من تا حالا با چندتا زوج رابطه داشتم و هر کدوم داستان های جالبی دارند
اما چیزی که میخوام اینجا تعریف کنم ، راجب یکی از دوستامه که تو باشگاه باهاش رفیق شدم ، اسمش نادر بود ، حدود 35سالش بود و خیلی پسر مودب و خوبی بود
تقریبا هر روز یا یک روز در میون که میرفتم باشگاه ، میدیدمش ، چون ساعت باشگاهمون یکی بود
یک بار منو دعوت کرد خونش و باهم چایی خوردیم ، بعدش به شوخی گفت تو باشگاه حواسم به کیرت هست ، خیلی کلفته ، منم گفتم ممنون ، قابلتو نداره
گفت اگه یه چیزی بگم ، قول میدی نه نگی ، گفتم چی ، گفت در بیار بخورم ، راستش منم خیلی به مردها حس ندارم ، ولی کشیدم پایین و اونم نشست و برام خورد ، حتی آبمو هم تا ته خورد که کثافت کاری نشه
چند روز بعد گفت میتونی پنجشنبه شب شام بیای خونمون ؟ گفتم آره میام ، ولی وقتی رفتم ، خیلی تعجب کردم ، چون نمیدونستم زن داره ، شام خوردیم و بعدش که نشستیم برای چایی ، به زنش اشاره کرد که بره تو اتاق ، بعد اومد نزدیک من ، گفت ببین ، من و زنم 5 ساله ازدواج کردیم و بچه دار نمیشیم و رفتیم دکتر و گفته مشکل از منه
هم حوصله دوا درمون نداریم هم نمیخوایم پولمونو هدر بدیم ، یک راهی هست و اونم اینه که بریم یه جایی به اسم بانک اسپرم ، که مردایی که اسپرم اونجا گذاشتن ، یکیشو بریزم تو زن من و حاملش کنن ، اما اینو هم دوست نداریم چون نمیدونیم اون طرف که اسپرمشو به ما میدن ، چه شکلی ، قدش چقدره ، موهاش چه رنگیه و…
گفت من با زنم صحبت کردم ، گفتیم خب خودمون انتخاب میکنیم اسپرم کی باشه ، برا همین امشب دعوتت کردم
منم یه کم تعجب کردم ، ولی گفتم خب اوکیه
گفت الان زن من میاد بیرون ، بدن و هیکل همدیگرو ببینین ، اگه از همدیگه خوشتون اومد ، برین آزمایش ژنتیک بدین ، اگه به هم میخوردین ، تو برا ما بچه بکار
زنش اومد بیرون ولی جفتمون خجالت میکشیدیم لخت شیم ، نادر گفت اول خودم لخت میشم ، بعد من لخت شدم ، بعد نسترن
از همدیگه خوشمون اومد و قرار شد کارا رو بکنیم ، فقط نادر گفت لطفاً دو هفته جق نزن و سکس نکن که آبت پر باشه
آزمایش دادیم و همه چی اوکی بود ، بعد دو هفته من دوباره رفتیم خونشون ، دیگه سه تایی میدونستیم که برنامه چیه
نسترن شام گذاشته بود که واقعا خوشمزه بود ، بعدش هم چایی ، بعدش من فلشمو وصل کردم و یه کم فیلم سوپر دیدیم که دیگه خجالتی بینمون نباشه ، بعدش نادر گفت من اینجا نشستم ، شما دوتا برید تو اتاق ، نمیدونم چرا ولی من یه دفعه نادر رو بغل کردم و گفتم قول بده برا بچم پدر خوبی باشی
تو اتاق اول یه کم برا هم خوردیم ، بعدش هم یه سکس حسابی کردیم ، جوری که نسترن میگفت آروم بکن سامان ، من امشب تا صبح مال تو ام ، آبمو ریختم توش ، بعد لخت اومدیم بیرون ، دیدیم نادر شیرموز درست کرده ، بهمون تعارف کرد و گفت آماده شین برا دور بعد
سرتون درد نیارم ، تا 3 شب 4 بار سکس کردیم ، بعدش هم خوابیدیم رو تخت ، صبح که بیدار شدیم دیدیم نادر صبحونه آماده کرده ، خوردیم و بعدش من رفتم سرکار ، دیگه تو باشگاه با نادر خودمونی تر و راحت تر بودیم ، تا چند ماه بعدش گفت زنم حاملس ، بعدا فهمیدم بچه شون دختره ، بعد دیگه خونشون کم و بیش سر میزدم
تا اینکه بچه بدنیا اومد و یکی دو سالش که بود ، رفتن ترکیه برا همیشه ، الآنم کم و بیش حال احوال میکنیم ، ولی دیگه رفتن ، الان بچه شون 3 سالشه ، یه دختر خوشگل به اسم فاخته
نوشته: سامان
فیلم زیاد می بینی آزبس هم جق زدی داری کور میشی مواظب خودت باش
جالبه یه دختر با دو پدر… سپید بخت بشه الهی… کاش می داد منم براش یه پسر خوب و خوش تیپ درست کنم تا جنسش جور بشه
😂😂😂😂😂لاکپشتا هم پرواز میکنن یه دود دیگه بگیری میبینی که پرواز میکنن
سطر اول برای اینکه به نخوندن داستانت ترغیبم کنه کافی بود.
تااین لحظه بدون استثنا هرآنکه از نفرسوم وزوج و……حرف زده ،چندموردتحربه داشته
جالب تر اینه که کسی مثل ماایرانی این قضیه روجدی نگرفته وبه لحاظ علمی حتی به صورت ذهنی هم اگه باشه انحراف به حساب میاد
اینجا ازقول چندکاربرخوندم که گفتن این نوع سکس درحال رواج پیداکردنه توی غرب وحتی شرق تاحدودی انجام میشه وازقضا مورد استقبال هم قرارگرفته
همونایی که فرهنگ لغت جدیدی تدوین کردند اولین واژه ای که معنیش و۱۸۰درجه تغییردادن کلمه«,غیرت»بود!!!
دفعه نادر رو بغل کردم و گفتم قول بده برا بچم پدر خوبی باشی
😂😂
مطمئنی این داستان رو پدرت تعریف نکرده !!
چطوری فاخته ؟؟
من نمیدونم من اینطورم یا همه!
دوستای ما که همه بکن از آب درمیاند
دوستای ملت هم کیرشون رو میخورند هم زن میدن بهشون
خخ
شانس نداریم !
ساقیت کی بوده سامان جان! یا از کون دود گرفتی که انقدر توهم زدی!
من هم یه مورد مشابه داشتم البته از طرف خود خانم بود بچه دار نمیشدن ولی هر چی فکر کردم نتونستم خودم رو قانع کنم یکی اینکه با زن شوهر دار باشم دوم اینکه بچه ای داشته باشم که کسی دیگه بخواد باباش باشه من الانش هم بدون بچه هام اصلا زندگی نمیتونم بکنم سوم اینکه یه اشنایی دوری هم باهم داشتیم از خیرش گذشتم یا بهتر بگم از شرش
میخواستی بچه براش بکاری یا جوجهکشی راه بندازی؟ نیاز نبود که تا صبح راه به راه بکنیش و اون هم بهت بگه امشب تا صبح مال تو هستم. یک بار میکردی و آبت رو میریختی توش کافی بود ا!!
هـا کــُـکا
خانوم مناگر عمل ابدومینوپلاستی نکرده بود بعد زایمانش و اونهمه برای روی فرم آوردن اندامش زحمت نکشیده بود هم خودش هم من این فانتزی رو داشتیم که از یه مرد دیگه حامله بشه بچه دوممون رو ولی نه من تحمل اذیت شدن دوبارش رو دارم نه خودش میتونه دوباره اون دوران رو طی کنه .
داستان تخیلی خوبی بود
هر کی پایه سکس چته بیاد پی که امشب کصم خیسه خیسه