ريكاوری (گی)

1390/06/24

اين داستان مربوط به تابستان چند ساله پيشه شب خونه خالم دعوت داشتيم بعدازظهرش رفته بودم فوتسال چون عرق كرده بودم بايد ميومدوم خونه ودوش ميگرفتم عجله داشتم آژانس گرفتم رسيدم دم در ديدم سعيد پسرخالم اونجاست ازش پرسيدم اينجا چي ميخواي گفت ميدونستم خونتون خاليه اومدم اينجا تااگه شد حال كنيم.
منم كه خسته بودم بدم نميومد يكي مشت ومالم بده حالاكه سعيد بود چه بهتر رفتيم تو خونه بدنم عرق داشت به سعيد گفتم چون عرق دارم يه آب ميزنم بدنم بعد بيا تو حموم.پيرنمو در اوردم شلوارم تا نصفه پايين بود خم شدم درش بيارم كه سعيد لخت اومد داخل واز پشت بهم چسبيد كيرشو حس كردم رفت و دوش آب گرمو باز كرد چند دقيقه اي كه گذشت حمومو بخار گرفت درو بست وكيپش كرد روي شكم خوابوندم كمي شامپو ريخت روي كمرم و با كف دست به همه جاي بدنم جز سوراخ كونم ماليد روي كونم نشست و با دستاش شونه هامو ميماليد كمر و باسنم و مالوند يهو خوابيد رو كل بدنم كيرش از لاي پام ليز خورد و رد شد شهوتمو به اوجش رسوند آبم داشت ميريخت تا به سعيد گفتم تو همون حالت بلندم كرد ونشوندم روي كيرش بي حركت بود تلمبه نميزد كلاهك كيرشو گذاشته بود دم دهن كونم دراز كشيد منو از پشت خوابوند روي شكمش دستاشو حلقه كرد دور سينه هام معلوم بود آبش داره مياد خودمو شل گرفتم تا كيرشو بكنه تو يكم خودشو نگه داشت بهم گفت:آب كيرمو كجات بريزم داشت. گزينه هاشو ميگفت:دهنت؟بدنت؟منم ميگفتم نه
يهو برم گردوند كيرش عين موشك به طرف كونم شليك شد به ديواره لمبه هام خورد چون شل گرفته بودم ليز خوردتو كونم يكم سوخت تنها صداي كه ميومد چلپ چلوپ كيرش باكونم بود دستاشو گذاشت روي شونه هام فشارش داشت كونمو جر ميداد باسنهاي مرطوبم زير كيرش عين ژله ميلرزيدن اهي كه مثل جيغ بود كشيدم دستاشو اورد زير بغلم شونه هامو گرفت و فشار ميداد اب كيرم راه افتاد قنبلمو دادم بالا سعيد با فشار طوري كردم كه اب دوتامن همزمان ريخت داغي ابشو حس كردم چون ابش زياد بود با عقب وجلو كردنش از اب كيرش ميريخت بيرون.
بلند شديم دونفري رفتيم زيردوش دستامو كردم. بين لپاي كونم خيس خيس بود سوراخمم طوري بود كه دو انگشت براحتي ميرفت توش
بهش. گفتم بريم بيرون ؟بس نيست؟جوابي نداد بازم ميخواست كمرشو ماليدم تا براي بار دوم حاضرشه
كيرشو از جلو انداخت تو رونهام بادستاش كمر وكونمو ميماليد اينقدر ماليد تا كيرامون بلندشد برااولين بار كيرم رفت لاپاش منم پاهامو محكم بهم چسبوندم تابيشنر حال كنه خسته شديم
زانو زدم وكيرشو كردم تو دهنم و يا دستم كير خودمو ميماليدم دوباره خوابوندم اينبار روي كمر پاهامو باز كرد انداختش روي شونه هاش كيرشو تنظيم كرد و با كمي خشونت. كردش تو دردم اومد. تلمبه ميزد با دستام ميخواستم از فشار روي كمرم كم كنم دستامو گرفت فشارشوبيشتر كرد داد بلندي زدم موثر بود پاهامو اورد زير بغلش دوباره شروع كرد تلمبه زدن پاهامو روي سينه هام جمع كردم سعيد تلمبه هاشو تندتر كرد وكيرشو تو كونم جا مينداخت بطوريكه فقط تخماش بيرون ميموند داشت ارضا ميشد. لومبه هام فشار بدن سعيدو عين فنر پس ميداد…
اهي كشيد ومعلوم بود دوباره خودشو تو من خالي كرده.

نوشته:‌ آرش


👍 1
👎 2
40270 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

299098
2011-09-15 23:33:41 +0430 +0430
NA

Az jelo chesham khafe jo
:|

0 ❤️

299099
2011-09-15 23:36:19 +0430 +0430
NA

اصلا جالب نبود
[( [( [( [(

0 ❤️

299100
2011-09-16 00:24:57 +0430 +0430
NA

اااااخ.عجب فازي داد.عاشق كون بچه خوشكلم.مرسي

0 ❤️

299102
2011-09-16 02:53:45 +0430 +0430
NA

چندشم شد با این داستانت!!!بازم گی

0 ❤️

299103
2011-09-16 03:38:30 +0430 +0430
NA

بسيار زيبا احساسي بود عالي بود نمره ش بيسته اب منو اورود

0 ❤️

299104
2011-09-16 03:56:34 +0430 +0430
NA

خيلي تخمي تخيلي بود جان تو

0 ❤️

299105
2011-09-16 04:01:04 +0430 +0430
NA

كس مامان اونايى گى نميخونن بعد ميان اينجا نظر ميدن ارزش خوندن نداشت

0 ❤️

299106
2011-09-16 04:30:44 +0430 +0430
NA

گی خوبی بود میشه گفت واقعیه با عقل جور در میاد

0 ❤️

299107
2011-09-16 06:11:20 +0430 +0430
NA

خوب نوشته بودى ولى خيلى خلاصه بود اكه يه خورده از رابطه اى كه در كذشته با هم داشتين مينوشتى بهتر بود

0 ❤️

299108
2011-09-16 08:44:35 +0430 +0430
NA

خيلي بدبود،هنوهيچي نشده پسرخالت اومدتوهم كردت،حداقل ازقبل يه توضيحاتي ميدادي.
ادم ميخنده درس حسابي بت بخنده:-D:-D

0 ❤️

299109
2011-09-16 09:55:48 +0430 +0430
NA

مريم خانوم… از كي خانوما گي دوست داشتن ماخبر نداشتيم

0 ❤️

299110
2011-09-16 10:06:23 +0430 +0430
NA

Goftam Va3e khande.dar kol chendesh avare
:|

0 ❤️

299111
2011-09-16 14:58:20 +0430 +0430
NA

در 1 کلام بگم
برو کونت بده توی سایت نیا
کونی

0 ❤️

299112
2011-09-16 15:03:54 +0430 +0430
NA

عااااااااااااااااالیییی بود . . .
عاشق اینجور داستانام . . .
آآآآآآه ه ه ه . . . . . . . . . .

0 ❤️

299113
2011-09-16 16:11:08 +0430 +0430
NA

اگه کسی یه پسر بیست ساله رو میکنه پیام بده
از مشهد باشه
عاشق کیرای صاف و تمیزم

0 ❤️

299114
2011-09-16 16:32:45 +0430 +0430
NA

این چه داستانی بود کونی یه کم بهتر مینوشتی چند بار کون دادی تا حالا که به این راحتی کیرش تا دسته

رفت توش .

0 ❤️

299115
2011-09-16 17:13:46 +0430 +0430
NA

Khob Bood .Bazam Benevis

:D

0 ❤️

299118
2011-09-17 03:40:48 +0430 +0430
NA

کیرم توکون اونایی که میان تو سایت کونشونو به حراج میذارن و دنبال مشتری میگردن.
همینطوراونایی که تا میبینن یه دختر نظر میده میان کس لیسی میکنن…

0 ❤️

299121
2011-09-18 04:15:26 +0430 +0430
NA

جالب بود من از داستانهاي لز و گي خوشم مياد

0 ❤️

299122
2011-09-18 11:17:06 +0430 +0430
NA

برو كودن ده بوقجي يه كون دادي بايد بري همه جا جار بزني كون ولات

0 ❤️

299123
2011-09-18 18:09:53 +0430 +0430
NA

کون لق تو با این داستان مزخرفت

0 ❤️

299125
2012-01-10 13:28:40 +0330 +0330
NA

نخوندم سنگسار کنن شمارو خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️