من پسرم یا دختر (1)

1402/06/12

سلام این داستان کاملا تخیلی هست و ممنونم که می‌خونیم.
اسم من علیرضا هست الان تقریبا ۲۰ سالمه و اسم مامانمم المیرا هستش یه زن توپر با باسن بزرگ .داستان از ۱۰ سالگیم شروع میشه زمانی که بابام من و مادرم رو ول کرد و من دچار افسردگی شدم اون زمان تازه با فیلم سوپر آشنا شدم و کم کم شد کار همه روزم تقریبا همه چی میدیدم و از همون اول فهمیدم اونی که لا پامه کیر نیست چون سیخش ۸سانت بود . کم کم توجه خودمم به کون گردم جمع شده بود البته به گفته مامانم به اون رفتم تو این موضوع ، خلاصه کلی راجبش گشتم و فهمیدم تمیز کردن کون و باز کردنش چجوریه بار اول تو حمام این کارو کردم با خیار و خوب راستش خیلی حال نداد ولی بعد اون یه حسی داخلم به وجود اومد بار دوم وقتی خیار کردم داخل شروع کردم جق زدن و چنان آبی ازم پاشید و سوراخمم که نمی‌توانست بسته بشه چنان لذتی بهم داد که نگم اصلا .از اون به بعد جقم شده بود خیار تو کونم و جق زدن اون زمان ۱۷ سالم شده بود و مامانم خیلی کاری باهام نداشت خودشم درگیر شرکت بود چون تازه استخدام شده بود به عنوان منشی . تو اون سن تازه داشتم کرک در میاوردم و منم از این کرک در آوردن متنفر پس رفتم دنبال لیزر کردن ولی اونم پول میخواست تو محله ما یه لباس فروشی بود مامانم همیشه ازش خرید می کرد با منم مهربونم بود اسمش کامران بود . دیدم شاگرد میخواد پس رفتم پیشش اونم تا بهش گفتم قبول کرد و خوشحال شد . خوب اون موقع من باید برای کنکور می‌خوندم ولی همش تو مغازه بودم تا پول لیزرمو جور کنم البته از بچگی پسر کم مویی بودم و خیلی ام به خاطرش مسخره شدم اما خودم دوست داشتم خلاصه چند هفته گذشت و من پول چند جلسه لیزر در آوردم با هزار بدبختی یکی پیدا کردم قبول کنه تمام بدنم لیزر کنه اونم یه خانوم اسمش سمیرا بود تقریبا ۲۸ ساله رفتم پیشش اول می‌گفت برام دردسر میشه تو پسری گفتم نیستم من ترنسم باور کن با هزار خواهش قبول کرد روز اول وقتی رفتم جاش گفت برو لباسات در بیار میام الان از ترسش منو گذاشته بود مریض آخر و درو قفل کرد اومد پیشم دید شورت پامه گفت مگه لیزر کامل نمی‌خوای منم با شرمندگی در آوردم تا دودول ۸سانتیم که اون موقع از استرس جمع شده بود و کلا ۲سانت بود دید خندید گفت راست میگفتی تو پسر نیستی و چند بارم یواشکی بهش دست زد . تقریبا هفته ای دو تا سه جلسه میرفتم و کلی کرم آبرسان اینان گرفته بودم ، مامانم یه بار که کرم هارو دید خندید و گفت مگه تو دختری آخه ولی کاریم نداشت ، پنجشنبه بود که کامران اومد داخل مغازه حس کردم چیزی خورده ولی چیزی نگفتم اومد پیشم دیدم حالش بده گفتم چی شده گفت دوست دخترش ولش کرده منم یه نیش خندی زدم که ناراحت شد دستمو گرفت یهو دست زد به کونم گفت تو ام خوبی ها عزیزم من سعی کردم در برم ولی نشد خودمونیم بدمم نمیومد ، خلاصه مجبورم کرد برم داخلمو تمیز کنم و منم رفتم تو دلم خودمم سکس میخواست از کامرانم بدم نمیومد . وقتی اومدم در مغازه رو بست و کرکره رو هم داد پایین پشت مغازه یه اتاق استراحت داشت برد منو اونجا چند تا لباس زنونه داد گفت بپوش منم یه جوری که مثلا نمیخوام قبول کردم و اونم زنگ زد مامانم گفت المیرا خانوم امشب بار اومده برای هفته جدید علیرضا با من می‌خوایم بچینیم شاید همینجا بمونه علیرضا مامانم اول گفت نه ولی چون کامران می‌شناخت قبول کرد . با قطع شدن تلفن کامران تا منو دید پرید روم همه جام ماچ کرد رفت پایین شلوار که درآورد دودولمو که دید گفت جون تو که پسر نیستی اسمت میزارم پری جون شروع کرد خوردن دودولم و انگشت کردنم خوب من تقریبا باز بودم پس راحت سه انگشت رفت داخل دید سیخ کردم گفت یادت میدم برای اقات سیخ نکنی خانوم کوچولو اومد کیرشو بکنه داخل گفتم کاندم نداری زد رو تخمام گفت تو از الان زن منی میخوام حاملت کنم حرف نزن و کیر ۱۷سانتیشو کرد داخل اول درد داشت اما کم کم بدنش اومد نمیذاشت به دودولم دست بزنم پیش ابم قطره قطره میومد اون شب تا صبح منو فقط کرد تقریبا ۳بار آبش اومد آب منم فقط قطره قطره صبح که بلند شدم دیدم کنارمه گفت خوبی علیرضا دیدم حالش عوض شده گفتم آره گفت ببخشید تو حال خودم نبودم خندیدم گفتم نه بابا چیزی نیست که بدم کشید گفت انگار پری خانوم بدشم نیومده ها بلند شو بریم خونه من گفتم نه دیگه توان ندارم که زد تو سرم گفت بریم بشورمت مامانت اینجوری ببینتت می‌کشه جفتمونو . بعد اون روز کامران باهام مهربون تر شده بود . دوشنبه بود وقت لیزر داشتم رفتم پیش سمیرا مثل همیشه نفر آخر حتی منشی شم می‌رفت وقتی رفتم داخل خیلی خوب مثل یه زن باهام دست دار و حالم پرسید . رفتم رو تخت و سمیرا ام کارو میکرد تا رسید به سوراخمم سمیرا تا لپ کونمو باز کرد دید یه کم گشاد تر شده گفت خانوم با کی خوابیدی که اینقدر بهت خوش گذشته منم خجالت کشیدم ولی دیدم سمیرا یه بوس از لپ کونم کرد شروع کرد ادامه کارش کارش برام عجیب بود بوس از کون من وقتی کارش تموم شد دیدم از کشور نیز کارش کرم مخصوص برداشت خودمم اون کرم تو خونه داشتم برای بعد لیزر نقاط حساس مثل سوراخ کون و اینا دیدم خودش برداشت زد به انگشتش و دور سوراخمم مالید منم که داشتم حشری میشدم که زد در کونم گفت پاشو خیلی بهت خوش بگذره کارش برام عجیب بود شلوار پوشیدم رفتم مغازه ساعت تقریبا ۶بود که کامران اومد گفت چطوری پری جون گفتم نگو یکی می‌شنوه گفت بیا کارت دارم رفتم پیشش گفت ببین من ازت خوشم میاد میخوام دوست دخترم باشی گفتم آخه گفت آخه نداره باشه میدونین دوست دارم منم گفتم باشه ولی پیش تو دوست دخترم بیرون دوتا دوست اونم گفت باشه پس برو دستشویی تا من بیام برات کادو دارم رفتم و بعدش رفتم تو اتاق استراحت کامران با یه جعبه اومد قبلیم درو بسته بود با آرامش لباسام در آورد و منو رو تخت دراز کرد دید دودولم سیخه چنان میزد به تخمام که اشکم در اومد تا دودولم خوابید گفت هفته پیش که اونجوری شد رفیقم میخواست از ترکیه لباس بیاره گفتم یه چیزی ام برا تو بیاره با دستش دوباره زد رو تحمل و با روغن بچه چرب کرد دودولمو گفت یادته گفتم یادت میدم برای من سیخ نکنی اینم کادوت یه چستیتی در آورد بست به دودولم و قفلش کرد بعد شروع کرد باز کردنم خیلی درد داشتم دودولم که الان یک سانتم نبود و میخواست سیخ بشه و کامرانم داخلم تلمبه میزد تا ساعت ۹ که دیگه ولم کرد و من هنوز ارضا نشده بودم گفت بپوش برسونمت گفت این چی گفت این دیگه همیشه باهاته تا یادت نره صاحابم داری کلی التماسش کردم ولی کلیدو انداخت گردنش گفت نه خلاصه رسوندن در خونه رفت منم ساق رفتم حمام هر کاری کردم نشد درش بیارم به زور جیش میکردم ، جلو مامانم سعی میکردم درست راه برم ، فرداش باز ازش خواستم بازم کنه که گفت نه تازه حقم نداری چیزی داخلت کنی فهمیدی منم گفتم چشم چند روز گذشت گفتم کامران وقت لیزر دارم جان من باز کن که گفت نچ برو ببینه چه دختر خوبی هستی ، اول خواستم کنسل کنم لیزر ولی زنگ زدم سمیرا گفت بیا خبر خوبی دارم برات خلاصه رفتم بازم آخر وقت که دیدم یه آقایی هم هست منم نشستم که سمیرا گفت برو لباسات در بیار رو تخت منم یه اشاره به مرده کردم که با خنده گفت این شوهرمه هورمون درمانی می‌کنه گفتم بیاد تا ببینتت برات دارو بنویسه قشنگ خانوم بشی منم رفتم تو اتاق شلوارم در نیوردم گفتم سمیرا جون میای اومد گفت چته در بیار خوب گفتم یادته یکی بود هفته پیش گفت خوب گفتم یه چیزی برام گرفته روم نمیشه گفت نکنه شرت زنونه خندید خودش شلوار شرتم داد پایین تا چستیتی دید گفت وای ای جانم سعید بیا که فهمیدم اسم شوهرشه اون اومد تا منو دید گفت وای چه چیزیه بلندم کرد نشوند رو تخت گفت با این ارضا هم میشی گفتم نه گفت سمیرا من میرم برای دخترمون دارو هاشو بگیرم کمکش کن یاد بگیره مثل دخترا ارضا بشه و دفتر چمو برداشت و رفت سمیرا اومد گفت دراز بکش گلم منم به حرفاش کردم دیدم انگشتش چرب کرد کرد داخل بعد قضیه کامران من هر جا میرم خودمو تمیز میکنم سمیرا ام میدونستم. اول یک انگشت بعد دوتایی به پروستاتم میزد و می‌مالید اول ابم قطره قطره اومد سمیرا یه دستمال داد گفت بگیر جلوش بعد ده دقیقه با تمام توان لرزیدم و این با فشار اومد بی‌حال افتادم که سعید اومد گفت چی شد سمیرا گفت دخترمون برای بار اول ارگاسم شده خلاصه رفتم دستشویی خودمو تمیز کردم سعید دارو هارو داد گفت بشین کارت دارم نشستم سمیرا اومد پیش سعید گفتن ببین ما از تو خوشمون اومده همه جوره هم پات هستیم اگه بخوای حتی مالی هم پشتتیم ولی فقط باید با ما باشی سعید گفت میخوام زن دوم بشی البته این پیشنهاد سمیرا بوده . من گفتم بزارین یه کم فکر کنم و اون ها هم موافقم کردن تو مسیر برگشت همش به حرف های اونا فکر میکردم .
ادامه دارد

نوشته: علیرضا

ادامه...


👍 56
👎 5
33901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

945587
2023-09-04 00:31:06 +0330 +0330

قشنگ بود فقط بخش سکسو طولانی تر بنویسی عالی میشه

0 ❤️

945616
2023-09-04 01:09:11 +0330 +0330

عالی ادامه بده

0 ❤️

945628
2023-09-04 01:54:57 +0330 +0330

کصکش ضربه روحی خورده بودی ها
یادت رفت؟

0 ❤️

945665
2023-09-04 07:33:39 +0330 +0330

ادامه بده خوب بود

0 ❤️

945677
2023-09-04 08:51:45 +0330 +0330

همزمان چندتا شوگر ددی و شوگرمامی! دعای خیر افرودیت پشت سرته.

2 ❤️

945864
2023-09-05 09:03:21 +0330 +0330

واقعاً جذاب بود😍🫡🤩

0 ❤️

945977
2023-09-06 02:48:11 +0330 +0330

چه بکن بکنی شده

1 ❤️

948006
2023-09-17 23:53:18 +0330 +0330

یه کون سفید و تنگ میخوام کم سن حسابی بسازمش

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها