ترانه رو واسه زندگی انتخاب کردم نه سکس

1397/06/26

سلام دوستان نمیگم کصشر نمینویسم تا بخونید و خودتون بگید…ولی خواهش میکنم احترام همدیگه رو نگه داریم☺
من نه از دختری خوشم میومد ن علاقه ای به سکس با کسی رو داشتم تا سه سال پیش با دختری اشنا شدم بنام ترانه خب یکم ازش بگم واستون قدش۱۷۰و قد خودم۱۸۵وزنش۵۵و خودم۶۲بدنسازی میرم و ۲۲سال سن دارم خب ماجرا از جایی شروع شد که رفته بودم خونه دختر خالم مهمونی دوستاشم بودن و من این خانومه از نظر من جذاب رو دیدم و البته موهاش بلوند هست و چشمهاش هم سبز واقعا دلربا بود من تو عمرم خیلی جق نزدم چون خیلی تو فکر سکس و…نبودم ولی در دوران بلوغ همگی خالی کردیم چن بار?
خب من ایشون رو تو سه تا مهمونی دیدم و واقعا ازش خوشم اکمد به سختی تونستم تعقیبش کنم و خونشونو پیدا کنم رفتم و فردا صبش اومدم یه ساعتی سر کوچشون بودم دیدم زد بیرون رفتم جلو و سعی کردم مخشو بزنم اما جواب نداد خودمو زدم به بد حالی ک بیاد و جواب داد اومد طرفم گفت چیزیت شد گفتم کمی سر درد دارم گفت بیا بریم خونه(خونش مجردی بود باباش خر پول بود)رفتیم برام شربت اورد تشکر کردم و گفت چرا میخوای باهام دوس شی؟یه سری چرت گفتم مخش زده شد اما واقعا عین واقعیت رو گفتم این دختر از نظر من تک بود ۱سال باهم بودیم و اصلا به فکر خیانت نبودیم نه من و نه ترانه ولی یک روز بهم گفت من دیگه خسته شدم از این روال زندگی گفتم چیکا کنم گفت یه تغییر بزرگ بده بینمون گفتم یعنی چی گفت بیا عقد دائم کن منو گفتن هن؟چرا؟اعتماد نداری میترسی ولت کنم؟گفت اره☹تو این روزگار واقعا غریب خیانت و خیانتکار خیلی زیاد شده راست هم میگفت منم بودم میترسیدم خب قبول کردم ولی توقعش بیشتر شد گفت رابطه میخوام گفتم یعنی چی اخه گفت من الان زنت محسوب میشم باید حال کنیم بالاخره یا نه واقعا اون لحظه ازش بدم اومد ولی بعد یک دقیقه فکر کردن دیدم راست میگه گفتم باشه ولی بهم زمان بده گفت چقدر گفتم یک روز اقا از خدا که پنهون نی از شما …پشمامو نزده بودم رفتم پشمامو زدم و رفتم ارایشگاه بعدشم حموم و روزش فرا رسید ساعت ده صبح بود که رفتم راستش اول از هم خجالت میکشیدیم ولی دیدم داره باهام راه میاد همراهیش کردم اول ممه هاشو مالیدرم و بعد دست به کونش گرفتم مالیدمش حدود یک ربع ولی خودشو پس کشید گفتم چی شد و زد زیر گریه بوسش کردم گفت که بهش تجاوز کردن به زور و…خیلی دلم میخواست الان اون عوضیا اینجا بودن…بگذریم اون روز یکی از بهترین روز های عمرم بود چونکه من از قبل به مادرم گفته بودم و دقیقا همون شب رفتم خواستگاریش و جوابمو گرفتم و الان یه کوچولو هم تو راهه?دوستان خواهش میگم نظرات خودتون رو مودبانه بگید متشکرم

نوشته: Khas


👍 0
👎 9
9714 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

717877
2018-09-17 21:59:33 +0430 +0430

اصل ماجرا : کسشعررررررر

0 ❤️

717908
2018-09-17 22:34:10 +0430 +0430

احترامتو نگه نمیدارم
خارتم تو راستای قائم رو به افق میگام
حرفیه؟

0 ❤️

717938
2018-09-18 00:39:07 +0430 +0430

نمیدونم چرا حس میکنم ایرج ملکی با چندتا اکانت هی داره داستان میفرسته.

5 ❤️

717944
2018-09-18 02:38:24 +0430 +0430

اولش گفتم باید کسشعر باشه اما وقتی رسیدم به شربت مطمن شدم کسشعره
جاکش ننویس

0 ❤️

717956
2018-09-18 05:25:23 +0430 +0430

يه جنده تو پاچه ت افتاد

0 ❤️

717962
2018-09-18 06:04:01 +0430 +0430

شعر (صد دانه یاقوتو)پست میکردی
باور کن خیلی بهتر بود.

1 ❤️

718018
2018-09-18 11:14:02 +0430 +0430

بیا عقد کنیم و زدم توش
اینجوری راحت تر بود و مام سریع ب داستان بعدی می‌رفتیم

0 ❤️

718031
2018-09-18 12:13:47 +0430 +0430

قد خودش ۱۸۵ وزنش ۶۲ بدنسازیم میره داشمون? تا همینجا بخونی کسشعریتش معلومه

1 ❤️

718056
2018-09-18 17:38:04 +0430 +0430

واقعا چی شد که بسرت زد بنویسی؟
سر جدت ننویس.

عمو کاندومی تو کون هرکی این نوشته رو لایک کنه

ادمین جان این خزعبلات رو چرا تایید میکنی، کمبود مطلب و داستان که نداری. پس چرا

0 ❤️

718065
2018-09-18 19:25:35 +0430 +0430

اگه واقعیه داستان خوبی بود درسته اصلا سکسی نبود ولی عاشقانه بود

0 ❤️

718073
2018-09-18 20:03:50 +0430 +0430

خواست بهت بده اونوقت تو ازش بدت اومد (dash) (dash)

0 ❤️

718142
2018-09-18 23:01:45 +0430 +0430
NA

ننویس دیوث ننویس کص کش پدر ننویس انتر کیرم دهنه خودتو ترانت ننویس

0 ❤️

718176
2018-09-19 04:35:20 +0430 +0430

دادا تو بااین قدو وزن بدنسازی اسکلت کار میکنی؟ ، واسه همونه نا نداری بکنی حتی نانداری پشماتو بزنی. کیری چسمغز

0 ❤️




آخرین بازدیدها