مهتاب

1397/03/15

قطره اشک،بی رنگ،سیاه،کرم،قرمز تا روی خط چونم کشیده میشه.ارایشم از بالا پاک شده تا پایین.بار چندمه؟شاید دهم.چرا این قدر احمق شده بودم؟چرا فکر کردم عاشقم میشی.عاشق میشی اصلا،خدا کنه بشی،حس خوبیه.اینکه زل بزنی بهش وقتی خوابه،اینکه دست بکشی لای موهاش.با یاد موهام گریم شدیدتر میشه،ببینیشون چی میگی؟مهم هست اصلا؟موهای بلند مشکیم،حالا تبدیل شده به موهای بلوطی کوتاه فر،بر عکس علاقت،ولی بهم میاد.2 سال،ساز زدی و من رقصیدم،بزار امشب که شب اخره رقصه،سازو خودم انتخاب کنم.سیگار دان هیل،عطرشو دوست داری،منم.تو چیزایی که من دوست دارم و دوست داری،ولی منو نه.موهام،چشام،عطرم.روشنش میکنم،چ قدر گریه دارم،چه قدر خستم.امشب که تموم شه،قصه کوتاه عشق منم تموم میشه.زندگی چیه مگه؟چند بار عاشق میشن تو عمر مگه؟قلبم تند میزنه،از ترس نبودنه یا ندیدنت؟دارم خفه میشم،از بغض،از درد،از دود سیگاری که برام خوب نیست.
(این دره دیوونه روزی ده بار میره از حال عادیه براش زوره تنگی این نفسا،من با این ضربان تند رفیقم،با سوت گوشام که برام لالایی خوند رفییقم.)


ساعت 7 میشه،هنوز تو خونم،هنوز اشکا روونن،ترسناک شدم.خوشگل نیستم دیگه،چشمای سبزم مثل شب خاموش شده،ماه شب چشمام،چمدونشو بسته و رفته.همه ماه ها سرنوشتشون رفتنه؟منم باید برم،شب اخره ها مثلا،امشب شب اخر عاشقیه،کاش کل دنیا عاشق شن،کاش برسن بهش.(دیگه نه میکشیدم بکشم نه حالت عادیو تحمل میکرد کششم)


زنگ درو میزنم،باز میشه،زود.منتظره حتما،ساعت 9عه،چند قرار بود برسم؟7؟دلم میخواد گریه کنم باز،شب اخره و 2 ساعت دیر کردم ولی سعی میکنم لبخند بزنم،(بخند مصنوعی حتی اگه هست زوری اره با من.)که چال سمت چپ صورتم مشخص شه،که دو تا خط ریز بیفته رو چونم،که چشمام سبز تر نشون بدن ،حیف که شب اخر ماه نداره چشمام،اسانسور طبقه 5 وایمیسه.جلوی در منتظره،یه وری به در تکیه داده و فقط یه شلوارک تنشه،جلوتر که میرم اخم و بهت تو صورتش نمایان میشه.
_ساعت 9عه؟دیر کر…
جملش ناتموم میمونه،به خاطر رنگموهامه یا چشمام که ریز شده و با صد تا ارایشم مشخصه؟
_مها؟موهاتو چرا اینجوری کردی،مگه نمیدونی من دو…
جملشو قطع میکنم
+قرارمون داره تموم میشه،امشب اخرین شبه،دیگه لازم نیست مطابق میل تو رفتار کنم،میزاری بیام تو یا باید تا صبح وایسم جلو در؟
بغض تو گلوم بزرگتر از تعجب تو چشاته ،کیان عزیزم.کاش دوستم داشتی،کاش عصبانی بودی جای متعجب،دوستم نداری دیگه،زور نیست که.میره کنار که برم تو،پام که میرسه داخل،محکم میزنتم به دیوار،دستش رو کمرمه که نخوره به دیوار درد بگیره،چرا فکر همه چی هستی جز دوست داشتنم؟(باید ده پونزده سال بگذره،تا بفهمی که همون یه بار بوده،که حالت دیگه خوب نمیشه)
اروم میزارتم روتخت،دلم برای این اتاق،این تخت،برا تو،کیان دلم برای هر چیزی که به تو مربوطه،مخصوصا خودت خیلی تنگ میشه.کی جای منو میگیره؟با این فکر بغض لعنتیم بالاخره میشکنه.
_مها،چرا امشب حالت خوب نیست؟ماه قشنگ من؟چی ماه کوچولوی خوشحال منو ناراحت کرده؟
+کیان،بزار بهت یه چیزیو بگم،من…من نتونستم رو قول و قرارمون وایسم،بی قرارتم،دوستت دارم،،دلم برات تنگ میشه،دلم برات تنگ میشه،دلم برات تنگ میشه …
گریم نمیزاره دیگه حرف بزنم،اره کیان،دلم برات اندازه ابد و یک روز تنگ میشه.چرا فقط لبامو میبوسی،دوستم داسته باش کیان،دوسم داشته باش.دردم شدی،خودت دوام باش.لبامو لباش به بازی میگیره و زبونشو نرم رو لب بالام میکشه،رو لب پایین و بعد زبونامون همو به بازی گرفتن.بوسه هاش اروم خیس روی شقیقم تا گوشم میشینه،لاله گوشمو و زبون میزنه و لباشو و رو شاهرگ گردنم نگه میداره.بوسه عمیقش رو شاهرگم میشینه و زمزهای شهوت برانگیزش تو گوشم،چ قدر سخته که از فردا دیگه تو تخت هم ندارمت،محکم خودمو بهش میچسبونم.بوسه هاش رسیده رو سینه هام،نوک شون رو با دستش نوازش میکنه و بعد زبون میزنه،اروم،فقط نو ک زبونش و روش میکشه این قدر تکرار میکنه تا نالم بلند میشه،کنار نافم و میبوسه .شلوارمو از پام در میاره و رونم و گاز های اروم میگیره و مک میزنه.لذت بخشه،هر کاریش لذت بخشه.با زبونش کصموخوب به بازی میگیره،این قدر که مثل مار به خودم میپیچم،بعدشم درد لذت بخش .سرشونشو اروم گاز میگیرم و روشو میبوسم.لباشو رو لبام میزاره ،لباش و محکم گاز میگیرم.اول اروم شروع میکنه تا عادت کنم بهش،بعد محکم و منظم تلمبه میزنه.( این همه چیز بین ماست،توسرم عین تاس میچرخه و میچرخه،تو بودیو یه لباس،بودی تو توو بغلم گردنت بود رو لبم،افتاب طلوع اصن نمیکرد اون روز فقط،منوتو بانور شمع ،کاری کرد اروم بشم،صداتو بارون شب باتو خوبه داغونشم.)


چشامو که باز میکنم،ساعت3عه.باید برم،من دیگه اینجا کاری ندارم.چمدون گوشه اتاقو برمیدارم و سعی میکنم بین کل خونه،وسایلی که خاطره بیشتری بهشون وصله تشخیص بدم،فراموشم نمیشی کیان،اگه یه روز هم یکی بیاد،که شاید بتونم دوسش داشته باشم،بازم عشق تو مثل یه زخم کهنه رو قلبم میمونه.مثل جای یه قاب عکس که حالا برداشتنش.اشکامو پاک میکنم،باید یه سر خونه ی خودم هم برم.قاب عکس کیان،عطرش و لباس شب قرمزو بر میدارم،و سی دی توی گرامافون.درو که میبندم،صدای هق هق ارومم توی سکوت 3 صبح ساختمون میپیچه.با اسانسور میرم پایین .خیابونای خلوت تهران،خاطرات جون گرفته جلوی چشمام،وقت دارم یکم تو خیابونا بگردم،اگه الان وقت نکنم،معلوم نیست سوار هواپیما که بشم کی به این شهر دود گرفته برگردم.( خنده هات که با دقیقه ها می رن،خواب و بیداری وقتی پیاده راه می رم،از سر بی حس تا پا،من به جای تو می رم تو بمون اینجا ، بمون اینجا.) میرم سمت پارکی که یه روز دستمو گرفتی،میرم سمت کافه ای که پاتوق من و ارمیتا و ارش و امیره،امیر و دوست دخترش نازی،ارش و نامزدش ساره.دلم برای علی،صاحب کافه هم تنگ میشه،سنگ صبوریه برای خودش.ساعت5 شده ( ساعت 5 شده دلم بازم تنگ شده،ولی راه برگشت نیست،چشام میشه با یه لبخند خیس .)،باید زودتر برم خونه.تو خونه کشو رو برای برداشتم شارژر و هندزفری که باز میکنم،نگام میخوره به هدیه های کیان.همرو میزارم تو چمدون،ته کشو فقط یه جعبه مشکی مونده،میدونم تو ش چیه،یه پاپند و گلوبند طلا سفید با ماه و ستاره هایی از سنگای مشکی.هدیه روز تولدم،چه قدر گریه کردم من،کی تموم میشن این اشکا؟( تو شب تاریکم تو صبحو کردی نقاشی،اگه یه وقت نبودی فردا چی،دلم تنگ شده دلم تنگ شده.)


تو هواپیما اخرین بار به تهران دودگرفته نگاه میاندازم،به گوشیم و پیامی که برای دوستام دادم، لحظه اخر گوشی روشن میشه:کجا رفتی ماه من؟کی رفتی و بیدارم نکردی؟این قدر عجله داشتی؟
عادت کردم به بدون منظور ماهم گفتنت،به بدون عاشق بودن محبت کردنت،به خوب بودن و نموندنت ولی قلبم هنوز درد میگیره یکم کیان عزیزم.گوشی رو خاموش میکنم،زن کناریم با ترس میزنه به دستم:خانومی خوبی؟چرا کبود شدی؟میتونی نفس بکشی؟خس خس میکنه سینت
به نشونه خوب بودن سرمو تکون دادم ،میرم برای فراموش کردنت،برای یه اینده بهتر،برای مامانی که اونجا منتظرمه،برای پیدا کردن یه عشق برای ادامه زندگی.ماه تو بودم،گمشدم تو تاریکی دنیا.

پ.ن:نوشته اولمه،اگه جایی مشکل داره شرمنده ???

نوشته: Lost_moon_


👍 8
👎 0
1352 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

692290
2018-06-05 21:25:46 +0430 +0430

لاست مون عزیز اولین داستانت خیلی هم جذاب و گیرا .

نمیدونم چرا یاد یه عزیز چشم سبز افتادم . مرسی برای اولی عالی بود ولی انتظارمون بالاست باید بعدی ها هی بهتر و بهتر بشه .

لایک 2

1 ❤️

692363
2018-06-06 03:01:32 +0430 +0430

قشنگ بود بازم برامون بنویس لایک عزیز

0 ❤️

692373
2018-06-06 04:52:15 +0430 +0430

چقدر قشنگ نوشتی افرین …گلم موفق باشی ? لایک 5.

0 ❤️

695079
2018-06-17 07:36:48 +0430 +0430

همش اهنگایه شایع بود ک.ولی در کل عالی بود

0 ❤️