جهان فمدام (۱)

1402/01/08

بانوان در تمام قاره ها انقلاب کردن و با مسلح شدن بانوان جنگی بین مردان و زنان جهان شکل گرفته بانوان به دلیل استراتژیک های بهتر در حال تصرف کل جهان هستند و حکومت های مختلف و تقسیم شده ساخته اند در این جنگ اگر بانوان جایی را فتح کنند مردان را به بردگی می گیرند و بانوان دیگری که در آنجا بودن را با خود می برند…
من تصمیم گرفتم موقعی که حکومت بانوان به مرز ما نزدیک شد به آنها بپیوندم چون آنها گفته بودند که اگر مردان خودشان برده ما شوند راحت تر خواهند بود… خب منم که حس اسلیو بودن داشتم چی از این بهتر خلاصه بانوان به مرز های ما نزدیک تر شده بودند پدرم به جنگ رفته بود و مادرم هم به پناه گاه تا موقعی که بانوان اینجا را فتح کردند به آنها پیونده منم زود از خونه زدم بیرون یکی از نیرو های مردا بهم گفت:هی!اونجا مرز زناست اون افریطه ها اونجا رو هم گرفتن!
منم گفتم:پدرم اونجاست میرم اونجا. تو دلمم یه فحش بهش دادم موقعی که نزدیک مرز شدم یه تیر جلو پام زدند و گفتند:توی کونی برا چی وارد مرز مطهر بانوان شدی؟
منم گفتم من یه برده ای هستم که اومدم الان خودمو تسلیم کنم‌
گفتند:اون که معلومه ولی باید ثابت بشی
بعدش دوتا زن سکسی اومدن از در مرز بیرون و من که حسابی مستشون بودم یکیشون با پاش که یه چکمه آهنی خیلی محکم بود یکی زد تو تخمم تا اومد دردشو تحمل کنم دومی منو با به چیزی بیهوش کرد.
بهوش که اومدم لخت بودم و توی یه جایی بودم مثل زندان بیرونم یه جای سیاه بود چن دقیقه گذشت و یه صدای ضبط شده پخش شد:مردای حرومزاده تا ابد برده ما هستن و تو ای کونیه کوچولو خوبه اون عقل کمت جواب داد و خودتو تسلیم کردی حالا تا موقعی که جنگ تموم شه اینجا جق می زنی تو اون دستگاه غذاتم فعلا گهِ تا بعد جنگ…
منم بلافاصله کیرمو کردم تو اون دستگاه و شروع کرد به جق زدن تخمام که اسپرم و منی کم میاوردن یه دستگاهی بهشون وصل میشد و دوباره پر می شدن چهار ماه متوالی فقط گه بانوان رو می خوردم و کیرم تو اون دستگاه بود بالاخره جنگ بعد ۶ سال تموم و روز بعدش همون دوتا زن سکسیه اومد کیرم حسابی راست شده بود یکیشون گفت:ما تو این حکومت از مردای کونی به عنوان هرچی بخوایم استفاده می کنیم و اگه سرپیچی کنن یا ازشون خسته بشیم یا بازیافت می شن یا از بدنشون به عنوان غذا استفاده میشه اما تو چون سگ خوبی بودی می تونی از بین چهار راه استفاده یکی رو انتخاب کنی اگرم‌ ازت خسته شدیم نمی میری فقط به عنوان کالا فروخته میشی به هرجایی که ما بخوایم در ضمن غذای شما مردای کونی اسمش سمسویله که فقط اسپرم و منی میسازه و میزاره زنده بمونین همه ی بانوان لز هستن و بچه دار شدنم که معلومه بعضی از مردا رو توشون تخمک می ریزیم و از شیر روزانه(همون منی) اسپرمایی که دخترن و چن تایی پسر رو در میاریم و اون مردا رو حامله می کنیم
حالا میری و دوش میگیری و آماده میشه و منتظر تست و آزمون می مونی
موقعی که رفتم دوش بگیرم یه جای افتضاح بود و دوشو که باز کردم شاش ازش ریخت و شامپو هم عن بود خلاصه به هزار مکافات دوش گرفتم و برای تست آماده شدن اول یه فرم دادن دستم:نام که نوشتم زمینه خدمت:جنگ،بردگی کامل جنسی،شیردوشی،بچه دارشدن
من بردگی کامل جنسی رو انتخاب کردم
و بعد که فرمو به بانوی اونجا دادم منو انداختن توی یه جای عجیب بعد یه بانوی تقریبا سکسی اومد و گفت:خب کونی کیرت بدک نیولی باید آزمونو خطا بشی حالا اون گه های اونجا رو می بینی تو ده دقیقه همش باید خورده بشم در ضمن من رز هستم ولی منو میسترس صدا میزنی گفتم چشم میسترس و زود تاجایی که تونستم خوروم و و ۹ دقیقه و ۴۵ ثانیه تمیز شد بعد میسترس گفتند که حالا تو دو دقیقه ۸ بار باید جق بزنی من گفتم چشم میسترس و واقعا سخت بود و اگه رد می شدم برای ابد بانداژ میشدم تا بمیرم انقدر تند تند زدم که نو سر ۲ دقیقه و ۱ ثانیه اومد میسترس هم گفتن چون ۱ ثانیه برا تو که کونده خوبی بودی حساب نمیشه به هرحال سنت هم پایینه بعد گفتن تو یه دقیقه منیتو می خوری منم این کارو کردم و بعد هزار کار دیگه ایشون منو بستن و تنها گذاشتن و یه دیلدو ۴۳ سانتی کردن تو کونم و روشنش کردن و رفتن تا فرداش تو کونم بود و حسابی ارضا شده بودم که صبح بانوان لز سکسی اومدن و گفتن:توله جنده حشری رو نگا!
زدند زیر خنده و چکمه هاشون رو در آوردند حسابی چکمه ها کثیف بودن و پاشون حسابی چرک کرده بود و بو میداد و خیس عرق بود
یکیشون اومد پاشو گرفت رو دماغم و تنها چیزی رو که می تونستم احساس کنم بوی پای اربابم بود بوی بهشت بود بعد ایشون گفتن:من الیزابتم بهم می گن الیز ولی توی جنده منو ارباب الیز صدا می کنی عشقم بیا خودتو به سگمون معرفی کن اومدن جلو و با پای خیسشون حسابی با کیرم ور رفتند و در همین حین گفتند من لیزم ولی توی کونده منو میسترس لیز صدا می کنی فهمیدی تا اومدم بگم بله میسترس یه چک بهم زدن و گفتن توله ها زر نمی زنن منم چند بار پشت هم گفتم:هااااااااااااااااااپ و بعد هردو اربابم با هم اونجا لز کردن و برام فوت جاب کردن و موقع رفتن بهم گفتن باید چکمه هاشون رو مثل روز اول کنم منم گفتم چشم اربابان بلحق من
خندیدند و غذتمو گذاشتند و رفتند.‌…
پایان قسمت یک
به زودی:قسمت دو

نوشته: Women slave


👍 3
👎 13
15201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

920726
2023-03-28 21:13:39 +0330 +0330

سلام داستان بد نبود بهم پیام بده تا تو ایده پردازی کمکت کنم خودم نویسنده هستم

0 ❤️

920744
2023-03-29 00:50:11 +0330 +0330

ای چه افتضاح هست منتشر شد

0 ❤️

920894
2023-03-29 18:44:06 +0330 +0330

خیلی سطحی و افتضاح بود، آخرشم مشخصه نویسنده ارضا شده و اصلا بوی آبشم میومد😆 تقلید از داستانهای فمدام قدیمی بود
افتضاح ترین قسمتشم حموم بود، آخه همچین حمومی آدم بکنه سگ نزدیکش نمیره بعد بانو های سکسی رده بالا فوتجاب کردن؟ لطفاً به جزئیات دقت کنید تا همچین چیزایی پیش نیاد

0 ❤️