درک عواطف، شناخت نسبت به خود و در نهایت پذیرفتن حقیقت در یک فرد همجنسگرا هیچوقت با میل جنسی شروع نمیشه.
درسته، این حقیقت نهفته در داستان واقعی یک همجنسگراست.
لابد از همین الان خودتون رو آماده کردین برای نثار کردن فحش و انواع تمسخرها. یقینا وقتی ذهن کوچک ما از درک این نقصان عظیم که نوعی شکاف با شکوه در روح آدمی زاده
لبریز میشه مثل شما شروع به بد و بیراه گفتن میکنه؛)
گاهی وقتی به خودم نگاه میکنم میفهمم ما معنی واقعی جمله “چوب خدا صدا نداره، هرکی هم بخوره دوا نداره” هستیم.
همه چیز از اونجا شروع میشه که حضور یه دوست، یه همکلاسی یا یه بچه محل تو زندگیتون پر رنگ میشه. بودنش براتون نوعی لذته، به حضورش وابسته میشین و
اگه یکی دیگه اذیتش کنه یا بخواد از شما بهش نزدیکتر بشه یه چاله داخل سینتون باز میشه و میخواد همه چیزو به داخل خودش ببلعه. به خودتون میگین: عجیبه، من برای یه پسر غیرتی شدم؟ که چی بشه؟
آیا اسم این احساس عشقه؟ نه اون که یه دختر نیست.
این سوال شوم رو هزار بار میپرسین و با جواب مسخرش خودتونو گول میزنید.
درست فهمیدید این روابط که حال شمارو بهم میزنه برای ما با عشق شروع میشه. عشق به جنس موافق.
بر خلاف شما من اسم یه مشت تنوع طلب و بیمار جنسی رو همجنس گرا نمیزارم.
همجنس گرا من هستم. کسی که قبل از اینکه بفهمه کیر دوست داره، دلش میخواست صورتش رو روی صورت دوستش بزاره و اون قرص ماه رو بوسه باران کنه. هنوز کامل حالتون رو بهم نزدم.
حال ما اونجایی بهم میخوره که دوست ما مثل ما نیست. عشق مارو درک نمیکنه، حساسیتمون به اون براش آزار دهندس و در نهایت طردمون میکنه. چرا؟ چون ما حالشو بهم میزنیم.
از خودمون بدمون میاد. چقدر من پستم.
اما نیاز به بودن اون پسر نه تنها سرد نشده بلکه با شروع فوران میل جنسی شعله ورتر شده.
مثل همه رو میارید به فیلمهای پورن و جلق زدن.
ولی بیشتر دلتون میخواد جای کی باشید؟ اگه واقعا اونور مانیتور بودید میخواستید کسی رو بکنید یا اون آلت زمختو تا جای ممکن بمکید و داخل خودتون غیب کنید؟
پس بجای دوست دختر و پیدا کردن پارتنر مونث برای سکس، به پسرای حشری پیشنهاد ساک زدن میدید. اولین کیری که ساک زدمو خوب یادمه، مزه خاصی نداشت ولی درست برای من نقش آب دریارو بازی میکرد چیزی که سیرابت نمیکنه ولی دلت میخواد بازم ازش بنوشی، میدونستید اگه آبتون نیاد ما میتونیم چقدر به ساک زدن ادامه بدیم؟ شما بیچاره ها از لذت واقعی هیچی نمیدونید. لذت در همین حرص برای ساک زدنه. بله لذت واقعی در حرص به عمله نه خود فعل عمل.
بعد چندبار ساک زدن یبار بدون اینکه هیچی بگم جلوی دوستم پاهامو باز کردمو دادم هوا، اونم کیر کلفتشو بدون وازلین، بدون روغن بدون حتی آب دهان تا ته کرد داخل سوراخم.
انقدر درد داشت که اشکم در اومد ولی از اون روز تا الان نزدیک ده بار دیگه کون دادم.
چرا؟
چون وقتی اونها با آلت نعوظشون سوارتون میشن. فقط میخواید ارضاشون کنید. پس میتازید و میتازید و این شمایید که لذت واقعی رو میچشید نه سوارتون. وقتی به کسی کون میدم وقتی زیرشم و از درد ناله میکنم احساس آرامش میکنم، وقتی آه میکشه و از این که داره لذت میبره میگه، ذوق میکنم. وقتی آبشو داخل سوراخ کون یا دهانم میپاشه یا حتی روی سینه هام، از اینکه ازم راضیه راضیم.
حالا همه پسرای کیرکلفت برام مثل دوستمن. باید راضیشون کنم تا راضی بشم.
همین امشب.
با یه نفر از سایت شهوانی آشنا شدم. بدن خوش تراشو و ظریفی داشت. تازه ده دقیقه بود که همدیگرو دیده بودیم، برای بار اول.
براش پورن گذاشتم و بعد کامل جلوش لخت شدم و ایستادم. باسن سفید و سینه های تپلمو بهش نشون دادمو خیلی جدی گفتم: خوبه؟ خوشتون میاد؟
گفت: عالیه.
منم رفتم بسمتش. چند دقیقه از لبهای هم بوسه گرفتیم. لبها و زبانهای همو مکیدیم و بعد شروع کرد به مکیدن سینه هام.
خدایا من این فردو یه ربعه که دیدم. چطور الان مثل یه فاحشه در اختیارشم؟ سینه هامو رها میکنه. یه انگشت فاکش تو دهنمه اون یکی داخل سوراخم.
فقط میدونم که لذت میبرم و بخودم روی زمین میخزم. انگشت شدن چقدر عالیه.
مثل یه حیوون خانگی میرم بسمت کیر کلفتش. از چیزی که تو تلگرام بهم نشون داده بود خیلی بزرگتره. چه بهتر. ساک میزنم و اجازه میدم باهام سکس دهانی بکنه. دستشو زیر چونم گرفته و کیرشو جلو عقب میکنه. صدای برخورد سر کیرشو به ته حلقم میشنوم.
در حین سکس یا بهتره بگم در حین گاییده شدن هرچی بیشتر تحقیر بشین براتون لذتبخش تره. بخاطر همین شروع به لیسیدن خایه هاش میکنم.
مقدمات دیگه بسه.
آماده ام که برم زیرت.
آماده ام که سوارم بشی.
اون سوراخ لعنتی رو پر کیر کن.
سختیش فقط وارد کردن سر کیر به داخل سوراخه.
داگ استایل رو انتخاب میکنه، چرا اعتراض بکنم. پوزیشن مورد علاقمه
و بعد صدای برخورد تنش بتنتون…
اون داره لذت میبره، منم همینطور…
الان فقط همین مهمه.
هر دفعه بعد ده دوازده تا ضربه، بهم میگه عزیزم میخوام درش بیارمو دوباره بکنمش تو.
چون هربار وارد کردن مجدد خیلی لذت بخشه هم برای من هم برای اون.
آه و اوه و ناله من بلند میشه و مستش میکنه، دست میندازه و نوک سینه هامو فشار میده تا حسابی جیغم درآد.
منم مدام میگم محکمتر بکن. تندتر بکن و ناگهان ارضا میشیم.
مایع گرم و چسبنده داخل کاندومو پر میکنه.
بلند میشم لبشو میبوسم و ازش تشکر میکنم.
بله
اون عشق از بین رفته.
الان فقط لذت سکس و یا بهتره بگم گاییده شدن برام مونده.
نوشته: م.ا
دوست عزيز بذار يه توضيحي بهت بدم
ما هيچ وقت به گي هاي واقعي توهين نميكنيم
بلكه به تعدادي كوني گي نما كه حتي خود گي ها هم از دستشون ناراحتن و باعث بي آبرويين گير ميديم
لطفا اين تفاوتو در نظر بگير
لایک ۵ حقایق تلخی بود…اما فقط جاهاییش…میشه اینطور هم نبود! … همنجسخواهی هم باید با تعهد و نجابت همراه باشه! وگرنه هر رابطهای همجنس یا دگر جنس خواهانه، بدونِ تعهد چیزی بجز لذت سکس نخواهد داشت! در حالی که ما نیازمند به آرامش و درکنارِ جسم، ارضایِ روح هم هستیم.
موفق باشین ?
قشنگ وصف کردی، ولی حیف همه تو داستانها کون خوب دارن و بدن سفید و بی مو… واز دادن و ساک زدن لذت میبرن… تو واقعیت یا غالبا دنبال جق زدن هستن، یا کلا سرکارین، یه اینقدر داغونن که دسته بیل هم بدنشون و فیسشون رو میبینه کمرش خم میشه، چه برسه به کیر… واقعا دلم یه مفعول سکسی میخواد که معشوقهم باشه…
خوب بود و زیبا ??? یه نظراتی راجب متنت دارم خواستی بهت میگم
عالی بود (clap) (clap) (clap) (clap) (clap)
خیلی خوب نوشتی. لحن عالی و ساختار فکرشده
اونجا ک گفتی لذت واقعی تو خواستنه نه خود عمل خیلی درست بود
بازم بنویس
ب نظر منم این احساس قشنگیه ک ی مفعول خودش رو کاملا در اختیار فاعلش قرار بده و مطیعش باشه البته با ارادت و میل خودش.ولی نیازمند درک متقابل،احترام ب هم و صداقت هست
متاسفانه کسایی مثل تو باعث میشن فاعل های سادیسمی بوجود بیان و رابطه همجنس خواهی به لجن کشیده بشه من خودم فاعلم ولی مفعول هم یه انسانه با احساس برعکس من که به اندازه من احترام و شخصیت داره و قرار نیست یه موجود پست باشه اسیر تو دست من
خوب بود
توصیفی جالب از نوع بشر و نیازهای متفاوت هر کدوم از ما ها
یجاهایی از حرفات واقعا روم تاثیر گذاشت و منو یاد یکم پیشم انداخت که چقدر سر یه پسر هم خدمتیم دعوا میکردم تو پادگان و روش غیرتی بودم ،چند بار خودش خاست که باهاش سکس کنم ولی نمیدونم چرا نمیتونستم، واقعا شاید فقد دوسش داشتم و همون پیشش بودن و نوازشش کردن حالمو خوب میکرد اونم تو اون دوران سخت که هیچ همدمی نداشتم و همش جنگ اعصاب داشتم یجورایی منه روانیه عصبیو رام کرده بود و انگار مثه اینکه دوست دخترم بود بهش وابسته شده بودم ولی حیف که خدمت تموم شد و الان دوساله ازش بیخبرم🙁
خیلی خوب بود
کسی که تجربه کرده میفهمه تک تک کلماتت چه لذت و خاطره ای پشتش هست
عالی بود داستانت دقیقا حس منم همینه و ِلذت میبرم از سواری دادن و زیر کیر خوابیدن
خلقت ناقص خدا
بعد میگن مشکلی تو خلقت نیست
چرا من باید عاشق پسر همسایه بشم
چرا من باید عاشق همشاگردی کلاسمون بشم
چرا من باید رو همجنس خودم کراش داشته باشم
چرا هروقت بخوام ارضا بشم نیاز به همجنس دارم
یکی از علما بیاد بگه این چه وضعیه
چرا از دختر بدمون میاد و روش هیچ حسی نداریم
کاش این پسرای زیبا هم حسی شبیه به ما داشتن
یا میشد ریست فکتوری کرد
به خودت نگو همجنسگرا لطفا
همجنسگرای واقعی مقدسه عشق و تعهد داره دو نفر که با تموم وجود به همدیگه وابسته و متعهدن نه هر روز زیر کیر یه نفر باشن اون دیگه هرزه ایه!
وقتی به خودت میگی کونی یا اوبی معلومه همجنسگرا نیستی
تو کشورای دیگه این کلمات برای همجنسگراها بشدت توهین آمیزه شما حتی احترام برای خودتونم قائل نیستید
از یه کیونی این حجم از کزعبلات بعیده ^-^
ولی در کسشعر گفتن استادی بازم کز بگو :))))))