باسلام به شهوانی های عزیز،امروز میخوام داستان جالبی که دیشب پیش اومد رو براتون تعریف کنم.
اخرین باری که جلق زدم ،دیشب بعد از پنج روز بود که یه جورایی رکورد محسوب میشه چون میخوام ترک کنم.
از وقتی که جلق زدن رو شروع کردم بیشتر با لباسای زن همسایه طبقه پایینمون بوده نمی دونم چرا،شاید چون باهامون مشکل داره یا شاید چون محجبه و مذهبیه یا شاید به خاطر اینکه خوشگله و خوش هیکله.
مثل همیشه نزدیکای هشت شب بود که از خرید میومدم،خیلی یواش در حیاط رو باز کردم و بستم.بعدش بدون اینکه چراغای راه پله رو روشن کنم از سه طبقه بالا رفتم و به پشت بوم رسیدم.در رو خیلی یواش بازکردم و پشتش یه چیزی گذاشتم تا باد تکنونش نده.
در انباری همسایمون رو باز کردم و چندتا لباس مثل چادر و روسری و اینا از تو پلاستیک برداشتم و گذاشتم جلو در انباری.رفتم یه سروگوشی از بقیه خونه ها بدم چون لباسای زنه مثل قدیم کیرمو شق نمیکرد و اونقدر باهاش زدم که رنگ لباسا رفته کلا.
پشتمون چند تا خونه ویلاییی هست یکیشون پرده ندارن چندباری با زنه جلق زدم ، دیشبم وقتی رفتم دیدم داره ظرف میشوره .لباساش تنگ بود با ساق ولی خوب نمیدیم چون از بس خودارضایی کردم چشام ضعیف شده.یه دختره دیگه هم تو خونشون راه میرف خوشگل نبود زیاد ولی بازم سوژه حساب میشد بعد اینکه یه کم کیرمو تو هوا بدون دست گردوندم و یه خورده سفت شد رفتم تا چندتا از لباسای زنه رو بیارم که دیدم جفتشون غیب شدن.البته باخودم گفتم بهتررابطه از راه دور جواب نمیده کلا.
داشتم میرفتم تو انباری تا کاررو تمام کنم که صدای بچه همسایه روبروییمون(خونمون سرنبشه و منظورم خونهِ نبش دیگست نه اونور میدان)رفتم دیدم بچه هه که اسمش محمدجواده داره با یکی صحبت میکنه (بلندبلند)بعدشم لباساشو پوشید رفت بیرون.من که کنجکاو شدم که مامان یا خواهرشه یا نه ، دیدم مامانش دستش حولس و انداختش توراهرو خونشون بعد اومد تو اتاق محمد جواد جلوی ایینه کمدلباس،تیشرتشو دراورد بعدشم شلوار و شرتش.
راستشو بخواید الانم که بهش فکرمیکنم کیرم سیخ شده.ممه هاش بزرگ بودن هرکدون اندازه یه توپ راگبی ولی افتاده نبودن چون تازه زایمان کرده بود.ازکونش نگم براتون هرکدون اندازه یه هندوانه 5کیلویی سفید بی مو خوشگل ماچ.کصشم خوب بود یکم مو داشت و تیره بود ولی دستم راحت تا ته توش میرفت.راستش میخواستم براش دست تکون بدم و بگم منم لختم اما ترسیدم حتی فکرکردم منو دیده و داره عشوه میاد نمیدونم راستش هنوزم.
خلاصه مامان محمد جواد همینطور که جلو ایینه موهاشو شونه میکرد سریع رفتم لباسارو اوردم و شروع کردم به وررفتن با سیخ کیرشدم.جلو عقب،بالا پایین بعدش تخممام رو فشار دادم باز از اول.
بار سوم چهارمی بود که چرخه رو تکرار کردم یهود دیدم کیرم تو کونشه و کصشم داره از توی ایینه میخنده، تابه خودم اومد دیدم رو پشت بومم و کلی اب ریخته رو چادر و روسری همسایمون،کیرمو ولش کردم و همینجور قمبلاشو دید میزدم که بلنشد و در رو وا کرد و رفت حموم.
منم چادر و اینارو به دیوارا مالیدم تا پاک شه و گذاشتم تو پلاستیک سرجاش.راستش رو بخواید جزو ده تا از بهترین جلق های عمرم حاب میشه.
با ارزوی داشت دوست دختر و دوست پسر و دوست برای تمامی خوانندگان بدرود.

نوشته: ام.جِی.فتل