جیران بلاخره رام شد

1402/01/10

سلام این داستانی که میخوام بگم به شدت واقعیه
من اسمم سیاوش هستش که الکیه . مدت زیادی توی داروخونه‌های مختلف کار میکردم. از اون نیروهای همه‌کاره که همه داروخونه‌ها دنبالشن . ولی آخرش از این کار خسته شدم زدم تو کار باقالی فروشی . ولی داستان درباره این چیزا نیست. اگه حوصله ندارید بگم که یکم طولانیه چون با گوشی نوشتم شاید غلط زیاد داشته باشه که سخت نگیرید.
سالهای آخری که داروخانه کار میکردم با یه دختری همکار شدم که چهار سال از خودم بزرگتر بود. اسمش زهرا بود که ما صداش میکردیم جیران چون چشم‌های خوشگلی داشت. خونشون هم تو تجریش بود.
جیران دختر خیلی خوشگلی نبود . خیلی آرایش میکرد که جذاب به نظر بیاد ولی چشم‌های فوق‌العاده و موهای مشکی جذاب و بدن خیلی خوبی داشت که کونش خیلی تو چشم بود. ریز نقش بود و تو بغل خوب جا میشد خوراک منه گنده بک بود.
اوایل خیلی تو فازش نبود . کلا اینطوری بودم که زیاد سمت کسی نمیرفتم و رابطه‌م با دخترا بیشتر مجازی بود. وقتی من به اون داروخانه رفتم اون یکسال بود که اونجا مشغول بود و بعد مدت کوتاهی چون من خیلی وارد بودم تو کار و اون قدیمی‌تر من تو کارا بهش کمک میکردم. اون هم کمکم میکرد من زودتر جا بیفتم و بعد مدتی کلا سوار کار شدم. رابطه‌م کم کم باهاش بهتر شد و صمیمی‌تر ولی باز من در همون حد همکار جدی میگرفتمش.
کلا تو محیط کار چون خیلی به حواسم به کاره و جدی هستم و هرز نمیپرم دخترا خیلی راحت اعتماد میکنن بهم و همین چیزا باعث شد کم کم جیران ازم خوشش بیاد و بیاد سمتم و داستان ما کم کم شروع بشه.
یک شب که تو تل میچرخیدم یهو پیام داد و بعد کلی تعارفهای الکی رسید به اینجا که تو این گوشی دنبال چی میگردی که انقد آنلاینی؟
یه شب بعد از حرفاهای همیشگی گفت کمرم درد میکنه و با این جمله ماساژ میخوای ؟ جواب گرفت و دیدم فرصت خوبیه مزه دهنشو بچشم که ماساژ از تو چت رو سعی کردم بکشم به سمت سکس چت که با واکنش منفیش روبرو شدم . راستش خیلی جا خوردم و بعید میدونستم اینجوری بشه . بعد بهش گفتم تو که نمیخواستی چرا گذاشتی انقد پیش برم؟ دلت میخواست ضایعم کنی؟
ساکت موند و فرداش هم باهاش سنگین بودم.
تا باز شب شد و پیام دادم کمرم درد میکنه که اینبار ماساژشو از همون اول سکسی کردم چون فهمیدم دلش میخواد و ناز میکرده ولی کلا خوب همراهی نمیکرد معلوم بود یه مرضی داره.
بعد که تو واقعیت میدیدمش مدام از دستم فرار میکرد و همین من سرسنگین جدی رو برده بود تو فکر کص و کصخلم کرده بود و همش دنبالش بودم . مث موقعی که میخوای یه چیزیو اوکی کنی ‌ولی هی درست نمیشه و عصبی میشی. بعدها بهم گفت که یه شکست عشقی خورده و هنوز تو فکر اون قبلیه و نمیتونه دلشو صاف کنه و بعد چند سال همش به اون یارو فکر میکنه . خلاصه که با فکر اون یارو و با دست پس زدن من و با پا پیش کشیدن ریده بود تو زندگی من و واقعا دیوونه شده بودم . بوس و لب‌بازی و دستمالی‌های نیمکاره و قهر و آشتی های زیاد قشنگ منو گاییده بود و حالا هم که تو کفش بود بیشتر تحریک میشدم و جلوم که راه میرفت کونش دیوونه‌م میکرد و این نرسیدن ها ریده بود تو روح و روانم.
رسید تا جایی که گفت دیگه نمیتونم و منی هم که خسته شده بودم بیخیالش شدم . هنوز هم از دیدنش تحریک میشدم ولی خودمو کنترل میکردم . تو محل کارم دخترهای دیگه‌ای هم بودن. یکیشون که اسمش سارا بود خیلی دختر نازی بود. یبار با رفیقش دعواش شده بود که پسره هم خیلی ادم تخمیی بود. رو حساب دردودل بهش گفتم بابا تو از این پسره خیلی سرتری بیخیالش شو. سارا هم از همه جا بی‌خبر به جیران گفته بود حتی آقا سیاوش هم میگه تو از این پسره سرتری و پیاممو نشونش داده بود.
شب باز دیدم جیران پیام داد و شروع کرد بد وبیراه گفتن که توام هرزه‌ای و فلان که رفتی با سارا لاس زدی من دیگه کاری باهات ندارم و فلان . منم گفتم مگه ما با هم رفیق بودیم ؟ چند وقت پیش مگه کات نکردی؟ کات میکنی بعد میای دوباره کات میکنی ؟ دیوانه شدی؟
زد تو فاز مظلوم نمایی و بخاطر حسادتش اون شب یه سکس چت حسابی کردیم و باز اوکی شدیم . انگار که میترسید از دستم بده .
ولی بعد دو سه روز که خیالش راحت شد که من با سارا کاری ندارم باز همونجوری شد.
دیگه اینبار من سرد کردم و پیام ندادم و محلش هم نذاشتم. شدیم مث اون موقع کات
ایندفعه از قصد با دوتا از دخترای دیگه که هم شیفت ما نبودن خیلی لاس زدم که حرصش دربیاد چون واقعا دهنمو گاییده بود . نقشم هم گرفت . یه روز که شیفتمو عوض کردم و کنار اون دوتا بودم شروع کرد پیام دادن و منم با حواب‌های سربالا میپیچوندنش و به لاس زدن ادامه میدادم . داشت از حسادت میمرد. میگفت باورم نمیشه که تو انقد عوضی شده باشی. کم کم افتاد به گریه که دلم سوخت براش و گفتم بستشه
باز رسید به یه سکس چت و همون موقعیت قبل. دیگه نمیدونستم چکار کنم . بعد که باز سرد شدیم فهمیدم سر و گوشش هم میجنبه و اعتراض هم میکردم میشدم روانی بد دل شکاک و اصلا به تو چه مگه تو کی هستی؟
بعد مدتی از شیفت عوض کردن بی محلی و کارهای دیگه دیدم دیگه از دستم رفته و یه بازنده تمام عیارم و دیگه خیلی دعوامون شد من از اون داروخونه رفتم
شغلمم عوض شد. هر از گاهی سعی میکرد باز منو تو مشتش نگه داره که یبار بهش گفتم دیگه بهم پیام نده هر وقت یادت میفتم حتی یه خاطره خوب ازت یادم نمیاد و امیدوارم تو زندگیت یکی مث خود بیاد که همینقدری که تو اذیتم کردی اذیتت کنه
بعدها فهمیدم با یکی رفیق شده و یارو یهو ولش کرده رفته. میگفت نفرینت گرفت که خیلی شاکی شدم و باز دعوا کردم باهاش
بعد یکسال دوباره یادش افتادم و به بهونه قرص بهش پیغام دادم و خیلی عادی برخورد کردم و اونم همینطور بود و رفتم پیشش و ازش قرص گرفتم. اولش میخواستم رابطه معمولی باشه و فک نکنه عقده‌ایم و من نفرینش میکنم همیشه ولی وقتی از نزدیک دیدمش و دیدم زبون متلک داره گفتم باید دیگه بگامش
جیران یه نقطه ضعف داشت. اونم این که خیلی حسود بود
پس من مدام میرفتم پیشش و ازش کاندوم میخریدم
دفعه اول یجوری با حالت مسخره‌ نگاهم کرد
هفته‌ای دوبار میرفتم و ازش کاندوم ‌سه‌تایی میخریدم‌ ‌کم کم کلافه شده بود. هر دفعه هم نوع‌های مختلف میخریدم. واقعا جواب داده بود هر بار که میرفتم خرید عذاب میکشید. یوقتهایی هم به بهونه دارو بهش پیام میدادم که فردا میام و کاندومه رو هم میخریدم. باشگاه هم میرفتم و بدنم رو فرم‌تر شده بود از اون دورانی که ریده بود تو زندگیم دراومده بودم.
یه شب پیام داد خسته نمیشی ؟ گفتم از چی ؟ گفت از اینهمه کاندوم خریدن. گفتم خب چکار کنم بدون کاندوم
اگه از یکشون مریضی بگیرم چی
گفت چی ؟ مگه چند نفرن؟ گفتم دوتا هستن دم در باشگاه منو بر زدن بردن شدم بکنشون و هر چند روز‌ باید برم انجام وظیفه . البته خیلی راضین و شکلک خنده فرستادم
گفت خسته نمیشی؟ کی تو انقد هات شدی که دو نفرو باهم؟
گفتم بودم به چشم نیومدم
گفت منم بی‌توجه بودم …
دیگه جواب ندادم و خوابیدم دیدم صبح پیام داده
بیداری
خوابیدی
شب بخیر
دم ظهر پیام دادم خسته بودم خوابیدم
دیدم پیام‌ داد بایدم خسته شی و شکلک خنده فرستاد
داد که من بازم جواب ندادم
فرداش دوباره رفتم و گفتم یه کاندوم سه‌تایی ساده ‌و ژل لوبرکانت بده . کاندوم رو داد و منم روشو نگاه کردم دیدم زده تاخیری گفتم این تاخیریه ساده بده
شب پیام داد همه پسرا تاخیری میخوان تو ساده
گفتم من همه پسرام؟
گفت یه چی بگم راستشو میگی
گفتم بگو
گفت لوبریکانت رو برای چی میخواستی
منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم یکیشون شرط باخته میخواد کون بده دفعه اولشه
سوالاش شروع شد و من بازم جواب ندادم
دو سه روز بعد زنگ زد فردا میشه بیای پیشم کارت دارم؟
گفتم پسفردا میام جنس هم میخوام
گفت نه بیا خونمون کسی نیست‌ رفتن مسافرت میخوام باهات حرف بزنم دلم خیلی گرفته. گفتم باشه بعد کار میام. خونشون رو بلد بودم چند بار رسونده بودمش
بعد کار رفتم دوش گرفتم و کاندوم خاردار و ساده و ژل برداشتم و یکم خوراکی و خرت و پرت خریدم رفتم. دیگه معلوم بود قراره چی بشه
ماشینو یکم بالاتر پارک کردم و زنگ زدم بهش که رسیدم . درو باز کرد رفتم تو. سعی کردیم کسی متوجه نشه چون خیلی حساس بود. میگفت خیلی خوشحاله اومدم و دلش تنگ شده ولی من یکم خشک بودم همچنان. یه تی شرت صورتی پوشیده بود و مشخص بود چیزی نداره زیرش. نوک سینه های هفتاد و پنجش از تیشرت زده بود بیرون . یه ساپورت تنگ و نازکی هم پوشیده بود که دلم میخواست همونجا جرش بدم و لپای کونشو بندازم بیرون ولی بازم یجوری برخورد کردم که مثلا توجه نمیکنم
رفتیم داخل و وسایل رو گذاشتم رو اوپن آشپزخونه‌شون. کاندوم و ژل هم تو همونا بود
خونه قدیمی ولی شیک و تر و تمیزی داشتن. دوتا چایی ریخت و اومد . مث موقع‌هایی که سرکار بودیم. خیلی چایی باز بودیم جفتمون . چایی رو آورد و من همچنان ساکت بودم. تو سکوت یه قلوپ خوردیم یهو گفتم عه برات لواشکی که دوست داری خریدم که خیلی خوشحال شد و گفت واقعا؟ گفتم آره برو از تو پلاستیک بردار بیار بخوریم. بلند شد که بره یهو یدونه اسلپ حسابی زدم در کونش که صداش پیچید تو خونه . کلا خیلی میزدم در کونش ولی یواشکی و همش فحشم میداد که یکی میبینه. دستمم سنگین بود . دستشو گذاشت رو کونش یه آیی گفت که همونجا سیخ کردم . گفت خیلی بیشعوری سیاوش دردم اومد
همینطور که کونشو میمالید و میرفت سمت اشپزخونه میگفت چه عجب اون دوتا گذاشتن بیایی . از وقتی میری اونارو میکنی دیگه منو فراموش کردی
همینطور که داشت کیسه ها رو میگشت گفتم مگه نرفتی با کسی رفیق شدی منو انداختی دور
حالا از من گله میکنی ؟ گفت اون آدم نبود و ولش کردم
گفتم انشالا ادمشو پیدا کنی که اشک تو چشماش جمع شد. گفت میدونم خیلی اذیتت کردم ببخش
همینکه داشت کیسه ها رو میگشت یهو کاندوما رو ژلا رو پیدا کرد که برق گرفتش گفت اینا چیه؟ مث جن پاشیدم و پشتش واستادم جوری که تقریبا چسبیده بودم بهش متوجه شد و برنگشت و گفت بیشعور اینا چیه؟ گفتم عه مال فرداس میخواستم برم اونجا
گفت اره جون خودت پس چرا اوردی اینجا؟ گفتم تو ماشین بود ترسیدم کسی ببینه ضایع بشه . گفت اره تو که راست میگی و یکم قنبل کرد و خودشو داد عقب و کونشو چسبوند بهم و آروم آروم حرکت داد به کمرش‌. ژلو نگاه کرد گذاشت رو میز. کاندوم خار دار رو نگاه کرد و عکس کاکتوس روشو دید و خندید گفت همیشه میخواستم ببینم چجوریه. خودمو خم کردم روشو کیرمو چسبوندم لای کونشو دستامو دوش حلقه کردمو و و آروم دست راستمو از رو شکمش کردم زیر ساپورت و شورتش و گذاشتم رو کصش و یکم فشار دادم . دیدم لبشو گاز گرفت و سرمو بردم کنار گوششو گفتم میخوای امتحانش کنی؟سرشو برگردوند و چشم تو چشم شد باهام و منم آروم کصشو میمالیدم . تو همون حالت گفت پس مگه مال کس دیگه نگرفته بودی اینارو ؟ پس اونا چی؟ گفتم میخوای مال تو باشه ؟ برای اونا میگیرم دوباره
و گفت خیلی لاشی شدی و دیگه نفهمیدم چی شد که لب تو لب شدیم . مث وحشیا همدیگرو میخوردیم
بعد اون همه مدت اولین بار بود که بدون مزاحم بدون استرس تو بغل هم بودیم و انگار عقده چند ساله رو میخواستیم خالی کنیم. چرخوندمشو و کشیدمش سمت خودم و لب و گردنشو میخوردم . به کمرش قوس داده بود که چشمم افتاد به کونش که دوباره زدم در کونش
که خودشو جدا کرد و یه جیغ کشید گفتم سوختم و یدونه زد زیر گوشم. عصبانی شده بود و خندیدم و گفتم ارزششو داشت و دوباره چسبیدم بهش . دست انداختم زیر کونش بلندش کردم و پاهاشو انداخت دورم. وسایل رو اوپنو زدم کنار و با دستو گذاشتم اون رو. لباشو میخوردم و از رو تیشرت با نوک سینه هاش بازی میکردم. دست انداختم و تی شرتشو دراوردم. موهاش بلندش پریشون شد و سینه‌هاشو نگاه میکردم. اولش یکم خجالت میکشید و با دستش سعی میکرد بپوشونه. دستاش رو کردم پشت کمرش و هردوتا دستشو با یه دست گرفتم و با دست دیگه گردنشو گرفتم یکم فشار دادم و لباشو خوردم.بعد. به کمر خوابوندمشو سینه‌هاشو خوردم . خیلی سینه‌های ردیفی داشت . دستشو ول کردم و اونم سعی کرد لباسمو دربیاره . منم کمکش کردم
بلند شدم و و رو همون اوپن پاهاشو دادم بالا و گردی کونش جلوم بود . دوباره یدونه زدم به کونش ولی آروم‌تر با عشوه گفت عوضی نزن. تو همون حالت از رو ساپورت کصشو مالیدم و انگشت کردم‌ . صداش دراومد بود و ناله میکرد. از رو همون ساپورت کص تپلشو کردم تو دهنم‌ و مکیدم که آهش سالن رو برداشت. یهو با یه حرکت ساپورت و شورتشو درجا کندم . شلوار خودمم دراوردم
دستش رو گذاشت رو کصش. دستش برداشتم و شروع کردم به خوردنش. سرم لای پاش بود و کصشو میمکیدم و اونم سرمو به کصش فشار میداد. با دستم جلو رونشو فشار دادم . خیلی تحریک میشد از رو رون. تو ماشین که دست مینداختم لا پاش فهمیدم
با دست دیگه هم انگشت فرستادم تو کصش و عقب جلو کردم . همزمان با خوردن کصش و فشار دادن رونش کصشو هم انگشت میکردم. زیر یک دقیقه ارضا شد و جیغ کشید و لرزه افتاد به تنش نفس نفس افتادو بلند شد گفت سیاوش چیکار کردی باهام؟
گفتم بد بود؟ گفت نه بازم میخوام
گفتم بیا پایین و نشوندم رو زانوش. کاندوم خار دار رو برداشتم و دادم دستش
کیرمو دراوردم جلو صورتش و گفتم اماده‌ش کن. خدمات پس از فروش کاندومه نصب با خودتونه
خندید و گفت خیلی عوضییی . کاندوم رو که باز میکرد کیرمو تاب میدادم و میزدم به صورتش و نمیذاشتم کارشو کنه. اعصابش خورد شده بود میگفت یکم صبر کن دیگه. کیرمو میمالدم به لبش ولی نمیخورد. دست گذاشتم زیر چونه شو سرشو اوردم بالا . تو چشماش نگاه کردم گفت بخور . اولش دهنشو باز نمیکرد ولی موهاشو کشیدم رام شد و کردم تو حلقشو. چشماشو بسته بود و اروم برام میخورد. کاندومو از دستش گرفتم گفتم بذار بازش کنم. همینطور که میخورد کاندومو باز کردم. دست انداختم موهاشو گرفتم و خودم تو دهنش یکم تلنبه زدم . من خیلی حال میکردم اذیت میشد و ولی اون نه. زیاد دوست نداشتم اذیتش کنم ولی حال میداد. کشیدم بیرون دیدم داره عوق میزنه. گفتم بسته بفرما نصبش کن. با بدبختی کشیدش رو کیرم . خوابوندمش رو زمین و دوباره کصشو خوردم همونجوری و باز ارضا شد و گفتم بفرما اینم جایزه‌ت. رو ابرا بود و داشت عشق میکرد . به بهونه لب گرفتن رفتم روش . و تا لبشو خوردم کیر خاردار رو یهو کردم تو کصش . نفسش بند اومد و با صدای ضعیف گفت وحشی چکار میکنی آروم. کصش خیس خیس بود کاندوم هم چرب . آروم کشیدم بیرون و دوباره کوبیدم. آه کشید و دوباره همونکار. گفتم خاردار چطوره؟ گفت جووون بکن. افتادم روشو تنبله ها رو سرعتش زیاد کردم . بعد دو سه دیقه دیگه داشت جیغ میزد و دوباره ارضا شد . بلندش کردم و بردمش سمت اوپن. و خمش کردم رو اوپن. کاندوم رو دراوردم و بدون کاندوم کردم تو کصش از پشت که یه جوووون کشید. خیلی اروم میکردم تو کصش و کون تپلش و میخورد بهم خیلی حال میداد. سوراخ کونش هم چشمک میزد. چندتا دیگه با دست زدم رو کون لختش. حسابی قرمز شده بود و اونم فحشم میداد . سرعتم بیشتر شد و مث وحشیا کصشو میکردم . یه لحظه مکث کردم و زدم در کونش گفتم کص بده ببینم . به کمرش قوس داد و خودش عقب جلو میکرد. به کونش تاب میداد . منم سینه‌هاشو میمالدم . دیدم داره ارضا میشه و سرعتش داره زیاد میشه . منم نزدیک بودم . دست انداختم کونشو گرفتم و واسه خالی کردن اماده شدم. تند تند تلنبه زدم و کونش که میخوردم به شکمم دیوونه میشدم. بعد چند ثانیه با آه بلند ارضا شد. داشت میلرزید ولی من همچنان میزدم تا آب منم با فشار ریخت تو کصش . بیچاره از حال رفت و میخواست بیفته که گرفتمش و نذاشتم . سرشو گذاشته بود رو اوپن و نفس نفس میزد و قربون صدقه‌م میرفت. منم کمرشو میبوسیدم. کیرم همچنان تو کصش بود و خیلی ملایم عقب جلو میکردم. تو همون حالت از رو کمرش بلند شدم و سرشونه هاشو مالیدم . گفتم بلاخره ماساژت هم گرفتی که خندید. چشمم افتاد به ژل لوبریکانت. یواشکی برداشتم و سرشو کردم تو سوراخ کونشو کلی ژل ریختم تو کونش که ترسید و گفت چیه؟ گفتم لوبری . نوبت کونته. گفت نه درد میاد . گفت حرف نباشه . همون حالت مونده بود نای اعتراض هم نداشت. انگشتمو کردم تو و ژلو پخش کردم داخل سوراخش. یکم انگشت کردم . ژل حسابی کونشو لیز کرده بود. کیرم هنوز تو کصش بود و دیدن کونش دوباره حسابی سرحالش کرده بود کیرمو. از زیر دست بردم تو کصش و همونجور که دوست داشت مالیدم. بدنش شل‌تر شد و دو انگشت فرستادم تو کونش
کیرم خیس خیس بود. کشیدم بیرون و گذاشتم دم سوراخش. همزمان با مالیدم کصش کیرم نرم نرم میرفت تو کونش تا جایی که تا خایه تو بود و با یه عقب جلو دیدم اوضاع کونش هم خوبه و اذیت نیست. بلندش کردم و به شکم خوابوندمش رو زمین . خوابیدم روش . دلم میخواست کونش زیرم باشه و فشارش بدم وقتی میکنمش. خودمو انداختم روش و سرم بردم دم گوشش و گفتم چطوری ؟ گفت خوووب . کردن کونش خیلی حال میداد بهم و اینبار زود آبم داشت میومد. از زیر هم کصشو میمالیدم و تو کونش تلنبه میزدم. دیگه وحشی شدم و تند تند کونشو کردم دیگه کنترل از دستم در رفت و با لرزش زیاد همرو خالی کردم تو کونش و افتادم روش
بعد اینکه حالمون جا اومد و بلند شدیم دیدم فرش خیس شده. خیلی حشری بود.
رفتیم حموم و اونجا شستمش و لواشکه رو زیر دوش از رو لبهای هم خوردیم که خیلی مزه داد و زیر دوش هم یبار دیگه با دست ارضاش کردم . اومدیم بیرون و خشک کردیم همو لخت رفتیم اتاقش که رو تخت که بخوابیم. تختش زیاد بزرگ نبود ولی کار راه انداز. بغلش کرده بودمو که یهو دیدم کیرمو گرفت . گفتم بازم؟
خندید و رفت پایین شروع کرد ساک زدن. منم کونشو کشیدم سمت خودم و 69 شدیم و برای هم انقدر خوردیم جفتمون ارضا شدیم . رفتیم دوباره خودمونو تمیز کردیم و ایندفعه دیگه ده ساعتی خوابیدیم. صبح پاشدم دیدم نزدیکه شیشه. خونه رو جمع و جور کردم و براش چای درست کردمو و لباس پوشیدم و رفتم سرکار . قبلش براش تو کاغذ نوشتم من میرم دیرم شد . چایی رو گازه. اون هفت و نیم بیدار میشد .
ساعت 9 دیدم اس ام اس داد تاحالا اینجوری حال نکرده بودم و قربون صدقه‌م رفته بود. عصر که برمیگشتم رفتم داروخانه پیشش خیلی خوشحال بود منو دید گل از گلش شکفت . گفتم یه ژل لوبریکانت و کاندوم لطفا‌. برق گرفتش و ریده شد به حالش. گفته بودم امروز قراره برم پیش اون دو نفر. رفت با عصبانیت آورد . منم خیلی خونسرد حساب کردم رفتم. تو دلم کلی به حالش میخندیدم.
دو سه. دیقه بعد دیدم پیام‌های رگباری فحش داره میاد برام میگفت فکر نمیکردم دیگه بعد دیشب به اون دوتا لاشی فکر کنی. مردک هرزه و فلان .
بهش یه اسم اس دادم گفتم یه چی بگم باورت میشه؟ گفت چی؟
گفتم بعد اینکه کونتو کردم فک نمیکردم انقد راحت راه بری
گفت بیشعور من چی میگم تو چی میگی؟ من میگم بعد دیشب چرا میخوای بری پیش اونا؟ تو فکر کون منی؟ اومدی برای اونا کاندوم بخری؟
گفتم یعنی دلت نمیخواد به کونت فکر کنم؟ باشه به کون اونا فکر میکنم. اینارو هم خریده بودم برا تو
گفت نه نه به کون من فکر کن عشقم دیگه مال توام.

نوشته: سیاوش کوهساری


👍 25
👎 15
65401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

920920
2023-03-30 00:58:34 +0330 +0330

فیلم جیران رو زیاد دیدی دچار توهم شدی. دستتو از تو شلوارت در بیار بچه جان 👎 👎

2 ❤️

920928
2023-03-30 01:16:47 +0330 +0330

به دید داستان تخیلی بد نبود ولی بگی واقعی بود فحش میخوری دیگه خود دانی

1 ❤️

920942
2023-03-30 02:08:13 +0330 +0330

سری بعد درباره گیل دخت بنویس

3 ❤️

920951
2023-03-30 02:54:21 +0330 +0330

اینکه۹۵درصددرصدنویسنده ها ، درآغاز اصرارزیادی دارن که خاطره ای به اشتراک میذارن و نه داستان ،شایدبه نوعی می‌تونه اقراربه غیرواقعی بودنش باشه

4 ❤️

920972
2023-03-30 07:04:07 +0330 +0330

این همه مدت صبر و خرید الکی کاندوم و ژل و غیره برای 5 مثقال کوس؟؟؟ جلل الخالق، دولت بایستی جلوی واردات از قبرس رو بگیره.

0 ❤️

920980
2023-03-30 08:49:43 +0330 +0330

کیرم تو فیلم جیران و دست اندرکارانش مخصوصا سیاووش کوهساری کونی که تا اینجا هم نفوذ کردن

1 ❤️

921006
2023-03-30 12:14:13 +0330 +0330

به شدت واقعی!!!😂

1 ❤️

921009
2023-03-30 12:27:17 +0330 +0330

قشنگ بود

0 ❤️

921011
2023-03-30 12:43:20 +0330 +0330

همون جمله اول مشخص شد یه عن مغز بیچاره ای.
عن لک لک تو تخم چشمات

0 ❤️

921036
2023-03-30 15:46:06 +0330 +0330

منم یه داستان واقعی بگم؟ ☺️
.
.
.
.
من یه کیر 2 متری دارم 😐

0 ❤️

921041
2023-03-30 16:30:59 +0330 +0330

آفرین نکات پیک آپ خوب اجرا کردی 👌

0 ❤️

921053
2023-03-30 20:51:52 +0330 +0330

به شدت واقعی یعنی چقدر ؟؟ دوستان از این به درصد مشخص کنید…مغزامون دیگه داره عن ترشح میکنه

0 ❤️

921196
2023-03-31 15:27:55 +0330 +0330
  • طرف میره داروخانه میگه ی کاندوم بده.
  • داروخانه ای بهش میگه : خاردار خوبه؟
  • میگه : والا نمیدونم، فکر کن واسه خواهر و مادر خودت میخوای ی چیز خوب بده.
1 ❤️

921225
2023-03-31 21:20:01 +0330 +0330

سری بعدیبا مهدعلیا و صیغه ای های شاه درباره سریال قبله عالم بنویس :/

0 ❤️

921335
2023-04-01 12:51:18 +0330 +0330

خوب بود
آفرین

0 ❤️