سلام من مینا هستم21سالمه-این خاطره مال 2سال قبله-یه روز که از دبیرستان تعطیل شدم مجتبی پسر همسایه مون تو خیابون منو دید-با ماشین بود بوق زد گفت بفرما برسونمتون اول گفتم نه ولی اسرار کرد منم سوار شدم منو رسوند خونه.حدودا یک هفته از این ماجرا گذشت که دوباره مجتبی رو موقع تعطیل شدن دم در مدرسه دیدم.اومد کنارم.گفت مینا خانم بیا برسونمت.گفتم نه ممنون.خودم میرم.باید برم خرید دارم.بعدا میرم خونه.اسرار کرد.گفت هر جا بخوای میرسونم بعد میبرمت خونه.البته منم بدم نمیومد.خلاصه منو برد تا خرید کنم.یه صری لوازم آرایشی گرفتم.پولشو مجتبی حساب کرد.اومدیم تو ماشین.گفت مجتبی گفت جایی دیگه کار نداری؟گفتم نه.منو برسون خونه.گفت من یه جا کار دارم.بریم اونجا بعدا میرسونمت.گفتم باشه.حدود20دقیقه تو راه بودیم.دیگه داشتم میترسیدم.گفتم کجا میریم؟گفت الان میرسیم.بالاخره در یه خونه ترمز کرد.اومد پایین.کلید انداخت در خونه رو باز کرد.خونشون اینجا نبود نمیدونم کلید خونه رو از کجا آورده بود.خلاصه رفت داخل.منم تو ماشین منتظر بودم.بعد چند دقیقه اومد بیرون گفت بیا داخل.میخوام یه دوش بگیرم بعدا برم خونه.گفتم اینجا کجاست؟گفت نترس از خودمه.بیا تو.رفتم داخل.من روی مبل نشسته بودم.مجتبی رفت حموم. 5دقیقه گذشت که مجتبی صدا زد:مینا خانم میشه بیاین اینجا؟رفتم در حموم.گفت میشه پشت منو کیسه بکشی.آخه دستم نمیرسه.نمیدونستم چی بگم.قبول کردم.رفتم تو حموم.فقط یه شرت پاش بود.بدنش سفید.یه خورده واسش کیسه کشیدم.داشتم شهوتی میشدم.بهم گفت بیا پایین تر.منم از رو کمرش یه کم اومدم پایین تر رو کیسه بکشم.گفت هنوز بیا پایین.رسیدم به شرتش.دیدم یه هو شرتشو کشید پایین.گفت اینجا رو هم کیسه بکش.حسابی شهوتی شده بودم.کیسه رو آوردم رو کونش.شروع کردم به کشیدن.کیرش بدجور راست شده بود.خیلی هم کلفت بود.در حال کیسه کشیدن بودم که یه دفعه دستشو انداخت رو سینه ام.گفتم چیکار میکنی؟گفت میخوام بخورمشون.منم از خدا خواستم.اول ناز کردم.ولی آروم آروم لباسمو در آوردم.وای چه حالی داشت.شروع کرد به خوردن سینه هام.سینه هام حسابی سفت شده بود.مجتبی شروع کرد به در آوردن شلوارم.هیچی نگفتم.شرتم خیس شده بود.مجتبی هم میدید که شرتم خیس شده.میدونست که دلم کیر کشیده.دست زد به شرتم و اونو کشید پایین.وای حالا دیگه لخت مادرزاد تو بغل مجتبی بودم.مجتبی دهنشو آورد جلو کسم و شروع کرد به خوردن.منم آه آه میکردم.چه لذتی داشت.آب کوسم راه افتاده بود.انقدر کوسمو خورد که داشتم از حال میرفتم.بلند شد و گفت به زانو بشینم.به زانو نشستم.میخواست از کون منو بکنه.دوست داشتم از کون بکنه ولی درد داشت.بهش گفتم دردم میاد.ولی انگار نه انگار.یه کم شامپو در کونم زد و کیرشو گذاشت در کونم.یه کم فشار داد.خیلی دردم امد.کونمو کشیدم بیرون.ولی دوباره کیرشو گذاشت در کونم.دوست داشتم منو جر بده.ولی نمیتونستم درد کونمو تحمل کنم.گفت یه ذره تحمل کنی تا آخر بره تو.دیگه درد نداره.تصمیم گرفتم هر طور شده تحمل کنم چون واقعا حال میداد.کیرشو گذاشت اول سرشو کرد تو کونم.یه کم جلو و عقب کرد و یه هو کیرشو تا آخر فشار داد تو کونم.وای چشمام سیاهی میرفت.کونم داشت از درد منفجر میشد.میخواستم کونمو بدم جلو تا کیرش در بیاد.ولی منو محکم گرفته بود.تا در نیاد.درد عجیبی داشت.دهنم گاییده شد.هر چی داد زدم فایده نداشت.کیرشو در نیاورد.یه کم گذشت کم کم دردش کم شد.حالا دیگه واقعا حال میداد.دیگه شروع کرد به تلمبه زدن.خودم هم کونمو جلو عقب میبردم بهش کمک میکردم تا هر دومون حال کنیم.سرعت رفت و برگشت کیرش خیلی زیاد بود.منم انقدر بهم حال داده بود که انگار تو فضا بودم.داد میزدم کونمو پاره کن.جر بده کونمو.مال خودته.تا جایی که میتونی فشار بده.اونم شدت ضربات کیرش بیشتر میشد.حسابی منو گایید.گفت مینا داره آبم میاد.گفتم بریز تو کونم.آبشو خالی کرد تو کونم.آبشو تو سوراخ کونم که حالا دیگه اندازه تونل گشاد شده بود احساس میکردم.آبشو که ریخت منم داشتم بایه دستم با کوسم ور میرفتم تا آب منم بیاد. یکی دو دقیقه بعد هم آب خوشکل از کوس منم اومد و منم ارضا شدم.خیلی سکس باحالی بود.از اون روز به بعد تقریبا هفته یه دفعه باهاش میرفتم خونه خالی.تا الان فکر کنم حدود 40بار منو گاییده.واقعا حال میده.
نوشته: مینا
جنده
کس کش
این همه دادی پس اون وشهر آیندت باید چیو بکنه از تو؟
بدبخت اون کسی که با تو ازدواج میکنه
راستی یادم نره بگم که
حسابی داستانت تخمی بود و خودتم خیلی خری و خیلی هم ساده ای که به این راحتی دادی و خیالتم نیست
ده آخه دختر روز قیامت رو چیکارش میکنی
اونجا یه جوری حسابتو میرسن که خودتم فکرشو نمیکنی
دیگه این کارو نکن
خب تو که معلومه چکاره ایی ، حسابی خاک برسرت میمون(واسه یادآوری شمیم جون)
دیگه این خاطرات مسخرتو ننویسی ها از فردا شروع کنی اون 39تای دیگشو بنویسی تونل که تعریف نداره :D
بهت تبریک میگم مینا جان تو برنده مزخرف ترین داستان سال شدی آخه این چرت و پرتا چیه نوشتی؟؟؟؟ مثلا به چی فکر میکردی ببین همیشه نظراتو بخون بعد داستان بنویس اینهمه میان میگن وقتی جلق میزنید داستان ننویسید چرا نمیخواین اینو قبول کنید یاد احمدی نژاد افتادم گفتم گفت گفتم گفت آها تازه نصف این تخیلاتتو خوندم و الا اول صبحی ریده میشد به اعصابم
ای کیرهمه کاربرا کاربرای مهمان تو سوراخت.فکرکنم کافی باشه اگه خواستی بازم بگوتادخترخانمارو اضاف کنم باخیاربیان.
آره نديده نشناخته رفتي داخل خونه
تو برو تو تخيلاتت كونتو گشاد كن
کس شعر،کس شعر
باز هم یک کس شعر دیگه از یه آدم کس مشنگ.
پسر همسایه ی کون باز کن,کسشم واسه ی شوهر بدبختش باز کن.
فعلأ اینو داشته باش
تف تا بعد بیام داستانتو بخونم؛دی
&&&&کواک؛کواک؛کواک؛&&&
چه خبرته دادو بیداد میکنی
هههههههههههههه اینو ببین
:d =)) =)) :))
ساینا عاشششششقتم
=))
ساینا ؛اگه میشه بیا به این بگو چی کار داری
هههههههههههههههههههههههه
دوباره یکی عاشششقت شد؛دی
Cadacil
راه استفاده ازکون این نیستاااااااکه این همه به کاری که کردی افتخارمیکنی.
درضمن .مطمئنی که وقتی ازکون میکردت حال میکردی؟فکرنکنم دختراخیلی ازاین کارخوششون بیاد.
راستی مطمئنی که دختری؟
دخترااینقدرخنگ نیستندکه برن جایی که نمیدونن توش چه خبره.اگرداستان واقعی باشه توجنده ای بیش نیستی.
ظرفیت برای آدم خوبه نمی بایست خودشه معرفی کنه خجالت بکشین cadacil…؟{}
Injaam ke baz esmeto neveshti sara hame fahmidan meymuni digd tekrar nakon :lol:
jendeye lashi khayli kos lholi age in kararo karde bashi albate yekamam mikhoore ke takhayoli bashe ke darin soorat bazam jendeiii bish nisti ke zehne javoona rooo kharab mikoni fuck nastygirl
خسته نشدي تو تخيلات مزخرفت اين همه تونل باز كردي
ديگه ننويس لطفا
آقا مردونه من دوساله میام این خراب شده ولی واقعا برام تعجبه چرا اینا با این کس شعرا سعی میکنن کاری کنن که من و امثال من دیگه نیان اینجا!!من به جرعت میتونم بگم بعد از داستانای آرا داستان جالب نخوندم!!!اگرم خوندم بیشتر از تعداد انگشتای دست نبوده!!!
سلام خوش به حالت یکی هم پیدا میشد منو سوار میکرد بد نمیشد
با نظرmiladopps خیلی خیلی موافقم.میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم:…تو جنده ای بیش نیستییییییییییییییییی
پس اگر بیای آبادان به همه پسرا میدی