پانیشر (۱)

1401/12/17

سلام داستانی که اینجا قرار گرفته دو نکته داره
یک اینکه کاملا ساخته ذهنه پس هی نیاین دنبال منطق بگردید و دوم کاراکتر اصلی داستان همجنسگراست
پس هر کس با هر کدوم مشکل داره نخونه اگه خوند و فحش داد عواقب فحشش پای خودشه
:
-جنرال درآوردن ۱۵ گروگان اونم وسط خلیج فارس دیوونگیه
-سرگرد چاره ای نداریم ۵ تاشون مامورای سی آی ای هستن
-اوکی جنرال کیا رو میفرستین؟
-کیا نه کی!
-یه نفر برای همچین عملیاتی ؟؟ دیوونگیه ،مگه حذف یا دستگیریه؟؟
تهران ۱ ساعت بعد
بردیا ۲۲ ساله عضو نیروهای ویژه ناتو
-بچه ها ساکت ساکت ،بله ؟
-وارکام صحبت میکنه
-بله آماده خدمتم
-تا ۲۰ ساعت دیگه خودتونو به جزیره قشم برسونید جزییات به دستتون میرسه
بردیا دستی به صورتش میکشه و با صدای بلند بقیه رو ساکت میکنه
-حسین سریع یه بلیط برای قشم جور کن چارتر کن واسه زیر ۵ ساعت آینده
-کاریه؟
-آره دادا
فردای اون روز ساعت ۱۰ شب فرودگاه قشم
-فکر نمیکردم اینقدر جزیره قشنگی باشه!
-بله سروان
-دیگه درجه ام رو به زبون نیار … پِندِخو (احمق به اسپانیش)
-ببخشید پانیشر
بعد از ۲۰ دقیقه رانندگی به خونه امن رسیدن جایی که سرگرد مانو منتظربود
-پانیشر
-سرگرد خوشحالم میبینمتون
-منم ولی بزار زیاد خوشحال نباشیم
-sit-rap?
-۵ مامور اینتلیجنس سرویس ۳ تکاور و ۷ سرباز رو نتونستیم از مرز های دشمن برگردونیم
-دستگیر شدن؟
-نمیدونیم
-کدوم کشور؟
-همینجا
-سرگرد گندش بزنن من تو کشور خودم ضد کشور خودم عمل کنم؟؟
-درصورتی مداخله کن که پای سپاه گیر باشه اگه دیدی دست ارتشن ماموریتو لغو کن
-قبول
فردا اون روز ساعت ۵ صبح
-لباس،تجهیزات،اسلحه،و یه قایق تند روی کوفتی
-براوو دلتا چارلی رادیو رو امن کن
-اکچوال آلفا رادیو امنه
بسیار خب مرحله اول به آخرین جایی میری که از تیم چیزی دیافت کردیم
-دریافت شد
در حال نزدیک شدن به موقعیت
-پاندورا باکس رو فعال کن تا ماهواره قفل کنه
-دریافت شد
-در حال دریافت اطلاعات
خبر خوب پانیشر سپاه دستگیرشون کرده مجاز به مداخله اید
-خبر خوب رو معنی کن
-پانیشر یه ناو سپاه تو ۲ مایل دریایی موقعیتت قرار داره بردنشون اونجا
-دریافت شد
-در حال ورود به ناو
-سکوت رادیویی تا ۱۵ دقیقه
-دریافت شد
بعد از ۱۵ دقیقه
-وارکام ماموریت لو رفت فقط ۲ مامور و ۱ سرباز زو تونستم نجات بدم درخواست تخلیه فوری
تکرار میکنم درخواست تخلیه فوری در حال نزدیک شدن به محل راندوو
-دریافت شد هلیکوپتر آپاچی ناو لینکلن ۲ دقیقه فاصله داره
-دریافت شد
۳ روز بعد تهران
بردیا توی خونه اش نشسته و به لیوان ویسکی اش نگاه میکند همون لحظه دوست پسرش سینا
کنارش نشست
-عشقم خوبی؟؟
-آره فدات شم
-تو فکری
-چیز مهمی نیست
بردیا تو نمیتونی همه چیزو نجات بدی با این حال تو قهرمان منی
بردیا سرش رو نزدیک به سینا میکند گردنش رو بو میکشد و لب هایش را به گرمی میبوسد
سینا دستش رو روی عضله های سینه بردیا میکشد و دست تو موهای او میکند
-بهتر نیست این داستان رو تو اتاق حل کنیم
-چشم پانیشر
بردیا با یک حرکت سینا رو مثل پر کاه بلند میکند گردنش رو میبوسد و به سمت اتاق میرن
سینا کمی شلوار بردیا رو پایین میکشه و بردیا با یک حرکت تاپه سینا رو در میاره
-اووم همیشه برام جذابی
-عه ولی کیر کلفت و رگ دارت جذابتره بردیای من
سینا سرش رو جلو میاره و شروع میکنه به بوسیدن خط سکس بردیا و کیرشو آروم ساک میزنه
بردیا خیلی آرووم دست میکشه تو موهای سینا ،با دست سر سینا رو عقب میکشه و شروع به
لب گرفتن میکنن کم کم کل لباساشونو در میارن بردیا دستشو میبره سمت کون سینا و محکم
میگیرتش سینا آهی میکشه و بر میگرده
-جوری بکن که یادم نره
-مگه دفعه های قبلی رو یادت رفته
-هه
بردیا سر کیرشو میزاره دم سوراخ سینا سینا آه ریزی میکشه بردیا کیرشو چرب میکنه و کم کم
فرو میکنه داخل
-آه داره یادم میاد از اولین سکس تا الان ، بیشتر بکن میخوام همشو یادم بیاری
-هرچی عشقم بگه پس بگیر که اومد
بردیا کیرشو در میاره و دوباره یک ضرب فرو میکنه داخل سینا هوش از کلش پریده
و چشماش سفید شده بردیا گردنشو با اشتها میخورد
-سینا عشقم؟
-نمیخواد بگی میدونم عاشق میشنریی
پوزیشن رو عوض میکنن تو چشمای هم زل میزنن و از هم لب میگیرن
-بردیا!
-میدونم ریورس کابوی
دوباره پوزیشن عوض میکنن بردیا دستی به صورت سینا میکشه و سینا دستشو میبوسه و
شروع میکنه به لیسیدن و مک زدن انگشتای بردیا در حالی که دستاش روی شونه های قوی
بردیا جا خوش کرده بودن
-بردیا بریم داگی؟
-باشه ولی فقط چند دقیقه
بردیا مثل جیسون موما که تو گات دنریس رو میکرد پشت سینا بود کم کم فرو کرد
و شروع به تلمبه زدن کرد سینا از شدت لذت قاطی کرده بودو بالشتو گاز میزد
صدای ناله هاشون فضا رو پر کرده بود
-سینا برگردیم میشنری
-میخوام قبلش واست ساک بزنم
بردیا نشست و تکیه داد سینا یه لیس از پایین تخم تا سر کیر بردیا زد
-مزه جفتمونو میده
بلافاصله کل کیر بردیا رو داخل دهنش کرد بردیا از شدت لذت به مو های سینا و روتختی
چنگ میکشید نفهمید چند دقیقه گذشته بود ولی یه لحظه به خودش اومد
-بیبی وقته میشنریه
-چشم عشقم
سینا طاق باز خوابید و پاهاشو داد بالا بردیا با یه حرکت کل کبرشو فرو کرد صدای ناله های
جفتشون بلند شد
-بردیا داره میاد امون نده بزن توم لعنتی
-منم نزدیکم عشقم
بعد از لحظاتی همزمان ارضا شدن بردیا کیرشو در آورد و با دستمال شکم سینا رو تمیز کرد
-بیا عشقم بریم یه دوش بگیریم
زیر دوش بدن همدیگرو شستن و از همدیگه لذت بردن و بعد چند ساعتی استراحت کردن
نیمه های شب تلفن بردیا زنگ خورد
-بردیا کمک میخوام خودتو برسون تو فشم گیر کردم
ماهان بود اکس بردیا با صدای ترسیده و بغض آلود
-چیشده آروم باش
-این حرومزاده ها منو آوردن فشم که بهم چند نفری تجاوز کنن تو رو خدا کمکم کن تو دسشویی قایم شدم معلوم نیست چند دقیقه دووم بیارم
-نگران نباش فقط لوکیشن بفرست
تلفن رو قطع کرد و شروع کرد به لباس پوشیدن
کی بود؟
-یه آشنای قدیمی به کمکم احتیاج داره
-این وقته شب؟؟
-تو بخواب چند ساعت دیگه بر میگردم
و به سمت در میرود ،سوییچ ماستنگ کلاسیش رو برمیداره و رفت سمت پارکینگ
در داشبورد رو باز کرد یه براونینگ ۹ میلیمتری با ۲ تا خشاب ۱۲ تایی تو داشبورد بود استارت ماشین رو زد و با سرعت به سمت لوکیشن رفت
فشم:
-باز کن قول میدیم آروم بکنیم
-آره باو خودتم خوشت میاد
-کسخلا چرا لی لی به لالاش میزارین این همه خرج ویلا و مسافرت کردیم که این کونیو بکنیم چرا دارین التماس میکنین بشکونین درو خسارتش با من
-تو رو خدا نشکونین تو رو خدا ولم کنین من همه پولتونو میدم
-ما پول نمیخوایم کون میخوایم
در شکسته شد و سه نفری وارد دستشوئی شدن
-کونت پارس اوبی بگیرید بیارینش بالا تو تخت اتاق خودش میکنیمش
ماهان با گریه فقط جیغ میکشید و التماس میکرد ولی انگار با این کارش بیشتر تحریکشون میکرد
-بندازینش رو تخت تا لباساشو بکنم
ماهان دیگه جونی براش نمونده بود صورتش مثل گچ سفید شده بود به خودش ا‌ومد دید لخته و دارن با کیر به صورتش ضربه میزنن
-آقا اول بیاین کونشو خالی کنیم و تنقیه اش کنیم
-راس میگی بیا ببریمش دسشویی همین طبقه
دست و پای ماهان رو گرفتن و بردن تو دسشویی و به زور داد و کتک تنقیه اش کردن و برگردوندنش تو تخت
-ببین دوربینا روشنه که قشنگ بگیره
-آره روشن و درست
-ادکی پس من چراغ اولو روشن میکنم تو هم بکن تو دهنش
حله دادا
-منم کیرتونم دیگه کسکشا
-واستا دیگه نوبت تو هم میشه این توله دو سه روزی اسباب بازیمونه
ماهان فقط گریه میکرد و از ترس میلرزید که درد تمام کونشو گرفت
-آه چقدر تنگه این کونی
-دهنشم بهشته تخم سگ
یه لحظه صدایی از حیاط ویلا اومد
-تو دستت بند نیست برو ببین چیه دزد مزد نباشه یه وقت
-باشه برگشتم من میکنم
-حالا سیکتیر کن تو حیاط فعلا
بعد از ۲ دقیقه
-این اوزگل مرد تو حیاط؟
-چمیدونم یه داد بزن ببین کجاست
به محض این که خواستن داد بزنن در باز شد و بردیا با یک براونینگ تو دست راستش و یه آچار بکس خونی تو دست چپش پشت در بود
تو دیگه کدوم خری…
بردیا مهلت نداد و جفتشونو ناکار کرد
-ماهان خوبی؟
ماهان؟؟
جواب بده!!
ماهان فقط لرزش قطع شد و لبخند کوچیکی به لب آورد بردیا ماهان رو پتو پیچ کرد لباساشو برداشت و سوار ماشینش کرد
انگار زبون بردیا رو خورده بودن از فشم که دور شدن سکوت شکسته شد
-ماهان خوبی پسر؟
ولی انگار ماهان خوابش برده بود نزدیکای صبح بود تصمیم گرفت ماهان رو ببره خونه
-بردیا این کیه آوردی؟؟ زندس؟ ؟؟چرا پتو پیچه؟
-عشقم بزار بزارمش توی تخت برات توضیح میدم
بعد از ساعتی بحث و جدل
-من میرم بیرون ظهر برمیگردم وقتی برگشتم این نباید اینجا باشه
-اوکی آروم باش
و سینا با عصبانیت از خونه بیرون رفت
-ببخشید که اینطوری شد
-تقصیر تو نیست کی بیدارشدی؟
-چند قیقه ای هست
-بیا صبحونه بخوریم
در همین حین تلفن بردیا زنگ خورد
-وارکام صحبت میکنه
-آماده دستورم
تا فردا خودتونو به ترکیه برسونید و خودتونو به مقر ناتو معرفی کنید تا گزارش ماموریتتون رو دریافت کنید
فردا مقر ناتو دریافت شد
تلفن رو قطع کرد و نگاهی به ماهان انداخت
صبحونه ات رو که خوردی برو راحت دوش بگیر
ممنون بعدش میرم تا همیجاشم کلی دردسر برات درست کردم تو هم به کارت برس
بعد از نیم ساعت بردیا ساکش رو جمع کرده بود و ماهان آماده شده بود
-خونتون هنوز همونجاست؟
-آره
بعد از چند دقیقه رانندگی ماهان رو به مقصد رسوند و راه افتاد به سمت سلماس چند کیلومتری از شهر دور نشده بود که زنگ زد به سینا
-عشقم همونطوری که خواستی خونه خالیه
-چرا خالی تو کجایی؟؟
-توراه ترکیه یه کار جدید
-میشه نری من دیشب خوابه بدی دیدم
-میدونی که از خرافات بدم میاد
-تروخدا یه دفعه بدت نیاد
-تا ۷۲ ساعت دیگه برمیگردم
-نه…
-خداحافظ
در صورت حمایت ادامه میدم

نوشته: a1999a


👍 7
👎 5
8401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

917975
2023-03-08 01:44:25 +0330 +0330

مییخواممم ک ادامه ندی با اسمی که انتخاب کردی واسه داستان کییریت ریدی توی تموم تصوراتم از سریال جذاب پانیششر کصککش

0 ❤️

917982
2023-03-08 02:11:24 +0330 +0330

فحشم دادم کیرمم نمیتونی بخوری کسخل

0 ❤️

918035
2023-03-08 12:01:31 +0330 +0330

باحال بود

0 ❤️