میکرد .منو مژگان را برد نزدیک مغازه و گفت صد قدم را پیاده بیاین و منم ماشین را میبرم کوچه پشتی پارک میکنم که کسی متوجه نشه ما داخل مغازه هستیم . تا ما رسیدیم احسان در را باز کرد و یواشکی رفتیم داخل و چون سر ظهر بود اکثر مغازه ها اطراف تعطیل بودن . آخر مغازه بزرگش یه اتاق با پارتیشن درست کرده بود . وقتی مطمئن شدیم کسی متوجه نشده درب را بست و با ریموت کنترل کرکره را داد پایین و لامپها را روشن کرد و یه تکه موکت آورد انداخت کف اتاق و یه پتو بزرگ پهن کرد روی موکت . غیر ارادی خیس شده بودم و هیجان داشتم . مژگان و احسان لباس در آوردن . من خواستم بشینم روی صندلی ولی دستم را مژگان گرفت و با خواهش لباسم را در آورد . الکی گفتم من نمیخوام که بکنم . گفت ما لخت باشیم تو نباشی ما اذیت میشیم . احسان از پشت بغلم کرد یهویی و مژگان هم بهم گفت نجمه سخت نگیر زود تموم میکنیم برگردیم خونه . گفتم مژگان ولی قرار این نبود که با منم بکنین . گفت فقط بزار بخوریم . من که دلم رفته بود غیر ارادی خودم شورتم را دادم پایین و گفتم مژگان نامردی کردی و کار خودتو کردی و الکی یه جور نشون دادم راضی نیستم . مژگان از دلم خبر داشت و گفت قمبل کن نجمه زود تموم میشه و منم حالت داگ استایل شدم . نجمه رفت زیرم و احسان هم پاهای مژگان را گرفت بالا و شروع کرد به خوردن کوسش و مژگان هم برای من عالی میخورد . چند دقیقه گذشت و احسان گفت نجمه جون اگه دلخوری و ناراحتی من بهت کاری ندارم و فقط خواستیم تو یه جورایی آتو حساب نکنی کار منو مژگان را . مژگان پرید وسط،حرف و گفت احسان براش بخور کونش را میدونم خیلی دوسداره . من که کوس داغ و لیز و خیسم دیونه شده بود گفتم کون کثیفه ولی حرفم تموم نشدم سر احسان لای کونم بود به حالتی که من قمبل زده بودم مژگان زیر من کوس میخورد و احسان اومد روی مژگان و همزمان برام کونم را خورد . خیلی حس خوبی داشتم و سعی میکردم با یه دستم قمبل کون بزرگم را بازتر کنم که بتونن بهتر بخورنش دوتایی برام . اون دوتا میکردن و روی هم بودن و همزمان منم نشسته بودم دهن مژگان و قمبل کرده بودم دهن احسان . دیگه طاقت نداشتم برای کیر احسان . گفتم من خسته شدم بزارین من پاشم که یهو احسان پا شد منو خوابوند روی پتو بجای مژگان و پاهام را گرفت بالا و کوس منو محکم میخورد و تا خواستم حرفی بزنم مژگان هم نشست دهنم و منم کوس مژگان را همزمان میخوردم . عالی بود حسش و یهو از دهنم پرید منم کیر دلم میخوام بخورم و مژگان پا شد از دهنم و من اون کیر سفید ناز را نفهمیدم چطور گرفتم دستم و احسان زانو زده بود و من به حالت قمبل کرده شروع کردم به ساک زدن برای احسان و قمبلم بسمت مژگان بود و حسابی هر دوتا سوراخام را با زبونش ناز میکرد . احسان به مژگان گفت چقدر نجمه حشریه و چه خوب ساک میزنه و منم اون کیر سفید تمیز بی مو که لای رون های سفید احسان شق بود را تا ته میکردم دهنم و حتی تخماش را محکم میمکیدم و میمالیدم و حال میکردم . مژگان گفت شما دوتا تپلی خوب حال میکنین و گفت احسان بدنت مثل دختر ها کم مو هستش اگه کیر داشتم میکردم کونت احسان جون و مژگانم اومدکنارم قمبل کرد و با هم دوتایی لب و ساک و حتی لیس زدن کون بی موی احسان را تجربه کردیم . کیر احسان بزرگ نبود اما خیلی خوشگل بود . همه چیز اون کیر روی تناسب بود لعنتی ‌. بهم گفت چطور بکنمت اذیت نشی؟ جلوش قمبل زدم و گفتم منو بکن ولی آب کیرت را توی کوسم نریزی عزیزم . احسان هم به مژگان گفت برو جلو نجمه بخواب من دارم میکنمش کوس تو را هم بخوره . بی صبرانه منتظر بودم تا بکنه توی کوس من . آروم سر کیرش را کرد لای کوس خیسم و همون حالت داگی همه را فرو کرد تا تهش . حس خوبی داشت راحت رفت همش توش چون خیلی دلم خواسته بود . بالاخره به به اون کیری که دلم خواسته بود رسیده بودم . خوابیدم کف به شکم و احسان خوابید روی من و پاهای مژگان جلوی دهنم باز بود. سنگینی احسان را خیلی دوسداشتم و صدای نفس هاش کنار گوش من که میگفت عجب کوس توپی و خوش بحال شوهرت و کاش زنم بودی و منم پاهام را باز کرده بودم به همون حالت به شکم که دوتایی تپل هستیم هر چه بیشتر کیرش فرو بره توی کوس من . گاهی بر میگشتم و به احسان لب میدادم و حرفای سکسی میزدم عجب کیری داری پسر … و منو بکن حسابی …مژگان هم هیجانی شده بود مثل من و مرتب میگفت چه بکن بکنی شده و جون و اوف و وای و چه آبگوشتی درست کنیم امروز ۳ تایی و… پاشد رفت پشت سر احسان و به کون احسان ور رفت حین کردن من و تحریکش میکرد و بعد چند دقیقه جای من مژگان خوابید و پا هاش را گرفت بالا و من نشستم دهن مژگان و احسان میکرد کوسش و لب میدادم همزمان به احسان . همه پوزیشن که دوسداشت احسان منو مژگان را کرد و حال اومدیم خدایی . ما هم یه حس خاصی به احسان داشتیم انگار ما اون را ردیف کردیم و ما حال میکنیم باهاش و چون کوچیکتر من و مژگان بود از نظر سنی یه جورایی ازش زور بودیم . اونجا دسشویی نبود . گفت کون میدین به من خوشگلا؟ مژگان گفت دسشویی نیست کثیف بازی میشه احسان گفت با دستمال پاک میکنیم و دیگه توی کوس نمیکنم و با کون حال میام و آبم را میارم . مژگان داگی شد و احسان یه توف زد به سوراخ کون مژگان و فرو کرد و راحت لیز خورد رفت و مژگان را پنج دقیقه از کون کرد و من به جفتشون کمک کردم و عشق بازی کردم باهاشون همزمان . مژگان یهویی گفت احسان جون نجمه کون تنگی داره و بکنش . منم با اصرار جفتشون باز قمبل کردم و احسان و مژگان دو سه تا تف زدن به کونم اولش سوراخ کونم خنک شد بعد انگشت کردن کونم و احسان کیرش را کرد توی کونم که هم سوخت و هم دردم گرفت و مرتب در میاورد و باز توف میزدن با کمک مژگان و دردم کمتر میشد و دوسداشتم کیر ناز احسان را توی کونم هم حسش کنم . ناله که میکردم از درد یواش مژگان گفت کون منو بخورش تا دردت کم بشه . با اینکه تازه از کون کرده بود و کون مژگان بوی خوبی نمیداد و فقط با دستمال پاک کرده بود و تمیز نبود ولی خوردم کون مژگان را و احسان هم منو محکم کرد از کون و آبش را خودم گفتم داخل کونم بریزه و اونم ریخت داخل کونم . منو مژگان وسط کار یه بار هر دو ارضا شده بودیم و برای بار دوم داشتیم حال میکردیم ولی برای بار دوم ارضا نشدیم . دلمون میخواست باز ولی نه فرصت بود و نه شرایط . سریع لباس پوشیدیم و ما را رسوند ترمینال تاکسی های خط و برگشتم . توی تاکسی وقتی نشستم روی صندلی که توی آفتاب گرم شده بود و کونم حال اومد و داغ شد و دردش کم شد و خیلی حال داد و توی راه به مژگان گفتم بریم خونه یه بار دیگه حال کنیم که خندید و گفت من خواستم بگم که تو گفتی . رفتیم رسیدیم خونه مژگان کمر به پایین توی حمام اب گرفتیم به خودمون و یه لز دیگه کردیم با همدیگه حدود ۱ ساعتی شد و بعد رفتم مغازه را باز کردم . منو مژگان یه جورایی همو خیلی درک میکردیم و پایه هم بودیم . بازم فرصت بشه مینویسم چه کارهایی کردیم . …


👍 15
👎 4
21801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

929871
2023-05-26 01:20:34 +0330 +0330

قسمت قبلی خوب بود ولی این یکیو ریدی
اومدی یکم هیجانیش کنی و اینا ولی نمیدونی داستان های لز و مخصوصا ۲ طرفه اگه باشن نفر سوم که پسر باشه برای رابطه نمیارن تو داستان مخصوصا اگه واقعی باشه

0 ❤️

929875
2023-05-26 01:24:52 +0330 +0330

اخ خوب بود حال کردم دمت گرم

0 ❤️

929880
2023-05-26 01:35:06 +0330 +0330

خیلی دوس دارم یه رابطه سه نفره تجربه کنم
با این کیر کلفت

0 ❤️

929919
2023-05-26 03:50:48 +0330 +0330

کامنت‌های مژگانتون؟
ینی چی اونوقت؟

0 ❤️

929957
2023-05-26 09:13:53 +0330 +0330

حساب کن ۶۰ کیلومتر تو تاکسی بشینی بری یه شهر دیگه حسابی کص و کون و شورتت عرق کنه و بعد بدون سرویس رفتن و آبی به بدن بدن طرف زرتی بیاد سر کنه تو عن و گه و شاشت.
ریدم تو فانتزیهای بی فکرتون.

0 ❤️

929998
2023-05-26 17:34:36 +0330 +0330

کیرم تو مژگان عزیزم

0 ❤️

930211
2023-05-28 10:31:08 +0330 +0330

Good

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها