جنده تمام عیار (۱)

1401/09/07

توجه توجه
این داستان ،صرفا تراوشات مغزی یک مجلوق مفلوک است که تابحال کیر یا کس از نزدیک ندیده .هر گونه ادعای واقعی بودن توسط خوانندگان محترم از طرف نویسنده انکار میشود .

جنده باش نه معمولیا.یه جنده تمام عیار .داد بزن وبگو کیر میخای بشین رو صورتم و بگو بخور کسما .دلم میخاد وقتی میکنمت فریاد بزنی وبگی جرم بده پارم کن بیشتر میخام .بلند بگو قربون کیرت برم من فدای تخمات بشم من .یعنی چی مثل یه لال فقط میخابی ومنتظر منی تا ارضات کنم وارضا بشم انگار دارم مرده میکونم .من مردم دوست دارم حس کنم خواستنی ام .حس کنم برات کافی ام. حس کنم بم نیاز داری .بدونم دارم یکیا میکنم که منا میخاد که از من لذت میبره .آرزو میدونم بکری .میدونم کیرندیدی. ازروابط زناشویی چیزی بلد نیسی ولی من اینطوری بات حال نمیکنم. من اینهمه میگم که بعد از سکس دهنم خشک شده .فقط یه طرفس رابطمون .آرزو من از صبح تا عصر دارم حرف میزنم، شب دلم میخاد زنم برام بگه .میدونم اولا درد داشتی تنگ بود، اذیت بودی. وظیفم بود تحریکت کنم ،منتی هم نیس ولی دیگه بسه .اونجوری میشی که من میخام .با یه سوتین وشورت تو دلش نشسته بودم وبه چشماش زل زده بودم واز لذت اینکه امشب با چه مدل وشیوه جدیدی قصد گاییدنم رو داره ،خودم رو بیشتر بش چسبوندم . ‌با حالت کر ولالیا گوشم رو گرفت وبا اشاره ولب زدن گف میشنوی اصلا ؟ لپش رو بوسیدم وگفتم اره عشقم تو همه چیز منی .من عاشقتم .سعی میکنم طوری بشم که میخای .سینه هام رو با خشونت کشید بیرون ونوکاش رو بدندون گرفت .عاشق خورده شدن ممه هام بودم .علی واقعا تو سکس حرف نداشت .تازه بذهنم اومد باید چی بش بگم
-علی جون اگه چیزی نمیگم چون تو بهترینی تو سکس .انقدر خوب میمکی ومیخوری خوب من چی بگم .انقدر واردی که من حرفی برای زدن ندارم هر چی تو ذهنم بیادیا بخام تو قبلش انجام دادی برام .
در حالیکه دستش به سمت کسم میرف گف نه قبول ندارم باید بگی باید حرف بزنی .تازه میفهمی با گفتن چقدر لذتت بیشتر میشه .اینهمه فیلم نشونت میدم کدومشون ساکتند ؟ جنده کوچولوی من کس پاره من دیگه حرف نزنی تنبیهت میکنم .میدونی که همه چی باید اونجور باشه که من میخام .چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
قط ۲ماه از عروسیمون می گذشت .تازه کسم داشت به تلمبه زدناش ووحشی کردناش عادت می کرد ،تازه از اون حالت تنگی ودرد وخشکی در اومده بود وداشت با کیر بزرگ وکلفت علی حال میکرد که احمد براش به صورت پاره وقت وحالت مشاوره تو تهران تو یه کارخونه ساخت قطعات فولادی براش کار جور کرد .قسطای خونه سنگین بود وهزینه های زندگی بالا .علی بلند پرواز بود ودوست داشت از اول زندگی همه چی داشته باشه ومنم که دلم می خواست به عالم وادم بخصوص بابام که مخالف ازدواجمون بود،حالی کنم که شوهرم رو دست نداره ؛به این تلاشاش دامن میزدم .با اینکه اول زندگیمون بود ودوست داشتم هر شب تو آغوش بزرگ ومردونش بخابم وسنگینی دستش رو روی بدنم یا لای چاک کسم حس کنم ولی وقتی گفت میخاد برای کار بره مخالفتی نکردم .انقدر بچه بودم یاشاید هنوز روم تو روی علی باز نشده بود که بش بگم شبها سختم میشه کاش نگذاشته بودم بره وبعد اینهمه پشیمون نمیشدم …
شبهای اول رو به اصرار خودش وترس خودم رفتم خونه بابام ولی بعد چون خودمم دانشجو بودم واز درسام عقب میفتادم وبکارهای پاره وقتم نمی رسیدم ترجیح دادم دیگه نرم .شبهای اول میترسیدم وکنسول رو میکشیدم پشت در ورودی ولی وقتی علی استرس منو دید ودرب آپارتمان رو با یه ضد سرقت عوض کرد انگار دلم آروم گرفت .علی ۱شب چهارشنبه راه میفتاد و۱یا ۲نصف شب جمعه میرسید خونه .روز اولی که میرفت ماموریت میرفتم میوه فروشی وخیاری که باب میلم بود رو میریختم رو سر بقیه خیارها وشب فیلمهای سکسی که اوایل عروسیمون علی رو لپ تاپ ریخته بود تا باش منو راضی به سکس کنه پلی میکردم ،فهمیده بودم همزمان چرب کردن سوراخ کونم وانگشت کردنش با ورود خیار تو کسم حال بیشتری بم میده .همون اوایل که علی خواسته بود با کونم بازی کنه از ترس اینکه بخاد اون کیر کلفتش رو تو کسم فرو کنه چنان غربتی بازی و تمارض به دردی در آورده بودم که دیگه نخاد سراغ کونم بره با اینکه همیشه میگف عصبهای اونجا خیلی فعاله وبم لذت بیشتری میده .الان تو تنهایی خودم با انگولک کردن کونم همزمان با فروکردن خیار تو کسم لذتی که علی میگف رو میچشیدم ودنبال بیشترش بودم .با سرچ تو گوگل با کاندوم وچسب چوب برای خودم دو مدل دیلدوی ساده ونازک ویکی خاردارو کلفت درست کرده بودم ووقتایی که علی نبود میفتادم بجون کس وکونم.
نبودن علی هر دومون رو بهم نزدیکتر کرده بود .واقعا میفهمیدم چه نعمتیه وجودش .از خالی کردن سطل آشغال گرفته تا شلوغ کردناش و ممه وکس خوردناش .تازه میفهمیدم چقدر دوسش دارم وبش وابسته ام .اونم همین حس وحال رو داشت واظهار میکرد که دلتنگم میشه وبی من خوابش نمیبره و…
بار اولی که از تهران اومد یه کاندوم فضایی آورده بود وگف این رو احمد براش خریده وگفته بعد ۲روز برو یه حالی به آرزو بده .اون شب تعجب کردم که چطور جرات کرده که علی گف خودش فکر میکنه هنوز برای خریدنش زوده وبا احمد خیلی عیاقه به علی گفتم حس خوبی به احمد ندارم که علی گف من ذهنم منجمده وتفکراتم مال عهد دقیانوسه .
همون شب وقتی علی داشت با کاندوم فضایی تو کسم تلمبه میزد گفت میدونی آرزو تهران که درس میخوندیم بابای احمد براش خونه گرف من خوابگاه بودم احمد تو درس ضعیف بود وبا شرط معدل ونمره هایی که استادا بخاطر نفوذ پدرش بش داده بودند اومد برای دکترا.تو امتحانا اصرار میکرد برم کمکش .یه شب وقتی خوابیدم بس که خودم شهوتی بودم ودلم کس میخاس خوابم نمیبرد ، رو دلم خوابیده بودم که کیرم بلند نشه که یهو احمد پرید رو پاهامو شلوارکم رو با شورت کشید پایین وتا اومدم بجنبم کیرش رو فرستاد لای کونم تف زد وبا صدای بلند آه واوه کردن شروع به بالا وپایین کرد .داشتم از خارهایی که روی کاندوم بود وتلمبه های سریع علی وسکسی گفتنش لذت میبردم که کیرش رو از کسم دراورد وبا یه حرکت به پشت برم گردوند درحالیکه نفس نفس میزد پستونام رو چنگ گرفت ودرحالیکه سعی میکرد کاندوم رو که بقول خودش داشت کیرش رو خفه میکرد وبی حسی توش انقدر زیادبودکه هیچی رو حس نمیکرد ، دربیاره ؛ادامه داد : آرزو تا نشست روم، کیر منم مثی فشفشه بلند شد .انقدر تو حال وهوای سکس بودم و مالش خارهای دکمه ای کاندوم فضایی کسم رو میخاروند وحال میورد که انگار اصلا نمیفهمیدم داره چی میگه .فقط از اینکه ضد حال زده بود ووسط سکس کشیده بود بیرون یکم دلخور بودم علی دو طرف کونم رو گرفت واز هم باز کرد بش گفته بودم تف نندازه وبدم میاد بخاطر همین با زبون قاچ کونم رو خیس کردکه خود اینکارش باعث شد تا آب از کسم بریزه بیرون .درحالیکه کیرش رو وسط لمبرای کونم جا میداد ومیگف وای چقدر نرمه کونت آرزو، کی بشه من این کونو بوکونم؛ ادامه داد: پسر باشی وجوون باشی وهر روز تو دانشگاه صد تا کس رنگووارنگ ببینی .شب مگه میتونی بخابی ؟احمد مثل خروس ۴تا تقه که زد آبش اومد ومن هر چی با خودم کلنجار رفتم که به روم نیارم وخودم رو بخواب بزنم ،نتونسم ووقتی هنوز داشت با شورتش ابش رو از روی کونم پاک میکرد بش حمله کردم وتا اومد بخودش بجنبه خوابوندمشو چنان تقه زدم که یکم کیرم رف تو کونش و ناله کرد وآبم اومد. با گفتن جمله آخرش نفس نفس زد وآبش با شدت قاچ کونم رو گرم کرد ومن شاکی از اینکه هنوز ارضا نشدم گفتم علی یه امشب فضایی داشتیما من هنوز نشدم.
علی که ذوق کرده بود که برای بار اول ازش ادامه سکس میخام گف بگو چی میخای گفتم میخام گف نه بگو چی اسمش رو بیار من فقط ۲۳ سالم بود وگفتن کلمه کیر اونم به علی انگار برام سخت بود زیر لب واروم گفتم کیر میخام که علی لبهام رو تو لباش گرفت ودر حالیکه پستونام رو میمالید گف تا ۵بار نگی کیر میخای از کیر خبری نیس جنده من. فکراتو بکن تا من برم بشورمش وبیام .دستم رو دراز کردم وبا دستمال منی علی رو از کون وکمرم پاک کردم حالا که شهوت رفته بود واز اون حالت سکسی خارج شده بودم تازه فهمیدم علی چی گفته تازه میفهمیدم چرا انقدر علی واحمد باهم خوبند ۱بار دیدم که با هم شوخی سکسی کردند ولی به حساب بی معنی بازی و دوستی مردونه گذاشته بودم پس بگو چرا احمد بواسطه پدرش سفارش علی رو تو چند تا دانشگاه کرد پدر احمد وضع مالی خوبی داشت احمد راحت میتونست با یه زن جنده رابطه کنه و براش هزینه کنه اونم تو تهران. پس چرا رفته باعلی ؟نکنه گرایششه یا ذاتا گی هست اگه گی هست چرا باچشماش داره من رو قورت میده تو همین فکرا غوطه ور بودم که علی با یه کاسه بستنی اومد تو اتاق
-علی پس من چی ؟
-خوب قراره باهم بخوریم بستنی کیری خوردی ؟
-نه
-خوب امشب میخوری
دستاش روروی سینه هام گذاشت وبافشار دادنش من رو که برای خوردن بستنی نشسته بودم روی تخت دراز کرد دستای داغ ،بزرگ وپهنش وقتی همه سینه ۸۵ من رو توخودش جامیدادوفشارمیداد،ناخوداگاه کسم خیس ونفسم بلند میشد روم دراز کشیده بود ولبام رو میمکید سینه هام رو دورانی میمالید وقربون صدقم میرفت .حرف زدن تو سکس برای علی از واجبات بود غیر از وقتایی که درحال بوسیدن یا لیسیدن بود همیشه حرف میزد
-قربون این ممه های گردت برم من فدای کس هلوییت بشم من عاشقتم آرزو همونی که میخام
ازروم پا شد وبستنی رو روی کسم گذاشت ودرحالیکه دستاش بفشار دادن سینه هام ادامه میداد لب وزبونش رو به کسم رسوند پاهام رو بیشتر باز کردم تا زبونش رو بیشتر فرو کنه علی گف میشمارم بگو ۱ ومن در حالیکه لذت میبردم از سردی بستنی که با زبون علی پاک میشد وزبری ته ریشش که پوست کسم رو تحریک میکرد ویه جورایی هوسم رو بیشتر میکرد باصدایی کشدار وبلند گفتم کیر میخام کیر علی جونم رو میخام کیر کلفتشو میخام کیردرازشو میخام
-آفرین افرین ارزوی اینجوری میخام از روم پا شد ویه قاشق بستنی گذاشت دهنم وپشت سرش در حالیکه هنوز دهنم باز بود کیرش رو تو دهنم فرو کرد
-آخ ارزو چه داغه دهنت ادم میمونه کست داغتره یا دهنت؟ اروم اروم زبون بزن دندون نزنیا
کیر خوردن رو زیاد بلد نبودم همیشه تعجب میکردم از اینکه علی از همون روز اول خوب کس خوری میکرد وکامل میدونست کجا رو باید بمکه کجا رو لیس بزنه چطوری بخوره …وقتی هم پرسیدم گف تو فیلما دیدم وتو اینترنت سرچ کردم اگه منم برای تو مهم بودم تو هم میرفتی یاد میگرفتی ولی من با تمام این کارها بازم یاد نگرفته بودم وهر دفعه علی بم میگف که چکار کنم .
-خوب حالا مک بزن لپات رو بده تو وهمزمان کیرش رو بیشتر فرو کرد ببین به این میگن بستنی کیری وقاه قاه خندید .
از حرفش منم خندیدم برعکس شد و دستش روبه کسم رسوند وشروع به مکیدن کسم کرد انقدر خوب منو تحریک میکرد که ولعم برای خوردن کیرش بیشتر میشد دوباره بستنی گذاشت وحس سردیش وگرمای زبونش منو به جیغ زدن مینداخت
-هان جنده خودمی. کسده منی تو .امشب کس بستنی میکنم .حالا جیغ زدنت مونده جنده کوچولوی من…واون شب چنان منو ارضا کرد وبا کاندوم فضایی گایید که دلم نیومد کاندوم رو بندازم وهم برای یادگاری وهم برای لذت باش یه دیلدو جدید ساختم .
از فرداش فکر سکس علی واحمد ذهنم رو درگیر کرد دلم میخاست ازش بپرسم ولی از دونستنش میترسیدیعنی هنوز هم با هم رابطه دارند ؟ نه آرزو علی زن داره .ولی انگار علی رابطه با احمد رو دوس داره چون اصلا از تعریف کردن اون سکسش آبش اومد.از احمد زیاد خوشم نمیومد نگاههاش اکثرا سکسی وبا شهوت بود وقتی بار اول تو عروسی باش دست دادم چنان دستم رو فشار داده بود که دو بار بعدی که پیش قدم شده بود برای دست دادن دیگه باش دست ندادم .چندین بار بدگویی من از احمد پیش علی اونقدر علی رو عصبی کرده بود که رگ وسط پیشونیش زده بود بیرون وبم گفته بود که احمد رو اندازه داداشش دوست داره واونقدری که احمد براش بوده، داداشش براش نبوده .به سادگی خودم فکر میکردم که اوایل عقدمون سعی داشتم این دو تا رو از هم جدا کنم. پس رابطشون فراتر از رابطه دوستی بوده ویه رابطه معمولی نبوده …
از دوستم که تهران بود خواستم برام یه دیلدوی مدادی برای کونم ویه دیلدو ویبره بزرگ برای کسم بخره .انقدر براش گفته بودم کیر علی بزرگه که رفته بودبزرگترین سایز رو خریده بود وبعد که خواستم مرجوع کنم گف نمیشه .تو این دو روز تو تنهایی حسابی وقت داشتم تا فیلم خودارضایی ببینم وبدنم رو کشف کنم وبفهمم باید چیکار کنم .تو خودارضاییها با علی حرف میزدم وبلند بلند بش میگفتم جندشم وباهر بار بیرون اوردن دیلدو میگفتم محکم تر علی جان محکم تر
دیلدو ویبره بااینکه لذتی عجیب ببدنم میداد ولی هیچی نمیتونس جای کس خوری وممه خوری وهیکل سنگین علی رو برام بگیره .علی هم شب جمعه که میومد چنان بمن حمله میکرد وتا ۴صبح به گاییدن من ادامه میداد وجملات عاشقانه میگفت واز دوری من ناله میکرد که برای اومدن شب جمعه ها لحظه شماری میکردم .از عصر فیلمای جدید لود میکردم وخودارضایی میکردم، بعد دوش میگرفتم ومیخابیدم تا علی بیاد وترتیبم رو بده .سکس برام هیجانی تر وخواستنی تر شده بود .علی ازم راضی تر شده بود چون راحت تر میتونستم باش حرف بزنم وچیزای جدید بخام .دیگه راحت بش میگفتم جندشم وبگاد کسدشا .انقدر دیلدوی بزرگه رو تو حلقم فرو کرده بودم که کیر علی نتونه حالم رو بهم بزنه …
یه روز عصر از بس که فیلم دیدم گوشی خاموش شد وزدم تو شارژ ودیگه یادم رف روشنش کنم اومدم تو اتاق وفیلم پلی کردم .فیلم یه زن ودوتا مرد بود که مردها اول حسابی زنه رو میخوردن .زنه مرتب ناله میکرد وfugg meمیکرد ومنم همصدا باش علی جرم بده پارم کن علی، سر میدادم .یاد گرفته بودم ویبره رو بزارم رو چوچولم ودیلدو خارداره رو فرو کنم تو کسم واون ویبره مدادی یا اون معمولیه که دست ساز بود رو با ژل لوبریکانت بزارم تو کونم .به پهلو خوابیده بودم وداشتم از ویبره دیلدو لذت میبردم ونگاهم به تلویزیون روی دیوار بود که زنه بین دو تا مرد تو هوا با چشمای از حدقه بیرون زده از کس وکون داره جر میخوره ،که علی با فشار زیاد در رو باز کرد .
-آرزو داری چه غلطی میکنی ؟
چشمای علی اول کل اتاق رو گشت وبعد به تلویزیون خیره موند .با سرعت شروع به جمع کردن دیلدوها از روی تخت کردم که علی به طرفم اومد …

ادامه...

نوشته: آرزو


👍 6
👎 1
45701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

904686
2022-11-29 19:08:48 +0330 +0330

حالا منکه لایک دادم
ولی بالاغیرتن ادامه اگه دادی یه ذره مرتبتر و با علائم نگارشی بنویس
پاراگراف بندی کن و …
موفق باشی

0 ❤️

944654
2023-08-28 10:26:56 +0330 +0330

عشقم اون fuck me عه نه فاگ می

0 ❤️