شایان و اهورا (۱)

1402/07/27

سلام من شایان هستم ۱۹ سالمه و اهل یکی از شهرستان های بین کرج و تهران هستم
قدم بلنده چهرم خوبه و از بچگی ورزش میکردم و بدن حجیم و تیکه ای دارم.

وقتی سال آخر دبیرستان بودم(۱۲هم) طبق معمول دهمی های جدید به مدرسه اضافه میشدن و برام عادی بود.
یادمه ۴ مهر بود که یک پسر جدید به مدرسه اضافه شده

زیبایی چهرش غیر قابل توصیف بود
رنگ چشماش عسلی بود که تو نور آفتاب می‌درخشید
پوست صورتش مثل اینه بود
و از پهنی شونه ها و خط سینش پیدا بود که ورزشکاره

با نگاه کردن بهش خواب و کلافگی ۷ صبح از سرم پرید.
با خوردن زنگ به خودم اومدم، وارد کلاس شدیم و از اتفاقی که افتاد هم تعجب کردم هم خوشحال شدم…اون تویه کلاس ما بود…

واقعا خوشحال بودم چون میتونستم راحت تر باهاش رفیق شم
و از سلام علیکی که با یکی از رفیقام(به اسم رامین) داشت به معنا واقعی کلمه تو کونم عروسی شد.

بعد چرت و پرت هایه تکراری معلم ها(سر کلاس صحبت نکنید درس منو بخونیدو…) زنگ بالاخره خورد

احتمال میدادم که الان اون فرشته الهی چون با فضا غریبه و آشنایی نداره پس میره و تو حیاط با رامین وقت میگذرونه.

حدسم درست، پیش رامین رفتم باهاش صحبت کردم و یکم چرت و پرت برای خنده گفتیم و بیشتر با اهورا(همون فرشته الهی خودمون)آشنا شدم.
چند هفته ای گذشت به درخواستش برای اولین بار بیرون رفتیم و خوش گذروندیم قلیون کشیدیم و…

سعی می‌کردم بیشتر باهاش وقت بگذرونم تا بتونم راحت تر مخشو بزنم(من هیچ موقع برای سکس با کسی رابطه برقرار نمیکنم و فقط به قصد یک رابطه جدی جلو میرم)

هرچقدر بیشتر باهام رفیق میشد بیشتر به کیوت بودنش پی می‌بردم و بیشتر مجنونش میشدم

تاقریبا ۷ ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود و یه شب بهم زنگ زد و گفت مامان بابام رفتن شهرستان تا چند روز نیستن و ازم خواست که برم پیشش بمونم

دوش گرفتم،طبق عادت موهای سینه و زیر بقلمو با ماشین زدم(من پوست صورت و بدنم کاملا صافه و موی کمی داری ولی من همون یک زره هم میزنم) چندتا لباس راحتی برداشتم و خونشون رفتم

در رو برام باز کرد، یه حوله تنش بود و موهاش خیس بود
یه لبخنده ملیح با لپایه گل انداختش بهم زد و سلام کرد منم خودمو چس نکردم با لبخند بهش سلام کردم رفتم داخل و گفتم:
+جایی نیست من لباس عوض کنم؟
_چرا اونجا اتاق مامان بابامه میتونی لباستو عوض کنی

یه شلوارک مشکی تا زانو هام با یه رکابی مشکی تنم کردم تو آینه خودمو دیدم واقعا خیلی سکسی شده بودم

بیرون رفتم از اتاق اهورا لباس که چه عرض کنم شلوارکشو تنش کرده بود و نشسته بود رو مبل داشت با موبایل ور میرفت

یه پس گردنی آروم بهش زدم و گوشیو از دستش کشیدم گفتم:
بزار ببینم چه گوهی میخوری همش سرت تو این بی صاحابه
_شایان مسخره بازی در نیار بده من
اومدجلو ازم بگیره ولی بخاطر اینکه هم ازش قد بلند تر بودم هم گنده تر نزاشتم خواست از شیکمم بگیر بلندم کنه ولی گوشیو انداختم رو مبل و بایه حرکت خوابوندمش زمین و رو پشتش نشست
با صدایی که نفسش بالا نمیومد و می‌خندید و میگفت:
_شایان بلند شو دارم خفه میشم
+بگو غلط کردم
_غلط کردم
+بگو دیگه سرمو تا ناموس نمیکنم تو گوشی
_باشه باشه سرمو درمیارم. فقط بلند شو از روم

پشت گردنشو بوس کردم و دستمو دور شونه هاش حلقه کردم و آروم بلندش کردم و نشوندمش رو مبل

چند ساعتی گذشت یکم پی اس زدیم شام خوردیم و این دوتا جقی به این فکر افتادن که سوپر ببینن
اهورا چراغارو خاموش کرد یه فیلم گذاشت و شروع کردیم نگاه کردن جفتمون بعد چند دقیقه بد تحریک شده بودیم کیر من(۱۹ سانت) مثل سنگ شده بود
از نور کمی که تویه اتاق بود داشتم کیر اهورا رو دید میزدم که معلوم بود سفت شده.
اهورا پاشد دوتا پتو اورد و انداختیم رو پامون دستمونو کردیم زیر پتو و کیرمونو مالیدم
من داغه داغ شده بودم و رکابیمو در اوردم و انداختم یه طرف.
اهورا سینش تند تند تکون میخورد آروم ناله های شهوت ناک میکشید
که گفت:
_داداش واقعن گرمه مجبورم پتو رو بزنم کنار و کارمو انجام بدم.
منتظر جواب نموند و سریع پتو رو زد کنار و شلوارکشو با شرتش در اورد
و کیرشو آروم بالا پایین میکرد. کیرش میخورد ۱۷.۱۶ سانت باشه.
منم از فرصت استفاده کردمو همون کارو کردم.
الان جفتمون لخت مادر زاد تو حشری ترین و داغ ترین حالت ممکنی کنار هم داشتیم کیرمونو میمالیدیم.
فیلم تموم شد و اهورا سریع یه فیلمه دیگه اورد که از قبلی بهتر بود ولی فرقش این بود که این فیلم گی بود.
یکم گذشت که فیلم تو اوجش بود که اهورا دست انداخت کیرمو گرفت تو دستش و با دستای نرمش میمالید.
این حرکت کافی بود که جرعت کنم و بشونمش رویه پام.
کیرم از بین پاهاش و از زیر تخماش بیرون اومده بود و اهورا جفت کیرامونو می‌مالوند.
منم لبامو رو گردنش گذاشتمو نوک سینه هاشو آروم فشار میدادم.
از دستش گرفتم و خاموش کردم و گذاشتم کنار:
+چیکار میکنی؟
_میخوایم داستانه خودمون بسازیم.

از جام بلند شدم یکم پرده رو کنار زدم و نور مهتاب تو اتاق زد و فضای اتاق روشن تر و رمانتیک تر شد.
آروم خوابوندمش روی زمین و روش پهن شدم.
سیکس پک هاش و میبوسیدم سینه هاشو میبوسیدم و آروم آروم بالا میومدم، تا رسیدم به لبایه نازش…
لباش نرم و لطیف بودن و مزه آدامس میدادن، چند دیقه فقط بغلش کردم و لباشو بوسیدم…
لبامو ازش جدا کردم و یه بوسه رویه لپش زدم و گفتم:
+اجازه بیشتر پیش بریم؟
_البته که میشه
ازش خواستم روان کننده بهم بده و پاهاشو کاملا از هم باز کنه
روان کننده رو رویه کیرم و کف دستم ریختم و کیرشو حسابی مالیدم
و به ناله های شهوتیش گوش دادمو کیرمو آروم روی سوراخش تنظیم کردم و یواش یواش داخل دادم.
هر چند ثانیه نگه می‌داشتم و باز ادامه میدادم که کامل داخلش جا گرفت، کاملا از سوراخش مشخص بود که اولین بارشه که سکس میکنه.

آروم آروم تلمبه زدم و سرعتم کمی زیاد میکردم و همزمان کیرشو میمالیدم حدود ۵ دیقه گذشتو پوزیشن رو عوض کردیم و ادامه دادیم
۱۰ دیقه توهمون پوزیشن بودیم که ناله هایه اهورا شدید شد با فشار رو شکم و سینه من ارضا شد.
خواستم ازش بیرون بکشم که اجازه نداد و گفت که تو هنوز ارضا نشدی.
با اسرار خودش ادامه دادم و چند دیقه که گذشت توش با تمامممم فشار آبم اومد و بیجون روش افتادم.
سرم روی سینش بود و صدای قلبش و نفس زدنش رو می‌شنیدم
چند دیقه که گذشت از روش بلند شدم و خودمونو تمیز کردیم و همونجور لخت توی بغل من خوابید و زیر لب گفت:
این بهترین تجربه زندگیم بود
.
.
.
.
ادامه دارد

نوشته: شایان


👍 9
👎 3
5601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

953509
2023-10-20 01:30:44 +0330 +0330

کونی خان اون بالا تگ کن داستانت گی علاف نیستیم

0 ❤️

953602
2023-10-20 16:16:12 +0330 +0330

همون اولشو خوندم زد تو ذوقم واقعا نتونستم ادامه بدم اخه چطوری کلاس دهمی و دوازدهمی تو یه کلاس بودن؟

0 ❤️