سکس با پسر همسایه که میخارید

1403/01/15

سلام .من امیر هستم داستان نرگس دختر مستاجرمون که تازه بیوه شده بود رو گفتم براتون .ولی این داستان متفاوته …چیزی که انتظارشو نداشتم …من روی بام خونه کفتر داشتم و دو تا اتاق کوچیک بابام ساخته بود برای درس خوندن …و راحت بودن …نرگس دختر بسیار خوشگل و سفید روی بدنش بلور خالص بود و کوس صورتی و نازی داشت .ما در رابطه بودیم تو اندک فرصتی میومد بالا میداد و میرفت …یک روز تابستان خیلی هم گرم بود من با شلوارک بالا کفترها رو هوا میکردم …که یکدفعه دیدم محسن برادر نرگس امد بالا . ناراحت بودم که کفترم رو قرقی زده بود …تا دیدمش گفتم محسن برو تو سایه بون بشین چی میخوای ؟گفت هیچی کمی ترسیده بود آرومتر گفتم محسن جون وسط نیا تا کارم تموم شه .گفت چشم. تموم شد کارم اومدم بغلش نشستم رو نیمکت …محسن تقریبا ۱۲ .۱۳ سال داشت و مثل خواهرش هلویی بود …‌البته من دنبال پسر .گی اینا نبودم . دستمو گذاشتم رو شونه اش خوب محسن جون چی شد بما سر زدی گفت هیچی تنها بودم خونه آمدم پیش شما … ماچش کردم گفتم ناراحت نشی داد زدم سرت گفت نه امیر خان …بخاطر نرگس بود والا من کسی رو راه نمیدادم …بعد گفت چقدر گرمه امروز گفتم اره من فقط لا این شلوارکم واقعا گرمه گفت منم پیرهنمو در بیارم .من کمی جا خوردم گفتم نه راحت باش .درآورد گذاشت کنار و این حرکت باعث شد وقتی نشست بدنش بچسبه به بدنم .من توجه ای نکردم .گفت امیر خان اون خونه رو میبینی اشاره کرد خونه ۳ یا ۴ طبقه که اتاقکی هم داشت .اره چطور مگه گفت خونه مرتضی دوستمه تو اون اتاقک با هم درس میخونیم . من نمی فهمیدم چرا این حرفا رو میزنه . با بی حوصلگی گفتم خوبه . کار دیگه که نمی کنید .خندیدم … گفت چرا میکنیم .چه کاری میکنی .که گفت دوربین باباش رو میاریم خونه های اطراف و دید میزنیم …ناراحت شدم گفتم این چه کاریه پسر. زشته پاشو برو پایین .با ناراحتی … گفت امیر خان پریروز با دوربین داشتم شما رو می دیدم .من گفتم چه ساعتی گفت همین موقع ها. دوبه شک شدم چون پریروز نرگس بالا بود …ولی سفت گفتم کار خوبی نکردی . که دیوث گفت نرگس رو دیدم با شما رفت تو اتاقت . من یه لحظه هنگ کردم . گفتم اشتباه کردی .که آدرس لباس و بوسیدن و رفتن تو اتاق و دیدن سکس مون .که من نشستم بغلش و دستمو رفاقتانه انداختم رو شونه اش گفتم خواهرت اومد یه کتاب میخواست . پیدا کردیم رفت همین … گفت میشه بریم اتاقت وببینم شاید منم کتاب بخوام . یه نگاهش کردم ماچش کردم گفتم محسن اشتباه میکنی .گفت نه منم کتاب میخوام . گفتم بریم ببین چی به دردت میخوره . رفتیم تو من ایستادم دم کتابخونه اون دقیقا امد تو بغلم تنشو چسبوند به تنم . گفت منم کتاب میخوام از اونا که به نرگس دادی میخوام …دیدم چاره ای نیست دستمو از زیر بغلش بردم وسینه هاشو مالیدم و چسبوندم به کونش . ولی الحق کونش خیلی خوشگل و گرم بود کیرم راست شد گفتم دیوث باج میگیری . ا میخوای حال کنی برگشت لبشو گذاشت رو لبام گفت من خیلی وقته میخوام بیام پیشت .الان شد بعد لب . گفتم اگه نخوام حال کنم چی . گفت خوب من مثل کنه به نرگس میچسبم نتونه بیاد بالا.و اگر حال کنم چی گفت خوب تازه کمکتون هم میکنم بیشتر بیاد …گفتم من اولین پسر هستی برام …لبشو گرفتم و شروع کردم .بغلم کرد یه نفس عمیق کشید گردنش رو لیسیدم دستشم گذاشتم رو کیرم مالید شلوار تنش رو هم درآوردم چه بدن بلوری داشت.دو تا سور به نرگس زده بود .خوابوندمش . شلوارمو در اوردم کیرمو دید یه عه کشید گفت چقدر کلفت و گندس . دستش گرفت جان گفتن و مالیدن .نشوندمش همونجوری طاق باز خوابوندم کیرم دستش بود حیرونش بود رو لبه کتابخونه قوطی وازلین اوردم بهش گفتم بردارو کیرمو چربش کن .خودمم برداشتم پاهاشو بالا گرفتم و کونش رو کامل چرب کردم با انگشتم سوراخشو مالیدم و توشو چرب کردم حس کردم کمی بازه . خوابیدم روش لب گرفتم بهش گفتم قبلا کسی زده توش . نگاهشو طرف دیگه گرفت گفت ۲ بار گفتم کی؟:گفت مرتضی منو و منم اونو …کیرمو با دست گذاشتم دم سوراخش . فشار دادم سرش رفت ولی سفت شد گفت امیرخان خیلی کلفته دردم میاد …مال منم مثل مال شما میشه؟تا آمدم جواب بدم گفت شما نرگس میکنی همه کیرتو میکنی توش …دردش نمیاد گفتم عزیزم اون کوس ش میکنم . الان مال تو رو هم یواش یواش میکنم واقعا کون قشنگی داشت با فشار بعدی یه آی گفت و دستشو انداخت دورم فشار داد و گفت خیلی بزرگه امیر خان غلط کردم . نمیخوام نمیتونم …داره پاره میشه . یواش آورد عقب و یواشتر دادم تو چند بار کردم خیلی یواش دیدم پاهاش و باز تر کرد و شل .فشار دیگه دادم آخ گفت امیر خان بسه در بیار .خداییش هم تنگ بود ولی اولش باز شده بود بغلش کردم و لبی گرفتم ازش تو همون لب باقیشو کردم توش . هر کاری کرد که آخ بگه لبمو قطع نکردم . اوم .اوم کرد یواش یواش تلمبه زدم بغلم کرده بود میلرزید هی می گفت گوه خوردم . غلط کردم چسبیده بود بهم . ضمن درد داشت حالم میکرد که گفت جان .جان . تقه زدم توش یه جان گفت و بیحال شد . دولش راست شده بود خیس کرد . منم کم کم تندش کردم آبمو گفتم بریزم توش یا بیرون گفت هرچی دوست داری …آبم اومد دراز کشیدم روش لب گرفتم . گفتم اذیت شدی عزیز گفت درد داشتم ولی خیلی حال کردم و لذت بردم . پاشد و رفت البته کمی میشلید …اما تا دو سال بعدش بارها نرگسو جفت کرد برام البته باج خودشو میگرفت …اولین پسری بود تو زندگیم … امیدوارم بپسندید

نوشته: امیر


👍 18
👎 19
33301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

978139
2024-04-03 23:43:39 +0330 +0330

امیر خان 😂😂😂شک ندارم تو محلتون بهت میگن امیر خانم الان سیس لات بودن برا ما بدبختا گرفتی خب امیر خانم ببخش امیر خان بعدش مامانش اومد اونم کردی بعد اون حتما باباشم کردی درسته 😂😂


978149
2024-04-04 01:29:24 +0330 +0330

“به امید روزی که مردم یاد بگیرن خانم بودن فحش نیست و کصنمک بازی در نیارن”

تورو جدت آبروی امیرارو نبر، هرکی میاد چند سطر کص بگه به اسم که میرسه میگه چی بزارم چی نزارم اهان! امیر خوبه🤦🏻‍♂️
وقتی میخواید داستان از گوتتون در بیارید لاقل یکم خلاقیت بخرج بدید
پدوفیل بدبخت عقده ای تو اگه خان بشی فوقش میشی جقی خان


978183
2024-04-04 07:14:22 +0330 +0330

جووون دوازده ساله 💋👅👅💋

0 ❤️

978222
2024-04-04 14:01:09 +0330 +0330

همه داستان به کنار
میشلید دیگه چه نوع فعلیه!
تو رو خدا دستت از تو شرتت در بیار بعد بنویس

2 ❤️

978226
2024-04-04 14:07:24 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک مجلوقی جلقی کون ندیده

0 ❤️

978276
2024-04-04 19:11:04 +0330 +0330

خوب بود قسمتای بعدی هم میتونه داشته باشه

0 ❤️

978290
2024-04-04 22:24:28 +0330 +0330

کونی با بچه سکس کردی اخه کیرم تو ستون فقراتت

2 ❤️

978303
2024-04-04 23:41:17 +0330 +0330

دیگه وقتی Redroger0 دهنش و روت باز میکنه ببین چه گندی زدی

2 ❤️

978310
2024-04-05 00:01:16 +0330 +0330

منم اولین پسر همسایه رو که یادم میادش از روی لباسهام همیشه بغلم می‌کردش و اون چیز گنده‌اش سیخ سیخ روی چاک شلوارم بودش اسمش امیر بود!

0 ❤️

978317
2024-04-05 00:43:24 +0330 +0330

درود
واقعا نمیدونم چی بگم یک رابطه پدوفیل داشتی به کنار.
چرا اینو میای تعریف میکنی؟ ثانیا چرا اصلا پدوفیل به کنار تو مریضی.
نگارشتم به به شدت ضعیف بود. غلط املایی هم داشتی اخه من به تو چی بگم که از ادبم کم نشه

2 ❤️

978412
2024-04-05 15:19:09 +0330 +0330

من فقط سکوت میکنم چون اگه دهنم و باز کنم …

1 ❤️

978780
2024-04-07 21:56:32 +0330 +0330

کنتور که نداره
هرکسی تو تخیلات خودش میتونه خان باشه شایدم گنده لات
چرا تا تهش خوندم 🤕
احساس میکنم کلاه سرم رفته بابت وقتی گذاشتم رو این داستان 🤦

0 ❤️