داستان از اونجایی شروع شد که با دوستامون تصمیم گرفتیم تابستون بریم باشگاه و خلاصه هم تفریحمون بشه هم یه کار مفید کرده باشیم . من از بچگی میدونستم که بیشتر دوست دارم با خانوما رابطه داشته باشم ولی بزرگ تر که شدم دیدم به جفتشون گرایش دارم . ۲۵ سالمه قدم ۱۶۹ هیکلم تو پره توی خانواده تقریبا مذهبی هم به دنیا اومدم که همیشه پوششم زیر نظر بزرگ تر ها بود تا همین یکی دو سال پیش که بلاخره تونستم خونه بگیرم و نقل مکان کنم . نزدیکی جایی که زندگی میکنم یه مجتمع ورزشی داره که قشنگ همه رشته ها رو داره و میتونی ثبت‌نام کنی ولی به پیشنهاد یکی از دوستان قرار شد بریم و بدنسازی ثبت‌نام کنیم . اولین نگاه کافی بود تا بفهمم اونم یه راز مثل من داره ، ترکیب موهای کوتاه و لباس پسرونش با اون همه اکسسوری که انداخته بود کاملا نشون میداد به پسر گرایش نداره . قدش کوتاه تر از من بود ولی هیکلش فوق‌العاده بود ، جوری که همه حسرت داشتن چنین اندامی رو میخوردن . هربار تو چشمای سبزش نگاه میکردم گم میشدم و دلم میخواست تا ابد تو همون لحظه گیر بیوفتم . آدم خیلی جدی بود کمتر پیش میومد کسی لبخندشو ببینه ولی رفته رفته سعی کردم باهاش صمیمی تر بشم و جواب داد . یه روز که به شدت هورنی شده بودم گفتم بزار شانسمو امتحان کنم موقع تمرین چندتا حرکت رو از قصد اشتباه انجام دادمو و موقعی که داشت مدل درست حرکت رو بهم یاد میداد یا خودمو میمالیدم بهش یا جوری نگاش میکردم که انگار دارم لختشو میبینم . بعد چندتا تلاش دیدم زیاد محل نمیزاره منم بیخیال شدم رفتم رختکن که خودم حسمو برطرف کنم آخرای تمرین بود ولی نمی‌شد این شکلی ادامه بدم حشریت از چشمام بیرون زده بود و حواسم سر جاش نبود . شروع کردم به مالیدن کصم و تو گوگل دنبال یه پورن خوب میگشتم که بتونم ارضا شم و زیاد طول نکشه که کسی شک کنه . بعد دو سه دقیقه سرمو برگردوندم دیدم پشت در وایساده داره نگاهم میکنه ، تا متوجه نگاهش شدم رفتم دستشو گرفتم کشیدمش تو اتاق و شروع کردم ازش لب گرفتن . انگار منتظر بود که ازش دعوت کنم و البته از همون اول معلوم بود زیاد با دخترا رابطه داشته دو دقیقه بعد لخت مادرزاد تو بغلش بودم و خودش هنوز تیشرت شو درنیاورده بود سعی کردم لباساشو در بیارم ولی اجازه نداد بهش دست بزنم . خودمو عین یه برده زیرش تصور میکردم و حتی فانتزی اینو داششتم که بهم تجاوز کنه . شرورع کرد به خوردن و مک زدن لب و گردنم و بعد چند دقیقه رسید به سینه هام ، نوک سینه هامو گرفته بود و یکی درمیون لیس میزد و کم کم شروع کرد به میک زدن که دلم میخواست جیغ بکشم داشتم از حال میرفتم تاحالا هیچکس انقد به ممه هام توجه نکرده بود ولی اون حسابی باهاشون بازی کرد که گرم تر از اونی که بودم بشم . دستمو گرفت و رفتیم تو حموم که خودشم لباساشو درآورد و آبو باز کرد که صدای سکسمون زیاد جلب توجه نکنه بهترین بدنی بود که تاحالا دیده بودم بدنش تفاوت زیادی با پسرا نداشت حسابی ماهیچه ای بود و البته سینه و باسن نسبتا بزرگی داشت که همرو تو کف گذاشته بود . یدون لباسشو که دیدم دیگه طاقت نیاوردم و حسابی افتادم به جون سینه های توپر سفیدش ، جوری گردنشو میک زدم که تا یه هفته جاش مونده بود و مجبور بود با یقه اسکی بره سالن
پاهاشو از هم باز کرد و با فشار دستش که روی سرم بود آروم رفتم پایین و کل مسیر گردن تا کصشو بوسیدم . سفید صورتی بی مو ، زیباترین چیزی بود که دیدم ( بالای کصش یه تاتوی انگلیسی بود که نوشته بود suckit ) شروع کردم به خوردنش و بعد پونزده دقیقه داشت ارضا میشد که جلوش و گرفتم و گفتم باید با هم ارضا شیم . نوبت اون شد و شروع کرد به لیسیدن و بازی کردن با کصم که حالا نبض دار شده بود لعنتی استعداد خاصی تو کص خوری داشت رو ابرا بودم یکمم صدام دراومده بود که با اسپنکی که در کونم زد فهمیدم باید آروم تر آه و ناله کنم . بلند شد و رومو برگردوند به دیوار و از پشت با انگشتای بلندش شروع کرد با کصم ور رفتن و یکی یکی انگشتاشو توم حس میکردم ، با یه دستش سینه های توفیمو میمالید با یه دستشم تو کصم تلمبه میزد که بعد چند دقیقه به خودم لرزید ولی هنوز کامل ارضا نشده بودم به حالت قیچی شدیم و کصامونو به هم مالیدیم دیگه جفتمون داشتیم آه میکشیدیم و واسمون مهم نبود کسی بشنوه حسابی داغ بودیم و میخواستیم هرجور شده ارضا بشیم منم دیدم نمیشه سری دوش رو برداشتم و گزاشتمش لا پای جفتمون که با فشار آب بیشتر تحریک بشیم ، یه برسم بود که نفر قبلی جا گذاشته بودش اونم گذاشتیم بین کصای بهم چسبیدمون و ادامه دادیم داشتم ارضا میشدم ولی اون حسابی دیونه شده بود و بازم نزاشت آبم بیاد پس 69 شدیم اولش فکر کردم فقط قراره برای هم بخوریم ولی بعدش داغی دسته برس رو تو خودم احساس کردم این بار دیگه نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم هم برس توم تلمبه میزد هم برام میخورد و لیس میزد منم با همه فشار آبمو دادم بیرون و اونم نصفشو تو دهنش ریخته بود که وقتی بلند شد جاهامونو عوض کنیم پاشید رو بدنم و حس خیلی خوبی بهم داد. برسو این دفه داد بهم که من براش تلمبه بزنم ولی این بار رو به روش بودم و میتونستم تو چشماش نگاه کنم ، از این نگاهم خیلی خوشش اومده بود بهم گفت توله تو چشمام نگا کن محکم تر بخورش مامی میخواد ارضا شه افرین توله تند تر تند تر تند تر عاح عاح عاح عاح محکم تر میک بزن آیییییییییی آفرین دختر خوب ارضا شد و آبش اومد هنوز زیر دوش بودیم رفتم بغلش کردم و حسابی بوسیدمش که حس بدی نگیره . بلند شدیم و دوش گرفتیم و اون لباس پوشید و زود تر رفت که کسی متوجه نشه منم چند دقیقه بعدش رفتم تو سالن و دیدم دوستام ورزششون تموم شده یکم شک کردن ولی هیچوقت بهشون نگفتم اون روز چه سکس بی نظری با مربی جونم داشتیم

نوشته: آترین