این خاطره واقعیه سلام من اسمم امین هستش و ۱۷ سالمه و دوستم رضا هم ۱۷ سالشه داستان از اونجا شروع شد که من یه روز خیلی هوسی شده بودم و دلم واسه عشقم (رضا)تنگ شده بود آخه اون خیلی تمیز بود.زنگ زدم بهش گفتم خونمون خالیه بیا پیشم. اولش گفت نمیتونم بیام ولی با اصرلر من اومد.تو راه بود که داشتم از خوشحالی میمردم بالاخره اومدو زنگ درو زد منم گفتم عشقم بیا بالا اونم اومد. همون اول کار لخت کردیم رضا هم خیلی هوسیه مثله من بعدش رضا شروع کرد واسم ساک زد آخ خوایه هامو میخورد منم داشتم حال میکردم نزدیک به ۱۰ دقیقه واسم ساک زد بعدش اونم برگشت تا بکنمش.آخ راستی نگفتم رضا یه پسر سفیدو تپلو خیلی کم مو هستش. خوب داشتم مگفتم برگشت که بکنمش منم که عاشق کونشم دلم نیومد نلیسم کونشو .شروع کردم به ماچ کردنو لیسیدن کونش آخ چه حالی میده من عاشق بوی تنشم همین طور که داشتم میخوردم هی زبونمو نزدیکه سوراخش میکردم که خودش گفت اینطوری حال نمیده سوراخمم بخور منم دوس داشتم این کارو اما چندشم میشد بالاخره رفتم سر سوراخش اول فقط بازبون نازش میکردم سوراخشو ولی بعدش با انگشتم یکم بازش کردمو زبونمو میکردم تو سوراخش وای چه حالی میداد دیگه چندشم نمیشد دیگه قشنگ سوراخش باز شده بود که کیرمو کردم تو سوراخش واسه دومین بار ولی نذاشت ادامه بدم و گفت نه درد میاد بذار لاپا.هرچی خوایمالیشو کردم نذاشت آخرش از لاپا کردمش لاپاش خیلی تنگه و زود آبتو میاره به هر حال آبم اومدو خیلی اونروز حال کردم. کاملا واقعی بود.
نوشته: امین
خیلی کسشعر بود کیرم تو مغزت جقی
پسر زیر 20 تهران. اگه میخوان کونشون حال بدم پیام خصوصی بدن
از قدیم می گن
زمینی نیست که بیل نخورده باشه
کونی هم نیست که کیر نخورده باشه
مازیارم از تبریز دنبال یه مفعول از تبریز سن پایین بهتره هر کی هست پیام بده
در عجب مانده ام كه اين كوني
با چه رويي نوشته : ليسيدم
با تمام وجود در مي گويم
در تمام نوشته ات ريدم
شاد باشيد
مغزت مریضه. مثل مغز من اما نوعش فرق میکنه. من مغزم مریض کوسه اما تو مریضه کونه. خدا شفات بده
اخ عجب کسشعری نوشته بودی.
بی غیرت