اسم مستعار تاریخ داستان دروغ
اسمم علی قد ۱۸۳ خوش هیکل و خوش اخلاق یجورایی میشه گفت خانومارو خوب درک میکنم. تو اینستا داشتم میچرخیدم که ی خانم بهم پیام داد و ابراز علاقه کرد. اون روزا خیلی سرم شلوغ بود و دخترای زیادی باهام در ارتباط بودن. منم حوصله هیچکدومشونو نداشتم. فقط جهت سرگرمی یا بهتر بگم بخاطر عقده های درونیم باهاشون ارتباط داشتم. خانومی که میخوام در موردش صحبت کنم حدودا ۱۰ سانت از من کوتاه تر بود چهره خوبی داشت و سینه و کون ردیف. وقتی میگم ردیف بود ینی عمرا این ترکیبو با هم رو دختری دیده باشید. رابطه ما سه دوره زمانی داشت. دوره اول جفتمون ابراز علاقه میکردیم. دوره دوم من کشیدم کنار ولی نسیم خیلی بهم پیام میداد جوری بود که از دوستام آمارمو میگرفت. دوره سوم من یکم کرم ریختم و دوباره رابطمون شروع شد. نسیم اهل شهرستان بود و من اهل تهران. اوایل رابطمون تلفنی و چت و تصویری بود و آروم آروم تماسای تصویری و چت تبدیل شد به سکس چت و نشون دادن کیر و کص و کون. من برام مهم نبود طرفم شوهر داره یا نه. الانم مهم نیست. دوبار تونستیم همدیگرو ببینیم. بار اول تو ماشین بودیم و رفتیم داخل ی اتوبان و جاتون خالی حسابی همدیگرو خوردیم. پیش خودم گفتم باید الان ارضاش کنم تا بتونم دفعه بعد راحتتر ترتیبشو بدم. اون روز گذشت و چند ماه نتونستیم همدیگرو ببینیم ولی هر روز در مورد اون اتفاق و ارضا شدنش با انگشتای من حرف میزدیمو تحریک میشدیم. تا اینکه لحظه موعود فرا رسید و نسیم جون تشریف آوردن تهران. صبح باهم قرار گذاشتیم بیاد خونم. خونمو کاملا تمیز کردم و آماده پذیرایی بودم. وقتی وارد خونه شد حتی وقت نکردیم احوالپرسی کنیم. مستقیم رفتیم رو تخت . این اولین بار بود که میخواستم کل بدنشو از بالا تا پایین لخت ببینم. خودم لباساشو در آوردم و مثل تمام دخترا دستای قشنگشو گذاشت رو سینه ها و کص خوشمزش. برق اتاقو خاموش کردم در اتاقو بستم تا بتونم فضارو مثل شب تاریک کنم. وقتی اومدم تو بغلش خوابیدم انقد محکم بغلم کرد که داشتم خفه میشدم. راستش ی حالت دیگه ای شده بود انگار تمام دنیا براش همون ی تخت خواب بود. شروع کردم لباشو خوردن و خودمو بهش مالوندن. از سر تا گردنشو بیشتر از ۱۰ دقیقه میلیسیدمو میبوسیدم. حال خوبی بود وقتی نسیم جون لذت میبرد که بالاخره دو نفری رو تخت خواب تنهاییم. در گوشش گفتم دلت چی میخواد . نسیم با نفسای تند میگفت فقط تورو فقط کیرتو فقط لباتو. منم بیشتر تحریک میشدم و بیشتر میخوردمش. دلم میخواست برای رسیدن به کیرم اشک بریزه همین کارم کردم انقد سینه های خوشگل و نازکشو خوردم و گاز گرفتم و مالوندم تا دیگه کاملا بی حس شده بود. رفتم سراغ کص نازش. با انگشتم باهاش بازی کردم و خیس خیسش کردم و شروع کردم واسش ساک زدن. من با لذت ساک مسزدم چون واقعا این کارو دوست دارم وقتی خیسی کصش به لبام میخورد حس میکردم دنیا مال منه. با انگشتم کصشو لمس کردم و بردم داخل کصش. اول یدونه بعد دوتا بعد سه تا و دیگه نمیشد بیشتر از این کص نسیم جونمو اذیت کنم. نسیم داشت پرپر میشد و بهم میگفت علی عاشقتم. علی باورم نمیشه الان تو بغلتم. باورم نمیشه که دارم برات لوندی و هرزگی میکنم. حرفاش وسط سکس خیلی شیرین بود و بیشتر تحریکم میکرد. بلندش کردم از موهاش گرفتم و گفتم جلوم زانو بزن و واسم ساک بزن. اونم بدون اسنکه حتی کوچکترین حرفی بزنع شروع کرد به ساک زدن. وقتی لباشو گذاشت رو کیرم چیزی که حس کردم این بود که الان نسیم ی پارچه آتیش شده و دلش میخواد فقط جرش بدم. حرقه ای واسم ساک زد و منو آماده کرد. خوابوندمش رو تختسر کیرمو مالوندم در کصش و شروع کردم باهاش بازی کردن. صدای ناله هاش از درد نبود میفهمیدم که چقدر خیالش از حال خوبش راحته. گفتم نسیم جون میخوام کصتو پاره کنم و اجازشو باید به کیرم بدی اونم کیرمو گرفت و سرشو بوسید و گفت هیچ لذتی بالاتر از این نیست. کیرمو کردم تو کص داغش و شروع کردم تلمبه زدن. من میکردمش و نسیم قربون صدقه منو کیرم میرفت. چندین مدل کردمش ولی مدل داگ استایلش محشر بود وقتی داگی شد و کیرمو تو کصش حس میکرد تمام تشک تختو با پنجه هاش میگرفت و اروم تو دلش داد میزد منم که کلا تو جال خودم لودمو مرتب میکردمش. ی لحظه بهم گفت صبر کن. من فک کردم چیزی شده یا یکم استراحت میخواست. بهم گفت دلم میخواد کونمو افتتاح کنی و اولبن کسی باشی که از کون نسیم لذت میبری. منم از خدا خواسته کرم مرطوب کننده آوردم و مالبدم سر کیر و سوراخ کون پلمپ نسیم جون. یکم سر کیرمو بردم نزدیک سو اخ کونش و فشار دادم دردش اومد بهش گفتم آروم باش الان ردیفت میکنم. اول با انگشت باهاش بازی کردم و جا باز کردم و بعد با کیرم آروم آروم افتتاحش کردم. وقتی دردش خوابید و دیگه داشت لذت میبرد منم تند تند تلمبه میزدم و سینه هاشو میمالوندمو تا اینکه ارضا شدم و همه آبمو ریختم تو کون خوشگلش. بهش دستمال دادم تا بذاره دم سوراخشو بره دستشویی منم پرسدم تو حموم. سکس خوبی داشتم میخواستم شمارو هم مستفیظ کرده باشم.
نوشته: علی مستعار
نکشی مارو خوش تیپ نکنی مارو جذاب اصل داستان رو لاک غلط گیر گقت فقط اینو من اضافه کنم که کمرتو فشار بدن یه من آب گندیده از کونت میزنه بیرون بقیشم میسپرم به دوستان
راستی یه رفیقی داشتم میگفت
گر خوشگلی مرا باید
از کشاکشش مرا خوش آید
خدايا
بارالها
درد ما كم نيست عايا؟
فقر و مصيبت ما بس نيست برامون؟
همه جوري كه سرويس شديم
خدا به خودت قسم ديگه نزار از طرف نويسنده اي با سبك جقيليسم هم تو اين زمونه بكشيم ديگه
افرين خدا
بوس بهت
همش از همون عقده هات نشات میگیره کصکش
توهم کص و کون زن مرد رو داری
سگ هم بهت نگاه نمیکنه ن*نه جنده😂👌🏽
علی مستعار یا علی کونی چندسالته عمو جون مکان داریم بیا پیشمون ولی کرم ندارم با تف در خدمتم خوش تیپ بی جا و مکان
فقط چهار خط اولشو خوندم و همین کافی بود برای اثبات کسشر بودن این داستان
رییییییدی بدم رییییدی تو اینستا پیام داد ابراز علاقه کرد اون روز با دخترای زیادی در ارتباط بودی؟
اون روز فاعلای زیادی کرده بودنت مغز و کونت تاب داشته
اینکه یه چاقال بدبخت آویزون هستی شکی در این نیست جناب علی مستعار بیچاره آخه من نمیدونم چرا جای انتشار یک داستان خوب و بااین کار یعنی چرند ارسال کردن میگیرید ؟
کون گلابی حتما باید بیایید اینجا کوس و شعر روایت کنید تا نوبت داستانها عقب بیافته که از انتشار داستان خوب جلوگیری کنید؟ عنتر کوس نکردی خیال میکنی خیلی چیز عجیبی ِ هست. سینه نازک چطوری هست ما ندیدیم مثلا مثل نخ نازک هست ، ؟ دوست داری نازک باشه ؟ از کلفت وحشت داری ؟ خخخخخ
خیلی احمقی که اینجور میلی مینویسی مثلا زن شوهر دار بودنش خیلی خوشت میاد؟
توجه توجه توجه کنید داستان شوهر دار و اکثرا رد میکنند بچه ها و دیسلایک میگیری نمیدونم اینها که لایک کردن کی بودن احتمالا خود نویسنده بوده خخخخخ
کسخل زیاد پیدا میشه تو دنیا اما یکی اش مثل " علی مستعار " نمی شه
بَه بَه علي آقا مستعار،کجا بودی نگرانت شدیم،چه پسر خوبی هم خوش هیکل هم خوش اخلاق هم درس میخونه هم کار می کنه (غریبه تویه غربت نگی چی شد محبت)،تو بودی اون شوء رو با سیاوش قمیشی اجرا کردی؟چی میگی؟ راست میگی اون اصلا دختر بود،هواس واسه آدم نمیزارن،خدا به سر شاهده حسین آقا،
چون حالا خانم ها رو هم خوب درک می کنی میگم بچه ها یه دست به افتخارت بزنند،دیگه کاری که از دستم بر میاد.
کیر ناصر خسرو تو کونت با این تخیل تخمیت کونی چرا اینا سراغ ماها نمیان بچه کونی
ازغلط های املایی این داستان وداستان قبلی برمیاد که نویسنده هردوتا داستان یکیه وکونی داستان قبل حالا بکن شده مگه میشه؟ مگه داریم؟
کوسکش فکر کردی تهران چه طویله ایه که میگی من تهران بودم اون شهرستان
تو اینستا داشتم میچرخیدم که ی خانم بهم پیام داد و ابراز علاقه کرد.
اصل داستان اینه که برات رطوبت بهش پیام میده، قرار میذارن و جوری گشاد برمیگرده که توانائی نشستن نداشته و این داستان رو هم ایستاده نوشته!!
تمام گوشیهای بیشتر از پنجاینچ، حوالهت بادا ابله چاخان!!