سلام قبل از هر چیز لازمه بگم که این داستان کاملا واقعیه! و چند ساله که به کسی نگفتم و شاید براتون جالب باشه.
داستان این ماجرا بر می گرده به ۳ سال پیش که من اون موقع ۱۷ سالم بود.بخاطر نمره هام معلم گرفتم.معلمم یه خانم سفید پوست، خوش اندام و زیبا بود.اولین باری که دیدمش قند تو دلم آب شد.خلاصه که خیلی انتظار می کشیدم که دوباره ببینمش.
بالاخره قرار جلسه اولمو باهاش گذاشتم.نشسته بودم پشت پنجره و بیرون رو نگاه می کردم که ماشینش وارد کوچمون شد.ماشینشو پارک کرد اومد.یادمه مانتو شلوار صورتی پوشیده بود و لاک صورتی ام زده بود.دوتایی رفتیم تو یه اتاق تا بهم درس یاد بده.ولی حواس من ییشتر به خودش بود تا درس.کیرم بدجور شق شده بود و از رو شلوار معلوم بود نمیدونستم چیکار کنم.قلبم تند تند میزد.خلاصه به هر بدبختی بود اون روز رو گذروندم و بعدش خودارضایی کردم.دو روز بعدش جلسه دومم بود.اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم.جلسه دوم شلوار لی تنگ و مانتو جلو باز پوشیده بود که زیرش تیشرت داشت.رفتیم داخل اتاق و نشستیم پشت میز.دوباره همونطوری شدم.شق کرده بودم و فقط میخواستم بکنمش.همش زیر چشمی به سینه هاش نگاه می کردم.سوتینش از زیر تیشرته سفیدش معلوم بود.همش مدادمو می انداختم زمین تا برم زیر میز و به بهانه مداد لای پاهاشو نگاه کنم.اون جلسه هم تموم شد و دوباره مجبور شدم خودارضایی کنم.یک هفته گذشت و قرار جلسه سومم بود.اون روز هیشکی خونمون نبود.از پنجره که نگاه می کردم ماشینش وارد کوچه شد.بدو رفتم سمت در تا درو براش باز کنم.اون روز یه شلوار تقریبا گشاد قرمز با یه دامن سبز رنگ که تا بالای زانوش بود و یه شال سبز که دور گردنش بود لاک قرمز داشت اومد.رفتم و در رو براش باز کردم و سلام کردم.بدجور حشری بودم.جلوتر از من وارد اتاق شد.از پشت به پاهاش نگاه می کردم که فقط میخواستم بلیسمشون.نشست پشت میز و منم جلوش نشستم.سینه هاش بدجور از زیر دامنش زده بود بیرون.دلم میخواست فشارشون بدم.تقریبا ۲۰ دقیقه ای بود که از درس دادن گذشته بود.که یهویی بهم گفت بیا کنارم بشین.با تعجب گفتم چیزی شده؟گفت کارت دارم.رفتم و روی صندلی کنارش نشستم.بهم گفت چرا حواست به درس نیست؟گفتم امروز یکم خسته ام.معلم گفت همش حواست به یجای دیگست.جلسه های قبلم حواسم بهت بود.من که هُل شده بودم گفتم نه حواسم به درسه.گفت الکی نگو همش زیر چشمی به من نگاه میکنی. گفتم آره راستش.من میخوام باهات رابطه داشته باشم.اولش گفت نه ولی من گفتم که ازت خوشم میاد و هر بار که می بینمت باید خودارضایی کنم،قبول کرد و گفت به این شرط که به کسی نگی.از خوشحالی نمیدونستم باید چیکار کنم.
بهم گفت بشین روی زمین.گفتم چرا؟،گفت بشین.نشستم روی زمین که معلم بلند شد.بهم گفت شلوارمو دربیار.هُل
شده بودم.گفتم من؟؟،گفت آره.دستمو بردم زیر مانتوش.شلوارش یه دکمه داشت که بازش کردم و کشیدمش پایین که خودش درش آورد.شورت سفید خال خالی داشت که کصش از زیرش معلوم بود.نشست روی صندلی و پاهاشو داد بالا و گفت جورابامو در بیار.اول جوراب لنگ راستشو در آوردم که ازم گرفتش.ناخنای پاش لاک قرمز داشت.بهم گفت اون یکیم در بیار. که این کارو کردم.دامنشو درآورد و یهو دوتا پاشو انداخت رو کیرم که شق بود.گفت بلند شو و من بلند شدم.شلوارمو در آورد و تخمام و کیرمو از رو شورت می مالید.یه حالی شدم.توی همین حال بودم که تیشرتشم کند.حالا فقط شورت و سوتین داشت که منو بدجور حشری می کرد.دستامو گذاشتم روی سینه هاشو فشار می دادم.که یهو از روی صندلی بلند شد و شورتش رو در آورد.کص صورتی داشت.به من اشاره کرد گفت برام بلیس.منم براش لیسیدم.بهش گفتم میخوام ارضات کنم.خندید و گفت خیلی بی ادبی. نشست روی زمین و پاهاشو داد بالا گفت بیا ارضام کن.منم بدون معتلی رفتم و کیرمو کردم تو کصشو خوابیدم روش و تلمبه می زدم.صدای آه نالش بلند شده بود که سینه هاشو گرفتم و فشار می دادم.چند دقیقه ای همینجوری گذشت.که یهو گوشیش زنگ خوردبهم گفت بسه دیگه.بهش گفتم هنوز نه می خوام آبتو بیارم.بلند شد رفت گوشیش برداشت و جواب داد یکم عصبی شده بود.میخواست لباساشو بپوشه که بره.بهش گفتم هنوز که ارضا نشدیم.هُلم داد سمت صندلی.پاهامو باز کرد و شروع کرد به ساک زدن.یک دقیقه نشده بود که آبم اومد و پاشید روی زمین.بعد بهم گفت حالا ارضا شدی.خلاصه که لباسامونو پوشیدیم و اونجا هم تمیز کردیم بعد بهم گفت راجب امروز با هیچ کسی صحبت نکن. و این قصه به سر رسید… .
نوشته: کیارش
دارم فکر م یکنم که سینه هاش جطوری از زیر دامنش بیرون امده بود…
جدیدا چه راحت به طرف میگن میخام بکنمت طرف هم میگه باشه بکن
یا ما خیلی کوصخل بودیم یا کیسای الان خیلی راحت پا میدن
البته امیدوارم معلمان مرد نبوده باشه😂
عجب دنیایی شده ، دنیایی مجازی و بچه های کم سن و سال و بااازززز وصل شدن به اینترنت و خالی کردن افکار مجازیشون.
شلوار قرمز گشاد پوشیده بود با دامن سبز ؟ شرتشم سفید بود !! کسکش پرچم ایرانو طراحی کردی ؟؟
ننه جنده ۳ سال پیش ۱۷ سالت بود احتمالا الان باید ۲۰ سالت باشه
آخه کونی کدوم معلم زن کسکشی معلم خصوصی یه جقی ۱۷ ساله میشه ؟
ناموسا چطوری سینه هاشو از تو دامنش در آورد ؟؟؟
ادمین خداوکیلی این کسشرات رو آپ میکنی زیر داستان ها فقط کامنت بخوره ؟؟
ساعت ۳ صبحمو خراب کردی
کیرم تو اول و آخرت حرومزاده
کلامی با کیارش
کاش صراحتا به ترجمه بودن داستان اشاره میکردی تا شائبه سرقت ادبی از بین بره
اشاره به سفید پوست بودن معلم مشتت رو باز کرد
البته احتمال دیگه ای هم وجود داره و ان هم : ایجاد شباهت عمدی با داستانهای خارجیه
به شخصه امیدوارم این یه ترجمه ضعیف باشه تا یه کپی ریاکارانه
در هر صورت
منتظر ارائه های قویترت هستم
اون پلنگ صورتی بوده کسخل.دمشو کرده تا دسته توی کونت نفهمیدی چون داغی هنوز…هرکسخلی باید یه چیزی بنویسه مجبوری مگه!
روحتو گاییدم که حتی رویا پردازی هم نمیتونه بکنه
تو جلسه سوم داد؟؟خونم خالی بود؟؟داداش فیلم سوپر زیاد میبینی ؟؟چند دیقه تقشو زدی ارضا نشد ؟؟چ اصراری داری واقعیه
شلوارگشاد با دامن. ریدم تو مغزت که توان تخیل هم نداره. حیف اکسیژن که حروم میکنی. شاش بنیه
یعنی سینه هاش اینقدر بزرگ بود که از دامنش بیرون زده بود؟!
وقتی داستانی ندارید لطفا کصشر تفت ندهید ، این نکته رو حتما باید تو قوانین شهوانی ثبت کنن
کیارش جان نگا دیگه کوکایین نزن
اینا همش الاعم کوکایین هست
جقی کص کش کونی تو تصوراتتت کردی ؟؟؟؟؟
سینه هاش از زیر دامنش اومده بود بیرون؟؟؟؟؟ چجوری خب ؟؟؟ با چه فرمولی؟؟؟
نگا بهت نصیحت میکنم دیگه کوکایین نزن.
تو کیر که نیستی کص بودی تازه دست و پا دراوردی بچه جقی
سینه هاش بدجور از زیر دامنش زده بود بیرون
مرتیکه کوونی سینه مگه اونجاس که از دامن بزنه بیرون لاشیه سینه ندیده
یکی این جمله را تفسیر کنه
سینه هاش بدجور از زیر دامنش زده بود بیرون.
مجبوری مگه یه دست به گوشی و با یه دست جق بزنی
کونکش تو ۱۷ سلگی کدوم پسری معلم خصوص زن داره.آخه کیرم تو مغزت یچی بگو بشه.
شلوار قرمز زیر دامن سبز ؟
اخه شلوار زیر دامن ؟؟؟؟؟
دستتو انداختی زیر مانتو شلوارشو کشیدی پایین؟ دامن بود آخه؟ نکنه زیر مانتو دامن داشت زیر دامن هم شلوار ؟
ولی خوبه گفتی روز سوم ترتیبشو دادی اگه میگفتی روز اول یا دوم یخورده امکان داشت باور نکنیم
ای خدااااااااا متنفرم از آدمایی که خودشونو فهمیده بقیه رو نفهم حساب میکنن متنفررررررررررررم
کوس دادن مامان تو به معلم خصوصی مرد بنام خانم معلم نوشتی سینه از زیردامن نمیزنه بیرون یاتیشرت ؟ کونی ملجوق
تو کدوم داهات وقتی زنی شلوار گشاد میپوشه روش دامن هم میپوشه.؟؟؟
بعد چجوری یه سینه میتونه از زیر دامن🤣🤣🤣 معلوم باشه جقی خان
مگه یانگوم بوده اخه زمان یانگوم کره ایا تا سینه دامنشونو میکشیدن بالا😂😂😂
سینه هاش از زیر دامنش زده بود بیرون؟؟؟؟مگه شلنگ بوددن؟🧐
خانم معلمت کولی دوره گرد بود؟
شلوار قرمز و دامن سبز؟
حتما شلوارش هم از این سندبادی ها بوده، خخخخ
چه تخیلکیری داری
گاهی با کون بپر رو تخیلات خودت تا کوس شعر گفتن از سرت بیوفته.
وجدانا اشرف چهارچشم یا فاطی فیل کس فکر نکنم به این سرعت راضی بشن و بدن بهت گفت بیا بشین پیشم حواست کجاست به درس نیست تو هم گفتی اره میخوام باهات رابطه داشته باشم اونم درجا کشید پایین و بهت داد بابا لامصب من شونزده هفده سالم بود فکر میکردم لکلکها بچههای کوچک را میارن و میدن به مادرهاشون اصلا اسم کیر و کس را بلد نبودم اونوقت تو خیلی راحت به یه خانمی که معلمت بوده و از خودت بزرگتر همینطوری گفتی بهم بده والله بخدا این تو فیلمهای پورن هم قفله اخه چرا مخاطب را احمق فرض میکنید حداقل نگید خاطره بگید داستان و تراوشات ذهن یه نوجوون هنگام جق زدنه تا به شعور ادم توهین نشه.
کسشر