خاطره عشق بازی و مستی با دوستم

1402/07/03

سلام من رها هستم میخوام براتون خاطره شبی که حسابی مست کردمو بنویسم
من عاشق لز با محبوبه بودم اونم به همجنس باز و خوشگل
از دوران دانشگاه باهاش همکلاس بودم و از وقتی فهمیدم لزبین هستش من عاشق لز کردن باهاش شدم ، تو اون دوران با دختری دوست بود و با اون لز میکرد و به کسی جز اون پا نمیداد و منم موفق نشدم به دستش بیارم ، البته بگم که بهم چند بار گفت دوستت دارم و خوشم میاد ازت ولی به دوستش هم حاضر نبود خیانت کنه تا این که دوسال درسمون تموم شدو دیگه همدیگه ندیدیم
گاهی من زنگش می زدم و حالشو میپرسید مو میگفتم حسابی دلتنگتم اما محبوبه با دوست لزبین‌ش پا به هیچ کسی نمیدادن
اول دی ماه بود که تونستم بعد پنج سال باهاش قرار بزارم و باهم یه کافه بریم
براش گل رز قرمز خریدم و رفتم سر قرارمون و گل هارو از پشت سرش بردم تو صورتش و گفتم سلااااممم
خیلی ذوق زده شد و گل هارو گرفت و منو بوسید و مدام به لب هام نگاه های طولانی میکرد رفتیم نشستیم یه جای قشنگ و البته شلوغ
دستاشو گذاشت روی میز و من دستاشو گرفتم و انگشترشو تو دستش میچرخوندم‌و با هم گپ میزدیم چای مهمونم کرد و بعد خوردن چای بهش گفتم بیا بریم خونه من برات یه چیز فوق العاده دارم فهمید ک منظورم مشروبه ، رفتیم خونه و شام تخمه مرغ سوسیس زدیمو بعد شراب انگور رو‌اوردم‌جلوش ، نگم از بوش و مزه اش که چقدر گیرایی داشت
دوتا گیلاسی هم گذاشتمو تا نصفه پر کردم باهم سلامتی گفتیمو چهار تا گیلاسی شراب خوردیم و شیشه رو خالی کردیم
من از دل کبابم براش گفتم و گفتم که چقد داغشم و دلم میخواد باهاش لز کنم و اونم دلش میخواست رفتم نشستم روی زانو هاش و پاهامو حلقه کردم‌دور کمرو باسن نرمش و از گردن شروع کردم به خوردنش و گردنبند ظریفی ک توی گردنش بود رو می بوسیدم اونم باهام حرف میزد و میبوسید گردنمو میگفت خیلی داغی و دلم خیلی وقته میخواستت اما شرایط جور نبود برای دیدار و آروم آروم رفتم روی صورتشو گونه هاش
چشمامون قرمز شده بود و سر گونه های محبوبه سرخ سرخ از داغی وجودش ، همین که ‌رفتم سر بوسیدن گونه هاش یه دفعه صورتشو چرخوند و لباشو محکم گذاشت روی لبام و لب گیری مون شروع شد بعد دستمو گذاشتم روی ممه های نرمش و تیشرتش و سوتینشو از تنش دراوردم و اون هم بدون فاصله این کارو برام انجام داد هر دو سینه های همو میمالیدیم اون سینه هاش بزرگتر بودن و بدنش هم از من بزرگتر بود و لباشو گذاشت روی سینه های من و محکم میخورد و با اون دستش اون یکی سینمو میمالید و آب ازم راه افتاده بود و چشمام خوب باز نمیشد دیگه مست مست بودم و سرشو آوردم بالا و خودم خم شدم روی ممه های نرمش و خوردمشونو مالیدم حسابی وااای چقد داغ بودم و محبوبه ام گوله اتیش و همش میگفتم بهش نکنه من دارم خواب میبینم محبوبه و اون گفت نه خواب نیستی عزیزم‌میخوای عکس بگیریم تا مطمئن شی خواب نیستی گفتم اره و چند تا عکس باحالم گرفتیم با گوشی محبوبه و ادامه دادیم من حالم داشت بد میشد چون زیاده روی کرده بودم و هم تجربه زیادی از مستی نداشتم محبوبه دستشو گذاشت روی چوچولم از روی شلوارک چسبونم و لباس زیرم نداشتم زیرش قشنگ میتونست لمسم کنه انقدر محکم فشارم میداد که حس میکردم هر لحظه ارضا میشم لبامون روی هم بودو لبمو جدا نمیکردم از لبای عسلش یه دفعه حالم بد شد و پاشدم مستقیم دویدم سمت دستشویی وقتی برگشتم دیدم محبوبه سیگار روشن کرده چایی هم دم‌کرده ، فهمیده بود حالم خراب شده برام چایی ریخت یکم نشستیم و حرف زدیمو از خودش و شرایط زندگیش که ‌چقدر بهم ریختس تعریف کرد و اجازه نداد ادامه عشق بازی مونو بکنیم چای رو که خوردیم کمی منو بوسید و گفت شاید بازم بیام پیشت اما امشب باید برم خونه و با وجود اصرار های من اسنپ رو گرفت و رفت …
بعد از اون شب یه روز برام عکسامونو فرستاد و گفت چقدر قشنگن و بازم از شرایط زندگیش که نمیشه باهم ارتباط داشته باشیم گفت و باهام خداحافظی کرد

نوشته: angel706


👍 4
👎 6
22401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

949600
2023-09-26 02:01:01 +0330 +0330

با شکم مملو از سوسیس شراب نخور ممکنه سوسیس هارو پشت و رو بکنی تو کصت

0 ❤️

949652
2023-09-26 09:14:51 +0330 +0330

من لایک کردم ،

دیگه بعد اینهمه عمر و داستان خوندن ، مبشه تشخیص داد چی راسته چی دروغ

1 ❤️

949901
2023-09-27 15:18:41 +0330 +0330

حیف شد عیب نداره ایشالا باز هم بیاد

0 ❤️

951822
2023-10-08 17:30:29 +0330 +0330

من چشمم یکی رو گرفته بود تو مطب خیلی نگاش میکردم
چشمک مینداختم اولاش نمیگرفت ولی بعدش یکم جواب داد تاخاستم ادامه بدم شانس گه من مادرش اومد رفتن و من موندمو یه حسرت تخمی
فرصت نشد شمارشم بگیرم
حالاباز خوبه تو یه بار باهاش خابیدی😢😔😔

0 ❤️