با سلام خدمت دوستان شهوانی ،این خاطرهای که میخوام بگم برای ۲سال پیش است و داستان نیست و واقعا اتفاق افتاده است.من سمیرا هستم و ۲۹ساله با قد ۱۷۲ و وزن ۶۷کیلو که قیافه ام بد نیست و هیکلم هم خوبه .شوهرم سعید ۳۲ ساله است و رابطه مون سکس هفته ای یک بار و نهایتا بعضی از هفته ها ۲بار در هفته است.سعید یه دوست داشت به اسم شاهین که با هم همکار بودندوسعید برای مغازه اش از شاهین خرید میکردکه زنش را طلاق داده بوددو رفت و آمدش به خانه ما کم کم زیاد شد بخصوص که سال ۹۹ با تعطیلات کرونا وقت بیشتری برای آمدن به خانه ما داشت.وقتی شاهین به خانه ما می آمد زیر چشمی من را دید می زد درحالیکه من سعی میکردم با پوشیدن لباسهای پوشیده خودم را از چشم چرانی های شاهین محافظت کنم.در این رفت و آمدهای شاهین به خانه ما بساط مشروب هم به راه بود و یکی دوبار هم به اصرار سعید و شاهین من هم یکی دو پیک خوردم که مشروب باعث می شد که حشر من و سعید بالا برود و آن شبها من و سعید تا صبح دوسه بار سکس کنیم . یه روز شاهین به سعید زنگ زد تا ما را برای شام به باغ خودش دعوت کند که سعید هم قبول کرد ولی من چون از شاهین خوشم نمی آمد سعی کردم تا سعید را قانع کنم که نرویم ولی کار ما به جر و بحث کشیدو سعیدبه شاهین زنگ زد که ما نمی توانیم بیاییم وبعداز خانه بیرون رفت و من هم رفتم روی تخت نشستم و داشتم گریه می کردم که ساعت۷ زنگ در زده شد وقتی از آیفون نگاه کردم دیدم که شاهین پشت در است وقتی بهش گفتم سعید خانه نیست و او با معذرت خواهی گفت که بعداً مزاحم میشم و رفت .من رفتم روی کاناپه توی حال نشستم درحالیکه یه تاپ قرمز با شلوارک سیاه پوشیده بودم.بعد از یک ساعت در خونه باز شد و من بدون توجه به باز شدن در روی کاناپه دراز کشیده بودم چون از سعید ناراحت بودم و نمی خواستم قیافه اش را ببینم و او هم به من اصلا نگاه نکرد ولی با صدای سعید که شاهین را به داخل خانه دعوت میکرد از جای خودم بلند شدم ولی قبل از اینکه بتوانم خودم را از دید شاهین بدزدم شاهین توانست قسمت های لخت بدن من را دید بزند.من رفتم تو اتاق و لباس خودم را عوض کردم و به رسم ادب سلام و احوالپرسی کردم که شاهین ما را راضی کرد که به باغ او برویم ومن چون نمی خواستم شاهین پی به دعوای من و سعید ببرد به ناچار قبول کردم که به باغ او برویم بااینکه شاهین از رفتار من و سعید پی برده بود که ما باهم قهریم.ما به اصرار شاهین ماشین برنداشتیم و با ماشین شاهین به باغ او رفتیم .ساعت نزدیک های ۱۰ بود که به باغ رسیدیم و سعید با شاهین بساط مشروب و کباب را به راه انداختند و تا ۱۲ شب مشغول خوردن و نوشیدن بودیم که ساعت ۱۲ سعید گفت من خوابم میاد وچون مست بودیم شاهین گفت که شب اینجا بخوابید که صبح باهم برگردیم تهران.ما هم که نه ماشین داشتیم و نه حال رفتن،به ناچار قبول کردیم که سعید گفت که در تراس نیم ساعت چرت می زند و خوابش برد.من هم چون نمی خواستم با شاهین تنها بمانم گفتم که من هم میرم اتاق تا بخوابم با اینکه با خوردن مشروب شهوتم بالا زده بود ولی به خاطر دعوای بعد از ظهرم با سعید نمی خواستم آن شب با او بخوابم و حتی اگر می خواستم هم سعید خوابیده بود.من در اتاق بعد از نیم ساعت خوابم برد ولی نمی دانم چقدر خوابیده بودم که دیدم دستی داره روی باسنم حرکت میکنه و در حالت خواب و بیداری فکر کردم که سعید است که دارد باهام ور میرود که به دلیل شهوتی که داشتم مخالفتی با کارش نکردم و هرگز فکر نمیکردم که شاهین جرات کنه دست به چنین کاری بزنه.چون از دست سعید هم ناراحت بودم مثلاً می خواستم خودم را بی میل به سکس باهاش نشان بدهم درحالیکه ته دلم دیوانه سکس بودم . وقتی سرم را به طرف بالش بردم تا صورت سعید را نبینم اون باکشیدن شلوار و شرتم به سمت پایین با وجود مقاومت کوچک و الکی من شروع به خوردن و لیس زدن چون من کرد بدون اینکه کلمهای از دهان هر کدام از ما بیرون بیاید که این کارش باعث افزایش شهوت من شد درحالیکه دوست داشتم سعید شروع کننده حرف زدن باشدولی اون بی توجه به هر چیزی فقط داشت از پشت کس و کون من رو لیس می زد و می خورد که من دیگه صبرم تموم شد و شروع به آه و اوه کردم و فقط داشتم می گفتم سعید یواش تر و سعید یواش تر درحالیکه داشتم برای کیرش له له میزدم که یهو دیدم که به زعم من سعید خوردن کس و کون من را ول کرد و اول شروع به در آوردن شرت و شلوار من از پاهایم کرد و بعد خیلی زود صدای پایین کشیدن شلوار و شورتش را شنیدم ولی همچنان سعی می کردم تا خودم را زیاد طالب سکس نشان ندهم در حالیکه داشتم از شدت شهوت منفجر میشدم و می دانستم اگه کیرش را بدهد دستم یا بمالد به کسم ،نمی توانم هیچ مقاومتی بکنم.فکر کنم کل پایین کشیدن شلوار سعید پنج ثانیه هم طول نکشید که یهو کیرش را به کون من کشید و با گفتن یه آه من تازه با شنیدن صدای آه شاهین فهمیدم که این سعید نیست که دارد با من سکس می کند و شاهین است که کیرش را به کس و کون من می زند که سعی کردم تا خودم را از زیر او بیرون بکشم ولی نه زورش را نداشتم و نه شهوتم خیلی اجازه می داد تا تقلای زیادی برای خلاصی خودم از زیرش بکنم با این وجود اصلا راضی به سکس با اون بیشرف نبودم.وقتی خواستم داد بزنم نکن ،دست راستش را جلوی دهنم گرفت و کیرش را به آرامی از پشت تو کس من کردو شروع به تلمبه زدن کرد که با تلمبه زدن شاهین من برای اولین بار به ارگاسم رسیدم که این باعث شد که دیگه نای داد زدن هم نداشته باشم و شاهین با فهمیدن این حال من دستش را از جلوی دهانم کشید و از پشت آورد و ممه های من را گرفت دستش و به آرامی با آنها بازی کردو شدت تلمبه زدنش را بیشتر کرد به طوری که آه و اوه من بلند شد ولی آنقدر شرم داشتم که با وجود سعی چندباره شاهین به برگردان من به سمت خودش،من نمی خواستم باهاش چشم تو چشم شوم ولی در عین حال چون در اوج شهوت بودم دلم می خواست که همچنان یکی داشته باشم.فکر کنم شاهین قرص خورده بود که با وجود این که نزدیک بیست دقیقه بود که تلمبه میزد ولی هنوز آبش نیامده بود که بعد از بیست دقیقه من بار دیگه به ارگاسم رسیدم و شاهین کیرش را از کسم در آورد ومن که دیگه دوبار به ارگاسم رسیده بودم خوشحال شدم که انگار کارش با من تمام شده که در کسری از ثانیه با تف انداختن به کیرش،سر کیرش را با یک دست در سوراخ کونم تنظیم کرد و با دست دیگه اش جلوی دهنم را گرفت و کیرش را داخل کونم کرد که من باوجود اینکه چندبار از پشت با سعید سکس داشتم ولی چنان دردی گرفتم که دست شاهین را گاز گرفتم ولی با وجود اینکه دستش درد گرفت ولی دستش را از جلوی دهانم کنار نکشید و بعد از یک دقیقه آرام آرام شروع به تلمبه زدن کرد ومن که دیگه درد جای شهوت را گرفته بود دیگه داشتم گریه می کردم که سرعت تلمبه زدن شاهین بیشتر شد و بعد از اینکه نزدیک به ۱۰ دقیقه تو کونم تلمبه زد آبش را توی کونم خالی کردکه از شدت گرمای آبش کونم آتیش گرفت .پس از این که تمام آبش را تو کونم خالی کرد کیرش را از کونم بیرون کشید و شرت و شلوارش را پوشید و گفت که دیدی چجوری کردند زیر کیرم ؟با شنیدن این حرفش من که تا آن لحظه ،حتی با وجود گاییده شدن کونم حالتم را عوض نکرده بودم برگشتم سمت شاهین و گفتم که خیلی بیشرفی.شاهین هم بدون اینکه چیزی بگوید فقط یک نیشخند زد و از اتاق بیرون رفت که این کارش بیشتر حرص من را درآورد و گریه ام گرفت که تا نیم ساعت گریه کردم درحالیکه هنوز از سعید خبری نداشتم پس بعد از نیم ساعت رفتم سمت تراس تا ببینم سعید خوابیده یا نه ،ولی قبلش رفتم به صورتم آب بزنم که بازم شاهین از پشت آمد که کیرش را به کون من چسباند ولی قبل از اینکه بتواند من را بگیرد سریع برگشتم خواستم سیلی بزنم که دستم را گرفت گفتم اگه ولم نکنی داد میزنم که دستم را ول کرد و بیرون رفت من هم بعداز شستن صورتم رفتم سمت تراس و دیدم بیچاره بی خبر از همه جا خواب است و رفتم بیدارش کردم و کمکش کردم که بیاد اتاق و پیش من بخوابد.من تاصبح نخوابیدم صبح که ساعت ۸شد سعید را بیدار کردم و گفتم که سعید دیشب مشروب که خوردم حالم خراب شد و تا صبح نتوانستم بخوابم که سعید هم با بوسیدن پیشانی من ازم پرسید که چرا به شاهین نگفتم که کمکم کند که الکی گفتم که او هم خوابیده بود.با سعید از اتاق بیرون آمدیم . سعید شاهین را هم بیدار کرد و ازش خواست که ما را به خانه خودمان ببرد و شاهین هر چقدر اصرار کرد که صبحانه بخوریم و بعد برویم ما قبول نکردیم .شاهین وقتی اصرار ما را دید آماده شد تا ما را ببر در این تایم که شاهین آماده میشد سعید وسایل ما را برداشت تا تو ماشین بگذاردکه من رفتم به طرف شاهین و بهش گفتم اگرتادیک هفته با سعید قطع رابطه نکنی ،من همه چیز را به سعید میگم که گفت آن موقع آبروی خودت هم میرود و زندگی تو هم خراب می شود که من هم با تمام وجود و جدی گفتم که من هم خودم را می کشم که لااقل هیچ چیزی هم نشد سعید تو را خوب بشناسدو بعدش رفتم پیش سعید که شاهین هم آمد و ما داخل ماشین نشستیم و به سمت تهران به راه افتادیم.در طول راه هیچ حرفی زده نشد و شاهین از آیینه ماشین حواسش به من بود ومن هم فقط سرم پایین بود وقتی دم در رسیدیم من فقط یک ممنون گفتم و پیاده شدم و بالا آمدم و رفتم تو اتاق و خودم را به خواب زدم ولی نمی دانم کی خوابم برده بود که وقتی بیدار شدم دیدم هوا داره تاریک میشه و سعید بالای سرم نشسته است .من سعید را بوسیدم و از جایم بیدار شدم و رفتم دوش گرفتم .دو روز بعد سعید که روز اول بعد از تعطیلات کرونا بود که سعید شب خانه آمد و گفت که با شاهین دعوا کرده است وقتی پرسیدم چرا دعوا کردید گفت دلم نمیخواد که راجع به اون حرف بزنم که من هم چون می دانستم قضیه چیست زیاد دنبال ماجرا را نگرفتم ولی چند ماه بعد بود که سعید گفت که وقتی از شاهین برای مغازه جنس خواستم به من گفت که اول باید پول جنس را بدهی و من بعد برای تو جنس را ارسال کنم که سر همین موضوع بحث مان شدکه شاهین برگشته و گفته اگر فکر می کنی که میتوانی با چند بار دعوت کردن من به خانه ات من را تیغ بزنی کور خوانده ای ،سعید هم گفته که خیلی بی معرفتی و از این حرفها .ولی من می دانستم که تهدید من بوده است که باعث شده تا شاهین با این بهانه با سعید قطع رابطه بکند حالا با گذشت ۲سال بازهم من موقع سکس با سعید شرم دارم و یاد خیانت خودم به او می افتم ولی خواستم با نوشتن این خاطره خودم را خالی کنم و لااقل حتی اگر به کسی نمی توانم بگویم ولی با نوشتن آن کمی خودم را خالی کنم.ممنون از همه سمیرا
نوشته: سمیرا
اول تقصیر خودمونه که هر بی سرپایی رو باهاش رفت امد میکنیم
اولا نمیدونم چی بگم بگم تجاوز بوده یا ن چون اگر واقعا از شوهرت خجالت میکشیدی و یا دوسش داشتی همون لحظه باید داد میزدی تقلا میکردی نمیذاشتی یا میترسوندیش همون لحظه ولی خودت هم دلت میخواست وگرنه با وجود شوهرت کافی بود یه تهدید میکردی تا خایه میچسبوند پس خودت خیانت کردی وقتی داشتی با کیر اون یارو حال میکردی تو ک به قول خودت فهمیده بودی نگاهت میکنه و هیزه به شوهرت میگفتی قطعا اگه غیرت داشت حتی اگه دروغ هم میگفتی دیگه ن میاوردش خونت ن تو رو با اون تنها میذاشت موقع مست کردن و البته تو هم اگه زن درستی بودی موقع خواب اونم با وجود یه مرد دیگه تو خونه قبلش میرفتی شوهرت رو بلند میکردی میبردی تو اتاق
یا شایدم من نباید قضاوت کنم چون تو شرایطت نبودم پس معذرت میخوام حلال کن
از طرفی شما در شرایط اضطرار بودید و چاره ای نداشتید
و از طرف دیگه وقتی مشروب میخورید باید منتظر هر اتفاقی باشید
خیانت نبود این،هر کز جای تو بدر هم همینکار میکرد حتی بیشتر، اونم ازتون سواستفاده کرده
سمیرا جان واقعا تو حال بدی قرارم دادی از ی طرف کس و کونت کیرمو راست کرد از ی طرف نامردی شاهین
یه مثل خارحی هست که میگه اگه بری پیش گرگا ازشون زوزه کشیدن یاد میگیری
بعضی چیزا رو باید توش باشی تا بفهمی چی به چیه ولی تو هم باید وقتی دیدی چشم چرون باید میگفتی تا شاید این نمیشد که شد
دوستان منتقد اول مشروب رو هر کسی تأثیری داره یکی کمتر یکی بیشتر حالا طرف تو مستی و یکی هم باهاش ور رفته تا اوج بعد هم وقتی فهمیده که کمی دیر شده همه چی دست به دست میده و شهوت قلبه میکنه
دوستان اینو بدونید زنها هیچ وقت به شوهرشون نمیگن دوستت هیزه …مردها باید از طریقه رفتار زن خودشون بفهمن قضیه چیه ؟
اینکه شوهرر این طرف دستش زیر ساطور شاهین بوده …جنس قرضی میبرده…بعد پولشو میداده .
زنه مجبور بوده دعوتش میکنه مهمون داری کنه و برو خودش نیاره …
همینکه یک زن وقتی دعوت شدید خونه دوستتون …گفت من نمیام .مرد باید بفهمه دوستش هیز بوده…
یا بگه من خوشم نمیاد این دوستت هی میاد اینجا یا خونه فلان دوستت نریم…زنها هیچ وقت هیزی طرف رو ب شوهراشون نمیگن …
احتمالا اون شب شاهین قرص خواب هم داده به سعید .
اینکه مورد تجاوز قرار نگیری و هیچی نگی دلیل بر این نمیشه طرف خودش میخواسته …
زنها بخاطر فتنه بعدش میترسند و هیچی نمیگن …بعدش بخاطر ابرو و پاشیدن زندگیشون …
که شاهین بیاد بگه زنت شروع کننده بوده…
دلیل بعدش …هرچند به شوهرش هم میگفت این باعث میشد شوهرش تا اخر عمرش اعتمادش رو نسبت ب زنش از دست بده هرچند ثابت بشه تجاوزه .
و ذهنش همیشه مشغول باشه …نکنه دوباره یکی زنم رو بکنه …نکنه خیانت کنه …
در ضمن شاهین تا کردن زنه …بخاطر زنه با سعید دوست بوده و جنس بهش میداده خرش از پل گذشت و از خداشم بود با سعید قهر کنه …زنه هم بهونه داد دستش …اونم رابطه رو قعط کرد
منم اگه جای شاهین بودم حسابی جرت میدادم
آدم مست چیزی حالیش نمیشه، نوش جونش
نویسنده عزیز به چند نکته باید درباره این تجربه شما توجه کرد.
۱: شاهین برنامه داشته باهات بخوابه شما هم از چشمچرونیهاش متوجه این موضوع شدی و تو ناخودآگاهت تصمیم داشتی بهش بدی.
۲: شاهین مطمئنا اون شب به سعید خوابآور داده.
۳: شما خودت با پای خودت رفتی تو اتاق یعنی جایی که سعید نباشه. یکجا هم نوشتی با اینکه حشری بودی به خاطر دعوا با سعید نمیخواستم آن شب با او بخوابم. معنی این حرف اینه: سعید که بیهوشه اگر هم بیدار بود دلم نمیخواست به سعید بدم، شاهین هم که میخواد منو بکنه، الان بهترین موقعیته.
حتی وقتی شاهین میاد تو اتاق و شروع میکنه تو نگاهش نمیکنی که بعدا بگی من نمیدونستم شاهینه. یعنی واقعا فرق دست شاهین و سعید رو نفهمیدی؟
۴: من اینو به تجربه میگم، کسی اگر نخواد بده نمیده، مخصوصا از کون. تو خودت دلت میخواسته شاهین جرت بده اون شب.
۵: من حتی مثل روز برام روشنه که تو هنوز تو کف اینی که شاهین دوباره بپره روت برای همین هم از سعید دور نگه داشتیش که یک موقع گند کار در نیاد و احتمالا بعد چند وقت خودت میری سراغش.
۶: شما تازه دادن به دیگران بهت مزه داده و احتمالا بعد از این هم با یک کیر سیر نمیشی و هر چند وقت یکبار لایی میکشی. نوش جونت، آدم شوهر میکنه که تازه راه دادنش باز بشه، فقط حواست باشه که سعید نفهمه و این وسط مریض نشی.
و نکته آخر، زندگی کوتاهه سمیرا جون هر کیری هم یک مزه و حالی داره برو لذتش رو ببر
آخه جنده کونی دروغ چرا یجا میگی بعضی موقع ایقد حشری بالا میزد تو مستی تویه یشب چندبار با سعید سکس میکردیم ک صدرصد چندبار توی یشب حداقل یبار ارگاسم رو تجربه کردی بعد میایی میگی چون اونشب با تلمبه های شاهین بیشرف برای اولین بار ب ارگاسم رسیدم شل شدم و نتونستم حرکت بکنم توف غول برره تو کون گشادتت
این خیانت نیست این تجاوزه می تونستی بدی اون بیشرف رو از تخماش آویزون کنن ولی نکردی
اگر حقیقت داشته باشه که واقعا خیانت کردی که به شوهرت نگفتی میتونستی شکایت کنی که زور گیری کرده اعدامش میکنن
و اگر داستان نوشتی نوش جونت به این میگن توفیق اجباری ثواب هم داره
کسی جای تو نبوده که بتونه درست قضاوتت کنه ولی در کل اگه از همون اول هیز بودن شاهین رو به سعید میگفتی تا پاش رو از حریم خونه شما کوتاه میکرد شاید کار به اینجا نمیرسید ولی همین که بعد از اون اتفاق باعث شدی که دیگه رابطش رو قطع کنه و وفادار شوهرت باشی جای تحسین داره و نمیشه اسم اون اتفاق رو خیانت گذاشت تو مورد تجاوز یک دوست نمک نشناس قرار گرفتی . این نظر شخصی من بود کارشناس نیستم تا به بتهرین شکل ممکن کمکت کنم برای فراموش کردن این موضوع به یه مشاور خوب نیاز داری تا زندگیت شکل بهتری بگیره موفق باشی