سکس با خواهرزن شهوتی وخوش اندامم

1402/06/29

سلام دوستان اسم مستعاره من بیژن هستش و۱۲ساله متاهلم .و از همون اول خداسرشاهده عاشق خواهر زن وسطیم شدم بدجور.و کلا برای اینکه همیشه جلو چشمام باشه خواهر بزرگ شو خواستگاری کردم ازش.البته اینها۳تاخواهرن که همشون همکار بودن با من اون موقع.شهین دختر شیطون و تیز ویز و سریعی بود.از اولم شلوار لی تنگ و مانتو چسبون کوتاه که باسنش همش پیدابود تنش بود وبرعکس زنه من چادر مقنعه ای .بالاخره با ستاره خواهرش قرار ازدواج گذاشتیم خیلی سریع و همه جا هم شهین بامابود .من عشق میکردم.تو رفت و آمد بودیم واسه نشون .که یروز ظهر ستاره موقع ناهار شهوتی شده بود و.پشت کارتون ها لخت لخت شده بود و بعد چادر مشکیش و سرکرده بود.صدام کرد برم کار بیارم ازاونجا.تارسیدم دیدم جلوی چادرو باز کرد.کس وکون سفید وسینهای سفت وبزرگ که تو چشم بود وانداخت جلوچشمام .گفت چطورم عشقم.گفتم عالی عالی.خلاصه من موندم ورفتیم لب تولب ومن همش شهین وتصور میکردم.تاانداختم لای پای زنم.اّبم اومد و ریخت رو کارتنها و تابلوبازی شد بدجور‌دیدم ستاره بدجور شهوتش بالاست.با انگشت ارضاش کردم بالاخره.هرشبم به عشق شهین خواهر زنم جق میزدم تا عروسیمون.شهین همیشه دوروبر من میپلکی درد دل میکرد برام.یروز گفت من می برین تا دمه خونتون اتو مو ستاره رو بیارم فردا لازم دارم.زنمم رفته بود سالن آرایش.واسه رنگ مو.دامن پاش بود بامانتو کوتاه.تارسیدیم مانتو رو درا ورد و گشت تواتاق دنبال اتو.که نگو بالای کمد دیواری گذاشتنش.هیچی نبوود بزاریم زیره پاش .که گفتم میخوای قلاب بگیرم برات.گفت اره خداییش مرسی.قلاب گرفتم ورفت روشونه ام وایساد ومنم سرم لای دامنش بود که یهو چشمم خوردلای پاش ودیدم شورت توپاش نیست وکس نقلی وتنگش ۲یا۳سانت بازبونم فاصله داشت.دل دل کردم چیکارکنم.میترسیدم جیغ بزنه یهو .آبرومونو ببره.فقط دید میزدم که یهو ناخوداگاه زبونم وانداختم لای پاهاش ودیدم شهین شل کرد ویدفعه گفت وای نه خدای من.چیکارمیکنی اخه لعنتی.زشته ستاره بفهمه عوضی.گفتم خب توکس وانداختی دمه دهن من .توقع داری نخورمش اخه.گفت اوکی ادامه بده حال میده.دیدم وقتشه بالاخره بالاتنش رو کند ولخت اومدتوبغلم وگفت چقدتوکف من بودی خداایش.میدیدم همش منو دیدمی زدی .میخوام سرپا بشینم روکیرت عشق کنی .خلاصه به خداوندی خدا تانشست روشو پاهاشو انداخت دوره کمرم ودستاشم دوره گردنم .من ازهوش رفتم از حس پیش اندازه.تو عمرم انقد یه چیزی بهم حال نداده بود که بیهوش بشم.شهینم زرنگ سریع صحنه رو عوض کرده بود هیچکس نفهمید .من ۲روزبستری شدم.بعدش ازش خواستم برنامه سکس بزاره برامون.گفت نه.تا ۲سال بعدش که خفتم کرد و به زور برد منو تو حموم و همه جور بلا سرم اورد واخرش تاکردم توکونش ارضاع شدم لعنتی.تنها کسی بود که جیش کرد تو دهنم و قورتش دادم.ملکه منه خداوکیل.الانم گاه گاهی براش لیس میزنم .کلان ۳بار تونستم بکنمش .که رکهم رفته ۲۰دقیقه تلمبه نزدم خداییش.ولی تا آخر عمر تو کفشم خدااییش.خیلی حال میده.خواهر زنها تونو بچسبین که عالیه.

نوشته: بیژن


👍 2
👎 20
60001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

948528
2023-09-20 23:47:58 +0330 +0330

پلات نويس هاي برزرز بايد لنگ بندازن

0 ❤️

948529
2023-09-20 23:51:07 +0330 +0330

برو بخواب خواب دیدی خیره جقی

1 ❤️

948538
2023-09-21 00:18:22 +0330 +0330

خداییش !!! ساقیتو معرفی کن از وجود مبارکش استفاده کنیم! 😀

1 ❤️

948572
2023-09-21 02:19:59 +0330 +0330

اون وسطش بیهوش شد بخاطر هیجان داستان بود ؟؟؟؟؟

0 ❤️

948581
2023-09-21 03:10:24 +0330 +0330

قلاب گرفتن خداییش اولین بار بود توی شهوانی میشنیدم خلاقیتت واسه کستان نوشتن خوب بود

1 ❤️

948584
2023-09-21 03:48:12 +0330 +0330

یه سوال فکر دامادمون به دوتا خواهرت چش داره و کرده

0 ❤️

948594
2023-09-21 05:58:36 +0330 +0330

شاشیدم تو روح معلم دبستانت.

هـا کــُـکا

1 ❤️

948601
2023-09-21 06:43:37 +0330 +0330

الان که این کسشعر نوشتی بیهوشی یا باهوش

0 ❤️

948640
2023-09-21 13:14:38 +0330 +0330

ریدم تو حلق معلم املا و انشاء ت
کوس کش یبار داستان رو خودت بخون دگوری

0 ❤️

948670
2023-09-21 16:57:51 +0330 +0330

خداییش ،خداییش چی بگم بهت خداییش؟

0 ❤️

948672
2023-09-21 17:32:13 +0330 +0330

بنام خدا ساقی هستم
اینم نمونه کارم

0 ❤️