سکس من و دختر دایی شوهردار

1395/04/22

سلام خدمت دوستان شهوانی این اولین داستان سکسی منه که براتون مینویسم…
ضمنا دختر داییم و شوهرش که پسر داییم هست باهم دختر عمو و پسر عمو هستن…
داستان از جایی شروع میشه که من و پسر داییم مجید از بچگی باهم بودیم هر جا میرفتیم باهم بودیم و از همه چی هم با خبر بودیم حتی ده دوازده سالمون بود با هم گی میکردیم سوپر میدیم سیگار میکشیدیم تو همه چی با هم بودیم تا این که بزرگ شدیم و پسر دایی من مجید رفت خواستگاری دختر عموش صبا وباهم ازدواج کردن صبا دختر دایی من میشد اینا ازدواج کردن و من باهاشون رفت امد داشتم شام میرفتم خونشون باهم بیرون میرفتیم تا این که مجید با دختر خواهر زنش صبا میریزه رو هم و میکنش من این موضوع را از زن داداشم که بهم تعریف میکرد فهمیدم چون صبا فهمیده بود و میخواستن جدا بشن که مجید گفت اشتباه کردمو فلان تا ازهم جدا نشن و گذشت تا این که مجید گوشی اندروید دار برا صبا خرید ومن تو برنامه های مجازی باهاش چت میکردم تا این که پیام های عاشقانه و سکسی و غیره رد و بدل شد و زنگ زد به من گفت منظورت کلا از این پیام ها چیه گفتم من ازت خوشم اومده و دوست دارم و مجید هم بهت خیانت کرده بیا با هم باشیم گفت من نیستم و من گفتم دارم میام خونتون گفت نیای ولی من رفتم مجید کارش شیفتی هست اونروز صبح کار بود و من رفتم خونشون زنگ زدم صبا در رو باز کرد مثل همیشه شلوار و پیراهن و روسری سرش بود نشستم گفتم شروع کنیم که گفت نه من نیستم و بیایی طرفم داد میزنم منم راست کرده بودم داشتم از شق درد میمردم ولی اجازه نداد باهم حال کنیم منم زوری دوست نداشتم گذاشتم از خونشون اومدم بیرون نزدیک خونمون بودم که دیدم زنگ زد گفت پاشو بیا و من هم سریع رفتم خونشون یه تاپ و شلوارک پوشیده بود و ارایش هم کرده بود تا رفتم تو وایستادم لباشو خوردن مشخصات صبا قد 170 وزن 55 مو بلند و سینه 70 ومن عاشقه زن لاغرم تو سکس به همین خاطر تو نخ صبا بودم مشخصات خودم قد 178 وزن 65 وکیرم 16 و کلفت و شروع کردیم لب گرفتن بردمش رو تخت خواب تو اتاق خوابشون و شروع کردم به لخت کردنش چنان شهوتی شده بود چشماش بسته لختش کردم شروع کردم به لیس زدنش از نوک پاش تا سینه هاش بد جوری حال کرده بود گفت بکن منم لخت شدم گفتم ساک بزن گفت نه منم نمیخواستم زوری باشه و دیگه بهم نده طاق باز کردمش و کیرم را گذاشتم تو کسش شروع کرد به ناله کردن کس کوچیکی داشت و من تلمبه میزدم و مدل عوض کردم سر پا از پشت کذاشتم تو کسش جلو اینه دیگه طاقت نداشت بیست دقیقه بود میکردمش تا این که گفت طاقت ندارم ابمو بیار منم خوابوندمش رو تخت و شروع کردم چوچولش را با دست مالیدن و با زبون خوردن تا ابش اومد منم برشگردوندم واز پشت میخواستم بزارم کونش نزاشت گفت درد داره و من کردم تو کسش تند تند تلمبه میزدم و دوتایی عرق کرده بودیم تا این داشت ابم میومد گفتم کجا بریزم گفت بریز رو سینه هام منم از کسش در اوردم ابمو خالی کردم روسینه هاش بعد ابم را مالید به سینه هاش و من ازش لب گرفتم و لباس پوشیدم اومدم خونه و این سکس ما ادامه داشت تا این که یه شب مجید شب کار بود صبا شب کاریا میرفت خونه داییم اینا میخوابید اونشب دیدم مجید زنگ زد گفت من شب کارم بیا پیش صبا من کارمو دو ساعته انجام میدم و میام و صبا کار خیاطی داره دیگه نره خونه باباش اخه صبا اموزشگاه خیاطی میرفت منم قبول کردم تو دلم گفتم این نقشه صبا هستش رفتم خونه مجید گفت من میرم ساعت دو سه شب میام خدا حافظی کرد و رفت صبا هم وسایل خیاطی وسط خونه بود و با رفتن مجید منو و صبا لخت شدیم دیگه رو تخت نرفتیم همین تو حال مشغول لب بازی مالوندنش شدم همیشه اول طاق باز میکنمش اون شبم طاق شروع به تلمبه زدن کردم کیرم از کیر مجید بزرگتره صبا بخودش میپیچید همزمان با تلمبه زدنم سینه هاش ور میرفتم گاز میگرفتم بعد بلندش کردم داگی استایلش کردم موهاشو گرفتم تو دستم تلمبه های تندی میزدم صداش درامده بود بعدش که کمی خسته شدم رو مبل نشستم امد نشست رو کیرم خیلی وارد بود تا تهش میکرد تو کسش و همزمان لب میگرفتم با بالا و پایین کردن رو کیرم و مالوندن چوچولش ابش اومد منم دیگه طاقت نداشم به پهلو خوابوندمش گذاشتم تو کسش دوباره تلمبه زدن هام شروع شد قربون صدقش میرفتم دیگه داشت ابم میومد بهش نگفتم خالی کردم تو کسش وقتی داغی ابم را احساس کرد فهمید تو کسش خالی کردم صبا گفت کسم اتیش گرفت ابت خیلی داغه بعد همون جوری از هم لب گرفتیم که بخوابیم مجید زنگ زد گفت نگه داشتن تا صبح نمیاد وتو بغل هم خوابیدیم که دم دم های صبح بود دیدم یکی با کیرم ور میره دیدم صبا هست وایستاد برام ساک زدن برا اولین زیاد وارد نبود ولی خوب بود من دراز کشیده بودم نشست رو کیرم شروع تلمبه زدن دیگه نذاشت مدلی دیگه بکنم خودش همه کاری کرد تا ابم را اورد بعدش لباس پوشیدیم اون تو اطاق خوابید من تو حال خوابیدم تا مجید بیاد وبعد از مدتی که گذشت تا زن داداشم فهمید من با زن داداشم یه سه چهار سالی سکس داشتیم و باهاش رفیق بودم و زن داداشم میگفت با من هستی نباید با کسی باشی و به صبا گفت که میدونه من باهاش سکس دارم ولی از سکس من با خودش به صبا نگفت صبا هم از ترسش دیگه جواب من را نداد و دعوتم نکردن خونشون دوبار بهش پیام دادم که به مجید گفت که من دارم پیام میدم و مجید برا من قاطی ولی من جمع و جورش کردم چون مجید نمیدونست تو فضای مجازی با هم بودیم زن داداشم هم گفته هر کی میتونی بکنی جز اون چون ازش بدم میاد منم موندم چکار کنم یه عکس لختی از صبا دارم نمیدونم تهدیدش کنم دوباره سکس کنیم فقط تنها راه همینه ولی با زن داداشم الانم سکس دارم شما راهنمایی کنید…
نوشته: mosikir


👍 3
👎 8
106426 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

548691
2016-07-12 21:21:39 +0430 +0430

ضمنا دختر داییم و شوهرش که پسر داییم هست

از این حمله فهمیدم جلغی هستی…فحش نمیدم میسپارم ب دوستان

0 ❤️

548703
2016-07-12 21:40:51 +0430 +0430

تا رفتی بیرون، سریع تاپ و شلوارک و آرایش غلیظ؟!
احیانا با میگ میگ سکس نکردی؟ ?

2 ❤️

548704
2016-07-12 21:47:42 +0430 +0430

شوهرش از کون نکردتت

0 ❤️

548711
2016-07-12 22:31:26 +0430 +0430

مجید رفت کیون یکی از فامیلای زنش گذاشت بعد زن داداش تو از کجا با خبر شد؟نکنه مجید با زن داداشتم از بالا سلام علیک داشتن از پایین رفت و آمد!!!
پشت تلفن خیلی واضح گفتی دارم میام که بکنمت اون گفته نیا باز تو از ک ی ر پررو تر رفتی اونم در رو باز کرد گفت بیا تو به شرط اینکه نکنی منو یا چی؟!!!
حالا رسیدیم به مرحله ی کردنش:ک س کوچولویی داشت؟مگه بقیه ک س فیل لاپاشون دارن یا مثلا کس صبا لارج بوده واسه بقیه سه ایکس لارجه!!!
این قضیه آبمو کجا بریزم جدیدا منو بیشتر از شربت حساس کرده.خب لامصب یه جایی بریز دیگه.مثلا صبا میگفت برو تو هال بریز رو گلای حاشیه ی فرش قرمزه ?
لامصب از هیچکی هم بگذر نیستی آخرش زن داداشتو هم گا ییدی؟فکر کنم کلا همه تو خانواده ی تو خواجه ان فقط تو ک ی ر داری گرفتی دستت از یه طرف داری همه رو میکنی…
حالا بذار داستان اصلی رو من تعریف کنم:
این یارو چاقالِ فامیل بوده ینی پسر داییش و داداشش و دیگر ک ی ر داران خانواده اینو میگرفتن نوبتی میکردن آخرشم میگفتن اگه به کسی بگی دفعه بعد خشکه میذاریم تا پاره شی اینم از ترسش تا وقتی اونا زن بگیرن بهشون میداده.یه روز میزنه و مجید زن میگیره اینم میگه بذار انتقام کو نایی که دادم رو ازش بگیرم و میره که مخ زن مجید رو بزنه،البته اینم بگم قبلا این حرکت رو روی زن داداشه هم پیاده کرده ولی اون پا نداده خلاصه صبا به مجید میگه این ک س ک ش مزاحم میشه مجید هم میگه تو بکشش خونه بقیه اش با من بعد زنگ میزنه بکنای قبلی این چاقال رو جمع میکنه خونش میگه بیاید یاد قدیم کنیم.این میرسه خونه و به صبا میگه بیا شروع کنیم صبا میگه تو لخت شو تا بیام.آقا لخت شدن همانا و پاره شدن کیونش به هفت روش سامورایی جلو آینه همانا.
پ.ن:آخرش چاقالِ قصه ی ما به هدفش نرسید اومد زن همشونو تو سایت شهوانی جن ده کرد ما هم که گاویم باور کردیم… :| :| :|

5 ❤️

548728
2016-07-13 05:00:22 +0430 +0430

چیزی که من متوجه شدم دوسه‌تا لاشی و شیشه‌ای هستن مرتب با اسمای مختلف یه مشت چرت و پرت به اسم داستان ول میدن اینجا و همشونم اصرار دارن خزعبلاتشون کاملا واقعیه . اونقد کلیشه‌ها و فانتزیای مسخرشونم تکراریه که دوخط اولشونو بخونی کل ماجرا و پایانش قابل پیش‌بینیه . این سه‌چارتا لاشی حاضرم شرط ببندم تا حالا کس از یه کیلومتریم ندیدن و همیشه توی توهماتشون یا دارن کس یکیو میخورن یا از یکی میپرسن آبمو کجا بریزم ، یا یکی میگه آبت چقد داغه سوختم ،…
کاش این عاقایون مدیر و آدمین که اینقد روی عبارت و لینک غیر مجاز حساسن یکم روی انتخاب این داستانام حساس بودن و توی بخش داستان اینقد سطح کیفی سایت پایین نیاد

1 ❤️

548732
2016-07-13 05:34:50 +0430 +0430

این زن داداش از کجا پیدا شد آخر داستان…!!!
کسخل شدی ها…

0 ❤️

548743
2016-07-13 06:24:36 +0430 +0430

یه لحظه فکر کردم جانی تویی.خوبه ارضا شده از کونم کردیش.میگم یه bdsm هم میزدید 🙄

0 ❤️

548750
2016-07-13 07:03:34 +0430 +0430

این که دوست نداری زوری با کسی سکس کنی و چند بارم توو داستان بهش اشاره کردی خیلی خوبه اصن شما باید تقدیر نامه بگیری!!!
حالا یاروو رو توو دنیای واقعی بیبینیش سگ با تبصره توف میکنه روش میاد توو دنیای مجازی داستان میذاره من الم و بلو همه نوامیس خونوادمو… زن داداشم گفت فقط با من باش!!!
ننویس دیگه آه

0 ❤️

548756
2016-07-13 07:52:34 +0430 +0430

مجید زنگ زد گفت تا صبح نمیاد اصلا معلومه دروغه کس مادر

1 ❤️

548762
2016-07-13 09:28:39 +0430 +0430

به نظر من تخیلات نویسنده خوبه (dash)

0 ❤️

548771
2016-07-13 10:56:43 +0430 +0430

همش چرت و پرت . مجبور که نیستی این همه خالی ببندی

1 ❤️

548775
2016-07-13 11:11:38 +0430 +0430

:(fuck u

0 ❤️

548791
2016-07-13 14:36:33 +0430 +0430

والا اینقد دختردایی پسردایی کردی ک من بقیش نخوندم

0 ❤️

548797
2016-07-13 17:06:54 +0430 +0430

فحش میخای مرتیکه؟؟؟کونت میخاره؟؟؟شماها از نوشتن این کسشعرا انگیزتون فقط فحش شنیدنه…پس کیرم پس کلت تا خرخرت دیوث…

0 ❤️

548808
2016-07-13 21:17:47 +0430 +0430

کسشعر های مریض

0 ❤️

548832
2016-07-13 23:02:05 +0430 +0430

کامنتا خیلی باحال تر از داستاناست ?

0 ❤️

548840
2016-07-14 01:24:41 +0430 +0430

گفتم بکنین گفت نه !!!منم نمیخواستم زوری بکنم
گفتم ساک میزنی گفت نه!!! منم نمیخواستم زوری بکنم
گفتم از عقب، گفت نه!!!منم نمیخواستم زوری بکنم
این کسخلا از کجا میان!!! زن داداشم گفته هرکی میخوای بکن مامانت و خواهرات و همه رو بکن جز اون چون ازش بدش میاد عجب خری هستی

0 ❤️

548843
2016-07-14 02:35:25 +0430 +0430

ای بمیری mosikOn با این داستانت! :-|
بیشتر شبیه برگه بازپرسی اقاریر یک متهم بودش تا . . . 🙄

0 ❤️