تلافی (۲)

1402/03/04

...قسمت قبل

سمیرا: حمید بریم اتاق خواب ؟
حمید: باشه عشقم لباسهارو اینجا در بیاریم بریم اتاق خواب
هرسه همونجا لخت شدیم و به اتاق خواب رفتیم
کیر حمید هم سایز من بود ولی رنگ قهوه ای بخاطر رنگ پوستش بود و به طرف پایین کجی داشت ولی مال من سفید متمایل به صورتی کجی به طرف بالا داشت .
وارد اتاق خواب شدیم ایستاده سمیرا رو بغل کردیم من از پشت بغلش کردم و از گردن و گونه هاش بوس می کردم حمید هم از روبرو بغلش کرده بود و لب تو لب بود لب همدیگه رو با شهوت میک میزدن یه دست سمیرا تو کیر من بود و یه دستش هم کیر شوهرش تو دست دیگش بود برای هر دو مون جق میزد . چشماشو بسته بود و آه و ناله می کرد . از پشت محکم بغلش کردم . به شکم لبه تخت به حالت ۹۰ درجه خواندمش. زانوهاش پایین تخت بود و بالا تنه بالای تخت .
پشتش نشستم و لمبه های کونش رو باز کردم شروع کردم به لیس کشیدن دوتا سوراخ کوس و کونش
حمید هم رفت جلوش نشست و کیرش رو تو دهنش گذاشت واسش ساک زد . کوس و کون سمیرا بوی بدی داشت من خودم که ۱۰ سالی می‌شد متاهل بودم هیچ وقت همچین بوی بدی رو احساس نکرده بودم برای همین زود منطرف شدم .
به زانو پشتش نیم خیز ایستام و کیرم رو تو سوراخ کوسش تنظیم کردم با یه فشار کوچیک همش تا تهش رفت ته کیرم به چوچولش رسید سمیرا یه آاااه بلندی کشید خودشو یه خورده عقب تر داد . من شروع کردم به تلمبه زدن .
حمید پاهاشو دراز کرده بود و دستاشو به پشتش ستون گذاشته بود سرش رو خم کرده بود به تلمبه زدنم تو کوس زنش نگاه می کرد.
من هر بار تلمبه می زدم سمیرا به جلو پرتاب می‌شد و با دهنش تو کیر شوهرش میرفت و عقب می اومد.
با صدای شلاپ شلاپ بدنم و اومممم گفتن سمیرا سکوت اتاق شکسته می‌شد.  دو سه دقیقه تو کوسش تلمبه زدم .
من: حمید بیا جا عوض کنیم من استراحت کنم کوس سمیرا خیلی داغه ممکنه ارضا بشم
جا عوض کردیم . حمید پاهای زنش رو به شونه هاش انداخت و تلمبه زد منم برای اینکه کیرم شل نشه بالای سرش خیمه زدم  کیرم رو تو دهنش کردم تو دهنش تلمبه زدم  سمیرا یا آه می گفت یا اومممم می گفت چشماشو بسته بود و حال می کرد
من: حمید می خوای دوبل بکنیمش؟
حمید: تا حالا دوبل نکردیم چون سمیرا از کون دادن بدش میاد
سمیرا: عیبی نداره فقط هوامو داشته باشید
من: حمید به پشت بخواب خانومت رو کیرت بشینه من بیام پشتش
حمید به پشت خوابید و سمیرا روی کیرش نشست بدنش رو روی بدن حمید چسبوند سوراخ کونش برام لبخند می زد
یه تف آبدار کردم و سرش رو تو کونش گذاشتم و فشار دادم. تا سرش رفت سمیرا یه آخخخ بلندی کشید
سمیرا: بکش بیرون دردم میاد
من: طاقت بیار آروم آروم هل میدم
یه کم دیگه هل دادم بازم جیغ کشید . حمید زیر صورت و موهای سمیرا رو نوازش می کرد و قربون صدقش می رفت .
تا یک چهارم کیرم رفت تو براش تلمبه زدم حمید هم پایین کیرشو عقب و جلو می‌کرد تا دردش کم بشه.
چند تا تلمبه زدم کیرم رو آروم آروم تو کونش بیشتر فرو می کردم . ناله های از روی شهوت و درد سمیرا بیشتر شده بود . کیر من و حمید تو بدن سمیرا به هم ساییده می‌شد . حمید هم حس منو داشت و اونم تو لذت بود . دو سه دقیقه بصورت دوبل رو سمیرا سکس کردیم سمیرا یه جیغ بلندی کشید و ارضا شد .
من و حمید هم تند تند می کردیم و سمیرا روی حمید ولو شده بود من حالت چهار دست پا پشتش خیمه زدم کیرم رو بیشتر تو کونش تلمبه می زدم.
سمیرا: بچه های آبتون اومد داخل نریزید .
حمید دستشو به کنار تخت برد قوطی کاغذ دستمالی رو نزدیکمون آورد
من: من دارم میامممم
چند تا کاغذ دستمالی کشیدم و تمام آبم رو تو دستمال کاغذیها ریختم . حمید هم مثل من ارضا شد و آبشو تو کاغذ دستمالی ریخت .
سمیرا و حمید روی هم یه غلطی زدن و شروع کردن به لب گرفتن.
سمیرا: ممنون عشقم خیلی حال داد.
حمید: نوش جونت خوشحالم که راضی شدی
حمید بلند شد و رفت بیرون منم از فرصت استفاده کردم خودم رو روی سمیرا انداختم سینه ها و گردنش رو خوردم.
سمیرا: فرشید دیگه برو .
من: باشه ممنون واقعا عالی بودی
رفتم بیرون حمید رو کاناپه خوابیده بودلباساشو پوشیده بود و داشت سیگار می کشید من هرچی گشتم لباسام اونجا نبود
من: حمید لباسامو بی زحمت بده من برم
حمید: باشه حسابت رو تسویه بکن لباساتو بدم
من: چه حسابی من قبلا با سمیرا تسویه کردم
حمید: نه جونم اون پول دفعه قبل بود الان باید پول این جلسه رو بدی و هم بقیه جلسه قبلی
من: خب حالا چند باید بدم لباسامو بدی
حمید: سر جمع دو میلیون
من: من اینقدر پول ندارم لباسامو بده
حمید: اگه پول ندی با همین قمه ناکارت می کنم فکر کردی بیای زن مردم رو مفتی بکنی و بری؟
یه قمه از زیر مبل در آورد به طرفم گرفت
من: باشه باشه از کیف پول جیبم کارت عابر بانک رو بده برم برات کارت به کارت کنم
حمید: لازم نکرده رمزشو بگو خودم میرم کارت به کارت می کنم
من: رمزش ۱۲۳۴
حمید: رمز کارتتم مثل خودت سادست که
رفت آشپزخانه لباسامو توی یه کیف دستی گذاشت
با خودش برد و در خونه رو از طرف کوچه قفل کرد
من به سمیرا نگاه کردم و گفتم: قرار ما این نبود آخرش رو خراب کردید
سمیرا: جونم زندگی خرج داره . هرکی یه طریقی پول در میاره ما هم اینطوری
من: پس اجازه بده از کوس هم بکنم چون پول زیادی شوهرت خواست
سمیرا: اگه حالشو داری حرفی ندارم
بغلش کردم روی کاناپه خوابوندم کیرم شل بود رو کوسش سرش رو می کوبیدم تا بلند بشه . دو دقیقه کشید تا حالت نیم شق بشه از بدنه کیرم گرفتم با فشار وارد کوسش کردم. کیرم چون شل بود چیز زیادی حس نمی کردم دو سه دقیقه بعد مثل سنگ سفت شد پاهاشو رو شونه هام انداختم و تند تند تلمبه زدم
آه و ناله سمیرا بلند شده بود قربون صدقه کیرم می رفت .چون تازه ارضا شده بودم آبم نمی اومد
من: جنده یه کم داد بزن تا ارضا شم
اونم جیغ می زد و منم تند تند تلمبه زدم
سمیرا: روی نافم آبتو خالی کن فهمیدی
من: باشه
چند تا تلمبه محکم زدم کیرم رو ته کوسش نگه داشتم همه رو تو کوسش خالی کردم.اولش نفهمید وقتی من از حرکت ایستادم گفت چرا تو ریختی حامله میشم
من: شرمنده خودم رو نتونستم کنترل کنم به شوهرت چیزی نگو
در خونه باز شد و حمید اومد داخل ساک لباسها رو به طرفم پرت کرد
حمید: بیا بپوش زود از اینجا گورت رو گم کن
من: چی شد ؟ پول گرفتی
حمید: آره بیا اینم رسیدش دو ملیون کارت به کارت کردم
من: باز خوبه خالیش نکردی؟
حمید: داداش ما مرام داریم من گفتم دو میلیون حتی دومیلیون یکصد میزدم حروم می‌شد من لقمه حروم به زن و بچم نمیدم
من: من  یکی که شیفته مرامت شدم
لباسامو پوشیدم و از سمیرا خداحافظی کردم رفتم خونه.
سه هفته بود که افسون از خونه رفته بود دیگه به تنهایی عادت کرده بودم . تو اداره نشسته بودم داشتم حساب‌های شرکت‌های دیگه رو مغایرت گیری می کردم که گوشیم زنگ خورد اسم افسون رو گوشیم حک شد
من: الو سلام
افسون: سلام فرشید تو خوبی
من: به خوبی و خوشی تو نیستم برات خوش میگذره دیگه؟
افسون با گریه: نه خیلی ناراحتم خیلی مامانم مریضه دکتر گفته باید عمل بشه
من: چی شده؟ مگه چشه
افسون: سکته کرده و یکی از دریچه های قلبش مسدود شده خیلی خطرناکه الان تو بخش سی سی یو خوابیده.
من: پس چرا عمل نمی کنید؟
افسون: پنجاه میلیون پول کم داریم
من: تو که کلی طلا داری چرا نمی فروشی
افسون: اونا رو هم فروختم ۱۰۰ م خواسته که پنجاه دادیم ۵۰ م دیگه کم داریم
من: چرا از دایی هات یا خاله هات قرض نمی کنی؟
افسون: به همشون زنگ زدم گفتن ما هم نداریم
من: والا تو هر کدومشون لااقل صد میلیون طلا دارن چرا میگن نداریم
افسون: میشه تو از شرکت وام بگیری ؟ بخدا پسش میدم
من: آره میتونم ولی دو سه روز زمان میبره دیر نمی شه؟
افسون: چاره ای نداریم باید دعا کنیم چیزی نشه
من: باشه الان میرم یه تقاضا بدم . الان کجایی
افسون: خونم. خونه خودمون
من: یعنی برگشتی خونه؟
افسون: آره با هدیه خونه هستیم منتظرتیم
من: خوش اومدی می بینمت
ظهر بود رسیدم جلو آپارتمان یه قیمه پلو تو پله های آپارتمان پیچیده بود وقتی رسیدم جلو در بو از واحد ما می اومد.
در رو باز کردم کتم رو روی آویز انداختم رفتم پذیرایی.  افسون  لباس عروس شو پوشیده بود یه میک آپ خیلی توپی زده بود تا منو دید به طرفم دوید خودش رو تو بغلم انداخت لب تو لب شدیم
من: دلم برای این بوی بدنت چشمات تنگ شده بود خوش اومدی عشقم
افسون: هیچ جا خونه آدم و هیچ کس شوهر آدم نمی شه تو این چند هفته فهمیدم
و زد زیر گریه .
من: گریه نکن  دیگه گذشت بیا فراموشش کنیم
افسون؛ آره فراموشش کنیم واشه همینه که لباس عروسی پوشیدم از نو شروع کنیم مثل روز اول
من: باشه عزیزم خوشحالم که اطرافت رو خوب شناختی
افسون: از این به بعد تو برام مهمی فقط تو
بازم لب تو لب شدیم چه حس قشنگی داره بعد از قهر بوسه های داغ آشتی .
من: هدیه کجاست
افسون: تو اتاقش خوابیده نهارش رو دادم رفت خوابید
روبروی هم نشستیم و نهار خوردیم من فقط به چشمهای مژگانی همسرم نگاه می کردم
من: افسون ازت معذرت می خوام منو ببخش
افسون: من حرف بدی زده بودم اون سیلی حقم بود
من: در  اون مورد نمی گم
افسون: چی؟
من: واقعیتش بعد از رفتن تو من دو بار پیش یه جنده رفتم .
افسون قاشق چنگال دو کنار بشقابش گذاشت انگشتهای هر دو دستش رو تو موهاش فرو برد و به فکر رفت
من: دیگه تکرار نمیشه می تونستم بهت چیزی نگم ولی می خوام خودت قضاوت کنی هر تصمیمی بگیری آزادی
افسون اشک چشماشو پاک کرد و گفت: باشه این گناه تو نبود گناه بی فکری من بود .  چون دیگه باید از اول شروع کنیم
من: قربون همسر خوشگل خودم برم هیچ وقت تکرار نمیشه .
افسون: منم دیگه ترکت نمی کنم
نهار خوردیم به اتاق تواب رفتیم . افسون رو با لباس عروسش بغل کردم
من: حس می کنم داماد شدم
افسون: منم حس می کنم امروز عروس شدم
افسون با لباس سفید عروس خیلی سکسی تر دیده می‌شد چاک سینش،از لباس توری که تا سینه ها تور داشتن قشنگ دیده می‌شد و یه مقدار هم پودر زر به صورت و سینه هاش زده بود پلک مصنوعی بنفش رنگ به چشمهای بزرگ و خمارش زده بود و به لبهای گیلاس شکلش رژ بنفش زده بود چند تا ازش عکس گرفتم و شروع کردم به لخت کردنش. اون مژگانترین زن دنیا برام بود و هست.
افسون: لخت نشیم با لباس عروس و داماد سکس کنیم می خوام یه حال اساسی بهت بدم
من: موافقم
رو تختخواب انداختمش حالت ۶۹ به پهلو کنار هم خوابیدیم افسون با شهوت زیاد کیرمو ساک میزد . منم کوس خوش بو و عطرآگینی که بوی گل رز رو میداد رو لیس میزدم . بوی گل رز از کوسش بو میکردم حس می کردم چوچولش گلبرگهای گل رز هستن واسه همین از کوسش سیر نمی شدم.
افسون: کافیه بیا بکن میخوام با کیرت ارضام  کنی
حالت داگ استایل خوابید و دامن چین دار لباس عروس رو بالا داد . شورت نخیشو کنار زدم کیرم رو وسط کوسش تنظیم کردم و فشارش دادم رفت تو . تنگ ترین کوس دنیا بود از کمرش گرفتم شروع کردم به تلمبه زدن. افسون آه و ناله های عشوه گونش بلند شده بود کمر و باسنش رو نوازش می کردم در حین تلمبه زدن لباس‌های اون و خودم رو در می آوردم .
سوتین و شورت افسون واقعا تحرک کننده بود معلوم بود که حسابی به خودش رسیده بود
افسون: تو بسه ته به پشت بخواب من بیام روت
من: چشم جون دلم بیا
افسون: اون جنده خوب رات انداخته مگه نه؟
من: دفعه اول کیرم براش بلند نشد .
افسون: این کیر منه به هیچ کس بلند نباید بشه
با دستش کیرم رو گرفت و با یه اوففف گفتن رو کیرم نشست تا تهش رفت
روی کیرم بالا پایین می کرد
افسون: خب دفعه دوم چی ؟ گفتی دوبار کردیش
من: دفعه دوم با شوهرش کردیمش.  شوهرش بی غیرت بود اون خودش اجازه داد
افسون: جوون چی کیفی کرده زنیکه با کیر عشق من
من: دیگه حرفشو نزن
افسون چشماشو بسته بود و خودش رو روی کیرم مسیایید.
افسون: اسم اون زنه چی بود
من: سمیرا چطور مگه؟
افسون: هیچی ، اگه ازش خوشت اومده یه بار بیار پیش من بکنش
من: نه عشقم گفتم که دیگه اون تموم شد.
افسون: بدنش چطوری بود
من: از بدن تو بهتر نبود ولی کونش نسبت با تو بزرگتر بود
افسون: جووون چه کیفی کردی کاش منم مرد بودم یه زن کون گنده مثل اون رو می کردم.
با گفتن این حرفها افسون تحریک تر میشد و آخر کار یه آااه بلندی کشید و تو بغلم ارضا شد کوسش کیرم رو با نبض زدن فشار می داد.
یه غلطی زدم افسون رو پایین آوردم پاهاشو دو دستی به طرف چپ و راست باز کردم و کیرم رو قاب کردم و شروع کردم تند تند تلمبه زدن.
افسون سرش رو چپ و راست می کرد و آه و ناله می کرد منم قربون صدقه کوسش می رفتم و آخر کار منم تو کوسش ارضا شدم . و کنارش خوابیدم
من: چرا حرف اون زنه رو می زنی گفتم که پشیمونم
افسون: یه لحظه خودم رو جای اون قرار دادم
من: اون دیگه نیست تو برام هستی فقط تو
افسون: باشه ولی اگه بخوای میتونی بیاریش پیش خودم جلو خودم بکنیش
من: نه نمی خوام اونطوری تو هم یه مرد دیگه رو به من ترجیح میدی
افسون: نه به جوون هدیه . فقط می خوام اگه خواستی بیاری پیش خودم بکنی
من: مگه بی غیرتی این حرفو میزنی؟
افسون : نه نیستم ولی میخوام پیش خودم یکی دیگه رو بکنی
من: نه ،گفتم که نمی خوام ،این کار من کلا اشتباه بود
افسون : باشه بریم یه دوش بگیریم بیاییم بخوابیم
تو حموم افسون فقط تو فکر بود یه بار بهم گفت جوون این کیر تو کوس یکی دیگه رفته. نخواستم زیاد بهش فکر کنم چون ممکن بود پشیمان بشه و یا اینکه فکر می کردم داره منو امتحان می کنه

من کار گرفتن وام رو تموم کردم و یه معرفی نامه از شرکت گرفتم و وام رو از بانک گرفتم البته سه روز زمان برد.
و عمل مادرزنم هم با موفقیت بود .
سه روز پیش سمیرا به من زنگ زد و گفت اون دومیلیون که از من گرفته بودن صرف سقط کردن بچه ای که من تو رحمش کاشته بودم کردن.


👍 16
👎 4
19801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

929727
2023-05-25 01:20:59 +0330 +0330

این کلمه رو برای بار دوم تو داستانای امشب دیدم
حالا من بگم همه داستانارو یه نفر مینویسه شما بگین نه
من فقط به چشمهای مژگانی همسرم نگاه می کردم
ولی در کل داستان روند خوبیو طی میکنه
یاد حرف یانار گجه لر افتادم که گفت هر زنی یه جنده درون داره

4 ❤️

929977
2023-05-26 13:11:13 +0330 +0330

ادامه بده قشنگ بود

0 ❤️

930007
2023-05-26 18:43:53 +0330 +0330

آخه احمق کدوم زنی تو یک هفته جوری حامله میشه که نیاز به سقط داشته باشه؟مگه مثل ننه ات زودپز باشه

0 ❤️