سکس یک پسر شانزده ساله

1396/07/08

یک سال پیش بود که من سال سوم دبیرستان بودم و داشتم درس میخوندم. همه چیز خوب خوب بود.من یک پسر 17 ساله ام اسمم رضا هست و امسال هم پیش دانشگاهی میرم.
شروع ماجرا

+رضا ، رضا
-جانم
+فردا اماده شو مسابقه داریم

  • چه مسابقه ای؟؟
  • مسابقه فوتبال حتما بیای هاااا
    -باشه میام
    و فردا شد و رفتیم فوتبال و سالن
    رسیدیم که انجا و در اوردن لباس و …
    بعد از برگشتن سالن که رسیدم خونه دیدم
    مادرم ناراحته یعنی تو خودش نیست
    پرسیدم چیشده و…

گفت که گوشیم خراب شده و باز نمیشه

یک نگاهی کردم دیدم که بوردش سوخته.
گفتم عیب نداره میریم یکی میخریم اخر هفته
و قبول کرد
و اخر هفته هم‌رسید و ما رفتیم تا یک گوشی بگیریم
و از اون سامسونگ جی هفت ها گرفتیم
موقعی ک برگشتیم خونه

دو سه روز گذشت و…

مادرم بهم گفت که تلگرام رو براش را بندازم

گفتم اونو از کجا دونستی و چیه …

گفت زنان محله همشون هستن و میرن خوب منم میخوام برم هرازگاهی.
و منم قبول کردم
و چند ماه گذشت و گذشت…

تا اینکه امتحانات نهایی خرداد رسید و سوالات از استان و سراسری بود
و من مجبور بودم گوشیمو جمع کنم و دیگه دستم نباشه

برای دانلود نمونه سوالات از گوشی مادرم استفاده میکردم از کانال تلگرامی ها
.
چون شماره های تمامی زنان همسایه و محلمون تو گوشی مادرم بود و من میدیدم
و چت هاشونو تو گروه ها و …

یک زنی بود به اسم رها که چتش با مادرم رو دیدم
اولش اهمیت ندادم

اما اون با مادرم خیلی صمیمی بود و رفت امد هاش تکراری بود تو خونمون
هر موقع گوشی مشکلی داشت میومد از من میپرسید و شوهرشم برای کار به اهواز و زاهدان میرفت…

یکروزی من با دوستام تو کتابخونه داشتیم قرار گذاشتیم که درس بخونیم و رفتیم و من گوشی مادرمو بردم
دیدم پیام
سلام خوبی؟
در واقع به مادرم این پیام رو میداد

و من در جواب گفتم . منم رضا و…
این رها خیلی به قول معروف سکس استایل بود . یعنی از اون جونی ها
بعد امتحانات که دستم خالی بود و تنها بودم
و گوشی خودم تو دستم . رفتم سراغ گوشی مادرم و شمارشو برداشتم
و تو تلگرام پیام دادم بهش…
بعد اینکه معرفی کردم خودمو و…چند هفته ای در حد سلام و علیک بودیم

بعدش از ازدواج سخن شد و شب زفاف و البته به شوخی بود اینا…
اما من واقعا میخواستم تنهایی گیربیاورمش.

خب باهاش صمیمی شده بودم و کاری داشت به من میگفت هر از گاهی میگفت از موقعی که با توام دیگ نمیترسم و …
تقریبا خرداد تموم شده بود و کولرش خراب شده بود.
گفت میشه به کولر ساز بگی بیاد درست کنه و خودتم بیای
و اینجورم شد و…

هفته های زوو زود میگذشت و ما بیش از حد وابسته بهم بودیم

حرفامون به عشق و سکس و عکس از کون و کیر هم رسید…

مادربزرگ‌من تو یک شهر دیگه هست و هر دو هفته یکبار میرفتیم دیدن اونا چون مادربزرگم تنهاست

من بدلیل اینکه برا کنکور میخوندم . و موقعیت رو جور میدیدم تا کارمو بکنم

گذشت گذشت تا اینکه رها رو راضی کردم بیا خونمون… اونم برا لب و بغل فقط

بعد یک هفته مادرم گفت میرم خونه مادربزرگت و منم بهونه کردم که باید برای کنکور سال سوم رو تموم کنم
و…

خونه که خالی شد . بهش پیام دادم اما انلاین نبود. تک زنگ زدم و دیدم انلاین شد و پیام اامو دید که گفتم بیا خونمون حالا وقتشه
وقتی اومد خیلی میترسید و دستاش رسما میلرزید اما هیچ حس ترسی نداشتم چون میدونستم برگشتن مادرم غیر ممکن هست.

ده دقیقه تو راه‌پله تو بغلم اومد واای چه حسی بود . بهترین حس دنیا بود و ارامش
لب تو لب
دستم تو دستش

بووووسه ها

اوووووم کردن های لب اوج حال بود و سکوت خونه
وقتی که رفت خوشحال رابطه باهاش از طرفی و اینکه ناکام موندم از یک طرف و اینکه رفت بازم از یک طرفی…
رفت بعد رسیدن به خونه پیام داد که . واای چه حال داد
چون اینارو نمیتونستیم رو در رو بگیم و خجالت میکشیدیم

روزها و شب ها میحرفیدیم و نصف حرفامون از سکس بود
انقدر روش کار کردم اخرش برا سکس هم راضی شد و دنبال فرصت میگشتم تا بیاد
فرصت هم جور شد در واقع باز هم مادرم رفته بود خونه مادربزرگم اینبار برای کمک بهشچون داییم داشت سروسامان میگرفت.
منم بهترین فرصت بود. یعنی عروسی بود منم به مادرم الکی گفتم که صبح کلاس دارم بعد کلاس میام انجا در حالی کلاسی در کار نبود و میخواستم رها رو حال کنم باهاش.
و شب از ذوق و خوشحالی نتونستم بخوابم و منتظر بودم تا صبح شه و تا اون نوقع خدا شاهده فیلم پورنو میدیم و مدل های سکس رو میدیم . فیلمش حال نداشت برام فقط میدیم تا چگونه سیرش کنم چگونه بکنمش چگونه …
ساعت دو خوابیدم و صبح ساعتو گذاشته بودم که هشت بیدار شم

ساعت هشت بود که صبونه رو خوردم و لباس هامو پوشیدم و عطر زدم و موهامو درست کردم و به بهترین شکل شدم…
پیام دادم بازم انلاین نبود و طبق معمول زنگ زدم و بازم انلاین نشد
منم که هیجان بودم یهویی یک حسی تو درونم که حسی بدی بود بوجود اومد
ما ساعت ده قرار داشتیم که بیاد خونمون اما بعد نیم ساعت پیتم به گوشیم داد که کجایی؟
منم که انگاری دنیارو دادن بهم گفتم که خونه هستم و منتظر تو . بیا دیگه
گفت استرس دارم
گفتم نترس اگر من مطمعن نبودم هیچوقت چنین کاری نمیکردم
گفت این حرفت ارامشه
گفتم بیا ترخدا
گفت بچه حشریه …
منم خندیدم و رفتم در رو باز گذاشتم تا خودش بیاد
و از خونه از پشت پنجره همش در رو نگا میکردم تا اینکه اومد و از حیاط که داشت میومد من اومد حیاط…

مثلا ازم مرسید مادرت خونه و هست … و اومد خونه

اون رفت خونخ و من همه جا رو بستم با کلید و برگشتم که خونه دیدم که مثل منتظرا منتظر منه
من پسر ارومی هستم و همش دنبال عشق اینا از اینترنت میگشتم و مطالب ها رو میخوندم و در مورد زن هاا و …
و میدونستم زن هارو باید لمس کرد و بوسید و باهاش حرف زد و از گردن خوردن و…
تا داغ بشه
ده دقیقه و یک ربع همینجوری رو تخت بودیم بدون لخت
و لب و اووم هایی که دنیامو ارامش میداد و دستمو بردم به کونش و کسشو لمس کردم اون بازم لبمو میخورد و سرمو بردم عقب و دستشو گرفتم و بردم سمت کیرم . کیرمم که داشت شلوارو پاره میکرد. شلوارمو خودم باز کردم و کیرمو در اوردم و گفت واای تو عکس معلوم نبود چه بزرگه
این حرفاش زیاد دیونم میکرد . من همیشه درد دل با زن رو دوست داشتم تا درد هاشو بگه و منم هرکاری خواستم بکنم

بهم‌میگفت که کسر شوهرش کوچیکه و سیر نمیشه و هر کاری کرده تا بزرگ شه اما نشد.
خلاصه این حرفا…
دستم از رو شلوار رو کون و کسش بود وااای چه نررررررررم
شلوار تنگ
لب های خوردنی
خیلی دنیای خوبی بود اون لحظه…
شلوارشو کشیدم پایین اما نذاشت بخورم فقط از زانو به بالارو عاشقم که بخورم یا گونه های کونو
و همین کارم کردم و وااای اوم صدای خوردم هر دو رو دیونه کرده بود
اونم که گفت بیار نوبت منه
کیرمو تا اخر تو دهنش من فقط اون لحظه ساک رو دوس دارم که موهای زن رو خودم نگه دارم و اون بخوره اون نگه داشتن مو خیلی حال میده بهم تا خوردن کیرم
و این کارم کردم و یک دنیا حال

بعد اینکه داغش کردم خیلی خیلی داغ بود چون خیلی بلد بودم چون خونده بودم ک باید چیکار کنم
یک زن بود و کسش چند ماهی کیر ندیده بود و تنگ بود

کیرم اولین بار اونم اینکه چهاردست پا بود و منم واقعیتش نمیدونستم کسش کجاست شانسی کیرمو بردم انجا اما نرفته بود و الکی تلمبه میزدم خخخخ
دیدم گفت اخه چطور دلت میاد این کس تنگ رو ول کنی لاپایی بزنی
منم خندیدم گفتم نمیدونم خو کجاست؟

با دستش کیرمو داد به کیرش واااااای چه حالی داشت چه کونی چه بدنی چه اه کردنی و…
زدم زدم زدم و اونم اه اه میکرد و میگفت بکن منو از حرفاش خیلی ترسیدم
اخه اونطوری تاحالا ندیده بودم که یکی اون حالت باشه

داغ داغ و حشری

خوابید و منم خوابیدم روش از پشت میبوسیدمش و کیرم تو کسش بود و میدادم تو

و بعد اینکه ابم بعد ده دقیقه اومد و رو دستم ریختم حین ریختن اب رو دستم اون ازم اومد لب گرفت این دیگه وصف ناپذیره حالش…
من شلوارمو کسیدم بالا بدون اینکه به اون توجهی کنم

گفت کجا اغا خوشگله!!

گفتم خب تموم شد دیگه!!

گفت مال من هنوز شروع شده

گفتم یعنی چی

با لحن عشوه گری گفت اخه ده دقیقه هم شد سکس و دوباره میخوام و سیر نشدم

منم اصلا حال نداشتم

یک ربع نگذشته منو به حال اورد و بازم لب خوری و بغل کردنش و خورونش

باور کنید بیش از پیش حال میداد بهم و بیست دقیقه شد که ابم همون لحظه بیاد

اما تنم خیلی شل بود و احساس میکردم گرسنه ام

نمیدونم این خصلت زنان هست یا چی هی بهم میگفت محکم تو بغلت فشار بده و ببوسم و لمسم کن و بزار بشینم رو پاهات…

منم قبول میکردم چون اون لحظه میخواستم تموم شه چون گرسنه بودم و حال چندانی نداشتم…

اما همانطور که گفتم با صداش با دستایی که رو صورتم میکشید و هر دو لخت لخت بودیم بهش گفتم بزار بیام

رفتم در یخچال رو وا کردم حال نداشتم چیزی بخورم

بک موز برداشتم و خوردم و یکی هم برا اون بردم

با دیدن موز و گرفتن اون کرد تو دهنش به قصد ساک و این بیشتر حال داد و حسودیم شد که کیر منو بخوره تا اون

و بهم گفت چقدر ارومی رضا و بیا دیگ بسه بی حالی

نگاهش میکردم و نیش خند میزدم چون اون لخت بود و منتظر کیرم

اما ساک نزد چون چندشش میشد که بخوره

اینبار چون من یکم بی حال بودم خوبیدم اون نشست و خودش بالا پایین کرد و حال میکرد من بیشتر مدل خوابیده رو دوست دارم و همش اونجوری میگفتم اما اون میگفت اینقدری اینجوری میشم دستم درد میکنه

یاد فیلم ها افتادم و خودمو جای اون مرد که میکنه گذاشتم و مدل های اونارو سعی داشتم تقلید کنم

و تنها اون مدل چی بود همه میگن سگی و… فقط اونو نکردیم باهم

چند باری باهم اینجور رابطه و سکس داشتیم و خیلی خیلی حال میکردیم

عشق هم بودیم و در اختیار هم

اما من یک خریت کردم اینکه این قضیه رو به دوستم گفتم
و اونم همه جا گفته بود و تو محله میپیچید و …
منم که آبرو برام نمونده بود و همه فهمیده بودن همه همه

حتی مادرم

من یک بچه یتیمم و تنها اشتباه زندگیم این بود

و مادرم بخاطر من مجبور شد محلمونو ترک کنیم و خونمونو فروختیم و رفتیم به یک شهر دیگ دو دور دست ها

زمین داشتیم که قرار بود در اینده برا من خونه بسازیم اونم فروختیم و هیچی نموند

و الانم تو یک محله زندگی میکنیم و بخدا همون ماجرا احساس میکنم داره تکرار میشه و یک زن دیگ چشممو گرفته خخخ
خیلی سکسیه

اما دیگ نه هرگز چنین غلطی نمیکنم و اگرم بکنم یاد گرفتم اعتماد نکنم و …

الان که دارم اینارو مینویسم . فردای همین روز یعنی 95/6/29 قراره برم برای پسر همون زن ریاضی یاد بدم. اما این شوهر داره و دم به دقیقه خونه هست اما …

ای وااای از این هوس که زندگیمو خراب کرد و ای واای از رفیق های …

خداحافظتون

نوشته: رضا


👍 1
👎 10
19000 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

655296
2017-09-30 21:01:39 +0330 +0330
NA

ﻛﺴﻪ ﻋﻤﺖ ﻧﺎﻣﻮﺳﻦ _(-¡-)_/

4 ❤️

655301
2017-09-30 21:29:07 +0330 +0330
NA

من موندم چى بگم كه به سن وسالت بخوره منم به كودك اازارى متهم نشم
ولش كن كير هاچ زنبورعسل توى غده صنوبري مغزت

1 ❤️

655311
2017-09-30 21:59:54 +0330 +0330

اینهم از عوارض جلق زیادی و مرغوب نبودن صابون (بهم‌میگفت که کسر شوهرش کوچیکه و سیر نمیشه و هر کاری کرده تا بزرگ شه اما نشد) عجب سوتی بود این سوتی واقعا باید توی کتاب گینس سایت شهوانی ثبت بشه

1 ❤️

655349
2017-10-01 01:14:13 +0330 +0330

کونکش کیرم تو این ادبیات و انشاء و سوادت و مامانت و مامان بزرگت و همه زنهای محلتون بچه کونی بیسواد… اقلا درسطح کسشعرای همینجا بنویس کونی

1 ❤️

655352
2017-10-01 03:22:18 +0330 +0330

/:
به رسم ادب و رسومات سایت دو تا فحش میدم وگرنه ارزش همینم نداری
بیناموسِ ننه جنده آبنه ای کسکش
هفت جد و آباد سگِ کونیِ کیری فیس
ننویس

1 ❤️

655355
2017-10-01 04:40:32 +0330 +0330

اتفاقن من برعكس ساير دوستان اعتقاد دارم اين پسر كوچولو راست ميگه،،از نگارش تخمي تخيلي اش معلومه و از اين ك مادر بدبخت دست تنهاش مجبور شده بره يه شهر دور دست و از اينهمه غلط املايي!!
بخاطر اين پسره سر اون زن هم حتمن همين بي ابرويي اومده ك خوب البته حقش بوده احمق كودك ازار!!
ولي من فقط يسوال از رضا جان دارم!!چرا دوباره داري با زن شوهردار روي هم ميريزي!!!مغزت روخر گاز گرفته !!!ننه بدبختت بايد هر دفعه دهنش سرويس بشه بخاطر كاراي تو !!

حالا من خيلي اهل فحش ناجور نيستمولي در كل خاك بر سر بيعقلت كنن!!

1 ❤️

655369
2017-10-01 08:56:30 +0330 +0330

اگه بگم کیر تو این داستان به کیر توهین کردم با این داستان کسشعررررر (dash)

0 ❤️

655390
2017-10-01 13:22:38 +0330 +0330

جاکشه جقی

0 ❤️

655567
2017-10-01 21:50:49 +0330 +0330

اون رفیقتو گاییدم مادر جندرو
من درکت میکنم

1 ❤️

655646
2017-10-02 13:40:26 +0330 +0330

خوب اون موقع که تو کون میدادی و میگی الکی میکردی ممامانت هم نرفته بود خونه مادر بزرگت پیش من بود . باور نداری از مامانت بپرس کجا بود اگه نگفت پیش منه

1 ❤️

655828
2017-10-03 08:26:44 +0330 +0330
NA

خدا وکیلی خودت خوندیش،چس ناله های آدم جقی بهتر از این نمیشه.
بدبخت کس ندیده
رو هیکلت کی ریده

0 ❤️

663430
2017-11-28 12:10:03 +0330 +0330

دور دست کجاست؟

0 ❤️

872396
2022-05-05 17:41:30 +0430 +0430

👍 👍 کنه یا بازم

0 ❤️




آخرین بازدیدها