خواهر زاده زنم

1401/02/26

سلام فرزین هستم 43 سالمه قدم 181 هست و سایز کیرم هم 19 سانته و کلفتیش هم متناسبه . این نوشته پیش رو بیان ماجرای سکس من با مریم خواهر زاده زنم هست امیدواروم ز خوندش لذت ببرید . خب من یا با جناغ دارم یا بهتر بگم داشتم که بنده خدا فوت کرد و این باجناغم چون زود ازدواج کرده بود بچه هاش هم در سن جوانیش به دنیا اومدن طبیعتا و دختر بزرگش 28 سالشه و اونم زود شوهر دادن فکر کنم 18 سالش بود که شوهرش دادن و با شوهرش خیلی نمیساخت و ازش جدا شد بعد طلاق مریم دیگه اون دختر ساده توی خونه نبود و تیپ و طرز لباس پوشیدنش و اخلاق و رفتارش هم متفاوت شده بود . مریم قدش حدودا 170 میشه اندامش خیلی متناسبه سینه هاش از وقتی دیگه لباسهای تنگتر و بدن نماتری میپوشید بیشتر خودنمائی میکرد انگار دوتا انار درشت زیر لباسش قایم کرده شکم که اصلا نداره ولی از کمر به پائین جذابیتش فوق العاده است کمر باریک ولی کونی گرد و نسبتا قلمبه و رونهاش هم که دیگه نگم براتون که من دیونه رونها و ساق و مچ و انگشتهای پاهاش هستم از بس سکسی و جذاب هستش . خب مریم بعد از طلاقش نمیدونم چرا ولی هر کی براش خواستگار میاورد ردش میکرد و با مادر و پدرش هم دعوا میکرد که شما منو بدبختم کردید و منو به اون عوضی دادین و بیچاره باجناغم هم فکر کنم یکی از دلایل سکته ای که کرد و باعث رفتنش شد شاید همین ماجرای طلاق دختره بزرگش بود خلاصه دیگه به ایناش کاری ندارم و کم کم حس میکردم مریم رفتارش با من داره تغیر میکنه و توی هر بار دیدار بیشتر و بیشتر با من دم خور میشه و بگو بخند و در بحثهای متداول در بین مهمونی ها بیشتر با من وارد گفت و گو میشه . دورغ چرا منم خب خیلی لذت میبردم از اینکه با مریم رو در رو و چشم تو چشم حرف میزنم ، مریمی که با اون مریم قبل از ازدواجش زمین تا اسمون متفاوت شده بود . یه دختر جذاب و آرایش کرده و جوان و سکسی هر مردی را به وجد میاره ولی خب چون زنمم هم در هر مهمونی حاضر و ناظر بود من سعی میکردم تا جائیکه میشد رعایت میکردم تا شک و شبه ای به وجود نیارم و وقتیکه میدیدم مریم داره یکمی بی پروا میشه سریع به یه بهانه ای از جمع دور میشدم تا آتو دست کسی ندم ولی توی دلم چیز دیگه ای در جریان بود و اون چیزی نبود جز اینکه یعنی میشه یه روز این خوشگل خانم مال من بشه و اون بدن زیباش را لخت مادر زاد ببینم و لمسش کنم و ازش کام بگیرم و این فکرائی بود که من در خلوتم در مورد مریم داشتم ، هر چی زمان میگذشت بیشتر و بیشتر عاشق مریم میشدم از اون طرف هم مریم ارتباطش را با من بیشتر کرده بود چه توی اینستاگرام که منو فالو کرده بود طبیعتا منم اونو فالو کردم و چه توی تلگرام و گاهی برام پست یا نوشته ای میفرستاد منم جوابشو میدادم تا اینکه زد و پدرش فوت شد . میگم از زمانی که مریم جدا شد بیچاره پدرش به فاصله یک سال دوبار سکته قلبی داشت که دیگه به رحمت خدا رفت . خب این ضربه بدی بود برای خانواده و طبیعتا مریم هم خیلی نارحت و غمگین شده بود از مرگ پدرش بعد از مرگ باچناغم و مراسم عرا داریش و شب هفت و شب و چهل و این ماجراها بود که پیغام دادنهای مریم برام بیشتر و بیشتر میشد و همش میگفت من خیلی تنها شدم دیگه هیچکیو ندارم و از این حرفها منم دلداریش میدادم و میگفتم من هستم هرکاری داری من هستم نگران نباش از این چرت و پرتا خلاصه دیگه یک سالی از اون ماجرا گذشت مریم هم کم کم به روال عادی زندگیش برگشته بود و کمتر و یا اصلا دیگه گریه و زاری و ناراحتی نمیکرد و خب این خیلی خوب بود راستش در این مدت من هم دیگه حسم بهش خیلی کمتر شده بود و دیگه مثل وقتی که تازه جدا شده بود بهش حس سکسی نداشتم و بیشتر در حس و حال حمایت ازش بودم تا اینکه بخوام باهاش رابطه سکسی داشته باشم . ولی مریم دوباره شده بود همون مریم جذاب و سکسی و بازم ارتباط چتی و ارتباط چشمی که بین منو مریم بر قرار میشد و یه جوری بهم نگاه میکرد که میشد از چشماهاش خوند که یه چیزی ازت میخاد . ولی خب نمتونستم بیگدار به اب بزنم . مریم در موقعیتهای مختلف سعی میکرد یه جورائی خودشو بهم نزدیک کنه یادمه اولین باری که تنم به تنش خورد یه مهمونی بود که توی خونه مادر زنم بود و خیلی شلوغ بود موقع جمع کردن سفره بود منم یکمی کمک کردم تا ظرفهارو ببرم توی اشپزخونه مریم هم اونجا بود و اونم مشغول کمک کردن بود که وقتی میخواستم از پشتش رد بشم نمیدونم من بهش برخورد کردم یا اون خودشو به من زد ولی در یک لحظه کیرم مالیده شد روی کونش و رد شدم وای این برام حس خیلی خوبی بود و بازم در برگشت سریع تصمیم گرفتم اینبار پشت دستمو بمالم روی کونش و موقع رد شدنم از کنارش دستمو مالیدم روی کونش و رد شدم و رفتم نشستم و داشتم نگاهش میکردم که دیدم اونم داره نگاهم میکنه یه لبخندی هم روی لبش نشسته برای سه چهار ثانیه با هم چشم تو چشم شدیم و انگار یه دنیا حرف را با نگاهمون به هم گفتیم و من دیگه بهش نگاه نکردم تا کسی شک نکنه ولی یه جورائی فهمیده بودم انگار از این حرکتم بدش نیومده . مریم اون موقع دیگه 21 سالش شده بود خیلی رو فرم اومده بود اندامش فوق العاده تر شده بود کونش یکمی بزرگتر از قبل شده بود اصلا یه چیز فوق العاده . همین باعث شد تا دوباره بهش حس سکسی داشته باشم اونم معلوم بود عطش سکس داره بلاخره زنی که یکبار سکس رو تجربه کنه محاله که دیگه دلش نخواد . بعد از اون تماس چند ثانیه ای کونش مریم دیگه هی توی تلگرام برام مطلبهای مثبت 18 میفرستاد منم اوایل در جوابش فقط استیکرهای خنده میفرستادم تا اینکه دیگه یه روز بهم گفت چرا تو هیچی برام نمیفرستی منم استیکرهای نیمه سکسی و حتی گیفهای سکسی توی تلگرامم داشتم منم براش اولش یه استیکر سکسی فرستادم که یه زنی بود با شورت و سوتین و یه قلب قرمز هم کنار صورتش و اینو براش فرستادم مریم هم سریع دیدش و گفت ووواااااووو چه چیزهائی داری ؟گفتم خب دیگه تو خواستی منم برات فرستادم بعد مریم نوشست اینارو برای کی میفرستادی نگو که برای خاله که باور نمیکنم؟منم گفتم برای کسی نفرستادم گفت پس اینارو برای چی دانلود کردی گفتم همینطوری قسنگ بودن دانلود کردم اونم خندید و گفت همینطوری؟؟؟ منم گفتم اره همینطوری مگه چیه ؟بعد مریم قشنگ معلوم بود حشریه گفت دیگه چی داری از اینا بفرست میخام ببینم ، منم دو سه تا دیگه براش فرستادم که دیگه استیکرهای زنهای لخت بود مریم هم میدید و هی میگفت بازم بفرست منم تصمیم گرفتم اخرین تیر رو به هدف بزنم یا میشد یا نمیشد و میپرید یکی از اون گیفهای سکسی رو براش ارسال کردم که مرده داشت سوراخ کون و چاک کس زنه رو براش لیس میزد وقتی مریم اینو دید گفت وااااایییی جوووووونننن گفتم چیه مریم جون نکنه دلت میخاد ؟مریم گفت وای نگو دیونه دارم میمیرم از شهوت اگر الان پیشم بودی … من نوشتم پیشت بودم میزاشتی برات بلیسم ؟مریم گفت اره اره اره بیا کسمو بخور فرزین دارم میمیرم بخدا نوشتم جوووووووووووووونننننننن بده بخورم کستو لعنتی نمیدونی چقدر دوست داشتم اینو ازت بشنوم . خلاصه دیگه رومون به روی هم باز شده بود و هردومون در حصرت هم داشتیم قربون صدقه هم میرفتیم دیگه من بهش گفتم مریم میخام مال من باشی مریمم گفت وای باشه فرزین جون باشه باشه فقط دوست دارم ارومم کنی گفتم مریم کی میتونم بیام پیشت یه روزی را جور کن تا با هم باشیم دارم برات میمیرم بخدا اونم گفت بزار ببینم اگر بشه فردا مامانو بفرستم خونه مادرجون (مادر زنم ) بهت خبر میدم . گفتم مریم جون من دیونتم بخدا . دیگه شب خوابم نمیبرد از هیجان اینکه وای یعنی فردا دارم به ارزوم میرسم اونم با مریم که دو سه سال تو کفش بودم . فردا رفتم سر کار ولی همش منتظر تماس مریم بودم تا اینکه بلاخره نزدیکای ظهر بود که مریم گفت میتونی بیائی؟منم نوشتم دارم میام مامانت که نیست اونم گفت نه دیونه نیست زودتر بیا منم سریع راه افتادم و رفتم خونه شون . مریم در را برام باز کرد تا دیدمش گرفتمش بغلش کردم از شدت شهوت لبهاشو میخوردم و بدنشو لمس میکردم انگار تا حالا زن ندیدهباشم یه هیجان فوق العاده ای برام داشت لب گرفتن از یه دختر جوان و زیبا و سکسی بهترین حس توی دنیاست و یکمی که از هم لب گرفتیم مریم گفت خیلی داعی فرزین جون گفتم دارم اتیش میگیرم برات دیونه نمیدونی چقدر تو کفت بودم مریم هم خندید و دیگه بهش گفتم میخام لختت کنم دارم میمیرم برای اندام قشنگت میخام اندامتو ببینم بعد شروع کردم لخت کردنش هر تیکه از لباسهاشو درمیاوردم هیجانم فوران میکرد بدنش مثل فرشته ها بود سفید و نرم و لطیف سوتینشو از تنش دراوردم سینه هاش خوش فرم بودن و نسبتا بزرگ گرفتمشون توی دهنم و مکشون میزدم میمالوندمشون هی قربون صدقه اش میرفتم مریم هم اروم اه میکشید و با دستش سرمو نوازش میکرد و به سینه هاش فشار میداد منم که دیوانه وار داشتم مکشون میزدم نوبتی هر دو تا نوک پستوناشو میمکیدم نوکشون زده بود بیرون دستم روی کونش بازی میکرد و دستمو کردم توی شورتش و داشتم از لذت میمیردم کون نرمش توی دستام بود صدای اه کشیدنش توی مغزم میپیجید سریع شورت و شلوراشو با هم کشیدم پائین و نشستم جلوی کسش و کسشو میدیدم وای کس نبود که بهشت بود لعنتی یه کس خوشگل و مامانی کمی پف دار با چاک زیباش که دلمو برده بود لبهامو بردم جلو و جسابی کسشو بوس بارونش کردم و هی میگفتم جون جون قربون کست بشم قربون کست بشم مریم جون مریمم میخندید و یکمی پاخاشو برام بازتر کرد منم دهنمو کاملا چسبوندم به کسش و زبونمو میکردم لای چاک کسش یه مزه شوری داشت ولی برام دل انگیز بود حتی اگر توی دهنم میشاشید هم شاششو براش میخوردم اینقدر دیونه اش شده بودم دیگه مریم گاهی میخندید و گاهی اه و اوه میکرد منم لای پاهاش و در حال خوردن کس زیباش بودم مریم گفت فرزین جون پاشو بریم توی تخت که دلم کیر میخاد من هنوز کیرتو ندیدم ، منم از بین پاهاش بلند شدم همونجا دم در ورودی شلوراشو از پاش دراوردم کاملا لختش کرده بودم داشتم از دیدن بدنش کیف میکردم لعنتی بینظیر بود اندامش . دیگه رفتیم توی اتاق انداختمش روی تخت و رفتم وسط پاهاش دوباره شروع کردم لیسیدن کسش مریم اه و ناله هاش بیشتر و بلندتر شده بود هی میگفت وای جووووووووووننننننن اخ وای فرزین جون کسمو بخور کسمو بخور اخ قربونت بشم وای اخ کسم مامان جون وای ای همش ناله میکرد منم که مثل کس ندیده ها داشتم خودکشی میکردم برای خوردن کسش نمیدونم چقدر طول کشید خوردن کس و رونهاش و چاک و سوراخ کونش ولی میدونم مریم سه چهار بار بدنش لرزید و ارضا شده بود . منم خوابیدم کنارش و بلش کردم میبوسیدمش مریم گفت وای فرزین جون دارم میمیرم گفتم دوست داری بکنم تو کسسسستتت مریم گفت ارررررههههه اررررههه منم سریع لخت شدم و وقتی مریم کیرمو دید گفت وای عجب کیری داری فرزین جون گفتم خوبه یا بده مریم هم خندید گفت وای غالیه عزیزم بیا که کسم کیرتو میخاد منم دوباره بین پاهاش قرار گرفتم روبروی کسش و باهاش چشم تو چشم شدم بهش گفتم نمیدونی از کی دیونتم مریم گفت از کی گفتم از وقتی از شوهرت جدا شدی داشتم برات جون میدادم ولی نمیتونستم بهت بگم مریم گفت الان مال تو شدم دیگه پس معطل چی هستی؟ خوابیدم روش کیرم چسبید روی کسش لبشو بوسیدم گفتم مریم من تورو برای همیشه میخام نه فقط امروز و الان مریم گفت باشه عشقم باشه منم دوستت دارم بعد از هم یه لب حسابی و عاشقانه گرفتیم بهش گفتم حاضری زنم بشی اونم دستشو اورد کیرمو گرفت و گذاشت دم کسش میمالید به چاک کسش و با اه و اوه میگفت اره زنتو بکن زنتو بکن زنت کیرتو میخاد منم کیرمو هول دادم تو کسش وای چه کسی؟ چه کسی؟ داغ و تنگ ، وقتی کیرم رفت تو کسش مریم یه ناله ای از عمق وجودش کشید گفتم جووووووووونننننن فدات بشم مریم جونم میمیرم برات عشقم . دیگه همش لب گرفتن و تلمبه زدن و مکیدن پستوناش و اه و ناله های جفتمون . دیگه نگم براتون که چقدر باهم لذت بردیم و مریم چقدر داغ سکسی هست و هرچی میکردمش سیر نمیشد و سیر نمیشدم ازش . امیدوارم از خوندن داستانم شما هم لذت برده باشید .

نوشته: فرزین


👍 14
👎 30
49601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

874237
2022-05-16 01:36:38 +0430 +0430

ریدی . یکم رو نوشتار کار کن

0 ❤️

874253
2022-05-16 02:15:50 +0430 +0430

برو ساقیتو عوض کن اول داستان۲۸سالش بود ولی موقع کوس دادن شد ۲۱سال دیوس مردم را چی فرض کردی کیرم تو وجودت کوسکش عوضی

5 ❤️

874259
2022-05-16 02:40:37 +0430 +0430

بیا پایین

0 ❤️

874271
2022-05-16 03:26:22 +0430 +0430

یعنی ریدم توی اون فامیل کیری زنت که یه پسر بدرد بخور توش نبود که دختر پاچلاقت مجبور نشه به شوهر خاله کصخلش پا بده…
بعدشم من فکر میکنم تو یه عقده ای یا چیزی از باجناقت داری،یا مثلاً یه جوری یه جایی بهت ریده یا چشم دیدنشو نداری یا خواهر زنت خواهرتو گاییده و تو داری با این کصشعرا خودتو تخلیه میکنی…
بعدشم کصخل،مگه نگفتی کصشو لیسیدی؟پس چجوری دوباره شلوارشو کشیدی پایین؟یعنی داشتی از روی شلوار کصشو لیس میزدی؟؟؟خخخخ

1 ❤️

874280
2022-05-16 04:21:59 +0430 +0430

فرزین خان جسارتا باید مطلبی و بهت بگم اگر حقیقت باشه این داستان شما ، واقعا باید از خودت شرمنده باشی ، اگر همسرت متوجه این اتفاق میشد خیلی غرورش می‌شکست و تو اگر طلاق هم میدادی و با این کار در خانواده همسرت یک تنفر عمیق و شکل میدادی چون خانم شما با این خواهر زاده اش باید در ارتباط باشه ولی با چنین اتفاقی غرورش شکسته شده و شما مقصر هستی فقط تصور کن اگر همین کار و همسر شما با خودت میکرد چطور بود ً‍‍ ؟
اگر واقعا میخواهید خیانت هم کنید بهمدیگه آنقدر شعور داشته باشید و سعی کنید خارج از محدوده زندگی چنین کاری کنیید تا در صورتی که افشا شد و موضوع خیانت لو رفت برای شریک جنسی خودتان درد آور و سخت نباشد در حدی که نتواند تحمل کند . البته من نمیگم خیانت کنید ولی گاهی آقایان و یا خانم ها دچار مشکلاتی هستند که شریک جنسی خودشون و دچار مشکل میکند و مجبور میشود که این رابطه رو با شخصی خارج از زندگی مشترک داشته باشه و اشکال هم ندارد بشرطی که با بی شرمی و بصورت مشخص و عیان اتفاق نیافته که به شریک زندگی یا جنسی خودشون لطمه نزنند . این و صرفا بعنوان یک نظر شخصی مطرح کردم کن شاید خیلی از دوستان با نظر من مخالف باشند .‌ موفق باشید و از زندگی لذت ببرید

1 ❤️

874314
2022-05-16 09:54:00 +0430 +0430

کردن فامیل های زن از واجباته😂😂😂😂

0 ❤️

874365
2022-05-16 15:20:03 +0430 +0430

بد نبود .

0 ❤️

874377
2022-05-16 16:53:58 +0430 +0430

عالی بود و واقعی واقعی
برای خودم همچین اتفاقی افتاده البته با خواهر زنم
میدونم چه حس خوبیه. دمت گررررم

0 ❤️

874381
2022-05-16 17:41:34 +0430 +0430

چرا هر کی زیر شماها ارگاسم می شه می لرزه 😂 😂 😂
راه های تشخیص داستان سکسی ایرانی
1- حضور شربت
2- وای چه کیری داری
3-پستونای درشت
4- لرزیدن هنگام ارگاسم
6- کون نرم
7- تلنبه زدنهای ساعتی از کص به کون و بالعکس

2 ❤️

874384
2022-05-16 18:00:04 +0430 +0430

عالی بود حال کردیم

0 ❤️

874394
2022-05-16 20:08:06 +0430 +0430

باباش مرده بود ولی دعواشون کرد ک منو بدبهت کردید شوهرم دادید
از اونجا دیگ نخوندم

0 ❤️

874410
2022-05-16 23:52:16 +0430 +0430

برای شادی روح باجناقش من یقر الفاتحه مع الصلواه

0 ❤️

874447
2022-05-17 02:28:25 +0430 +0430

بد بخت جقی خودت یبار داستانتو بخون

0 ❤️

874478
2022-05-17 04:41:02 +0430 +0430

بابا فرزین ی نفس بگیر عزیزم عمو جانی هم اینطوری نیست ها ولی خودمونیم فرزین جون با خودت حتما چسب دوقلو بیرنگ داشته باش اینطوری که تو داری با دولت ور میری امروز فرداست کلاهکش زارررتی کنده شده چسب لازم بشی برو به خودت فرزین جووووون ولی حالم کردم چقدر برا خودت نوشابه شاش دار باز کردی نوش جونت

0 ❤️

874486
2022-05-17 05:39:06 +0430 +0430

ذوق و شوق لازم رو نداشت تا آخر داستان رو خوندم

0 ❤️

874564
2022-05-17 17:49:50 +0430 +0430

تویی که به محارمت نظر جنسی داری چ فرقی با سگ داری؟ که البته نهادن سگ به امثال شما ، جزاس در حق این حیوان باوفا

0 ❤️

874599
2022-05-18 00:12:39 +0430 +0430

آقا اگه می‌خواین تخیلی بنویسین اعداد ارقام و اسامی کمتر استفاده کنین که دستتون رو نشه و اینقده فحش نخورین،بیست و هشت سالش بود بعد دو سال شدش بیست و یکسال،

0 ❤️