استادِ فریکی

1402/12/09

*این داستان فانتزی و دارای محتوای همجنسگرایانه‌ست. چیزِ دهن گیری نیست پس اگر میخونید و وقتتون هدر میره به پای خودتونه، با عرض معذرت.)

من کیارشم، الان 23 سالمه و این یکی از بهترین خاطره های سکسیمه که وقتی 19 سالم بود برام اتفاق افتاد. از وقتی پانزده سالم بود بخاطر قدم والیبال بازی میکردم واسه همین بدن رو فرمی داشتم و از وقتی که میرفتم باشگاه کمی عضله هم آورده بودم. چشمای مشکیِ درشت و موهای مشکی دارم با پوست سفید.

چند ماهی میشد دانشگاه رو شروع کرده بودم. فضای جدیدی بود مخصوصا واسه منی که از شهر کوچیک میومدم، ولی وفق گرفتن واسه من سخت نبود. شخصیت گرم و همه پسندی دارم و همین باعث میشه افراد باهام خوب باشن و سریع مچ شم. با همه بچه های کلاس رابطه ای دوستانه داشتم ولی دروغ چرا آدم جالبی تو کلاسامون نبود که باهاش صمیمی شم.
از راهنمایی که فهمیدم سکس و گی بودن چیه یکی از سرگرمیام پیدا کردن کراشم توی معلما و خیال پردازی در مورد سناریوهایی بود که میتونستم بکنمشون. نه اینکه با پسرای همسنم حال نکنم ولی مردای بزرگتر همیشه ی چیز دیگه بودن برام. اینکه رو یه مرد مسن تر قدرت داشته باشم و ازش استفاده کنم همیشه کیرمو مث سنگ سخت میکرد. و خب دانشگاه هم از این قضیه مستثنا نبود. بین استادای مختلفی که داشتیم، یکی از استاد ا از همون روز اول نظرم رو جلب کرد. یه مرد توی اوایل چهل سالگی با موهای خاکستری صاف که همیشه شونه زده بود، چشمای روشن عسلی و پوست گندمی و صورتی که مرتب شیو میکرد. واقعا واسه سنش خوشگل بود و زیبایی گیرایی داشت. قدش متوسط محسوب میشد و هیکلی بود و فقط کمی شکم داشت که میشد حدس زد نزاشته گذشت زمان چاقش کنه. به خودش میرسید، لباس های اتو کشیده می پوشید و ادکلن میزد. اما چیزی که بیشتر از همه برای من جذابش میکرد، کونش بود. یه کون برجسته، گرد و درشت که وقتی میچرخید تا تدریس کنه برجستگیش بهم چشمک میزد؛ مخصوصا وقتی شلوار پارچه ای مشکی میپوشید.
اگر قرار بود تایپمو تعریف میکنم میشد مردای بالای چهل سال که با اعتماد بنفس و صد البته کون خوبی دارن، پس توضیح میداد چرا سوژه تمام جقام شده بود…

یکی از روزای آخر دی بود و یادمه هوا بد سرد بود. داشتم از دانشگاه برمیگشتم که گوشیم لرزید و نوتیف گرایندر رو از رو صفحش دیدم. از گرایندر زیاد استفاده نمی کردم و بیشتر بجای دیتینگ اپ برام اپ چت کردن با غریبه ها و سرکار گذاشتن بود. ولی این اواخر یه کیس خوب به تورم خورده بود. چند باری سکس کرده بودم و همیشه با همسن یا کوچکتر از خودم بود که بدم نبودن ولی این یکی دقیقا تایپم بود. سن‌بالا بود و می‌گفت از پسرای جوون تر خوشش میاد و دوست داره که کم سن بکنتش. منم از فانتزیام میگفتم که دوست دارم دام(dominant ) باشم و طرف مقابل مطیع من باشه. اول که بش پیام دادم فک نمیکردم چیزی ازش در میاد مث همیشه، ولی وقتی بیشتر حرف زدیم و نود رد و بدل شد فهمیدم اینبار شاید فرق داشته باشه.
و امروز روزی بود که باید میرفتم به آدرسی که برام فرستاده . دروغ چرا تو اون سن اونم شهر غریب استرس زیادی داشتم و اولین بارم بود تو اینجا سکس میکردم اونم با کسی که فقط نوداشو دیدم و اسمشم حتی نمیدونستم. ولی وقتی دیدم جایی که داده یه هتل گرون تو قسمت خوبه شهره یکم دلهره‌م پایین اومد. منطقم این بود کسی که پول اینجارو داره قرار نیست کرم بریزه یا بخواد دغل دراره یا تیغم بزنه. و با فکر اینکه قراره کون یه مایه داره بزارم بیشترم هورنی شده بودم.
وارد هتل که میشد ی کمی جلوتر از پیشخوان، یه کافه بود که جلوش مبل گذاشته بودن واسه نشستن و اونم بم گفته بود رو یکی از اونا منتظره تا باهم به اتاق بریم. همینکه چشمم بش افتاد قلبم ریخت. نمیدونستم اینکه شمسه باید خوشحال باشم یا بزنم به چاک. داشتم تو ذهنم تصمیم رفتنو میگرفتم که برگشت و منو دید. میشد تو صورتش دید که اول یکم جا خورده ولی بعد ریلکس پاشد و اومد سمتم. اول کمی خوش و بش کردیم و بم گفت دنبالم بیا و راهی آسانسور شد.
خداروشکر توی آسانسور کسی نبود و میتونستم خوب دیدش بزنم. یه گرمکن سفید که یه پلیور سیاه روش کرده بود. رونا و کونش آدمو دیوونه میکردن. تو فکر این بودم که گفت
-میدونستی منم؟
از سوالش یکم جا خوردم.ولی اصن خوشم نمیومد فک کنه دارم دروغ میگم.
+نه استاد، جون خودم یه درصدم حدس نمیزدم شما باشید!!
یه نیمچه لبخندی زد و گفت: اینجا که استاد نیستم، کوروش صدام کن. خب حالا که فهمیدی منم خوشحالی یا ناراحت؟
منم که در واقع تو کونم عروسی بود سعی کردم خودمو جمع کنم
-خوشحالی واسه یه یه لحظشه آقا کوروش، عالیم.
خواستم ازش بپرسم که از اینکه طرف مقابل دانشجوشه چه حسی داره که در آسانسور باز شد. دستمو گرفت و منو با خودش به سمت اتاق کشید. وقتی مشغول درآوردن کارت اتاق شد یه نگاه به اطراف کردم که کسی نباشه و با اینکه کلی استرس داشتم از پشت دستمو بردم سمت کونش و یه فشار ریز دادم. همینکه دستم خورد بش یه جون زیر لب گفت و خندید. منو میگی کیرم مث سنگ چسبیده بود به جینم. تصور اینکه قراره الان استادمو بکنم باعث شده بود هیچی نشده پریکامم باکسرمو خیس کنه.
وارد که شدیم فهمیدم فقط نمای هتل درست حسابی نبوده، واقعا چیز سکسی ای بود. دیزاین اتاق سفید و طوسی بود که یه تخت دونفره با ملافه های سفید داشت و جلوی تخت روی دیوار یه تی وی بزرگ بود. ازش عذرخواهی کردم که برم یه دستی به سر و صورتم بکشم و اونم سری تکون داد.
وارد روشویی که شدم یه نگاه به خودم تو آینه انداختم. باید خودمو جمع میکردم. یکم موهامو مرتب کردم و چند نفس عمیق کشیدم و سعی کردم برم تو حس و یکم اعتماد بنفسمو برگردونم.
همینکه درو باز کردم با جذاب ترین صحنه عمرم رو‌به‌رو شدم.
تو چت در مورد اینکه چقدر از پیراهن و شلوار پارچه ای رسمی خوشم میاد حرف زده بودیم و اینکه جزو فانتزیامه اونم چیز خاصی نگفته بود ولی فک نمیکردم واقعا بپوشه. به حالت داگی، چهار دست‌و‌پا روی لبه تخت بود به صورتی که کونش رو به سمت من قمبل کرده بود.
آروم از پشت بهش نزدیک شدم و دستمو روی کونش کشیدم. یه کون قلمبه که داشت شلوارش رو پاره میکرد. انگشتامو نوازش گونه از روی شلوار وسط چاک کونش کشوندم تا تخماش و با دستم قالب گرفتمش و یه فشار کوچیک دادم. یه آه مردونه کشید که بیشتر وسوسم کرد. بهش نزدیکتر شدم و هر دو دستمو از پهلوهاش تا روی سینش بردم و از پشت بغلش کردم. برجستگی کیرم که داشت شلوارمو جر میداد رو روی کونش جا‌به‌جا کردم و اونم آروم ناله میکرد. دستمو بردم سمت کمربندش و همون‌طور که داشتم بازش میکردم شروع کردم به بوسیدن و لیسیدن گردنش. پوستش داغ داغ بود و جای بوسه هام قرمز میشد.
همینکه کمربند باز شد آروم شلوارشو پایین کشیدم و تا زانوهاش پایین آوردم. باکسر قرمزش باعث میشد پوست سفیدش بیشتر به رخ کشیده شه و کونش قلمبه تر بیوفته.
محکم کف دستامو به کونش زدم که اینبار آهش با صدای بلند در اومد. انگشتمو از رو باکسر به سوراخ کونش بردم و فشار دادم که اونم آخ و اوخ میکرد. کیرم داشت منفجر میشد ولی الان وقتش نبود. اول صورتمو به کونش نزدیک کردم و یه گاز از لپ کونش گرفتم. مث جنده ها ناله میکرد.
زبونمو روی باکسرش تا روی سوراخ کونش کشوندم و زبون زدم و چرخوندم. ملافه هارو توی دستش مشت کرده بود؛ جوری که رگ های دستش مشخص بود. سرمو که دور کردم روی شرتش یه سوراخ خیس شده بود. باکسر رو هم کشیدم پایین و یه اسپنک محکم کوبوندم رو کونش که جای دستم روش قرمز شد. نرم و خوش فرم بود، ترکیب بهشتی.
موهای بدن کمی داشت و به ندرت مشخص بود روی کون و پاهاش، مخصوصا اینکه موهای بدنش بور بودن. یه تف انداختم رو سوراخ قرمزش و شروع کردم با یه انگشت فشار دادن.
لامصب تنگ تنگ بود. معلوم بود مدتی میشه نداده.
همینطور که داشتم فشار میدادم گفتم:
+اسمت چیه بچه
با یه صدای لرزون گفت: کو…روش
انگشتو تو یه لحظه تا ته کردم که یهو بدنش یکم پرید و یه داد کوچیک زد
-نشنیدم چی گفتی جنده، اسمت چی بوددد؟!
+جن…ده‌ … جنده‌ی… شم…ااااا
اینکه بخاطر انگشتم توش نمیتونست جمله هاشو کامل ببنده باعث میشد بیشتر حشری شم و بخوام اذیتش کنم.
اانگشت دوم و آروم کردم تو و عقب جلو کردم و بعد انگشت سوم.
شلوار و شرتمو از پا درآوردم و خوب که سوراخش باز شد از لوب کنار تخت یکم زدم به کیرم مالوندم و انگشتم رو کشوندم بیرون .
سوراخش نبض داشت و مرتب باز و بسته میشد. یه سوراخ قرمز که تضادش با پوست سفیدش بد خوردنی بود. یکم با سوراخ کونش بازی کردم و با دوتا انگشتم چند بار بهش ضربه زدم.
بعد از پشت بغلش کردم و صورتشو آوردم نزدیک صورتمو وحشیانه شروع کردم به خوردن لباش. قلوه ای و قرمز. زبونمو روی زبونش می کشیدم و لباشو میبوسیدم. وقتی دیدم دارم نفس کم میارم کشیدم کنار و به چشماش زل زدم. هردومون به نفس نفس افتاده بودیم ولی چشاش التماس میکردن واسه بیشتر. دوتا سیلی محکم تو صورتش زدم و بعد سرشو به جلو خوابوندم تا کونش بیاد بالاتر.
یه دستمو گذاشتم رو کمرش و با دست دیگم کیرمو رو سوراخش تنظیم کردم. کیرم نه بزرگه نه کوچیک. یه پونزده سانت خوش فرم و کلفت که به قرمز/بنفش میزنه. ولی انقد تنگ بود به راحتی نمی‌رفت تو.
بعد یه چند ثانیه فشار دادن سرشو بردم داخل که همزمان شد با داد کشیدنش. از پشت سرشو به ملافه ها کوبوندم و تا نصف بردم تو. دادهایی که میزد تو ملافه خفه میشد و بدنش عرق کرده بود، و این واسه من منظره ی مورد علاقم بود. یه چند دقیقه ای تو کونش تلمبه زدم تا وقتی که از این پوزیشن خسته شدم.
برش گردوندم تو حالت میشنری تا وقتی که دارم میکنمش صورتشو هم تماشا کنم. دکمه های پیرهنشو باز کردم و از تو تنش درآوردم و بعد شلوار و باکس رو کشوندم و انداختم یه گوشه. با دو دست نوک سینه هاشو گرفتم و یکم پیچوندم تا وقتی دادش دربیاد.
صورت سفیدش به قرمزی می‌رفت و عرق کرده بود. موهاش به پیشونیش چسبیده بودن و چشای عسلیش خمار بود. لباش هنوز از یکم پیش قرمز بودن و از شدت نفس نفس زدن بالا پایین میشدن.
دستمو دور لپاش گذاشتم و یه لب کوتاه ازش گرفتم.
با دست دیگم کیرمو رو سوراخش تنظیم کردمو و با یه فشار یهو تا ته کردم توش. یکم به عقب پرید و صورتشو از درد جمع کرد و آخی گفت که باعث شد دوباره شارژ شم. چند بار دیگ به صورتش سیلی زدم که سرخ سرخ شده بود و آب دهنش از یه گوشه سرازیر شده بود. پاهاشو بالا گرفته بودم و اینبار کیرمو میاوردم بیرون و محکم تا ته میکردم توش، جوری که هربار تا ته میرفت و صدای نالش در میومد. یه دو سه دقیقه اینکارو کردم و بعد کشوندمش بالاتر روی تخت و دستامو گذاشتم دو طرف سرش و شروع کردم به تلمبه زدن. بوی عرق و ادکلن کل فضای اتاق رو برداشته بود و ترکیب فوق‌العاده ای رو ساخته بود.
بعد ی مدت تلمبه زدن حس کردم دارم میام که همون موقع کیرمو از کونش درآوردم. موهاشو گرفتم و کردم تو دهنش. سرشو فشار دادم به کیرم که تا ته حلقش بره و اونم اوق بزنه.
با اینکه ساکر خوبی نبود و دندون میزد ولی هی موقع خوردن کیرش به صورتم نگاه میکرد. گرمای دهنش و دیدن صحنه لباش دور کیرم اونقد لذت بخش بود که در عرض یه دقیقه آبم توی دهنش فوران شد. یکم جا خوردم وقتی تا قطره آخر رو قورت داد و کیرمو هی مک میزد تا چیزی نمونه. الحق یه جنده‌ی واقعی بود.
همینکه تموم شد خودمو از خستگی کنارش انداختم، ولی حس عذاب وجدان اینکه اون کام نشده نمیزاشت آروم بگیرم واسه همین شروع کردم به ساک زدن کیرش. اول با نوک زبون سرشو خیس کردم و بعد گذاشتم تو دهنم. دومین باری بود که ساک میزدم و توش خوب نبودم ولی یه کیر کوچیک صورتی داشت که کارمو راحت میکرد و خیلی خوردنی بود. بعد پنج دقیقه خوردن بم گفت داره میاد که کشیدم بیرون و تند تند براش جق زدم که با یه داد شبیه به هوار آبش اومد و ریخت روی شکمش.
بعد از اون باهم حموم رفتیم و اونجام باز سکس داشتیم.

اون روز تموم شد و بعدا فهمیدم وسط راه از بین چتا فهمیده من کیم و چیزی نگفته ولی بازم آدم جا افتاده و محترمی بود و شخصیتش توی سکس و حالت عادی از زمین تا آسمون انگار فرق میکرد.
بعد از اون تقریبا رفیق موندیم و چندین بار باهم سکس داشتیم. دیدنش توی دانشگاه با اینکه یکم عجیب بود ولی در عین حال حس خوبی میداد. همیشه بعد سکس مینشستیم و باهم کلی حرف میزدیم. در مورد زندگی، مهاجرت، کار، سیاست و …که سال بعدشم خودش مهاجرت کرد و رفت آمریکا…

کیارش-xo

نوشته: کیارش (یوزرنیم: bigbloodyd


👍 7
👎 5
11501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

973066
2024-02-29 10:02:09 +0330 +0330

کیرم تو ادمین با خودش داستان اپلود کردنش

1 ❤️

973161
2024-03-01 01:24:57 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

973170
2024-03-01 02:08:50 +0330 +0330

فکت:
یکی دیگه رو با فکر استادش کرده و اول داستان کصشر بود😂

0 ❤️

973247
2024-03-01 15:23:59 +0330 +0330

قبلش عکس مبادله نکرده بودید آدم حسابی

0 ❤️

973795
2024-03-05 10:44:32 +0330 +0330

کم چرت و پرت بنویسید تو رو خدا

0 ❤️

981121
2024-04-26 04:12:00 +0330 +0330

داستان باحالی بود و من فانتزی رو دوست داشتم. منم به سن بالاها علاقه دارم. قیافه مردونه و کونای نرم، خوش فرمو خوشگلشون عالیه.شلوار پارچه ای تو تنشون منم روانی می کنه مخصوصا بعضی هاشون که دلم می خواد تو خیابون کلمون بکنم تو خط وسط کو نیازشون. البته من حدود شصت سال دوست دارم و چهل زیادی جوونا به سلیقه من

0 ❤️