فانتزی ها و روابط عجیب

1400/05/27

زندگی و فکرم از اول با بقیه فرق داشت. چه زمان کودکی و نوجوانی. چه الان که ۳۸سالمه و زن و یه بچه دارم به اسم آرش که ۱۲ سالشه. اوایل زنمو خیلی دوست داشتم و باهم به هیچی جز سامان دادن یه زندگی مشترک فکر نمیکردیم. وضع مالی پدرم خوبه و تو خانواده همه برادرام زود ازدواج میکردن و میرفتن دنبال زندگیشون. منم ۲۵ سالم بود ازدواج کردم و دوسه سال اول زندگی فکر و ذهنم اصلا جز زندگی و کار جایی نمیرفت. هرچند قبل از ازدواج خیلی دوست دختر داشتم. تااینکه دقیق یادم نیست سه یا چهار سال اززندگی مشترک منو سپیده گذشته بود که احساس خوبی به خودم و زندگیم نداشتم. همش فکر میکردم کاش دیرتر ازدواج میکردم یا اشتباه کردم و این چیزا. آخه از بچگی خیلی بیش فعال بودم و کارایی رو میکردم که از بچه های دیگه بعید بود یا هرچیزیو که میخواستم باید بابام برام فراهم میکرد. یجورایی اگه یه چیزی رو واسه خودم تو مخی میکردم حتما باید بدستش میاوردم وگرنه خواب و خوراک نداشتم دست خودمم نبود. این حس تاحدودی تو بزرگسالی هم ولم نمیکرد. ازسال چهارم زندگی به بعد اصلا آروم و قرار نداشتم و نمیدونستم چم شده. هیچی حالمو خوب نمیکرد. با کسی نمیتونستم درد و دل کنم. زنم همش میپرسید چیزیم شده که انقدر تو خودمم؟منم جوابی نداشتم بهش بدم. یه جور کلافگی که فقط خود آدم میتونست حسش کنه. کارم هم چون فرش فروشی داشتیم و با بابام کار میکردم. جوری بود تایمش دست خودم بود و اکثر اوقات نمیرفتم و بعضی وقتا میرفتم بالاسر شاگردا. گفتم منکه وقت خالی زیاد دارم. حوصلمم که پوکیده. یه تغییر تو روحیه ام بدم شاید بد نباشه. افتادم دنبال دختر بازی و زن بازی و اینا. خب اولش برام جالب بود. ولی اینم میدونستم که بی جنبه ام و فوق العاده تنوع طلب. تا قبل ازدواج یادم نمیاد یدونه دوست دختر داشته باشم. همیشه بالای چهار پنج تا داشتم. الانم که اگه دوباره میافتادم تو این کار میدونستم با یکی نمیتونم خودمو سیر کنم. دنبال جنده هم نبودم میخواستم یکی باشه که همه جوره و تا یه مدتی باهم باشیم. ازین دوستی های یه روزه نمیخواستم.

یه روز همینجور الکی تو پاساژ میگشتم چشمم به یه دختر خوشگل افتاد. دنبالش رفتم. اصرار کردم تا شمارمو گرفت. اولش نمیگرفت. با کلی خواهش و اصرار که میتونم وقتتو بگیرم و چندلحظه صحبت کنیم راضی شد. همونوقت گفتم بریم بیرون پاساژ ماشینمو بردارم بریم کافه بشینیم که قبول کرد. رفتم ماشینو اوردم رفتیم کافه. جلسه اول فقط حرف زدیم و از خودش و زندگیش گفت که قبلا یبار ازدواج کرده و اسم پسره رو از شناسنامش برداشته و از شهرشون به اینجا نقل مکان کردن. اینجا آشنا و فامیلی نداشتن. ولی منو اکثرا میشناختن و تادلتون بخواد آشنا داشتیم بخاطر همین پیشنهاددادم بریم کافه تا کسی تو خیابون نبینتمون. تو قرار اول خیلی از هم چیزی نپرسیدیم. اسمشو گفت و اینکه شوهرقبلیش آدم عوضی ای بوده و براشون دردسر درست کرده. ۲۲ سالش بود و چهره ی دلنشینی داشت. بعداز اون چندبار تماس تلفنی داشتیم و بیرون میرفتیم و میچرخیدیم. تا راضیش کردم بیاد خونمون. بهش گفته بودم مجردم و خونه بابامه. اومد خونه و تا پاشو گذاشت تو لبشو بوس کردم و بغلش کردم چسبیدم بهش گفت بزار بیام تو. گفتم نمیتونم صبر کنم. خودشم میدونست برای چی گفتم بیاد خونه. به خودش رسیده بود یه تارمو هم نداشت. بدنش هم سفید و لاغر بود. خیلی از بدن زنم خوشگلتر بود. زنم سبزه و توپر بود. اومد تو من سریع خواستم لباساشو دربیارم گفت چه خبرته؟بزار بشینم وقت هست برای این چیزا. منم که ازاون دسته آدمام که اول کاری میخوان همه کار کنن. هیچ به حرفش توجه نمیکردم. مانتو و شال و سوتینشو دراوردم. سینه هاشو خوردم و گردنشو اومدم پایین. زیپ شلوارشو کشیدم پایین. شلوارشو هم دراوردم . شرتشم کشیدم پایین. کسشو میخواستم بخورم. گذاشتمش رو مبل خودمم شلوارمو دراوردم. پاهاشو باز کردم خوردم کسشو. خیلی حال میکرد. کسشم خیلی ترو تمیز بود و دوست داشتمش. حدود یه ربع فقط کسشو حرفه ای خوردم و لیس زدم تا ارضا شد. بعداومد کیرمو ساک زد و گذاشتم رو کسش چندبار کشیدم روش. بعد آروم کردم داخلش. تلمبه زدم ده دقیقه ای که زود آبم اومد و دراوردم ریختم روشکمش. اندامش خیلی ظریف و دوست داشتنی بود از همونا که آرزوشو داشتم. بهش گفتم قول بده همیشه باهام بمونی.بعدآماده شدرفت خونشون. این اولین سکسم باهاش بود. بعداز اون چند سال بود رابطه داشتیم و هنوز فکر میکرد مجردم. آخه سکس بااونو بیشتر از سکس با زنم دوست داشتم. هروقت زنم جایی میرفت سریع بهش زنگ میزدم بیاد. یجورایی بهش وابسته بودم بخاطر همینم نمیگفتم زن دارم که یوقت ولم نکنه بره. تااینکه نمیدونم ازکجا فهمیده بود که زن دارم احتمالا از تلگرام و اینستا و اینا عکسامونو دیده بود یا از کسی سوال کرده بود. هرچی بود هرچی پرسیدم نگفت از کجا خبردار شده. منم همزمان بااین دوست دخترای یگه هم داشتم ولی اینو بیشتر ازهمه میخواستم. هم خوش سکس بود هم خوشگل هم خوش هیکل. چقدر باهام دعوا کرد که چرا چندساله بهش دروغ گفتم. منم بهش گفتم که بخاطر ترس از نداشتنش دروغ گفتم تا توجیهش کردم و الانم باهم هستیم.

بیشتر از هفت یا هشت ساله که باهمیم و اونو هنوزم بیشتر از زنم دوست دارم خودشم اینو میدونه. زنم ولی تاالان نفهمیده که باهاشم. ما همو درک میکنیم و به خواسته هم احترام میزاریم و به چشم بد به خواسته هامون نگاه نمیکنیم. تنوع طلبیمو براش تعریف کردم گفتم که دوست دارم سکس های متنوعی رو تجربه کنم. از علاقم به خودش مطمئن بود. گفتم که دوست دارم تریسام و … رو هم تجربه کنم. با کمی کار کردن رو مخش تونسنم چندماه پیش مخشو بزنم و با دوستم باهم باهاش سکس کنیم. دوست که نه. یه پسر جوون و خوشگل که قبلا از شاگردام بود و میدونستم همچین تمایلایی داره و باهام راحت بود. برام تعریف کرده بود که جای قبلی که کار میکرد یهو رو پای صاحب کارش نشسته و لبشو خورده . اونم حشری شده و گی کردن. زنگ زدم به این پسره(ایمان) قضیه رو براش گفتم. نگفتم دوست دخترمه گفتم یه دخترس که تازه باهم آشناشدیم اگه پایس بیاد که یه سکس سه نفره توپ داشته باشیم اونم درجا قبول کرد.باهم هماهنگ کردیم خونم خالی شدنی گفتم اومد ماهم که خونه بودیم. وقتی اومد تو بهمون دست داد. رفت رو مبل نشست تا یکم به خودمون بیایم و صحبت و چیزایی که تواولین قرار میگن. ولی من اصلا مثل بقیه نیستم و دوست دارم همون اول به آخرش برسم. گفتم خب همین الان پاشیم شروع کنیم که هیجانشم بیشتره. منو الهام که هماهنگ بودیم ایمان هم قبول کرد. الهام یه تونیک تنگ و ساپورت پوشیده بود. رفت اتاق درشون اورد با سوتین و شرت برگشت. ایمان هم پیرهن آستین کوتاه و شلوار جینشو دراورد ک با یه شرت بود. ایمان از دختر هم جذاب تر بود مخصوصا تواین مدت که ازش بی خبر بودم بدنسازی هم رفته بود حسابی جیگر شده بود. یکمم که کونی بود به خودش همیشه میرسید😉اومدیم شروع کنیم. منو الهام ایستاده بودیم لبای همو خوردیم و تو بغل هم بودیم. دستمو به همه جای بدن الهام میکشیدم. سوتینشو باز کردم. شرتشو پایین کشیدم خودش خم شد از پاش دراوردش. باز لب دادنو ادامه دادیم. ایمان هم شرتشو دراورده بود داشت به ما نگاه میکرد از شق درد هم داشت میمرد. الهامو همونجور رو زمین درازش کردم از گردنش خوردم تا رسیدم به کسش. حس عجیبی بود جلوی ایمان این کارارو کردن. الهام بیشتر خوشش اومده بود انگار از حالتاش معلوم بود. کسشو داشتم میخوردم چنددقیقه ای خوردم . ایمان اومد کیرمو گرفت دستش. برام جق زد. گفت پاشم وایسم. پاشدم ایمان به الهام گفت سرکیرمو بخوره. خودشم داشت تخمامو میخورد. حس بینظیری بود. میتونم بگم از تمام سکسای عمرم بهتر. کیرم داشت منفجر میشد ایمان تا سوراخ کونمو داشت میخورد. یه پا دختر بود واسه خودش. قرار بود باهم الهام رو بکنیم. حالا باید خودشم میکردم. وقتی حسابی کیرمو خوردن الهام رو خوابوندم زمین و کیرمو کردم تو کسش و شروع کردم عقب جلو کردن.ایمان هم کیرشو و تخماشو میمالید به دهن الهام . خودشو انگشت میکرد. یعنی کونیه به تمام معنا بود. همونجور که داشتم تو کس الهام تلمبه میزدم کونشو اورد جلوی صورتم گفت سوراخشو لیس بزنم. سوراخشو لیس زدم با انگشتم هم توش تکون دادم تا کونش باز شد بدون هیچ ژل یا کرمی کیرمو ازتو کس الهام کشیدم بیرون. ایمان رو داگ استایل کردم کیرمو کردم تو کونش. کونش زیاد تنگ نبود کیرم راحت میرفت و میومد. یه چند لحظه که اینطور کردمش گفت پوزیشنو عوض کنیم. الهام رو به شکم خوابوند ازپشت کرد تو کسش. به منم گفت بکنم تو کون خودش. سه تایی روهم بودیم خیلی پوزیشن باحالی بود. همینجور تلمبه زدیم تا منو ایمان تقریبا همزمان ارضا شدیم و کشیدیم بیرون و خیلی هم هیجان انگیز و جالب بود این حس. ازاونوقت هم همین یکبار رو سه نفره داشتیم. زنم که روحشم ازاین کارام خبر نداره خودمم دیگه کلافه نیستم نمیدونم کارم درسته یاغلط ولی منو مردم به چشم یه آدم درست و موجه میبینن. کاش تو ایران آزادی جنسی وجودداشت که انقدر دچار دورویی نشیم

نوشته: هورمند


👍 5
👎 10
17601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

826775
2021-08-18 00:22:11 +0430 +0430

اه اه اه حال بهم زن

1 ❤️

826782
2021-08-18 00:59:49 +0430 +0430

دهنتو

0 ❤️

826825
2021-08-18 06:32:43 +0430 +0430

شما که هر چی دوست داشتی را انجام دادی تازه بازم میگی کاش ازادی جنسی بود؟ حتما دوست داری وسط میدون شهرتون سکس کنی؟ گیریم که وضع مالیت خوبه و این فانتزیات را انجام دادی دیگه چرا از محدودیت حرف میزنی؟ گرچه که مطمئنم هیچکدوم را نداشتی و اینایی که آرزوت بوده که انجامش میدادی وگرنه ادم پولدار که کلی دوست دختر داشته باشه اینجا چکار میکنه؟ هان؟

1 ❤️

826837
2021-08-18 09:09:15 +0430 +0430

هرکی خیانت کنه خیانت میبینه، قانون طبیعته و مو لای درزش نمیره.

0 ❤️

826857
2021-08-18 13:51:13 +0430 +0430

اینایی که از خیانت و این چیزا مثلا بدشون میاد و چس ناله میکنن، شک ندارم یا مجردن، یا اینایی که به سکس به چشم یه وظیفه نگاه میکنن.
بذارید زن بگیرید، عرقتون خشک بشه، یه چندسال بگذره، اونوقت تمام این حرفا یادتون میره. چندبار خواهرزنتون که با شوهرش مشکل داره تو سکس براتون عشوه بیاد، ساپورت بپوشه جلوتون که شورتش معلوم باشه، یه چندتا همکار زن داغ گیرتون بیفته، اونوقت بیاید حرف بزنید. بخوای نخوای طبیعت مرد همینه. من درک میکنم چیزایی که نوشتی رو. گرچه هنوز جرات نداشتم عملیش کنم.

0 ❤️

826867
2021-08-18 14:57:45 +0430 +0430

نه خیالت راحت کارت که درسته هیچ 😁😁
هرکیم حرف بزنه میدم کیرش بخوری 🤣 ببخشید یعنی ادبش میکنم😅😅😅

1 ❤️

827027
2021-08-19 13:24:09 +0430 +0430

من به خواسته تو احترام میگذارم اما تو بیشعوری که به دیگران احترام نمیگذاری ، چطور میای دروغ میگی زن نداری و بعد به الهام میگی بیشتر از همه دوستش داری و لی دوست دخترهای دیگری هم داری که خودت میگید. و از همه بدتر به زن خودت هم دروغ میگی ، تو رو چطور میشه گفت شخص درستی هستی ، باور کن تو هرزه و جنده هستی این و جدی میگم خیلی ناراحت شدم یک زن بتو اعتماد می‌کنه بعد تو این کار و می‌کنی البته الهام هم در مورد شوهرش دروغ گفته این از رفتاری که داشته مشخص هست . این بیست و دو سالش بوده با تو شروع کرده که تو هم هفت هشت سال باهاش بودی چقدر احمق هست که داره جوانی خودش و برای تو نابود میکنه شاید هم شوهر داره بتو نگفته . من بدم میاد این همه دروغ و می‌شنوم . چون کسی که دروغ میگه خیلی بد هست اگر رو راست بمن یکی بیاد بگه شوهر داره و دوست داره با هم باشیم باور کن قبول میکنم اونو و ناراحت نمیشم از اینکه دروغ بگن بمن و بعد بفهمم دروغ گفته . . همه ما حق داریم حقیقت طرف مقابل و بدونیم بعد هم انتخاب کنیم قبول کنیم یا نکنیم. این حق ماهست. . کمی هم عجیب هست که هم‌با دوست دخترهای خودت باشی و هم با زنت باشی هم با این زنی که رقیق شدی من که کم میارم بخوام با چندین نفر در مدت چند سال سکس کنم و خواسته هر کدوم‌و‌هم برآورده کنم . مگه ممکنه یک ماه و دوماه نیست البته جوری که تو سکس‌کردی با این و تعریف کردی اگر باشه که با هزار تا هم میشود بود اما باید طرف و ارضاا کنی نه خودت تا رسید بکنی توش و ابت بیاد بگی بامن بمون و بره … حتما فقط خرج اونها می‌کنی میان این و بیارن و پولی بدهی و بروند …خخخ

0 ❤️

827263
2021-08-20 21:22:02 +0430 +0430

زنتم من میگام،خیالت راحت🙌
زنها زود میفهمن که شوهره داره هرز میپره
اگه هیچی بهت نمیگه،داره ریز ریز تلافی میکنه و خودشو خالی میکنه
خیالت راحت😂

0 ❤️




آخرین بازدیدها