اولین کوس کردن آرش

1402/01/30

اسم‌مستعار آرش متولد ۵۵ این‌پنجمین پستم و اولین سکس واقعی با زن هستش تابستان سال ۷۳ با ۷۴ بود .خانواده دایی مهمان ما بودن با امیرچاخان پسر داییم که دوسالی ازم کوچکتره از سکس حرف میزدیم پسر داییم شروع کرد از سکس با زن حرف زدن البته من جدی نمیگرفتم گفت که با فرشاد به یکی به اسم وحید پول میدن براشون یه زن رو میاره خونه بیرون شهر (خانه ورثه ای پدر بزرگمون که ۵ کیلومتر خارج شهر بود وکلیدش دست همه بود و کسی نمیرفت اونجا )باور نمیکردم ولی نمیخواستم خرابش کنم با اینحال امیر هی قسم.میخورد .
گفت :تو چی تا بحال زن کردی؟
گفتم: نه یه بار زن لخت دیدم ولی نکردم .
گفت :میخوای ؟
گفتم آره دفعه بعدی به منم بگی
امیر یکم‌من‌من کرد و گفت ۲۰۰ تومن میگیره اونزمان پول کمی نبود ولی چندان زیادم‌نبود گفتم باشه
امیر گفت داری الان
گفتم آره
اگر راست میگی نشون بده امروز بریم
از بچگی من اهل پس انداز بودم یادمه دو یا سه هزار تومن‌تو خانه داشتم با نشون دادنش به امیر یادمه گفت وای تو از منم بیشتر پول داری بعد از ظهر بریم صحبت کنیم .
بعد از ظهر با دوچرخه اطلس مشکی ۲۶ امیر هم جلو سوار شد رفتیم‌چند کوچه بالاتر و با سوت مخصوصی فرشاد رو صدا زد فرشاد اومد و دیدم باهم پچ پچ میکنن فکر کردم میخوان منو تیغ بزنن یه ریگی به کفششون هست یک درصد هم فکر نمیکردم جریان زن واقعی باشه چند لحظه بعد امیر اومد و گفت ۱۰۰ هم میتونی به من قرض بدی فرشاد نداره وحید هم دوست اونه یکم موندم و گفتم باشه من سیصد میدم ولی وقتی زن اومد تو خونه لخت شد میدم .
امیر گفت حله فرشاد هم دوچرخه برداشت و رفتیم یه محله دیگه ماموندیم سر کوچه فرشاد رفت و وحید که من نمیشناختمش صحبت کرد وحید تازه خدمت تمام کرده بودو یکی دوسالی بزرگتر بود فرشاد برگشت و گفت کلید رو بده بدم وحید امیر هم کلید را داد فرشاد اومد و گفت بریم.
مابا دو چرخه راه افتادیم من هنوز باورم‌نمیشد و فکر میکردم سرکاری دو کیلومتری رفته بودیم که وحید با یک پیکان آبی مدل ۶۳ به ما بوغ زد و رد شد و زنی پشت ماشین برگشت و به ما نگاه کرد یادمه تو دلم‌گفتم راستکی امروز زن میکنم با سرعت بیشتری رکاب زدم جوری که فرشاد عقب موند.
بالاخره رسیدیم وحید ماشین رو برده بود داخل حیاط در زدیم بایه شورت ماماندوز در رو باز کرد و برگشت داخل رفتیم تو وحید به اطاق خواب رفت و گفت بین خودتون حرف بزنین نفر بعدی کیه و در را بست من سرپا مانده بودم حس عجیبی داشتم با یک در فاصله وحید داشت روشنک رو می‌کرد صدای نامفهومی هم‌میومد امیر رفت از سوراخ کلید تو را نگاه کرد گفتم زشته امیر صدای در اومد رفتم در را برای فرشاد هم بازکردم چند دقیقه بعد در باز شد وحید اومد و رفت دستشویی از لای در شکم و سینه های روشنک دیده می‌شد روشنک بلند شد و با یک دامن و بالاتنه لخت اومد بیرون وبا یه سلام‌نیم بند تقریبا سینه هاشو گرفت و رفت دستشویی وحید گفت خوب کی میره امیر گفت من فرشادم‌گفت غلط میکنی اونروزی هم‌تو رفتی روشنک در اومد و رو به من‌گفت ابن میمون کیه من از اول پشمالو هستم ولی به حرفش فکر نکردم فکرم رو ممه های کوچیکش بود امیر گفت هی روشنک آرش پسر عمم هستش تهرانیه روشنک خیلی لاغر با سینه های کوچیک ولی از رو دامن‌معلوم بود کون خوبی داره جلو اومد و باهام دست داد با گرفتن دستش کیرم سیخ شد خواستم ببوسمش که سرشو برگردوند و نذاشت ولش کردم به اتاق برگشت و به امیر گفت بیا تو فرشاد گفت اول من روشنک گفت نه تو کارت بیشتره اذیت میشم آخر تویی امیر رفت و در را بست وحید داشت سیگار می‌کشید و رو به من گفت در را باز کن برو تو نگاش کردم گفتم‌نه بذار تموم بشه وحید خندید و گفت تموم شده تا الان من نشستم که در باز شد امیر سرخ شده بود رفت دستشویی قبل اینکه تو بکنه ریخته بود تازه منم بفکر افتادم اینطوری نشه فرشاد فوری رفت تو اطاق روشنک غر زد بذار اون میمونم بیاد بعد ولی فرشاد بدون اینکه در رو ببنده بغلش کرد و میبوسید و روشنک هم هی ایش ایش می‌کرد خلاصه خوابوندش زمین من ناخودآگاه دستم رو کیرم بود فوری فرشاد شلوار و شورتش رو درآورد و رفت لا پای روشنک یه تف به دستش انداخت چند بار کیرشو خیس کرد روشنک روکشید طرف خودش که روشنک فحشی هم داد بهش اون صحنه من داغ شدم بعد فرو کرد و چند بار تلمبه زد روشنک برگشت به من‌نگاه کرد فرشاد روش خوابید و به زور میخواست ببوسدش که مانع میشد دیدم وحید بلند شد و رفت تو اطاق فرشاد بی توجه داشت می‌کرد وحید رفت بالا سر روشنک‌نشست و با ممه هاش بازی کرد و کیرش رو درآورد کیر کلفتی بود ولی طولش از مال من‌کوتاه تر بود ناخودآگاه اومدم دم در وحید کیرش رو داد دهن روشنک با دیدن اون صحنه من یهو خالی شدم وریختم تو شلوارم برگشتم و رفتم دستشویی و خودم را شستم هزار جور فکر میکردم که چجوری برم یا چیکار کنم که آبروم نره برگشتم امیر گفت من میخوام برم گفتم کجا گفت من با دوچرخه تو میرم خونه توهم کارت تموم شد بیا خواستم منم به بهونه امیر برم ولی گفتم برم اقلا خوب کوس رو ببینم برگشتم فرشاد کارش تموم شده بود ولی وحید برای بار دوم داشت روشنک رو می‌کرد منم رفتم اطاق روشنک حرکتی نمیکرد چقدر دلم سوخت براش گفتم اذیت شدی حرفی نزد فقط به وحید گفت‌تموم‌کن‌دیگه اینم مونده گاو نیستم‌که گفتم میخوای من‌نکنم حرفی نزد وحید چند لحظه بعد با چند تا وای بلند کارش رو تموم‌کرد و بلند شد بره دستشویی فرشاد هم لباس پوشیده بود و داشت می‌رفت وحید یه لحظه گفت امیر کو تو کجا میری پول چی میشه
فرشاد از در رفت بیرون و گفت ۳۰۰ تومن آرش میده نه آرش منم تایید کردم فرشاد هم سریع سوار شد و رفت وحید ام رفت دستشویی من رفتم در رو بستم و با لا سر روشنک‌وایستادم روشنک لخت خوابیده بود و دست راستش روی چشمش بود یه لحظه بلند شد و گفت برم دستشویی بیام گفتم میخوای آبگرمکن روشن کنم برو حموم گقت‌میشه گفتم آره گفت شاید آخرش برم رفت دستشویی همونطور لخت من چشمم روی بدنش خصوصا کونش قفل شده بو کیرم باز بلند شد آبگرمکن رو روشن‌کردم از این ایستاده ها بود و طول می‌کشید گرم بشه برگشتم وحید بی حال تو حال دراز کشیده بود و تقریبا چرت میزد روشنک برگشت تو اتاق و گفت لخت شو دیگه پیرهنم رو درآوردم سینم پر مو بود یهو اومد جلو به موهام‌چنگ زد انگار تحریکش کرده بود بغلش کردم و تکیه دادمش به دیوارو ممه هاشو گرفتم دستم و نمیدونم‌گردن و ممه هاشو عین وحشیا میخوردم شلوارمم درآوردم کیرم رو که دید گفت اوه از مال وحید دراز تره و کیرمو گرفت دستش منم دست بردم لای پاش و رو کوسش سریع خوابید و گفت بکن پاهاشو باز کرد سرمو بردم جلو و از نزدیک برای اولین بار به کوس نگاه کردم با تصوراتم خیلی فرق داشت لبه هاش کاملا سفید و باز کرد توش سرخ بود من با دقت داشتم‌نگاه میکردم‌که گفت بکن‌توش دیگه آوردم‌کیرمو گذاشتم روش که گفت تا حالا نکردی فکر کنم بالاتر از سوراخ رو سوراخی که جیش می‌کرد گذاشته بودم
گفتم راستش نه اولین باره نشست و گفت توبخواب اومد روم یکلحظه حشری شد و همه جامو شروع کرد بوسیدن و مکیدن نوک سینه هام شکمم تا رسید به کیرم برعکس همه بدنم زیر بغل و کیرم هر بار حموم رفتنی تمیز میکردم کیرمو گرفت دهنش و مکید اولین بار تو عمرم فهمیدم ساک چه لذتی داره قبلا یه پسر برام زده بود ولی نمیمکید روشنک یکم ساک زد و چند تا تف انداخت روش اومد نشست روم یکم موند بعد شروع کرد بالا پایین کردن به صورتش نگاه میکردم یهو چشاش گرد شد و از خودش دراومد و چند تا جیغ کش دار کشید که وحید یهو در رو باز کرد من از دو طرف کونش گرفته بودم روشنک از خودش دراومده بود موهاموچنگ‌میزد خودشو فشار میداد و ارگاسم شد و خوابید روم من هنوز نرسیده بودم وحید گفت چه خبرته ترسیدم جنده به من اینطوری نمیدی از روم چرخید و کنارم دراز کشید کیرم سیخ وایستاد وحید نگاهی کرد و گفت اوه کیر آرش چقدریه گفتم وحید ببند در رو گفت مگه‌کارت تموم‌نشده گفتم‌نه روشنک گفت من مردم دیگه کوسم پاره شد و رو شکم خوابید من دستی به کونش کشیدم و بلندشدم برعکس کوس کون رو خوب می‌شناختم وحید در رو بست و گفت تمومش کن کون و کمر روشنک رو ماساژ میدادم و انگشتمو خیس کردم و گذاشتم روی سوراخش که خودشو کشید جلو و برگشت و گفت بیا خالی شو این‌بار من بالا موندم و باز با دستش کیرمو گرفت و کرد تو کوسش چند بار تلمبه زدم فکر کردم دیگه ارضا نمیشم ولی لذت داشت روشنک هم همراهی می‌کرد و حرفهای سکسی میزد کم کم به رسیدن نزدیک شدم و تند تر کردم و تند تر چیزی نمونده بود برسم که با صدای بلندی آب کوس روشنک از بغل کیرم زد بیرون جوری که خودشم تعجب کرد و من ادامه دادم و رسیدم و کلش رو ریختم داخل (دراصل گفت نترس من حامله نمیشم )که داد زد سرم حیوون چرا ریختی داخل حامله میشم‌که گفتم بقیه مگه نریختن گفت نه بیرون خالی کردن فقط تو ریختی حتما حامله میشم خودشم بچه رو نمي‌نميندازم اسمشم میذارم احمد ۹۱ بهش میگم بیست‌ و پنج سال بعد که دنیا پیشرفت کرد اینترنت اومد و سایت شهوانی باز شد اگر تو خاطره ای نوشتی بیاد زیر خاطراتت فحش بده روشنک نوستر آداموس جنده ها بود چون پیش بینیش تحقق پیدا کرده خلاصه بلند شد و رفت حموم وحید غر میزد حموم رو برو خونتون گفت مامانم شک‌میکنه زود میام وحید باز دراز کشید خواستم برم‌حموم ولی دیگه حسش نبود روشنک هم زود تموم‌ کرد و دامن‌پوشید و نیمه لخت نشست منم کنارش نشستم و آروم بغلش کردم و سر و صورتش رو بوسیدم حس میکردم عاشقش شدم بوی خوب صابون و شامپو تو موهاش عطر بدنش وحید بیدار شد و گفت پاشو بپوش بلند شد لباس پوشید منم پوشیدم و سیصد تومن درآوردم دادم روشنک که وحید گرفت از دستش دوچرخه را امیر برده بود منم با ماشین وحید برگشتم و تو راه متوجه شدم وحید ۱۰۰ نفری میگیره ۵۰ میده به روشنک یعنی امیر و فرشاد جفتشون منو تیغ زده بودن و وحید هم همه رو هم دوبار مجانی کرده بود هم ۱۵۰ گیرش اومده بود فقط من سرم‌کلاه رفته بود وحید گفت هر وقت خواستی بیای به خودم بگی بعد پیاده شدن روشنک گفت غیر این چند نفر دیگه میشناسم هر وقت خواستی بگو بهم جور کنم مهم مکانه که تو داری من با وحید هنوز هم دوستم و تقریبادر ۹۰ درصد خاطرات سکسیم وحید نقش داشته چون نمیخوام دیگه از روشنک بنویسم فقط اشاره کنم‌که روشنک بعدها دو سه بار تو ماشین برام ساک زد و یه بار تو ماشین‌کردمش و یه بار هم یه خونه بردمش تنهایی کردم البته حالا شاید بعدها اینم‌نوشتم ببخشید طولانی شد ❤️ ❤️

نوشته: دهه پنجاهی


👍 8
👎 5
33101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

924053
2023-04-19 00:52:15 +0330 +0330

میمون آخرش ریختی تو

0 ❤️

924059
2023-04-19 01:08:36 +0330 +0330

کاندوم هنوز اختراع نشده بود ؟

1 ❤️

924100
2023-04-19 03:26:02 +0330 +0330

من نیومدم داستانتو بخونم…
فقط اومدم بگم «کص» درسته… «کوس» غلطه !!!
خخخ

2 ❤️

924101
2023-04-19 03:33:15 +0330 +0330

دهه هفتاد دویست هزار تومن حقوق شیش ماه یه کارمند بود،زن میگرفتی داداش بنظر من ارزونتر در میومد

0 ❤️

924103
2023-04-19 03:47:02 +0330 +0330

دمت گرم رفیق منوبردی به خاطرات جوونی

0 ❤️

924159
2023-04-19 12:43:16 +0330 +0330

کیر تو کص ننه دروغگو
دهه هفتاد چطور خونه روستایی بدرد نخور آبگرمکن داشت
شیر آبگرمکن تو کونت

0 ❤️

924231
2023-04-20 02:17:50 +0330 +0330

داستانو نخوندم فقط اومدم بگم کس یا کص درسته، یاد بگیر درست بنویس

0 ❤️

924240
2023-04-20 03:48:02 +0330 +0330

خدارو شکر همه‌تون سلامت رسیدین
( کص ) درسته عزیز

0 ❤️

924262
2023-04-20 13:16:42 +0330 +0330

خدایی کوص فقط جنده
جنده حال میده

0 ❤️

977394
2024-03-30 01:46:47 +0330 +0330

بازم بنویس

0 ❤️