...قسمت قبل

بعد از اون روز سکسای ما مرتب با انگشت کردن و ماساژ پروستات ، همچنین باز کردن سوراخم با انگشتاش و دستاش میگذشت
یه روز که اینستاگرذی میکردم یه پیج افتاد جلو نگاهم که بات پلاگ و این چیزا میفروخت
منم یه دونه سفارش دادمو ازون به بعد با اون خیلی به کون هم دیگه حال میدادیم و منجر به گاییده شدن کونش میشد همیشه چون دیگه باز میشد و میکردمش
تا اینکه یه شب بات پلاگ رو گرفت جلو کوصش عین یه کیر و گفت بدو داگی وایسا لبه تخت
شروع کرد به کردن من با اون بات پلاگی که دیگه حکم کیر داشت
خیلی بهش حال داد اون شب با دستش بات پلاگو گرفته بود با دست دیگش موهامو کشیده بود عقب، فحش میداد که دیدم ارضا شد و افتاد رو پشتم
همونجوری اروم دراز کشیدم و اون سواره من بود
در گوشم گفت چه حالی میده کردنت دوست دارم یدونه ازین دیلدو کمربندیا بگیری برام دیگه طاقت ندارم برا کردنش ثانیه شماری میکنم
بعد این ماجرا اومد کنارم یه روز گفت پیگیر شدی که گفتم نه اصلا یادم نبود و مشغله کاری و …
بیا بشین کنارم بریم تو اینستا پیدا میکنیم ، چندین پیج و جستجوی زیاد یکی بود که چند نمونه توی واتساپ فرستاد برامون
یه دیلدو داشت که بیست سانت دخول و قطر ۵ بود واقعا خوش تراش و سکسی بود ، معلوم بود که زیر این کیر باید جوووون داد
انتخاب کردیم تا اینکه رسید دستم از طریق باربری اتوبوس و …
چند روزی گذشت و منم خودم رو اماده کردم برا کمند که به فانتزیش برسه همچنین خودم به آرزوی همیشگیم
از اونجا که تو این مدت خیلی صحبتا کردیم و از فانتزی های هم گفته بودیم
منم گفته بودم که فقط در یک صورت ارباب و بردگی حاضر به مفعول شدنم براش و خیلی چیزایی که مربوط به این فانتزیه
تو این مدت چند باری زنپوشی کردم براش برام رژ میزد و …
شب فرا رسید و با شراب ناب مست کردیم و کم کم داغ شدیم و لبامون به هم گره خورد
جوراب زنبوری قرمز با یه بالا تنه ریشدار قرمز و یه شرت بکلس قرمز
خیلی سکسی شده بودم رژ قرمز و …
کمند هم یه لباس زرشکی ازین چند تیکه ها تنش بود و لاک دست و پاش هم مشکی کرده بود با رژ مشکی و ارایش سنگین واقعا شبیه میسترس های معروف شده بود
نگاش تو نگام بود که گفتم چه اربابی شدی آشغال
یه نیش خند زد و گفت حالا نشونت میدم
نشست لبه تخت و من زانو زدم جلو پاهای سفیدش که با لاک مشکی واقعا محشر شده بود
یه پاشو اوردم بالا بوسیدم و شروع کردم به خوردن انگشتاش یکی یکی میخوردم و زبون میچرخوندم دور انگشتاش کم کم از پاهاش اب دهنم سرازیر شده بود و اونم کوصشو میمالید ناله میکرد و بهم فحش میداد اشاره داد که بیام بالا منم کم کم زبون کشیدم رو پاهاش رو به بالا اومدم از مچ پا خوردم تا نزدیکای کوصش
دستشو انداخت تو موهامو کشوند سمت سینه هاش
با حرصو ولع خاصی میخوردم براش و اونم از بالا تفشو مینداخت روی سینه هاش تا به دهن من برسه و بخورمشون
داشت دیووونه میشد که انداختمش رو تخت دستاشو گرفتمو بردم بالا زیر بغلای سفیدش یه کم عرق کرده بود و برق میزد
یه آه کشیدم و لبامو چسبوندم به زیر بغل صافش اووووووف مثل بهشت بود
زبون میزدم و گازای ریز ریز میگرفتم ازش واقعا به معنای واقعی دیوووونه شده بود
یهو صورتمو گرفتو چندتا سیلی بهم زد که واقعا حال کردم محکم نبود اما شهوتم رو دو چندان کرد
بلندم کرد و گفت دراز بکشم روی تخت جوری که سرم لبه تخت بود اونم سرپا لبه تخت وایساد
پاهاشو باز کرد و با کوص خیسش نشست روی صورتم
بخورش توله سگ آشغال بخووووور کوصمو سیسیه من
کلی ازین حرفا میزد و کوص و کونشو رو صورتم میمالید یکم بلند شد چند تا تف انداخت تو صورتمو دوباره نشست رو صورتم
جوری میمالید که از موهای سرم تا گردنم پر از اب کوص و تف شده بود منم زبون میزدم و میخوردمش که یه لحظه به اوجش رسید و تو دهنم ارضا شد ، زبونم تو کوصش میچرخید آرووووم و آبشو میک میزدم
.
.
.
ادامه دارد

نوشته: سامی