به پاهای زنان علاقه داشتم!

1402/02/30

✔️حتما نکات زیر را برای خواندن داستان،بخوانید:
1️⃣اسم هر کدام از شخصیت های این داستان مستعار است.
2️⃣لطفا نظرات محترمانه بدهید،بنده از نقد و نظرات شما استقبال می کنم.
3️⃣این داستان واقعی نیست و اتفاقات آن رخ نداده است.
4️⃣لطفا افراد علاقه مند داستان هایی با موضوع (فوت فتیش) این داستان را بخوانند.
⬇️عنوان داستان:به پاهای زنان علاقه داشتم!⬇️
➖️شروع➖️
اسم من نیما است و از بچگی به پاهای زنان علاقه داشتم،اما آن زمان اینترنت نبود و من بعد ها از طریق سایت شهوانی با فوت فتیش آشنا شدم و درآن زمان با خواندن داستان سکسی جق می زدم.
من ۲۶ سال سن دارم و دانشجو مقطع مهندسی معماری هستم.
(صبح)
زنگ گوشی ام به صدا درآمد و من از خواب بیدار شدم.
کسی خانه نبود و چون شب همه خانواده در خانه مادربزرگ من جمع شده بودند،مادرم به کمک مادربزرگم رفته بود و من هم از این فرصت استفاده کردم و جوراب های مادرم را برداشتم و آن قدر جق زدم تا آبم در اومد و بر روی جوراب هایش ریخت،ولی هنوز هم شهوتم تمام نشده بود و می خواستم این بار با فیلم های پورن کفش هایش را بردارم و با آن جق بزنم،که این کار جواب هم داد و ‌کیرم شق شده بود که بر روی آن تف زدم و کیرم را به کفش مادرم مالیدم و بعد کفش مادرم را با دستمال تمیز کردم و سر جایش گذاشتم و چایی دم کردم و صبحانه ام را خوردم.
بعد از خوردن صبحانه کارهای شخصی ام را انجام دادم و بعد ساعت ۱۲:۳۰ املت خوردم و تا ساعت ۱۶:۵۵ خوابیدم،بعدش هم لباس هایم را پوشیدم و به خانه مادربزرگم رفتم.
دیدم دخترعمه مریمم خوابیده و هنوز از خانواده کسی نیامده و بهتر است از فرصت استفاده کنم و با پاهای مریم مشغول شوم.
ابتدا سر و گوشی انداختم و دیدم مادربزرگم در هال درحال تلویزیون دیدن است و مادرم در آشپزخانه غذاها را برای شب درست می کند و عمه ام هم درحال کمک کردن به مادرم است،آنها بیش از حد با هم راحت هستند و من هم وارد اتاق مادربزرگم شدم و مریم(۱۴ساله) را دیدم که روی زمین افتاده بود،به دست و پایش لاک قرمز زده بود و با تاپ و شرتک زیر باد کولر خوابیده بود.من هم در اتاق را بستم و بر روی زمین نشستم و شروع به لیسیدن پاهایش کردم.
با همان یک بار لیسیدن پاهایش مزه پایش بر روی زبانم رفت و شهوتم بیشتر
شد که خواستم بیشتر پاهایش را لیس بزنم و یک چیز در مورد مریم خوب بود که خوابش سنگین بود و من هم تا می توانستم پاهایش را می مالیدم و لیس می زدم،بعد شلوارم را پایین کشیدم و شورتم را درآوردم و و کیرم را به پاهای
مالیدم.بعد از چند دقیقه که اوضاع آرام بود و من هم در حال مالیدن پاهایش بودم،آبم در آمد و ریختم روی پای مریم و باز شروع به لیسیدن کردم.
چند دقیقه گذشت که من دیگر از لیس زدن خسته شدم و شلوارم را پوشیدم و با دستمال پاهای مریم را تمیز کردم،بعد از تمیز کردن پاهایش،بالشت برداشتم و بر روی زمین دراز کشیدم و از گوشی ام استفاده کردم.
حوالی ساعت ۱۸ بود،که مریم از خواب بیدار شد و مثل همیشه که بامن رو بوسی می کرد باز هم روبوسی کرد و سلام کرد.
من هم سلام کردم و گفتم:از درس ها چه خبر؟ که گفت:درس هامون امسال خیلی تخمی!
من هم که همیشه با او راحت بودم گفتم:ولش کن دور ما هم درس ها خیلی کیری بود،بعد خندید و گفت:چه خبر از دوست دختر جدید؟
منم گفتم:فعلا یه دونه دارم اسمش مهناز،دختر خیلی خوشگل و خوش تیپی!
بعد از گپ زدن با هم دیگر من بلند شدم و در اتاق را باز کردم و به آشپزخانه رفتم تا ببینم مامانم و عمه ام دارن چی درست می کنن که پرسیدم غذا چیه؟!
که مامانم گفت:غذا قورمه سبزی،زرشک پلو با مرغ و فسنجون و ژله هست.
من هم خوشحالم شدم و گفتم:میرم بیرون!
عمه ام هم گفت:برو،فقط برگشتنی نوشابه بخر!
منم گفتم:باشه و از خانه مادربزرگم زدم بیرون که دیدم مهناز پیامک داده که دلم برات تنگ شده و می خواهم ببینمت!
منم نتم و روشن کردم و پیامک دادم من دلم برات تنگ شده بیا می خواهم بکنمت.
بعد ۳ ثانیه بعد دیدم مهناز پیام داده گفته:دلت برای پاهام تنگ شده یا خودم؟!
منم پیامک دادم گفتم:پاهات،فقط یادت نره لاک بزنی و حتما پاهات عرق کرده باشه،دلم برای مزه عرق پات تنگ شده.
بعدش دیدم پیامک داده که چون می دونستم می خوای بگی دلم برای پاهات تنگ شده،پاهام تو جوراب مونده و عرق کرده!
بعد نیم ساعت دم در خانه مهناز که رسیدم،دیدم تیپ زده و کتونی پوشیده و لاک آبی زده،بعد در ماشین را برایش زدم و وارد ماشین شد و من هم همان اول لب و گرفتم و بعد که مهناز در و بست.
ماشین و راه انداختم و مریم هم کتونی اش را در آورد و بعد جوراب هایش را درآورد و پاهای لاک زده و عرق کرده خودش را بر روی زانوام گذاشت و گفت: این هم پاهای من تا می تونی برایم به مال و لیس بزن.
منم گفتم هرچی مهناز خانم بگه!
بعد ماشین را نگه داشتم و پاهایش را در دهانم گذاشتم و آن را لیس زدم.
آن قدر پاهایش را خیس کردم که مهناز ارضا شد و بدنش لرزید،من هم فهمیدم ارضا شده و از این فرصت استفاده کردم و شلوارم را در ماشین درآوردم و و پاهایش را به کیرم مالیدم که کیرم شق شد و یک دفعه مهناز با پاهایش به کیرم ضربه زد و شهوتم سه برابر شد و با لذتی بیشتر پاهایش را به کیرم می مالیدم و مهناز هم خنده های سکسی می کرد و برای اینکه آب کصش دربیاد،شلوارش و کشید پایین و از زیر کصش و می مالید که آب کصش دراومد.
ولی هر چقدر که بیشتر پاهایش را می لیسیدم کمتر کیرم شق می شد و با خودم گفتم بهتر است به جای لیسیدن پاهایش،با او سکس کنم.
که به مهناز گفتم بیا بریم پشت تا اونجا ترتیبت و بدم،که مهناز به معنای موافقت سرش را پایین داد و بعد رفتیم پشت ماشین نشستیم و من کیرم را توی کصش فرو می بردم و او ناله های سکسی می کرد.
که بعد به مهناز گفتم ساعت ۱۹:۱۵ که بهتره ببرمت دم خانه تان و منم به خانه مادربزرگم که امشب همه خانواده مان قراره بیان اونجا.
۳۵ دقیقه بعد خانه مادربزرگم رسیدم و دور تا دور همه اونجا بودن،که دیدم مریم به استقبالم آمد و گفت:باکی بودی شیطون؟
منم گفتم:با مهناز بودم!
گفت:ترتیب همو دادین؟
منم گفتم:انقدر ترتیبش و دادم که ارضا شد و آب کصش در اومد.
بعد گفت:اون آب کص خوردن داره!
منم گفتم:مگه عاشق لز زدنی؟
گفت:اوف،فقط عشق من یه زن!من تو زندگیم به مردا فکر نمی کنم،فقط به زن ها.
منم گفتم:اگه بخوای یه کیس خوب برات دارم!
مریم گفت:اسمش چیه؟
منم گفتم:زهره،فقط با دخترای جوون لز می زنه!
مریم:جون،پس بعدا شمارش و بده!
بعد از سر سفره تا انتهای سفره سلام علیک کردم و که یهو زن عمو پریسام رو دیدم،که یه شلوار جذب و مانتو کوتاه (بنفش) و لاک پایش (یاسی) است و من هم ‌که دو سال است تو کف پاهای سکسی اش بودم،یه فکر بد به سرم زدم که بهش نزدیکی کنم و بهش شماره بدم،تا تو چت درباره علاقه ام به پاهایش حرف بزنم.
بعد رفتم پیش پریسا(۲۹ ساله) نشستم،اول پریسا سلام علیک کرد و گفت:
چه خبر از دانشگاه؟
منم گفتم:۵ ماهه دیگه تمام میشه و باید دنبال یک شغل بگردم.
که پریسا گفت:یکی از دوستای من مهندسی معماری خونده و اگه بخوای میتوانم تو رو بهش معرفی کنم و در مورد رشتت باهاش صحبت کنم،‌که بعد درست چه کاری انجام بدی،من هم تشکر کردم.
بعد از نیم ساعت سر سفره نشستن و غذا خوردن،سفره را جمع کردیم و همه فامیل روی زمین نشسته بودن و هر کدام با یکدیگر در مورد موضوعی صحبت می کردند،که من هم به سرم زدم برم پیش پریسا بشینم و از پاهایش تعریف کنم و باهاش لاس بزنم و ازش شماره بگیرم،که همین کار را هم کردم و پیشش نیستم و شروع به حرف زدن با پریسا کردم و می گفتم:عجب پاهای قشنگ و زیبایی!
پریسا گفت:امروز رفتم آرایشگاه و آرایشگاه برام پاهام و لاک زد.
که من گفتم:خوش به حال آرایشگر که همچین پاهایی و لاک می زده.
پریسا گفت:نیما تو فوت فتیش داری؟
منم من و من کردم،که پریسا گفت:راست شو بهم بگو،ما که با هم راحتیم.
منم گفتم:بله زن عمو و به پاهای شما علاقه دارم.
گفت:چرا آخه پاهای من؟!
گفتم:چون پاهای قشنگی دارین!
گفت:یعنی می خوای لیسشون بزنی؟
منم گفتم:اگه میشه؟
گفت:الان اینجا که نمیشه،ولی چون من این حس رو درک می کنم،اجازه
می دم تا یه حدی با پاهام ارضا شی.
منم خوشحال شدم و گفتم اگه میشه زن عمو شمارتون و بدید.
که گفت:۰۹۱۲۰۰۰۰۰۰۰ یاداشت کن!
منم گفتم:حفظ می کنم و بعد گفت:فردا قرار می زاریم تا صبح که عموت میره اداره،بیای خانه ما و اونجا پاهام و لیس بزنی.
منم گفتم:ممنون زن عمو!
بعد گفت:چون دوستت دارم و نمی خوام بابت این حسی که داری آسیب ببینی،این اجازه رو بهت میدم.
منم گفتم:فردا ساعت ۱۰:۳۰ میام،فقط میشه لاک یاسی بزنید و پاهاتون عرق کرده باشه زن عمو؟
گفت:پاهای عرق کرده دوست داری؟
گفتم:بله
که گفت:باشه

➖️تمام➖️

نوشته: بی نام


👍 0
👎 13
23901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

928875
2023-05-20 02:03:21 +0330 +0330

نیما(مستعار) عزیز در رابطه با اسم داستانت بگم به عنم
در رابطه با توضیحاتت بگم ما خدا رو بنده نیستیم چی باعث شده فکر کنی که میتونی امر و نهی کنی؟ ما داستانتو میخونیم فوت فتیش نداشته باشیم هم میخونیم شاید علاقه مند شدیم

0 ❤️

928887
2023-05-20 02:39:32 +0330 +0330

کوسش که مگه داری با خط نستعلیق خاطره جقتو مینویسی که اینجوری حرف میزنی

1 ❤️

928888
2023-05-20 02:43:12 +0330 +0330

اخهدکصکش این چ نگارشیه اخه

مشخصه اصلا داستان نویس نیسی و زیر ۱۶ سال سن داری

ن میشع باش تحریک شد ن حس گرفت

انگار داری برای مافوقت گزارش روزانه مینویسی!!!

1 ❤️

928938
2023-05-20 13:19:44 +0330 +0330

اوج بدبختیه
مهندس معمار میاد اینجا کسشرات ذهن مجلق ش رو مینویسه

0 ❤️

928950
2023-05-20 16:55:47 +0330 +0330

وهمانگونه که مادرت را میگایدم پدرت از راه رسید و کیرش را تا ته در کونت کرد و تو از شدت درد پاهای خودت را میلیسیدی و اینگونه بود که قرمه سبزی و زرشک پلو و ژله ها ترکیبی سمی ایجاد کرده بود و کیر پدرت در کونت با این ترکیب آمیخته شده بود.کسکش تخیلاتت به کص عمت

2 ❤️

928968
2023-05-20 21:42:03 +0330 +0330

حجی خیلی کثشعر نوشتی

0 ❤️

928986
2023-05-21 01:09:34 +0330 +0330

بله، و این گونه بود که کل خاندان دیوثتو مورد عنایت قرار دادم کیرمو در خاندانت 10 برابر گنده کردم، کون کش
مااااااااااااااااا##&€@@€ییدم. کل خاندا#€#€@@€@€@ردم

0 ❤️