هم خدمتی جذاب و سکسی

1401/05/23

سلام دوستان اسم من امید و ۳۳ سالمه این خاطره من برمیگرده به دوران سربازیم دورانی که خیلیا تجربه کردن و ممکنه خیلی کارا هم کرده باشن .
من یه هم خدمتی داشتم اسمش میلاد بود بچه تهران بود یه پسر تمیز و مودب که همه تو کف این پسر بودن من ۶ ماه از خدمتم مونده بود که میلاد به یگان ما اومد و وارد گردان ما شد روزای اول با کسی دمخور نمیشد یه کم منزوی بود من دیدم خیلی گوشه گیره موقع غذا خوری رفتم پیشش باهاش صحبت کردم اون روز گذشت و میلاد کم کم اومد طرف من و باهم رفیق شدیم دیگه هرجا میرفتیم باهم بودیم تخت شم آورد کنار من و خلاصه با هم چفت شدیم یه روز با هم رفتیم حموم وقتی لباساشو درآورد بدنشو دیدم ناخودآگاه مجذوبش شدم بدن صاف و تمیز و سفیدی داشت یه شورت سفید هم پوشیده بود یه کم نگاش کردم و گفت چیه به چی خیره شدی منم گفتم هیچی ببخشید بعد حموم همش تو فکر بدن میلاد بودم چند روزی گذشت یه شب کنار هم نشسته بودیم دل و زدم به دریا گفتم ببینم اهل حال هست یا نه حرف می‌زدیم بحث رو کشوندم به مسائل جنسی و علایق و فلان ازش پرسیدم به رابطه با همجنس علاقه داری یهو گفت آره ولی نه با هر کس انگار دنیا رو بهم دادن گفتم اگه اون آدم من باشم چی تو چشام نگاه کرد و گفت یعنی تو بهم نظر داری منم دستشو گرفتم گفتم من دوست دارم دوطرفه حال کنیم اونروز تو حموم وقتی بدنتو دیدم دلم خواست ساک بزنم برات اینو گفتم خودش دستمو گرفت گذاشت رو کیرش منم گفتم جوووون چه شق کردی بعد دستشو گذاشت رو کیر من و گفت تو هم که داری جر میدی شورتو شلوارو یه کم کیر همو مالوندیم و خالاصه ماجراهای من و میلاد شروع شد هرجا که همو تنها گیر می‌آوردیم شروع میکردیم به مالیدن هم یه شب میلاد ساعت ۲ تا ۴ پست برجک داشت تصمیم گرفتم برم پیشش وقتی رفت یه کم بعدش منم رفتم دنبالش یه برجک بود که فاصله تقریباً زیادی با آسایشگاه داشت و کسی واسه سرکشی نمی‌رفت اونجا وقتی میلاد رفت بالا من رسیدم یهو ایست کشید منم گفتم دیونه منم امید رفتم بالا پیشش گفتم چته نزنی بکشی منو خندید و گفت اینجا چیکار می‌کنی گفتم هیچی خوابم نمیبرد اومدم کنارت تنها نباشی خندید و گفت نکنه حشری شدی گفتم آره باور کن از فکر سکس با تو دیونه شدم دستشو گرفتم بغلش کردم بوسیدمش گفتم میلاد کسی نمیاد بیا یه حال کنیم اونم انگار از خداش بود رفتیم تو برجک و شلوارمونو در آوردیم اول من براش ساک زدم وای چه کیر تمیز و نازی داشت حسابی براش خوردم بعد پاشدم میلاد شروع کرد به خوردن کیرم خیلی با ولع میخورد یهو دستشو برد سمت سوراخ کونم شروع کرد مالیدن سوراخم یه کم مالوند انگشت کرد توش منم تو ابرا بودم بعد پاشد و گفت برگرد منم برگشتم از پشت چسبید بهم کیرشو گذاشت لای کونم وای خیلی داغ بود یه کم بازی کرد و گفت امید بکنم توش گفتم جوووون بکن قمبل کردم کیرشو گذاشت رو سوراخم یواش فشار داد درد داشت و لذت بخش بود یه کم فشار داد تا رفت تو بعد شروع کرد تلمبه زدن لپای کونم می‌لرزید یه کم کرد و گفت حالا نوبت تو برگشت سمتم قمبل کرد چه کونی تمیز و بی مو حسابی سوراخ کونشو لیس زدم بعد کیرم گذاشتم روش یه کم تف زدم تا ته فشار دادم تو مثل جنده ها جیغ زد گفت روانی یواش جر میخورم بعد شروع کردم تلمبه زدن کون داغ و نرمی بود واقعا لذت داشت چند دقیقه تلمبه زدم و ابم اومد همشو خالی کردم تو کونش بعد براش ساک زدم آب اونم اومد خلاصه اون شب فراموش نشدنی گذشت و شروع سکسای من و میلاد شد بعد اون چند بار دیگه هم تو حموم و آسایشگاه باهم سکس کردیم …

نوشته: امید


👍 17
👎 13
21301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

890038
2022-08-14 01:57:15 +0430 +0430

قابل توجه آدمین محترم:
میگم چه کاریه اسم این سایت رو گذاشتی شهوانی خوب اسم خودش رو بزار روش ملتم گمراه نشند،چی کدوم اسم؟بله عرض می کنم،( گی وانی)،دقیقا از 10 تا داستانی که هرشب می‌ذاری 9 تاش نه شما اصلا بگو 8 تاش گی هستش 1 الی 2 تاشم حالا بقیه موارد،مملکته کونی پروری داریم که تو خاور میانه که هیچی تو تریلی میانه هم تکه و حرف اول رو می‌زنه،هر داستانی رو جونه تو ما میایم باز کنیم می بینیم تم داستان گی بی خیال می‌شیم،کس خواره کرونا تعداد گی ها از تعداد ویروس کرونا بیشتر شده باید یواش یواش دره کونمون هم ماسک بزنیم،هان کاره دیگه یهو يا ما رو مبتلا می کنند یا یکی میاد میگه ما رو مبتلا کن بعد خودمون هم باید بیایم داستانمون رو اینجا بنویسیم.( آقا این که بو باقالی میده بزن اون ماسک رو🤦‍♂️).

9 ❤️

890058
2022-08-14 03:01:50 +0430 +0430

مارو باش مملکت به امون کیا ول کردیم اگر کسی حمله می‌کرد باید به یه گردان کون می‌دادید بعد خیلی بیشتر لذت میبردیت😂🥃

2 ❤️

890128
2022-08-14 11:26:11 +0430 +0430

ادمین با داستانای گی کونیمون کرده…به زور میخواد گی امون کنه بسه دیگه بابا هر شب از ده تا داستان هفتاش گِیه…اَی گی به گِی

0 ❤️

890131
2022-08-14 12:12:03 +0430 +0430
0 ❤️

890160
2022-08-14 16:15:35 +0430 +0430

ارتش سرو استوار
مایه عزت و افتخار
وقتی جنگ بشه با کون دادن دشمن رو شکست میدی؟

0 ❤️

890163
2022-08-14 16:40:11 +0430 +0430

زمان آموزشی یه اصفهانی هم خدمتیم بود چقدر خوشگل بوذغ این پسر ! اسمش کیانوش بود فامیلیش هم یادمه من طبقه بالا می‌خوابیدم این تخت پایین ! شبا برق خاموش میشد دست می‌آورد کیر منو می‌مالید بیرون می‌رفتیم وامیساد جلوی من کونش بهم بمالید . من فاز افسردگی آموزشی داشتم نکردمش
حیف حیف چقدر ناز بود

1 ❤️

890166
2022-08-14 17:03:14 +0430 +0430

نخوندم داستاتو .فقط اومدم بگم این همه داستان گی نشون میده بیشتر کاربرا کونی هستن

0 ❤️

890170
2022-08-14 17:16:29 +0430 +0430

همه داستانها طبقه بندی دارن .اون داستانهایی که گی نوشته شده میتونین نخونین مگه اجبارتون کردن .اول برچسب داستان رو بخونین اگه باب میلتون نبود نخونین .

3 ❤️

890198
2022-08-14 21:39:03 +0430 +0430

فاعلم ۴۰ساله از خداسان شمال.بجنورد . مفعول یا زنپوش اگه هست بیاد تلگرام. آیدی تلmjz1352

0 ❤️

890399
2022-08-15 16:17:36 +0430 +0430

عالی

1 ❤️

890564
2022-08-16 15:37:08 +0430 +0430

بایسکشوالم.هم فاعل هم مفعول.۱۸ساله از تهران.یه طرفه هم میتونم توی رابطه باشم منتها اگه خوشم بیاد.پایه واس عشق و حال کسی بود بیاد پی وی.

0 ❤️

890572
2022-08-16 15:55:31 +0430 +0430

کیرم تو ما تهت اون افسرنگهبان و افسر شیفتتون که متوجه کون کونک بازی شما کونیا نشد 😕

1 ❤️




آخرین بازدیدها