گاییده شدن برای اولین بار توسط پسر عمو

1392/12/19

دوستان سلام. امیدوارم خوب و شهوانی باشید. اسمم افشین. پس از خوندن داستانهایی از این سایت بر آن شدم که منم داستانم رو براتون بگم. نمیدونم که تا چه حد میتونه براتون جالب باشه ولی بجز اسامی همه داستان اتفاق افتاده. من یه پسر 35 ساله هستم که از بچگی مثل خیلی از نوجوانها مشتاق دونستن مسایل جنسی بودم. اولین آشنایی من با مسایل جنسی از زمان 10 سالگی شروع شد که با پسر همسایمون شایان میرفتیم حمام عمومی چون خونمون حموم نداشت. اون از من 3 سال بزرگتر بود بهمین دلیل مادرم منو باهاش میفرستاد. ما همیشه حرفای سکسی میزدیم ولی به عمل کردنش فکر نمیکردیم. یه روز شایان بمن پیشنهاد کرد با هم جلق بزنیم در حین کار اون دستمو گرفت گفت براش بزنم و اون هم برا من جلق زد. در حین کار اومد جلو چسبوندم به دیوار حموم و لبامو بوسید. کمی هول شدم ولی خوشم اومد. اون کیر خوش تراشی داشت در حد 12 سانت. اون روز با تمایل من گذاشت لای پام و آبشو ریخت دم سوراخم. باور کنید بعد ازین همه سال گرمی و جهش آب منیش در سوراخم حشریم میکنه. این رابطه جنسی زیاد جلوتر نرفت و همش تا همون حد درمالی کونم بود. ما مدت زیادی اونجا نبودیم و با انتقالی پدرم ما اومدیم شهر خودمون. من اون زمان 12 سالم بود و دومیدانی میرفتم. پاهای کشیده و هیکلی قشنگو صافی داشتم و البته بدون مو… ما با خانواده عمو بزرگم که سه تا پسر داشت رابطه خوبی داشتیم. پسر عمو بزرگم سپهر حدود 19 سالش بود و سرباز بود که اومده بود مرخصی. پسر عمو دومیم سامان 17 سالش بود. یه روز که بابام ومادرم دعوت جایی بودند که باید شب میموندندمنو داداش کوچیکمو گذاشتن خونه عموم. یادم میاد زمستون بود و بساط کرسی و بخاری جور بود. عموم خودشو خانمش پایین خوابید وما 5 تا رو فرستادند بالا زیر کرسی. ما 5 تا هم رفتیم زیر کرسی که بخوابیم. شاید بخاطر بازی و خستگی بود که زود خوابم برد ولی نیمه های شب بود که لمس دستی لای پام منو بیدار کرد. از دیدن پسر عمو بزرگم که کنارم خوابیده بود جا خوردم گفتم چی کار میکنی. گفت ببین افشین صدات درنیاد اگر بیداربشن به ضرر خودته. من که از طرفی داغ شده بودم و از طرفی ترسیده بودم بند رفته بودم که چی بگم. گفت کمی بازی میکنیم تموم میشه. به گفته خودش آرزوی سکس با منو داشته ولی هیچوقت فرصتی نبوده. سپهر وقتی شوک شدن منو دید گفت آروم باش مطمنم تو هم لذت میبری. بعدبا پایین کشیدن شلوارم شروع به ساک زدن و لیسیدن من کرد, تموم ترسم یواش یواش ریخت و بجاش احساس خوب وشیرینی جاشو گرفت. سپهر با مهارت خاصی ساکم میزد تا جایی که مطمن شد برا پیشنهادش آمادم. ازم خواست که ساکش بزنم منم با کراهت شروع کردم. اولش هی بهونه میاوردم که اه بد مزس این کارو دوست ندارم. که کمی با دلداری و البته فشار سرمو برمیگردوند رو کیرش. با بزرگ شدن کیرش کمی ترسیدم کیری در حدود 17-18 سانت اما یکدست و صاف. راست میگفت از خوردن اون کیر لذت یردم. بعد گفت ببین افشین من میذارم لای پات چون خیلی تو کفم. من هم با این قول که تو کونم نذار احازه دادم. منو برگردوند و از پشت کیرشو اب دهن زد و گذاشت لای پامو پس از یه چند دقیقه ای گفت که برگردم. برگشتم و به پشت خوابیدم. سپهر پاهامو کشید بالا به طرف سرم و شروع کرد به لیسیدن سوراخ کونم. تماس اون زبون داغ و نمدار و سوراخ صاف و بکر کونم منو از خودم بیخود کرد. با اینکه هوای اتاق گرم نبود ولی از گرمای سکسمون بدنمون داغ بود. این کار سپهر حسابی حشریم کرد و خودم با دستام پاهامو بالا گرفتم تا اون بتونه بهتر کارشو انجام بده. مدتی بعد تماس انگشتش که داشت داخل کونم میشد رو حس کردم. دو دل بودم میدونستم که این ابتدای کار و سپهر میخواد که منو بکنه. ولی از طرفی هم این کارو دوست داشتم و لذت بخش بود برام. میتونم الانم تمام احساس اون موقع رو حس کنم. بدنم داغ و عرق کرده بود با رفت امد یک انگشت و بعد 2 تا انگشت دیگه مشکلی برا گاییدن کونم نیود. سپهر با گذاشتن بالش زیر کمرم کونم رو داد بالا. خودش هم حسابی کیرشو خیس کرد که مشکلی برای دخول نباشه. این بی مروت اینقدر کاراشو به خوبی و ظرافت انجام میداد که انگار ماهها برا من نقشه میکشیده. باید بگم اون لحظه فرا رسید و سر کیر سپهر تو کونم گذاشته شد. حس غریبی داشتم ولی لذتش 10 برابر بود. سپهر با حوصله سر کیرشو تو کونم گذاشت من کمی ناله کردم ولی دلداریم داد که همه چی خوب پیش میره. من حس کردم که سر کیر امیر کاملا تو کونم هست دست بردم که لمسش کنم سپهر دستمو گرفت گفت تکون نخور اذیت میشی. منم مثل یه بچه حرف شنو به گرفتن پاهام ادامه دادم. حالت شهوت رو تو چهره اش زیر چراغ خواب قرمز رنگی که گوشه اتاق روشن بود میدیدم . تماس بیشتر کیرش تو سوراخ کونم منو هم حسابی حشری کرده بود که حتی لبام از شدت شهوت میلرزید. داشتم یه سکس محشر رو تجربه میکردم. سپهر با حوصله تمام کیرش رو داخل کونم کرد ووقتی کمی ایستاد من دست یردم و کیرش رو لمس کنم. تمام کیرش تو کونم بود. باورم نمیشد. واقعا احساس خوبی داشتم. با دستم زمانیکه کیرشو آروم میکشید بیرون تا دوباره بکنه تو کیرشو لمس کردم. لزج بود و داغ. کونم هم با لیسیدنها و انگشت کردنها باز و ول بود. سپهر آروم آروم شروع کرد به تند کردن حرکاتش. سعی میکردم با دستم رفت وامد کیرش رو حس کنم اون هم با دستاش پاهامو حسابی باز کرده بود و رو کونم خیمه زده بود و از گاییدن کونم لذت میبرد. نمیدونم بگم چه مدت این حالت رو داشتیم. ولی من خودم با کیرم بازی میکردم و توی اون حالت خلصه و شهوت از سکس لذت میبردم. سپهر با اروم شدن حرکاتش کیرشو تا آخر تو کونم کرد و نگه داشت. کمی بعد التهاب فوران منی تو کونم رو حس کردم. هر دو لذت برده بودیم. پس از اومدن آبش سپهر لبامو بوسید و گفت به آرزوش رسید. منم که حرفی برا گفتن نداشتم فقط خندیدم. سپهر کمک کرد با ساک زدن بیام و بعد با دستمال تمیزم کرد ازون پس این من بودم که مثل یه بره دنبالش بودم که منو بکنه. هر وقت میدیدمش لبخندی بین جفتمون ردو بدل میشد. این کار رو در هر فرصتی ادامه میدادیم تا زمان ازدواجش که بعد ازون چون کسی رو نداشتم به پسر عمو دومیم نزدیک شدم. اگر این داستانو دوست داشتید بگید که داستان دومم هم بگم . با آرزوی لذت از شهوت برا همه شما.

نوشته: افشین


👍 1
👎 2
122689 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

414400
2014-03-10 08:13:38 +0330 +0330
NA

نه جان خودت ادامشو نگو !!استدعا دارم باقیشو ننویس!
جان عمو بزرگت لازم نیس ادامه بدی!فقط برو!

0 ❤️

414401
2014-03-10 08:16:27 +0330 +0330
NA

ایشاا… به راه راست هدایت بشی ؛
من که زیاد خوشم نمیاد از این کارایی که شما ها میکنید
سپردمت به بچه های شهوانی
فقط نفهمیدم فاعل سپهر بود یا امیر

0 ❤️

414402
2014-03-10 08:32:46 +0330 +0330
NA

رابطه فقط ‏mf‏ تموم شد و رفت ! بقیه اش دیگه گل واژه اس ;)

0 ❤️

414403
2014-03-10 08:37:20 +0330 +0330

از نظر من رابطه فقط FMF بقیش خاک بازیه
یه دونه دختر هیچ جای ادم و نمیگیره اخه

0 ❤️

414404
2014-03-10 09:22:06 +0330 +0330
NA

الان دقیقا چند کیلویی از 10سالگی وارد نظام مقدس جلق زنی شدی.
چشمات سالمه؟ کارت فکر کنم از آب هویج و دکتر گذشته.

0 ❤️

414405
2014-03-10 11:12:35 +0330 +0330
NA

البته ‏koohyar‏ نظر شمام محترمه . اما در کل باید 2تا قاچ تپل هندونه بدی پسر بچه3 ساله بخوره و با دولش حسابی بشاشه تو رابطه های مثل این ‏mm‏ یا ‏ff

0 ❤️

414406
2014-03-10 16:52:26 +0330 +0330
NA

گمشو بابا کونی مونی .دیگه ننویس اب چاقال

0 ❤️

414407
2014-03-10 22:11:28 +0330 +0330

پنج نفر تو یه کرسی خوابیدن این همه فعلو انفعالات انجام شده و اب از اب تکون نخورده. در یه حالت امکان داره که اون یکی پسر عموهات کون برادرت بزارن که کاری به کار تویه کونی نداشته باشن.
اخه بچه کونی داستانم مینویسی یه داستان خوب بنویس دیگه چرا با ابرو و حیثیت گیا بازی میکنی؟

0 ❤️

414411
2014-03-11 02:32:03 +0330 +0330
NA

فقط میتونم بگم دم پسر عموت گرم

0 ❤️

414408
2014-03-14 18:06:51 +0330 +0330

جالب بود. داستانهای بعدیتو هم بذار. مرسی

0 ❤️

414409
2014-03-17 08:23:52 +0330 +0330
NA

كونى از مشهد ميخوام
كسى هست پيام خصوصى بده

0 ❤️

414412
2014-03-17 11:36:24 +0330 +0330
NA

Jooooooon harki dos dari nanevis…

0 ❤️

565181
2016-11-21 12:22:16 +0330 +0330

کرسی عموت عایق صدا داشت و نور مخفی که همه چیزو میدیدی کونی جقی به توان 10
کسی هم متوجه نشد

0 ❤️