دختر خاله ام نامزد کرد ، من کون دادم

1400/05/07

من احسانم (اسم واقعی ام نیست و اسمهای دیگه هم تغییر داده شده ) ، الان 30 سالمه ولی این خاطره برای سال 93 ه ، من از دوران دانشگاه ، کم کم تمایل پیدا کردم به سکس با همجنس و بات بودن در رابطه ، بیشتر برام سکس مهم بود تا اینکه روابط دوستانه یا عاشقانه داشته باشم . با دو نفر رابطه داشتم ، یکی شون همکلاسی ام بود ، و یکی هم که توی نت با هم آشنا شده بودیم . هر از چند ماهی پا می داد و یه سکس می کردم .
سال 92 دخترخاله ام که اسمش مرجان بود با یه پسری به نام مهرداد نامزد کرد ، مهرداد خیلی آدم جدی و به شدت مثبتی بود. چند ماهی از نامزدی نگذشته بود که به خاطر مرگ یکی از اقوام نزدیک رفتیم شمال ، روز دوم بود که با مهرداد باید می رفتیم چیزی برای خونه می گرفتیم ، توی راه موبایل اش زنگ خورد و گویا دوستش برای سفر اومده بود و چون فهمیده بود اینجاست ، خواسته بود که هم رو ببینند ، اسم دوستش محسن بود ، یه پسر حدود 30 ساله که قد بلند و هیکلی و خوشرو و خوش برخورد بود . خیلی به دلم نشست ، ولی خب بخاطر مهرداد به شدت احتیاط می کردم و از طرفی هم نمی دونستم محسن اصلا اهلش هستش یا نه ، یه کم که گشتیم و این دو تا حرف زدن ، محسن می خواست جایی رو بره که مهرداد بلد نبود و چون ما اونجا هم خونه داریم و تقریبا می شناسم ازم خواهش کرد که محسن رو راهنمایی کنم و خودش برگشت خونه . توی راه تقریبا صمیمی شده بودیم و پیشنهاد دادم که اگر اهل قلیون هست بریم دم ساحل بکشیم .
کلی صمیمی شدیم و من شده بودم راهنماش ، از باشگاه رفتن اش و عشق غذا بودنش و رستوران ها و پاتوق ها می گفت و منم سعی می کردم تا جایی که می تونم نخ بدم ، حتی عکس های با شورتش که لخت بود رو بهم نشون می داد و من واقعا داغ شده بودم . یه کم از رابطه اش با مهرداد پرسیدم و کمی خیالم راحت شد که خیلی هم رو نمی بینند و نشونه هایی از اینکه می تونه بالقوه تاپ خوبی باشه رو هم توش دیدم ، اون شب گذشت و اتفاقی نیفتاد ، برگشتیم به تهران ، سعی می کردم رابطه رو باهاش حفط کنم و روش کار کنم . چون کرج بود یه کم کار سخت بود .
یکی دو ماه بعد سال نو بود و به دلایلی نامزدی دخترخالم با مهرداد به هم خورد و خیالم راحت شد که ریسک اش کمتر شده . بالاخره اواخر فروردین 93 بود که با محسن اوکی شدم و فهمیدم که اهلش هست و با پسری که چند سال از خودش کوچکتره سکس می کنه . وقتی فهمید خیلی با شخصیت رفتار کرد و فقط می گفت که به مهرداد نگم . هر دو منتظر یه فرصت بودیم . من خیلی قیافه خاصی ندارم و معمولی ام . کمی تپل هستم و پوستم روشنه ، عکس های بدنم که شیو می کردم رو براش می فرستادم . چت می کردیم و از کارهایی که می خواستیم توی سکس کنیم حرف می زدیم .
بالاخره روز موعود فرارسید ، خونه ما سمت آزادی ه ، خونه دو روزی خالی بود ، سر ظهر قرار بود محسن برسه ، من از صبح که خانواده رفتن بیرون ، اول بدنم رو شیو کردم و یک ساعت مونده به اومدن محسن خودم رو توی سرویس آماده کردم . علاقه ای به زن پوشی یا حس زنونه ندارم ، فقط بخاطر دل محسن که دوست داشت ، یکی از شورت های خواهرم الناز رو پوشیدم و روبتوشام ام رو هم پوشیدم ، محسن که آیفون رو زد با احتیاط در آپارتمان رو باز کردم که نکنه همسایه ببینه ، محسن با یه کیسه که ژل و کاندوم تو راه خریده بود اومد تو .
ازش پرسیدم ناهار خوردی ، گفت نه ، پیتزا سفارش دادم و تا اومدن غذا ، محسن هم من رو کنار خودش بغل کرده بود و دستاش روی رونهام می چرخید و من هم از روی شلوار کیرش رو نوازش می کردم . غذا که اومد یه کم خوردیم که ضعف برطرف بشه و دیگه موقع سکس بود . رفتیم توی اتاق خواب مامانم اینا و یه لپ تاپ بردم که آهنگ بگذاریم . محسن نشسته بود لبه تخت و منم روبتوشام رو درآوردم و با یه شورت جلوش نشستم . شلوارش رو در آوردم و کیرش رو از توی شورت کشیدم بیرون . از عکس هاش خیلی بهتر بود . نیمه خواب بود و بدون معطلی گذاشتم دهنم . محسن پیرهنش رو درآورد و به پشت روی تخت دراز کشید . گاهی دستش رو می آورد روی سرم و روی کیرش نگه می داشت. و می گفت : خوب بخور ، حسابی آماده اش کن . بذار تا حلقت بره ! وقتی تا حلقم می رفت . می گفت : خوبه ، تا جایی که جا داره بذار بره .
کیرش که یه کم بلند شد از روی تخت بلند شد و جلوم ایستاد ، سرم رو گرفت و کیرش رو داخل دهنم کرد ، محسن یه کم حس خشونت رو توی سکس دوست داشت و من هم بدم نمی اومد . حجم گوشتی و گرم کیرش داخل دهنم و تسلط اش حس خوبی بهم می داد . یه کم که تلمبه زد ، کیرش رو درآورد و یه چندتا به صورتم زد و سرم رو به رونش چسبوند و کیرش رو یه وری کرد داخل دهنم و تلمبه می زد . گاهی خم می شد و اول کمی سینه ام رو می مالید و بعد نوک سینه ام رو می گرفت و می کشید . فکر کنم یک ربع نیم ساعتی دهنم رو گایید . میرش حسابی قرمز شده بود و شق شده بود . بهم گفت : دستا پشت . و کیرش رو دو سه بار تا حلقم فشار داد و نگه داشت و بیرون کشید .
گفت بلند شو داگی لب تخت بشین . منم اطاعت کردم . روبروم میزآرایش بود و توی آینه اش خودم رو که لخت بودم و محسن که پشت سرم بود رو می دیدم . از توی آینه بهم چشمک زد و گفت : خب این کون تپلت رو امروز حسابی بگام ! بعد شورتم رو تا زانوهام کشید پایین و چند تا محکم به کونم سیلی زد . دستاش بزرگ بود و با زوری که داشت سیلی هاش برام خیلی درد آور بود .
بهم گفت یه کم پاهاتو باز کن و شروع کرد با انگشت کردن و با کمک ژل سوراخم رو باز کردن . گاهی شستش رو داخل می کرد و به سمت پایین فشار می داد . چند بار با دو انگشت سریع داخل کونم عقب و جلو کرد و یه سیلی دیگه زد و گفت : دیگه آماده است . خیلی بازم نکرده بود و می ترسیدم که دردم بیاد . بهش گفتم : یه کم دیگه باز کن . خندید و گفت : چند وقته ندادی ؟ گفتم : شش ماهی میشه ، گفت : تنگ حال می ده . از دردش خوشت نمی آد ؟ گفتم : باشه ، فقط آروم لطفا .
توی آینه می دیدم که داره کاندوم می کشه روی کیرش ، یه کم ژل با انگشت داخل سوراخم کرد و یه دستش رو روی کمرم گذاشت و از توی آینه نگام کرد و گفت : آماده ای ؟ گفتم : آره . یه کم کمرم رو به سمت پایین فشار داد که پاهام رو باز کنم و پایینتر برم ولی شورت روی زانوهام بود و نمی ذاشت . با کمک محسن همونجوری که داگی بودم از پام درآورد و آمده شدم برای پذیرایی از کیر محسن .
یه کم کیرش رو لای کونم مالید و چند بار باهاش به لپای کونم و سوراخم ضربه زد و سرش رو گذاشت دم سوراخم . یه کم فشار داد . سرش داخل شد . یه کم پشت و کمرم رو با دستش مالید و دوباره خواست فشار بده که دید باید زور بیشتری بده ، دستش رو پشتم فشارداد که من سرم رو بیارم پایین . به حالت سجده شدم و محسن یه کم کیرش رو تکون تکون داد و یه فشار محکم داد . سوراخم حسابی ژل کاری شده بود و کیرش تقریبا تا نصفه داخل شد . درد داشتم . با آخ گفتن و ناله کردن من ، محسن کمی آروم شد و یه کم سعی کرد آروم بشم . بعد همونجوری که کیرش داخل بود بهم گفت : هر وقت آروم شد بگو ادامه بدم . من خشن دوست داشتم و درد و فشار اول سکس رو خیلی دوست داشتم . بهش گفتم : تو کارت رو بکن . دردش خوبه . می تونم تحمل کنم . محسن هم که فهمید من مشکلی ندارم . باقی کیرش رو با یه فشار دیگه داخل داد و خم شد روم . درد توی کونم و دلم می پیچید . یه کم داخل نگه داشت و تا نصفه بیرون آورد و محکم فرو کرد .
چند تا تلمبه اول محسن خیلی محکم و خشن بود و درد وحشتناکی داشت ، وقتی ناله می کردم و آخ و اوخ می کردم محسن با جون گفتن و سیلی زدن به کونم جوابم رو می داد . بخاطر هیکل ورزیده و گنده محسن از اینکه منو خشن می کرد لذت می بردم .
کم کم کونم بازتر شد و تلمبه های محسن هم کمی آرومتر شده بود ، روی دستام بلند شدم و در حالی که محسن داشت می کرد از توی آینه خودم رو نگاه می کردم . محسن گفت : دوست داری موقع سکس یکی نگاهت کنه ؟ گفتم آره . فانتزی خوبیه . دستش رو زیر گردنم حلقه کرد و روی زانوهام بلندم کرد و در حالی که کیرش داخلم بود و سرش کنار سرم بود و توی آینه باهام حرف می زد گفت : فانتزی یا واقعی بشه هم دوست داری ؟ فقط لبخند زدم . دستم رو برد روی کمرم و با دستش نگه داشت و کیرش رو با ضربه توی کونم نگه داشت و گفت : دلت می خواد گروهی باشه ؟ من و یه نفر دیگه ؟ یه کیر دهنت و یکی هم کونت ؟ واقعا تا حالا بهش فکر نکرده بودم . در حد فانتزی دوست داشتم اما واقعیت هیچوقت جدی بهش فکر نکرده بودم . بهش گفتم نمی دونم . همونجوری که نگه ام داشته بود توی اون پوزیش شروع کرد به کردن . حس خوبی بود . حشری بودم و با جون گفتن و کیرت رو می خوام تشویق اش می کردم که کیرش رو عمیقتر و محکمتر داخل کنه .
یه کم که توی این حالت منو کرد ،دوباره نگه ام داشت و آروم بهم گفت : هر وقت خواستی بگو بهم ، خیلی دوست دارم تو رو با یکی دیگه شریک بشم . بعد کیرش رو کشید بیرون و اومد روی تخت و بهم گفت طاق باز بخواب . پاهام رو باز کردم و محسن یه کم سوراخم رو انگشت کرد و کیرش رو داخل کرد . دستاش روی رونهام بود و فشار می داد و کیرش رو عمیق و با ضربه تلمبه می زد . وقتی ضربه می زد ، بدنم رو که زیر ضربه های کیرش می لرزید رو می دیدیم . با یه دستش گلوم رو گرفته بود و تلمبه می زد . دستام روی سینه هام بود و همزمان که محسن من رو می کرد می مالوندمشون . محسن زد روی دستم که از روی سینه هام بکشم و نوک سینه هام رو محکم گرفت و در حالی که کشیده می شد داخلم تلمبه می زد . سعی می کردم پاهام رو دور کمرش حلقه کنم که ضربه هاش باعث نشه سینه هام خیلی کشیده بشه ولی فایده کمی داشت . یه کم که توی این پوزیشن منو کرد ، پاهام رو بازتر کرد و روم خم شد ، کیرش واقعا فشار می آورد . یه کم دیگه خودش رو رها کرد و سینه به سینه روم خوابید و زوری کیرش رو داخلم نگه داشته بود . چند تا تلمبه زد و بهم گفت : هنوزم دوست داری آبم رو بخوری ؟ توی چت ها بهش گفته بودم که دوست دارم ولی توی اون لحظه واقعا نمی تونستم . تا حالا هم تجربه نکرده بودم . بهش گفتم : نه ، نمی تونم الان .
کیرش رو کشید بیرون و به شکم منو برگردوند . روی پاهام نشست و خم شد و گفت : کونت هنوز سرخ نشده . حشری بودم ، عاشق اسپنک بودم و گفتم : هر چقدر دوست داری سرخ اش کن . شروع کرد به سیلی زدن ، عالی ترین حس دنیا بود . گاهی کونم رو از هم باز می کرد ، سوراخم رو با انگشت باز می کرد و باهاش بازی می کرد و دوباره سیلی می زد . بی امون سیلی می زد و بعد از چند دقیقه دیگه درد و سوزش اش زیاد شده بود و با هر سیلی ناله ام در می اومد . کیرش که به رونها و کونم می خورد واقعا لذت بخش بود .
خودش هم دیگه طاقت اش تموم شده بود ، کیرش رو محکم فرو کرد و دستام رو روی کمرم گرفته بود وفشار می داد و تلمبه هاش رو حسابی عمیق و با ضربه می زد . تند تر شد . دستام رو ول کرد و خوابید روم . محکم بغلم کرده بود و نمی تونستم تکون بخورم ، با دستش کیرم رو فرستاد لای پام و یه دستش زیر شکمم بود و یه دستش هم دورم حلقه شده بود . کونم حسابی ملتهب شده بود و درد داشتم .آروم گردنم رو گاز می گرفت و تلمبه که می زد ، کیرم لای پام مالیده می شد . وسط تلمبه هاش بود که ارضا شدم و بی جون زیر محسن ، و محسن هم داشت آخرین تلمبه ها رو می زد .
نفس نفس می زد و دیگه طاقت گاییده شدن رو نداشتم ، محسن داخلم و توی کاندوم آبش اومد و ارضا شد و همونجوری که کیرش داخلم بود روم ولو شد . دوتایی همونجوری یه کم خوابیدیم و بعدش بلند شدیم یه کم تمیز کاری کردیم و رفتیم حموم دوش گرفتیم .خشک کردیم و لخت توی بغل محسن روی کاناپه بقیه پیتزا رو خوردیم .
دوست داشتم محسن بمونه ولی دیرش می شد و رفت ، من سینه هام و کونم عملا لکه لکه کبود شده بود ولی ارزش یه سکس هات رو داشت ، با محسن هنوز رابطه دارم و اگر فرصتی باشه سکس می کنیم ، من به سکس خشن با محسن عادت کردم و بیشتر از قبل برام لذت بخشه ، و با اینکه خودم خیلی دلم می خواد ولی هر وقت محسن پیشنهاد گروپ داد ، رد کردم . چون سکس داشتن بدون علاقه و حس پارتنر همجنسگرایی یه کم حساسه و نمی شه خیلی ریسک کرد .و اینکه چون فقط سکس هستش و منم بات هستم ، کم کم توهین و سو استفاده شروع می شه و باید کنترل کرد .

نوشته: احسان - تی


👍 29
👎 9
80701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

823028
2021-07-29 00:47:06 +0430 +0430

خوبه که احتیاط میکنی
به نظر واقعی می رسید
آفرین، اجازه نده ازت سواستفاده بشه


823058
2021-07-29 02:23:09 +0430 +0430

میدونید گفتن "اسم واقعی ام نیست و اسمهای دیگه هم تغییر داده شده " هیچ تاثیری نداره؟وقتی تو نگی احسان اسم مستعارته ما از کجا میخوایم بفهمیم؟
اسم مستعار رو چندین سال پیش کصتان نویس ها مد کردن که وقتی چندتا اسم میارن بتونن بهونه داشته باشن،مثلا بگن اسم واقعی با مستعار رو قاطی کردن

1 ❤️

823066
2021-07-29 03:14:25 +0430 +0430

خیلی خوب بود
منم خیلی دوست دارم یه پارتنر اینجوری داشته باشم 😇

2 ❤️

823067
2021-07-29 03:16:30 +0430 +0430

احسان جون ولی نگفتی کی با خواهرت بهش دادی راستی تی همون کونی میشه یا جدیده

1 ❤️

823079
2021-07-29 05:09:51 +0430 +0430

نکته مثبت اینه که طرف کاندوم استفاده کرده
نکته منفی اینه که طرف اهل گروپ سکس هست و احتمال بیماری های مقاربتی در سکس با این افراد خیلی بالاست. در ضمن، ضریب اطمینان کاندوم در انتقال بیماری چونکه مفعول هم هستی، پایین نیست. مثلا اگه کاندوم پاره بشه یا کنار زده بشه…

1 ❤️

823083
2021-07-29 07:33:37 +0430 +0430

واقعا آدم اسم این داستان رو می‌خونه،حیرون می مونه از این همه هماهنگی و هارمونی که اول اسم داستان با آخره اسم داستان داره.قشنگ توجه کن یه همچین پدیده هایی واقعا هر چند سال یه باره هجری شمسی خانم اینا با میلادی اینا هم بودند پیش میاد.حالا شیش نخود بالا پایین همین بود،(دختر خالم نامزد کرد،یهو ناگهان ویرگول من کونی شدم).
(اصغر آقا نوکرتم اینجا رو پاک کردی طویله،اینا چیه آوردی آخه تو این خونه،گوسفَندَ آقا گوسفَندَ،عههههه گوز پَهنه من فکر کردم قوم و خویشاته).

0 ❤️

823087
2021-07-29 08:50:53 +0430 +0430

قشنگ‌و با حس نوشتی

0 ❤️

823097
2021-07-29 12:37:47 +0430 +0430

قشنگ بود . من از این ماجراها زیاد داشتم ولی باید وقت کنم که بنویسم

1 ❤️

823123
2021-07-29 15:48:25 +0430 +0430

من هنوز درگیر شورت خواهرتم نکنه بعد از اون ازش استفاده کرده باشه🥲

0 ❤️

823133
2021-07-29 17:50:59 +0430 +0430

سامورائی
دادا متوجه نشدی شما، نویسنده بزرگ ما منظورشون ربدوشامبر نبود که. 😀
اون میخواست بگه بیایید روم بشاشید اشتباه تایپی شد 🤣🤣🤣🤣🤣

1 ❤️

823188
2021-07-30 02:10:17 +0430 +0430

شدیدا به بات نیازمندم

0 ❤️

823204
2021-07-30 03:39:16 +0430 +0430

منظورت ربدوشامبر دیگه؟ 😒

0 ❤️

823252
2021-07-30 15:37:09 +0430 +0430

چقد گی زیاد شده

0 ❤️

823437
2021-07-31 12:19:54 +0430 +0430

سامعلیک
هم لایک وهم دیس لایک حالا چرا؟ داستان جالب بود لایک. آخه مجبوری چیزی که نیستی رو ادعا کنی روبدوشامبر واسه سرمایه دار ها و عیون و اشراف بچه جون خودت مچل کن لابد بعدا توخواب دیدی سیگار برگ هاوانا هم لب دهنت بود و یه بطر شامپاین هم جلوت. بخاطر همین روبدوشامبر نداشته ات دیس بهت دادم

0 ❤️

825853
2021-08-13 00:32:31 +0430 +0430

خواهر مجرد نداری بیایم بگیرم اش
تو رو هم ارشاد کنم نزارم کون بدی

0 ❤️




آخرین بازدیدها