دوستام تحقیرم کردند (۱)

1403/01/15

این ماجرا مال پارساله . اما اسم شخصیت‌ها عوض شده.

خونه‌ی باربد بودم، داشتیم باهم فیلم میدیدیم. اون موقع تازه با دوست دخترش کات کرده بود. یکسال با هم بودند و اونطور که تعریف میکرد، اواخر رابطشون هر هفته با هم سکس داشتند. اما مهاجرت اون دختر باعث شد رابطشون تموم بشه. باربد این مدت خیلی تو کف بود و نمیتونست سینگلی رو تحمل کنه. من برعکس اون تا اونموقع (یعنی تا ۲۱ سالگی) هیچ سکسی نداشتم؛ البته به جز یه مورد که بعدا بیشتر توضیحش میدم. چند وقتی بود که باربد توی حرفاش هی میگفت که نیاز به سکس داره و دوست داره جنده بیاره خونه و از این حرفا.
فیلم که تموم شد بهم گفت:" پایه‌ای کص بیاریم بکنیم؟"
از حرفش جا خوردم، گفتم:" چی شد یهو هوس کس کردی الآن؟"
گفت:" خیلی وقته سکس نداشتم، نمیتونم تحمل کنم،."
پرسیدم:" کسی رو هم میتونی جور کنی؟ سراغ داری؟"
جواب داد:" دیروز با آرمان صحبت میکردیم، اون میتونه جور کنه، اما مکان نداره. قرار شده مکان از من باشه و دختر از اون، تو هم پایه‌ای؟"
من و باربد و آرمان هم دانشگاهی بودیم، باربد رو از دبیرستان می شناختم و باهم بودیم ولی آرمان از دانشگاه با هم همکلاس شدیم.
گفتم:" آره حتما، چرا پایه نباشم."
گفت:" پس من به آرمان میگم."

دو روز بعد باربد زنگ زد، صبح بود. بهم گفت شب بیا خونمون، قراره حسابی حال کنیم. منم با شوق و ذوق رفتم کیرمو شیو کردم، باورم نمیشد قراره یه حال حسابی به کیرم بدم. همونطور که گفتم قبلا یه بار تجربه‌ی سکس داشتم اما اون خیلی فرق میکرد، برام خاطره‌ی بدی شده بود. عصر ساعت ۶ بود که رسیدم خونه‌ی باربد. دیدم آرمان هم اونجاست، سلام کردیم و روی مبل نشستیم. آرمان گفت:" دوتا کس تمیز و آبدار قراره بیان، یکیشون همسن خودمونه و اون یکی ۳۱ سالشه. عکس لختشونو تو گوشیش داشت، بهم نشون داد. اون کوچیک تره لاغر بود، پوست خیلی صاف و سفیدی داشت با یه کون کوچولوی خوش فرم. ولی اون که ۳۱ سالش بود تپل بود و سبزه. پوستش یکم ترک داشت ولی کون بزرگ و تپلی داشت. باورم نمیشد قراره تا یکی دو ساعت دیگه همچین کصای نابی بیان اینجا و بکنیمشون. با خنده به آرمان گفتم حالا چرا دوتا؟ لااقل سه تا دختر میاوردی هر کدوم با یکیشون حسابی حال کنیم. گفت اول خواستم همین کارو بکنم، ولی خیلی گرونه میشد، قیمتا رفته بالا. سه تا مون با همین دو نفر حال میکنیم.

گوشی آرمان زنگ خورد، یکی از دخترا بود، اومده بودن پشت در. آرمان و باربد باهم رفتن پایین و من بالا موندم. یکی دو دقیقه بعد دیدم بحثشون شده انگار، صداشون میومد. رفتم پایین، فهمیدم به خاطر اینکه سه نفریم داشتن بحث میکردن، میگفتن ما پول برای دو نفر گرفتیم و قرار بود هر کدومتونو دوبار ارضا کنیم، اگه قراره سه نفر باشین باید همین الان پولشو کارت به کارت کنین. آرمان مخالفت کرد، باربد گفت اشکال نداره، من به جای دوبار، یه بار ارضا میشم، یه بارم آرش (یعنی من) آبش بیاد. قبول کردن و رفتیم بالا.

دل تو دلم نبود، خیلی خوشگل و سکسی بودن. اسم کوچیک تره نگین بود و بزرگ تره سارا. نگین پوست روشنی داشت و چشم و موی قهوه‌ای. از قیافش معلوم بود یکم ترسیده، ولی میتونستی بفهمی که حسابی حشری شده. مانتوشو در آورد، یه تیشرت سبز رنگ تنش بود، میشد بند سوتین زرد رنگشو روی شونش دید. آرمان معلوم بود چشمش نگین رو گرفته، همش بهش نزدیک میشد. باربد هم داشت با سارا صحبت میکرد. سارا یه زن جا افتاده و شوخ طبع بود، معلوم بود حسابی اینکارست. موهای مشکی و کوتاهی داشت و یه پوست سبزه و چشمای مشکی. مانتوشو که در آورد زیرش یه تاپ مشکی و سکسی بود. سینه‌هاش بر خلاف نگین خیلی بزرگ بود و میشد چاک سینشو از روی تاپ تماشا کرد.

خونه‌ی باربد دو تا اتاق داشت، آرمان و نگین رفتن توی یکی از اتاقا که تخت داشت، باربد و سارا هم رفتن توی اون یکی اتاق. منم توی سالن موندم تا باربد یه بار ارضا شه و بعدش من برم با سارا حال کنم. ۱۰ دقیقه گذشت که دیدم باربد داره صدام میزنه، در اتاقو باز کردم، دیدم سارا لخت روی شکم خوابیده رو زمین و باربد هم داره کونشو میماله. کیر باربد خیس شده بود، معلوم بود سارا واسش یه ساک پر تف زده. گوشیشو داد بهم و گفت از سکسشون فیلم بگیرم واسش، منم قبول کردم. باربد یه کاندوم کشید سر کیرش، تا حالا کیرشو ندیده بودم، اندازه‌ی متوسطی داشت ولی خیلی کلفت بود. معلوم بود قبلش حسابی کس و کون و ممه‌های سارا رو خورده بود و لیس زده بود، بدن سارا خیس خیس بود. سارا هم معلوم بود کار بلده و با تجربه، و البته گشاد. من شروع کردم فیلم بگیرم و باربد هم سریع کیرشو تا ته فرو کرد تو کس تپل سارا. حرفای سکسی سارا، باربد رو حسابی حشری کرده بود، از کیر کلفت و بدن مردونه‌ی باربد تعریف میکرد. با هر تلمبه‌، سارا به بدن خودش یه قوس میداد و آروم آه و ناله میکرد. حین سکس با دوتا دستاش سینای خودشو میمالید و نگاهاش تو چشمای باربد، اونو هر لحظه حشری تر و داغ تر میکرد.

ادامه در قسمت بعد

نوشته: آرش


👍 7
👎 8
15301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

978140
2024-04-03 23:47:37 +0330 +0330

بد نبود فقط اخر سر کون خودتو به باد ندی که ابرمونومیبری

1 ❤️

978166
2024-04-04 02:51:20 +0330 +0330

کله کیری چرا طولش میدی سریع بگو دیگه چاقال

1 ❤️

978234
2024-04-04 14:19:55 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک مجلوقی جلقی کوس ندیده

1 ❤️