سیروس پنجه طلا (۵ و پایانی)

1402/09/04

..قسمت قبل

صبح شبه از خواب پا شدم و آماده شدم رفتم سر کار.
اما تو کونم احساس درد داشتم.
چون این سری اوستا محکم تلمبه می‌زد.
البته خودم راضی بودم.
رسیدم و بعد سلام و چای آوردن برای اوستا . مشغول کار شدیم.
اوستا وسط کار پرسید .
دیشب اذیت نشدی.
گفتم نه . فقط کمی کونم درد میکنه.
گفت :،عاشقتم حامد.
بهت قول میدم تو رو یه برشکار حرفه ای کنم.
که تو هم سن و سال های خودت . زودتر از همه پولدار بشی.
کونت هم عادت میکنه. و به مرو دردت کم میشه.
حالا بگو ببینم خودتم حال کردی.
گفتم .آره خوب بود .
رفتم خونه هم ، به یاد کیر شما . و حال کردن تو حموم . رفتم و یه جق زدم.
اینو که گفتم .ذوق کرد و اومد طرفم و بوسم کرد.
بعد گفت از این به بعد جمعه ها بریم حموم .
گفتم باشه.
یه دو ماهی مونده بود به عید. و کلر ما خیلی زیاد شده بود و هر روز یه مدل کار برش میزدیم و جمع میکردیم و به خیاط ها تحویل می‌دادیم.
و جمعه شد و دوباره ساعت ۴ تعطیل کردیم و رفتیم حمام .
باز مثل سری قبل همون کابین رو به ما داد . حمومی.
و منم آقا سیروس رو شستم و اونم منو شست.
و کونمو دوبار میشست و محکم لیف میزد.
اومدیم تو رختکن و سیروس رو سکو دراز کشید و منم اومدم روش به صورت برعکس .و کونمو کشید طرفش.
و شروع کرد لیس زدن و منم سرو بردم پایین و کیرشو کردم تو دهنم.
اوستا زبونشو از زیر خایم میکشید و تا بالای چاک کونم می‌آورد.
و با این کارش آنقدر هیجانی و تحریک میشدم. که زیر شکمم می لرزید.
آقا سیروس آنقدر با اشتها و ولع کونمو می‌خورد که انگار داره کس زنشو میخوره.
و کونمو از بقیه جاها بیشتر لیس میزد.
و بعد پا شد و کمی سینمو خورد و زیر گلو مو .
وبعدها شدیم و اون ایستاد و من جلوش زانو زدن و شروع کردن خایشو و بعد کیرشو خوردن …
و اونم تو این حین وازلین رو در آورد از تو ساک .
و منو بلند کرد و رو سکو قمبل کردم و سوراخمو روغنی کرد و شروع کرد انگشت کردن.
و بعد به کیرش روغن زد . و گذاشت دم در سوراخم.
و گفت .
حامد اجازه هست . من گفتم آره.
و فرو کرد سرشو تو . و شروع کرد آروم تلمبه زدن. و چون زیرم سفت بود زانو هام درد گرفت .
گفتم اوستا . زانوم درد گرفت .
سیروس کیرشو در آورد و من از سکو اومدم پایین و دستمو گذاشتم رو دیوار و کمی خم شدم. و اونم کیرشو خیلی راحت فرو کرد تو و شروع به تلمبه زدن کرد . و یه دفعه محکم شوندو گرفت و تا ته کیرشو جا داد .
و ابشو ریخت تو کونم.
و کیرشو کشید بیرون و نشست رو سکو و منو آورد طرفش و کیرمو روغنی کرد و شروع کرد جق زدن .
که کمتر از یه دقیقه آبم سریع اومد .
اما انگار ابم که اومد . تو سوراخم درد میکرد و احساس درد داشتم.
و بعد دوش گرفتیم و و آماده شدیم و اومدیم بیرون .
و اوستا به حمومی دوباره یه انعام داد. به جز پو ل حمام.
و من رسوند و اومدم خونه . و تا رسیدن گرفتم خوابیدم.
و این کار هر جمعه ما بود تا عید .
و در کارگاه دیگه بامن کاری نداشت و حتی به کیرشم دست نمیزدم .
فقط جمعه ها .
۲۶ اسفند شد . و کارا تموم شده بود .
و آقای مرادی داشت حساب بچههارو میداد.
و نوبت من شد .
و حقوق و عیدی منو داد.
و آقا سیروس به آقای مرادی گفت .
که حامد خوب کارکرده . و کلی کار جلو انداخته برای من .
بهش یه پاداش بده.
که آقای مرادی هم یه پول دیگه داد و گفت اینم پاداش شما.
سال بعد هم پیش ما هستی ها .
جای دیگه نری. منم گفتم چشم.
و اومدم بالا .
و اوستا هم بعد حساب کتاب اومد بالا.
واز تو پولش مبلغی شمرد و به من داد . و گفت .
حامد اینم عیدی من به تو .
منم خوشحال و کلی تشکر از آقا سیروس.
بعد گفت . با آقای مرادی حرف زده و گفته سال بعد حقوقمو بیشتر کنه .
منم خیلی خوشحال با اون همه پول.
بعد تعطیلی کارگاه با اوستا سوار ماشین شدیم و اومدیم . من بین راه پیاده شدم و رفتم تو بازار محل و از دست فروشها برای مادرم روسری خریدم و برای

پدرم هم یه لباس و برای خواهرم هم یا تیشرت با شلوارک.
اومدم خونه و شب به همشون کادو دادم و اونا هم خوشحال و راضی از من .
خلاصه…
عید شد و دو روزی از عید می‌گذشت و ما هم عید دیدنی هارو رفتیم . که سریع بریم شهرستان خونه مادر بزرگم.
روز سوم بود که اوستا زنگ زد خونمون.
من گوشی رو برداشتم . گفت که بیا کارت دارم .
رفتم سر قرار و گفت .
که فردا زنو بچشو میبره تاکستان و اگه من تهران باشم و بهش سر بزنم . میاد سریع تهران.
اما من گفتم که ما هم داریم میریم شهرستان.
کمی پکر شد و گفت . میشه نری و بمونی تهران تا باهم باشیم . ازش خواهش میکنم .
تا حالا اوستا رو آنقدر احساسی ندیده بودم . اشک تو چشمش جمع شد.
گفتم ببینم چی میشه .
و اومدم خونه و به مامانم گفتم .
مامان .میشه من نیام .
گفت حتما باید بیایی.
گفتم بابارو راضی کن .
من میخوام با دوستام باشم . برم سینما . پارک.
از صبح تا شب کار کردم و میخوام این ۱۰ روزو استراحت کنم .
خونه مامان بزرگ حوصلم سر میره و کسی نیست باهاش بگردم .
خلاصه . قرار شد مامان بابام راضی کنه
و همین طور هم شد. و اونا اجازه دادند. که من تنها بمونم .
خبر رو به آقا سیروس دادم . و اون هم زنو بچه شو برد و پنجم عید تهران بود . و مادرم اینا چهارم رفتند.
و سیروس زنگ زد خونه و گفت که برم خونشون.
و منم عصر بود که را افتادم و رفتم خونشون.
در باز کرد و رفتم تو خونه .
خونه مرتب و تمیزی داشتند از خونه ما خیلی بزرگتر بود.
بلند شد و دستمو گرفت و بوسم کرد.
نشستیم از این و اون ور حرف زدیم .
متوجه شدم . اوستا میخواد منو بکنه و اصلا نمیخواد بریم بیرون .
و گفت که میخواد تو تعطیلات من پیشش باشم و ابشو براش در بیارم .
و با من راحت حال کنه .
غروب شد . من رفتم خونه . و پیش خودم گفتم عجب اشتباهی کردم . نرفتم با خانواده شهرستان .
این میخواد کونمو پاره کنه .
تا شب چند بار زنگ زد و من تلفن رو جواب ندادم.
تو رختخواب همش داشتم فکر میکردم… هم دلت کیر سیروس و اون لیس زدناشو میخواست . و هم میترسیدم چون بیکار . بخدا همش منو بکنه . و داغونم کنه. و میترسیدم که اگه بهش کون ندم . بعد از عید نزاره اونجا کار کنم. … بالاخره تصمیم گرفتم و بهش زنگ زدم . گوشی رو برداشت گفت . چی شده حامد . گفتم باشه میام خونتون. گفت . میدونی ساعت چنده . ساعت ۳ شب. خوب صبح میگفتی. گفتم ببخشید حواسم به ساعت نبود.
صبح شد . و صبحانه خوردم و خونه رو بستم و رفتم خونه سیروس .اونم منتظرم بود . متوجه شدن بوی تریاک میاد . … آره تریاک کشیده بود و نشسته بود .
سلام دادن و با هم چای خوردیم .اوستا بلند شد . پرده اتاق رو کشید . و گفت . برو حمام من اومدم .رفتن حمام و خودمو شستم. و اونم اومد تو و اونم شستم .و بعد گفت برو توالت و خودتو خالی کن و شلنگ رو به کونت بچسبون وتوکونت آب که رفت با فشار خالی کن . و این کارو چند بار تکرار کن که تمیز بشی و. من این کارو کردم و اومدم بیرون بعد گفت برو دوباره کونتو لیف بزن. رفتم حما و دوباره کونمو لیف زدم. اومدم بیرون . آقا سیروس یه تشک انداخته بود . و یه بالش از این درازا گذاشته بود و منو کشید طرفش و شروع کرد لب گرفتم و زبونشو می‌کرد تو دهنم و منم میک میزدم . زبونش شیرین بود و منو حشری کرد. و بعد خم شد و کیرمو کرد دهنش و چند بار خورد .و بعد بلند شد و رفت لز تو اتاق یه بالش آورد و گذاشت زیر شکمم. و کونم اومد بالا .و اون کاری رو که هر دو دوست داشتیم رو شروع کرد انجام دادن. و شروع کرد لیس زدن از خایه تا کونمو …و فکر کنم یک ساعتی خورد . اصلا از کون خوردن سیر نمیشد. بعد روغن رو زد به کونم و کیرخودسم روغنی کرد و کیرشو راحت کرد تو کونم شروع کرد تلمبه زدن و بعد کمی که گذشت . بالش رو از زیرم کشید و افتاد روم و سریع به محکم کردن تلمبه ها کرد و توهمون حالت کرد تا آبش اومد و ریخت تو کونم و روم بود تا کیرش شل شد. و کشید بیرون و کنارش یه لیوان بود اونو برداشت و گرفت زیر سوراخم . گفت . بزار آبم بریزه تو لیوان و منم حالت قورباغه ای نشستم و آبی که تو کونم بود رو تو لیتون رفتم و بعد رفتم دستشویی و خودمو شستم و اومدم . سیروس گفت . ابتو در نیار . بزار شورت تازه بمونه.
حامد جان به این لیوان نگاه کن . اگر تا ۱۳ بدر این لیوان رو از آب کیرم پر کنی. بهت قول میدم . امسال برشکاری رو بهت یاد بدم و یه برشکار حرفه‌ای بشی و کلی حقوق بگیری. منم گفتم چشم . بعد رفت حموم و گفت بیا کیرمو بشور . و منم رفتم صابون به کیرش زدم و دوش رو گرفتم رو کیرش و شستم و اونم اومد بیرون .
و هر دو رو رو تشک دراز کشیدیم و منو بغل کرد و و خوابید منم همونجا با کیرم ور رفتم و آبم اومد و ریخت رو تشک و منم تو بغلش کمی خوابیدم.
فکر کنم ساعت ۳ بود که بلند شد و گفت حاضر شو بریم بیرون .غذا بخوریم . بلند که شدم لباسمو پوشیدم . دیدم درست نمیتونم راه برم . گفتم کونم درد میکنه اوستا . . سیروس هم گفت . بگی بخواب من میرم نخرم میام . و رفت دو تا کوبیده گرفت و اومد . و خوردین . بعد دیدن از تو کابینت یه معجون گیاهی بر داشت و دو قاشق خورد. و گفت . این برای اینه که گرم بشم و کیرم خوب سیخ شه .و اومدیم نشستیم کنار و تکیه دادیم به پشتی و تلویزیون نگاه کردیم. و اونم دستش دور من بود و با شرت نشسته بود و منم با شورت بودم.و شب شد رفت کیرسو خورش تو همون شست و اومد بیرون. و دراز کشید و منو بغل کرد و کمی لب بازی و گردن خوری کرد و گفت برو لای پام دراز بکش کیر خایمو بخور و بازی کن . و منم سرمو گذاشتم رو رونس و شروع کردم خایشو خوردن و اونم سرمو ناز می‌کرد و می‌گفت آفرین و بعد کیرشو خوردم و
حسابی شق شد اون کیر درازش. بعد منو بغل کرد و روغن رو زد به کونم و از پست که تو بغلش بودم . کیرشو لای کونم گذاشت و فرو کرد تو . و از پشت شروع کرد سینمو مالیدن و گوشمو خوردن.
و اصلا تکون نمی‌داد فقط تا ته کرده بود توش. وقتی گوشمم نمی‌خورد باز تکون نمی‌داد. می‌گفت این حالت رد دوست داره. و شروع می‌کرد حرف زدن و خاطره تعریف کردن . کیرشم حتی یه بار شل شد و داد دستم که روغنی کنم و بمالم تا سیخ شه. وقتی کیرش سیخ شد باز کرد تو و تکون نداد . فکر کنم یه ۲ ساعتی و شاید بیشتر این مدلی بازی کرد و بعد شروع کرد تلمبه زدن و باز ابسو ریخت تو کونم و لیوان رو از کنارش برداشت و گرفت دم کونم و منم حالت قورباغه شدم و لیوان گرفتم و آبی که توم بود رو آروم دادم بیرون و ریخت تو لیوان و رفتم دستشویی و خودمو شستم. و اومدم بیرون و سیروس کیرمو گرفت و شروع کرد خوردن ابم زود اومد و ریخت دهنش . کلی خجالت کشیدم و معذرت خواهی کردم و گفتم دست خودم نبود . سیروس هم گفت اشکال نداره. پسر . تازه آبت چقدر خوشمزس. و رفت دهنشو شست و اومد .
خلاصه … سرتون رو درد نیارم . تو این هفت روز روزی ۲ بار و یا سه بار منو می‌کرد و هر روز تریاک و میکشید و معجون می‌خورد که از شادابی نیوفته.
و تمام مدل های کردن رو روم پیاده کرد . و کونم انقدر گشاد شده بود که با یه تف هم کیر سیروس راحت می‌رفت تو و انگشت خودمم راحت می‌رفت داخل .اما تو کونم احساس درد داشتم . آنقدر که تلمبه هاشو بعضی وقتها وحشیانه میزد. . بعد ۱۳ بدر تا ۲۰ فروردین سر کارمون باز نشده بود . منم تو این هفت روز فقط خونه بودم و یا خوابیده بودم یا جلو تلویزیون دراز کشیده بودم . احساس میکردم راحت راه نمیرم . و فکر میکردم یه موقع مادر پدرم بفهمن. بعد که رفتیم سر کار . آقای مرادی حقوقمو افزایش داد و آقا سیروس هم به قولش عمل کرد و شروع کرد الگو در آوردم رو بهم یاد داد و منم شبا تو خونه با روزنامه تمرین می‌کردم و الگو در می‌آوردم. البته تو این یک سال هفته ای یک بار رو میرفتیم با سیروس حمام. بعد یک سال شدم برشکار آقای مرادی . و الگو هم در می‌آوردم. و کاملا یاد گرفتم . بعد رفتم سربازی و بعد ۲ سال اومدم پیش مرادی و برشکار شدم و سیروس هم کم کار می‌کرد و خودشو میخواست باز نشسته کنه . و خودش تنها کارگاه بزنه.
۲ سال پیش مرادی کار کردم و بعد ازدواج کردم و الان هم ۲ تا بچه دارم و خودمم تولیدی زدم و زندگی خوبی دارم. و خونه و زندگی و ماشین .
اما این رو بگم که به هیچ کس کون ندادم و حالا هم که بعضی و قتها کونم میخاره. میرم و شب میزارم کون زنم که حشرم بخوابه . به اوست هم سر میزنم .و باهاش در ارتباطم و ازش ممنونم که به قولش عمل کرد . و من از کون دادن به آقا سیروس ناراحت نیستم . والان هم این خونه و زندگی رو مدیون اون و پشتکار خودم هستم.

نوشته: حامد


👍 9
👎 1
7301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

959603
2023-11-26 09:26:20 +0330 +0330

دیگه نیمدی بهش

1 ❤️

959612
2023-11-26 11:32:32 +0330 +0330

چرا همش منتظر بودم آقای مرادی هم بیاد تو بازی

0 ❤️

959650
2023-11-26 16:53:55 +0330 +0330

راست کردم برات تو تنهایی واحدم

1 ❤️

959850
2023-11-28 01:39:56 +0330 +0330

خسته نباشی دلاور
چه کونی باخت دادی تا زندگیت ردیف بشه
🤣🤣🤣

0 ❤️