با خانواده دوستم ۳۰سال رفت و آمد داشتم، ۲سال بود ک پدر۷۵سالش دوران کهنسالی رو طی میکرد و یواش یواش آب میرفت، توی خونه شون پیرمرد همراه با خانمش و خواهر ۳۰سالش زندگی میکردن، هر از گاهی سری بهشون میزدم و واقعا من رو دوست داشتن، عید امسال رفتم دیدنشون، پیرمرد آخرهایش بود، خانمش ک زن نزدیک ب ۷۰ سال رو داره گفت خیلی دوست داشتم بغلت میکردم ولی حیف ک نمیشه، باهاش شوخی کردمو، چند ساعتی اونجا بودم و تمام، گذشت تا ۲ماه بعد پیرمرد ب رحمت خدا رفت، تمامی مجالس رو با قدرت بودم تا بعد از چهلم، تو این بین تشکرات همه ی خانواده می رسید، ۲۰روزی از چهلم گذشته بود که خانم مرحوم زنگ زد و بعد از کلی تشکر خواست منو ببینه، برای عصر قرار گذاشتم و رفتم منزل، بعد از خوش آمد گویی گفت هنوزم دلم میخواد بغلت کنم. منم گفتم جای مادربزرگمه و دستم رو باز کردم به نشانه بغل، اومد توی بغلم ، پیرزنی نحیف و البته گرم، چند ثانیه ای گذشت و گفت توهم منو بغل کن، انجام دادم، گفت احتیاج ب نوازش دارم، پشتش رو مالیدم، اما با تعجب احساس کردم دستش به کیرم میخوره، بهش گفتم حاج خانم ظاهرا بیشتر از نوازش کار داری، نگاهم کرد و گفت، بله، غریبه نیستی ،نیاز به رابطه دارم، چندسالی هست که محرومم و هرچی فکر کردم دیدم فقط به تو میتونم بگم، حالا هم راستش میخوام دستی به سرو گوشم بکشی، خشکم زد، با این سن و بچههای ۵۰ساله هنوز دلش میخواد!مردد بودم ولی اشکش در اومده بود، گفتم جهت رضای خدا چشم، بوسیدم و تشکر کردو گفت کی انشالله، گفتم فردا ظهر خوبه، شاد شد و با شیطنت گفت البته، فردا چند مدل کاندوم و لیدوکایین و ژل و ویاگرا خریدم و سر راه ویاگرا خوردمو رسیدم، به خودش رسیده بود و خبری از چادر نبود، بعد از پذيرايي مختصر، گفت میرم توی اتاق حاضر شم، منم لخت شدم و لیدوکایین زدم و چند دقیقه بعد رفتم توی اتاق، نمیدونستم درسته یا نه، با مادر بهترین دوستم. دیدم روی تخت به پهلو دراز کشیده و روش یه چادر انداخته، خجالت میکشد، رفتم پشتش زیر چادر چسبوندم بهش، سینه که چه عرض کنم، لواشک رو شروع کردم به مالیدن، کمی دست به کونش کشیدم و دیدم بدک نیست، چادر رو کنار زدم دیدم پایین تنه ش خوبه، سفید و کشیدس، گفتم بکنم توش؟ سرش رو تکون داد و، کاندوم رو ژل زدم و گذاشتم دم کوسش، نم نمک کردم توش، بد نبود، حس خاصی نداشتم بیشتر گفتم کارش راه بیفته، تا ته کردم توشو، تلمبه زدم، گشاد بود و حال نمیکرد، کاندوم خار درشت خریده بودم، کشیدم روی کیرو، دمرش کردم از پشت کردم توش، تلمبه و تلمبه خوشش اومده بود، کونش رو میآورد عقب، تند تند تلمبه میزدم ، روی شکم خوابوندم و لنگاشو دادم بالا، بدک نبود،، تلمبه میزدم و چوچول آویزونش رو میمالیدم خیلی بهش حال میداد، بالاخره بعد از ۱۰دقیقه ک عرقم رو درآورده بود ارضا شد، روی تخت عین ماهی از آب افتاده جول میزد، یکم آروم شد، من آبم نیومده بود، دوباره تلمبه زدم اون ک حساس شده بود، دوباره شروع به لرزش کرد. کاندوم رو در آوردم کردم توش، داغ داغ بود، آبمو آوردم ته کوسش، بی حال افتادیم بغل هم. تا حالا ۳ بار کردمش، خدارو شکر رو اومده، فکر نمیکردم پیرزنم اینقدر حال بده، خدا قسمتتون بکنه
نوشته: ابراهیم
خب احمق کمر بنده خدا میشکنه چطور به شکم خوابوندیش پاهاشو دادی بالا
من یه جی اف داشتم سن 53 . بعد از دوستی و رابطه باهاش دیگه با سن پایین اصلا نمیتونم رابطه داشته باشم.
از بس هات و با حال هست…
داستانت خوب بود. لایک
نوش جونت اره خوبه ولی ۷۰ ساله نمیدونم اما من ۶۰ ساله کردم عالی بود
سن بالا حرف نداره… من همه مدل کردم ولی یه 57 ساله رو کردم بینهایت لذتبخش و سکسی بود… حالش وحشتناکه
اینقدر بهت فشاراومده و دخترهای محل بهت کم محلی میکنن که توفانتزی رفتی سراغ پیرزن۷۰ساله…همون فیلم ببینی و جغتوبزنی سنگینتربنظرمیایی تا بخای این (بقول داش احمد )چرندیات واقعی سرهم کنی …ملجوق عقده ای کون وکص ندیده
بابا برای رضای خدا بقیه رو نکنی یوقتی کصشعر بود تمام
زنا وقتی سنشون بالا میره و یایسه میشن هورمون زنانگیشون گم میشه همین باعث خشکی وازن زن میشه و تنگ میشنبرعکس چیزی که فکر میکنید کوسشون تنک میشه و کم تحمل. حالا چطور مدعی هستی گشاد بود عجیبه
موضوع خوبه ولی بی حال نوشتی پیر زنم دل داره من خاله خانمم رو گاییدم چنان ابش پاشید همه جارو خیس کرد در ضمن زنا بعد ۶۰جمع میشه کوسشون نه گشاد اینم راست بودن داستانت.ولی به عشق پیرزن جقیدن راسته
کوفتت بشه.
من عاشق پیرزن هستم.
لعنتی ها هرچی بیشتر بکنی تشنه تر میشن
میشه با رسم شکل نشون بدی
چطوری به شکم خوابوندی بعد لنگش هارو دادی بالا
۲۰ نمره
اگر کسی که دست نیاز به طرفت دراز کرد حالا پیر،زشت،چاق،کوتاه قد،سیاه باشه و دلشو نشکنی مطمن باش رزاق حواسش هست و رزق عضو تناسلی تورو زیاد میکنه با کیس های مطلوب این قانون طعبیته
بدک نبود